نتایج جستجو برای عبارت :

بلیس پرتلبیس یک باری گرد او طواف می کرد

.عقل مي گوید بمان و عشق مي گوید برو، و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت ميان عقل و عشق معنا شودانسان امانت دار آفرینش خویش است و عوالم بیرونی اش عکسی است که از عالم درون او در لوح آینه سان وجود.آه از بار امانت که چه سنگین است!عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین است.حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که ميان او و ادای امانت ازلی فاصله بود. و این جا سدره المنتهی است.
#تاسوعای_حسینی#بریده_هایی_ازف
گویند شیخ ابوسعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود. با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران مي كرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.شیخ چند درهم اندوخته خود ر
درود بر شما دوستان عزیز؛ امروز بحث دیگری از ظهور را داریم که اتفاقش را هم اکنون ملاحظ مي کنیم.در طی زمان کعبه از مکان هایی بوده است که بسیاری به آنجا مي روند مي رفتند و از جاهای پر بازدید بوده است ولی متاسفانه امروزه به خاطر وضعیت کرونا هیچ طواف کننده ای ندارد.و از طرفی بعد از تعطیلی کعبه خانه ی خدا پرندگانی دیده شدند که گروهی دارند به دور آن مي چرخند:پیامبر اکرم: زمانی بر مردم مي رسد که هیچ طواف کننده و خواستاری در اطراف کعبه وجود ندارد و آن
امام سجاد علیه السلام از آن روی که محبوب الهی بود، مقام والای مستجاب الدعوه بودن را هم داشت .ثابت‏بنانی نقل مي‏کند: من و گروهی از عبادت‏گران بصره (ایوب سجستانی، صالح مری، عتبه الغلام، حبیب فارسی و مالک بن دینار) به حج رفتیم و دیدیم مردم از شدت تشنگی و بی‏آبی در مضیقه و فشارند . آنان به ما متوسل شدند و ما به سوی کعبه رفتیم و پس از طواف، با تضرع از خدا تقاضای باران کردیم، اما دعای ما پذیرفته نشد . در همين بین جوانی که اندوه و ناراحتی در چهره‏اش
غروب حس قشنگی نیست
چقدر جمعه اش دلگیره
هوای ابری و بارون
داره جونم رو ميگیره
بجای قلب من اینبار
سکوت خونمو بشکن
من از تنهایی ميترسم
چشام تشنه تر از اشکن
تو جشن انقلاب من
هميشه از تو ميخونن
طواف قلب تو با من
نگو يک مشت مجنونن
شبیه ساعت خونه
که خوابش ميبره گاهی
ميون رفتن و موندن
ندارم غیر مرگ راهی
#محمدرضاكمال_پور
 
امشب از مستی ره ميخانه را گم کرده امآن قدر مستم که راه خانه را گم کرده ام در طواف کعبه مي جویم خدا را ای دریغدر ميان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام دست و پای خویش را گم کرده ام از شوق دوستدر کنار یارم و جانانه را گم کرده ام خال او گم شد ميان خرمن گیسوی اودام را مي بینم اما دانه را گم کرده ام گفت: از زلف پریشانم چه مي خواهی؟ بگوگفتمش این جا دل دیوانه را گم کرده ام شمع را گفتم که: این سان سوختن از بهر چیست؟گفت: مي سوزم چرا پروانه» را گم کرده
به مناسبت رو نمایی ازضریح جدیدحضرت ابا عبدالله سلام الله علیه دل به فغان آمده سوی خدا مي روی؟ یا که به کوی غمش بهر وفا مي روی؟ تا شده ام مست او مهر خدا دست او گشته دلم پست او سوی خدا مي روی؟ آمدی از کوی دل ؟بستۀگیسوی دل مي بریم سوی دل با شهدا مي روی؟ نی غلطم گفته ای بهر طواف دلم آمده ای مي بری تا به کجا مي روی؟ باز کن این پرده را از رخ خود خوب من بهر خدا این منم هدیۀ ما مي روی؟ شاهد عاشق تویی خون شقایق تویی پور دقایق تویی ليک به جا مي روی هجر مکن دل خ
واجب الحج شدگانی که از این بوم برند عازم خانه ی حق اند و زحق بی خبرند دلشان چون حجرالاسود سخت است و سیاه از خدا غافل و مشتاق طواف حجرند واجب الحج شده اند امسال از مال كسان ناكسان بین كه به سوی چه كسی ره سپرند به اله كه این غافله این حجاج ریا كار و دنی ظاهر آراستگانند ولی بد سیرند برده از یاد به كل مسئله ی خمس و زكات زیر دین فقرا مانده به پا تا به سرند زن و مرد و پسر و دختر و هم ميهنشان همه از جور همين طایفه ی خونین جگرند هست در كوی همين طایفه بس پیر
بسم رب الشهدا و الصدیقین حضرت باران، تو، تاریخی ترین عشقِ عالمي که مورخانِ حدیثِ عشق، از تفسیرت در مانده اند. و جهانی مبهوتِ هزاران هزار، ورق از غزل هایی است که، عاشقانت در رسای تو سروده اند. و در این مرثیه های محزون انتظار، هرگز قلمشان خشک نگشته و هر بار که از تو نوشتند، عطشان تر از پیش، حولِ محورِ جنونِ آسمانی عشق، سر به شیدایی گذارده و چون تشنه ای که هرگز سیراب نشود، در پی زمزمِ نام تو، هر روز "عجل لوليک الفرج" را طواف کردند.
من نميدونستم چی بگم واقعا خوشحال بودم بالاخره یه ميسترس همسنم پیدا کرده بودم و تصميم گرفتم بگم: آره معلومه که دوست دارم بعد گفت: خوب شروع کن،پای اربابت رو بليس من شروع به لیسیدن کردم پای ارباب واقعا طعم خوبی داشت،اما بعد از مدتی این پاشون رو کشیدن و گفتن: خوب حالا چهار دست و پا شو منو ببر سمت مبل منم همين کار رو کردم بعد گفت: حالا دراز بکش زیر پاهاممن هم خوابیدم.بعد از یه مدت کارتون دیدن گفت:برو جوراب های کثیفم رو بیار.من هم رفتم و اوردم.وقتی او
.آن ساعتی خوش است که مستانه بگذردیعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذردروزیِ ما به دست کریمان آشناستکفر است پای سفره ی بیگانه بگذردسوگند مي خوریم که ما گنج مي شویميک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذردخدمتگذار اهل خرابات اگر شدیایام نوکری تو شاهانه بگذردما عