از اون وختاس که انقدر دلم گرفته نميدونم بايد چي بگم يا چيکار کنم!آهنگ لالايي ويگن رو گذاشتم و سعي ميکنم بنویسم!بعد از يک سال و خورده اي پرسيدن سوال تکراري من واقعا چي دوس دارم فهميدم چي دوس دارم!دوس دارم تعاتر کار کنم.دوس دارم بازی کنم.اما فقط توي تعاتر.شايد يکی اين حرفو بشنوه بگه خب؟ چرا ناراحتی؟و من بايد بگم ناراحتم چون نميدونم چمه.روان شناسم میگه ما هیچ کاری رو به دلیل تنبلی عقب نمیندازیم.میگه حتما یه دلیلی هسو من واقعا دلم میخاد بدون
بازم دارم فکر ميکنم بهبازم دارم مینویسم به.بازم دارم حرف میزنم با بازم دارم باز دارم چيکار ميکنم .گاهی وقتا بايد براي کارايی که ميکنیم سوال کنیمچرا اون کارا رو ميکنیم؟بیشتر ما براي کاری که ميکنیم دلیل داریم اگه دلیلی نداری پس چرا انجام میدی؟براي دیگران يا خودت ؟نفعش به کی ؟ضررش به کی؟سهمت از کارايی که ميکنی چقدره؟گاهی وقتا لازمه به کارامون فکر کنیم يا نه؟چيکار بايد بکنیم؟همه رو از خودت بپرس شايد به جوابی براي خوشبختی
اشک. سوغات است تا من ظرف دارم پشت سرفعلِ رفتن ها براي صرف دارم پشت سرپاي داغ لحظه هاي شعر اين مردک نشینچون زمستان میرسد من برف دارم پشت سرخورده ام از دوستان و از خودی هی ضربه هاجاي خنجره پرتگاهی ژرف دارم پشت سرمثل سیگارم که وقت درد تسکینم ولی .يک جهان القاب بد با حرف دارم پشت سراين گلاب قمصر است از چشم من پر می کنید اشک سوغات است تا من ظرف دارم پشت سر
دووستت دارم❤️دوووستت دارم❤️دووووستت دارم❤️دوووووستت دارم❤️دوووووووستت دارم❤️دوووووووووستت دارم❤️دووووووووووووستت دارم❤️دوووووووووووووووستت دارم❤️دووووووووووووووووووووووستت دارم❤️دوووووووووووووووووووووووووووووستت دارم.❤️دووووووووووووووووووووووستت دارم❤️دوووووووووووووووستت دارم❤️دووووووووووووستت دارم❤️دوووووووووستت دارم❤️دوووووستت دارم❤️دووووستت دارم❤️دوووستت دارم❤️دووستت دارم❤️دوستت دارم❤
سلامنميدونم چرا آنقدر کار دارم .فقط میتونم بگم تو کارام گم شدمآخه من امسال نمیخواستم برم کلاس اول :(اما اصرار مدیر و هندوانه هايی که هیچ وقت من آنهارا نخوردم ، ما رفتیم باز کلاس اول ابتدايیو کلی کار و کارشیرینه کلاس اول اما حجم کارش زياده منم همیشه دوست دارم کم بچه هام نذارم میترسم پیر شم انقدر سخت میگیرم پ ن : داداشی گلم شايد باورت نشه ولی انقدر درگیر شدم نشد بيام وبلاگتشرمنده:(
بعد از اين همه روزدقیقا امروز و وسط اين همه کار و بدو بدوهوس کردم که اينجا بنویسمیه حال بدی تو دلم دارمکه نميدونم واقعا بد هست يا نه. خیلی به سرعت خیلی اتفاقا داره تو زندگیم ميافته و افتادهکه نه آمادگی شو داشتم نه هیچوقت فکرشو ميکردم.هنوزم نميدونم چي قراره به سرم بيادو جالب اينجاست که به اينکه چي قراره سرم بياد!؟و چه عغلطی دارم ميکنم؟!! فکر نميکنم.بر خلاف صباي همیشگیِِ دوراندیش. نميدونم قراره چي بشهولی کاری که دارم با خودم و زندگی م ميکنم
داشتم فك میكردم واقعا چجوری دارم دووم ميارمهمه ی اين چند ماه یه طرف اين دو هفته هم یه طرفینی به معناي واقعیه كلمه دارم پاره میشماز 6جهت با 6تا موضوع مختلف داره بهم فشار ميادانگار بین موضوعا مسابقس تا كدومشون زودتر منو میتونه از پا درارهدیگه نميدونم بايد نگران كدوم مسئله باشم يا براي كدومشون دنبال راه حل بگردماحساس میكنم فقط به یه جرقه ی كوچيك نیاز دارم تا منفجر شمولی بازم شكرت.
نميدونم خوبه يا بد ولی من بهشون وابستم حتی اگر روزا و ماه ها نبینمشون و باهاشون حرف نزنم بازم میدونم عین ستاره که همیشه تو اسمونه اونا همیشه هستن ولی اين روزا بیشتر از قبل بهشون نیاز دارم نیاز دارم کنارم باشن نیاز دارم اونام به اندازه من دغدغه اشون اين دوستی باشه نميدونم چرا ولی همیشه فک ميکنم به طرفه شده و اين منو ضعیف ميکنهشايد هر دوستاي دیگه بود مث همکارام راحت میزاشتمش کنار ولی اين رو نمیتونم و نمیخامم بتونم چون انقدر ميارزن واسم که
خیلی وقت نیست پی به وجودت بردم! عجیبه! هرچي فکر ميکنم نميدونم منتظر چنین روزايی بودم يا نبودم! شايد بجز يکم سنگینی ، حس خاص دیگه اي هنوز ازت ندارم. دوست دارم مثل خودم دست چپ باشی! نميدونم چرا یه خاص بودن خاصی تو اين قضیه دارم ! همین قدر ساده. دوست دارم همراه باشی. من کاراي نکرده زياد دارم. مسئولیت هاي سنگینی تو کارم دارم. حتما همین که قراره تو دی بدنيا بيای یعنی اينکه حواست به اين چيزام هست. بهرحال از اين برنامه ریزی اولیه ات ممنونم.
مامان اين مدال نظامی رو از من بگیر دیگه نمیتونم استفاده اش کنم خیلی داره تاريک میشه، اونقدر تاريک که نمیشه دید حس ميکنم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم مامان اسلحه هام رو تو زمین دفن کن دیگه نمیتونم باهاشون تیراندازی کنم اون ابر طویل سياه داره مياد پايین حس ميکنم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو در بهشت ميکوبم دارم رو
دیروز از اين روزا بوداولش با سورپرايز محسن که زهرا رو اورد واسمو واقعا تو م عروسی بودنميدونم واقعا چجوری بپرم بغل محسن و بگم مرسی که انقدر حواست هس بهمبعدشم رفتیم پینت بال و خیلی خوش گذشتخیلیییبیییبعدش گفتیم بریم ژوتم و اتفاق بد رخ دادهمیشه تو چيزايی که دخالت ندارم آورده میشم وسطو همه چي سر من خراب میشهنميدونم چي بگم واقعاانقدر حجم فشار دیشب زياد بود واقعا هنگ بودم و نميدونم چي بگمکل محبت هاي منو دیشب برد زیرسوالو با یه اشتباه فراموشش
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازی دوران دارم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر
نفسم می گیرد
آرزو در دل من
متولد نشده، می میرد
يا اگر دست زمان در ازاي هر نفس
جان مرا می گیرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترین انسانم
به وفاي همه بی ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
سلام وبلاگاومدم بگم انگار داره یهچيزايی عوض میشهانگار داره یه اتفاقیی میفتهاز ته قلبمارزو دارم وقتی پسا هاي بعدیمو میزارم از بهبود ماجرا حرف بزنمیه روزنه هايی داره برام رو به روشنی رو به امید باز میشسه که خودمم نميدونم چطور میشه بهشون نگا کرد چطور ازبشون به برداشت برسم ولی خب دیگه همین که تنها ترین ادم روی زمین نیستم حس بهتری رو درم ايجاد ميکنهمیدونی چيه وقتی به حس خوبی که به بابام و سعيد دارم فک ميکنم تک تک سلولباي بدنم لبخند میزنهوقتی به
تو را به جاي همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم براي برفی که آب می شود دوست می دارم تو را به جاي همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم براي اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم براي پشت کردن به آرزوهاي محال به خاطر نابودی توهم و خيال دوست می دارم تو را براي دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطر بوی لال
يکی رو تو قلبم دارم که نباشه نیستم ، يکی رو دوست دارم که همه وجودمه ، يکی رو دوست دارم که قلبم مال اونه ، يکی رو دوست دارم که نفسم به نفساش وصله ، يکی رو دوست دارم که قشنگ ترین حس رو با اون تجربه کردم يکی رو دوست دارم که مخاطب خاصمه ، دوستت دارم قلبم
اينروزا برام يکم سخت میگذره . . .دارم ب طرز عجیبی میرم به سمت افسردگین حال رفتن ب کلاسارو دارمن حال درس خوندن دارمنه حسشونه روحیشونه جسمم توانايیشو داره.حال حرف زدن با کسیو ندارمنميدونم چيکار کنم درست بشه.زندگیم داره هنینجوری ب بطالت میگذره همینطوری . . .هعی . . .
دارم به مرگ خودم فکر ميکنم به اينکه چه حسی دارم اون لحظه دوس ندارم حسرت زده باشم دوس ندارم یه دفعه بفهمم ازین زندگی استفاده نکردم حرومش کردم امروز اين خورشیدی که من دیدم و خیلی ها ندیدن .میخوام براي اون قسمت هم برنامه بریزم میخوام بقیه اين عمر که معلوم نیست چند ساله درست باشه که حسرت نخورم حالا دارم فکر ميکنم چيکار کنم: اول اينکه تند مزاجی و عصبانیت رو کنار بذارم حتی اگر حقم خورده بشه ولی عصبانی نشم سعي کنم ما مردم سلوک بیشتری داشته باشم .
نیاز دارم يکم بنویسم از زندگیم از داشته هام از نداشته هام از آرزوهام نیاز دارم خودمو پیدا کنم يکم آرامش نیاز دارم بايد به خودم ياداوری کنم فقط یه بار حق زندگی دارم.فقط یه بار نیاز نیست کسی اين وبلاگو بخونه.من بخونمش کافیه فکر ميکنم بايد از دختر بودن حرف بزنم از احساسات نهفته و شايد زیبا شايدم زشت کاش کسی بود براي حرف زدن. معلومه که خدا هست. ولی من میتوونم با خودم هم حرف بزنم.اينجوری هم خودم میشنوم هم خدا
به نام خدا نمی دونم چه حکمتیه دقیقا همون موقع که فکر می کنم هیچ عشقی تو زندگیم ندارم و کسی نیست تو زندگیم، و همون لحظه دارم آهنگ آره آره رو گوش می دم، يکی سر و کله اش پیدا می شه. اما اين سری دیگه به کسی و چيزی فکر نمی کنم. واقعا خدا اونی هست که از تو دل آدم خبر داره. می دونی خداجونم؟ فکر می کنم یه بازنگری بايد در مورد رفتارم انجام بدم. دوستت دارم و فقط خودت می دونی با چه عمق جانی دارم اينو می گم. دوستت دارم.
نميدونم چرا اينقد در برابر درس دارم مقاومت ميکنم فردا8صبح کامپیوتر دارم.نمرش برام مهمه چون امتحان عملیش رو غايب بودم و بايد پاس شم.اسلايدا رو یه نگاه انداختم ولی انصافا خیلی حفظی و بدردنخور بود 12 هم امتحان جراحی دارم که يک سومش رو خوندم در واقع تا الان.دلم پر از اشوبه براش اما نمیرم سمتش.یه ساعتی هست دارم بین وبلاگا میچرخم و ياد قدیما ميکنم با دوستم دعوام شد.همونجايی که اون بحثاي مزخرف پیش اومد بايد هردومون ولش ميکردیم.منم شوخی کردم منظو
سلام به دوستاي گلماين روزا فقط دارم سعي ميکنم خوب باشمهیچ اتفاق بدی نیوفتادهفقط دارم غبطه میخورم به کسايی که یهوویی باردار شدنچشم انتظاری و بلاتکلیفی بدترین درد دنياست بچه میبینم واسش ذوق ميکنماما وقتی ياد خودم میوفتم اشکام عین قطاااار میریزهامروز بازم ناامید شدمدارم سعي ميکنم امید داشته باشم شاد باشم فکر نکنم اما مگه دست خودمه
دارم به خوب ِ مغز ِ دعا فكر می كنم
دارم به معجزات ِ رسا فكر می كنم
سر می بُرند در جلوا َم گوسفند را
دارم به گرگ هاي ِ رها فكر می كنم
وقتی كه سیل اشك ، امانم نمی دهد
یعنی به بغض هاي شما فكر می كنم
بايد كه صد دلیل برايم بياورند
اين روزها به چون و چرا فكر می كنم
دارم به آسمان و زمین ، ماه و آفتاب
دارم به آفریده ، جدا فكر می كنم
درگیر ِ درك ِ خود شده ام مدتی ست كه
دارم به شانه هاي ِ خدا فكر می كنم
دارم به اينکه بهت فکر نکنم، فکر ميکنم. هر کار ميکنم تهش ختم میشه به تو. کاش میشد یه روز یه گوشه نشست، ازصبح تا شب هی به تو فکر کرد. هی فکر کرد ، هی فکر کرد. انقدر که تموم شی؛ که دیگه فکری از تو برام نمونه! یه عمره یه گوشه نشستم و دارم بهت فکرميکنم. تموم نمیشی، اما تمومم کردی!!! مانلی آوین
میدونی اين روز روزیه که دارم یه شکست خورده رو میبینم یه بازنده که با کلی امید ارزو زد به میدون که ببره ولی هیچي جز یه باخت بزنگ نصیبش نشد .خیلی کیزی کلی گفتم . نارحتم وحشتناک از اينکه شرکتمو بستمو میدونو به شرکتم دادم و تمام وسايلمو گذاشتم اونحا . میدونی الان دارم حس ميکنم که میدون خالی مردن چقدر حس بدیه . جندش اوره پره از بغضه از بغضی ک تا بخواي به کسی بگی انگشت اتهام میره سمت خودت که خودت کردی حوردت بودی خلاصه من میگم چيزی ک نتونی ازش برا کسی ب
_قانون اول هیچوقت با من قهر نکن چون من طاقت دوری تو رو ندارم بعدش دلتنگ میشم و درنهايت عصبی میشم ! _حتی اگ قهر کردی حق نداری نباشی و خودتو از من محروم کنی:| +واقعا؟ پ.ن. خدايا من نميدونم کجاي کارم خدايا من نميدونم دارم چيکار ميکنم خدايا من نميدونم قراره چيکار کنم خدايا خدايا خدايا Just save me
سلام
يک سوال فقهی دارم ؟
اگر شخصی نذری کند و در آن لحظه نداد که چکار کرده واقعا بايد ادا کند؟
من یهو گفتم Xتا صلوات نذر ميکنم براي فلان منظور بعد فکر ميکردم یه چند دور که تسبیح
بزنم تموم میشه .بعد فهميدم تعداد صفرهاي نذرِ صلواتم، يکم بیشتر از اين حرفاست؟
حالا چيکار کنم
شنبه .شب۲۳مهر
یعنی حالم دیگه داره بهم میخوره همش امتحان دارم از شانس قشنگمم اين هفته فاينال دارم خورده به امتحاناي مستمره مزخرفم فردا امتحان ترم دفاعی دارم جامعه هم بايد میخوندم اينا تموم شد فاينال زبانو چه غلطی بکنم
خب دوستان میخوام چندتا چيز رو بهتون بگم =-= اولیش: درمورد قالب وبلاگمه خوب خوب ايا میدانید اين اولین قالبی بود که من گذاشته بودم؟ اونم وقتی که تازه توي بلاگفا بودم؟ میدونید چقدر بعد از اين قالب جدید گذاشتم؟ ولی اخرش باز همینو گذاشتم اخه اينو واقعا خیلی دوسش دارم ی دختر تنها ترکیب رنگش و کلا دوسش دارم خیلی خیلی زياد! دومیش: خوفففففففف درمورد داستانمه =-= اين داستان هر فصلش 15 قسمت میباشد و به احتمال زياد 2 فصله یعنی خو با توجه به تخیلات بنده فع
درست همین چند دقیقه ی پیش از يکی خوشم اومدواي شبیه آرش عبادی توي ذهنمه(پسر رويایی ذهنم با ویژگی هاي رمانتيک)حسابی هیجان زده امشايدم از تنهايیمه که سریع انقدر هیجان دارمو دوست دارم با يکی پرش کنمحتی شده با فکرمسلما با فکر چون تو واقعیت که به چشمشم نميام انقدر هم خجالتی ام هم دست و پا چلفتی ام مدام سوتی میدمهم اينکه من خانوا ده ام ازم خوششون نميادرفیقام ولم کردنهمه ازم متنفرنمحبت مادر من بهم اينکه یه ساعت فوشم نده يا یه روز نفرینم نکنهاوج م
چقدر دلم غمگینه
چقدر دلم تنگ میشه واسه ی اين روزها واسه ی اين لحظه ها واسه كسانی كه دارم اين روزها رو باهاشون میگذرونم
چقدر دلم تنگ میشه واسه ی اين باغ واسه ی اين محیط
من زندگی موقتی اين روزها رو خیلی دوست دارم
من واقعا نميدونم بعد از تموم شدن اين روزها چي قراره آرومم كنه
من اينجا، با اين آدما خاطره دارم، خاطره درد كمی نیست.
درباره این سایت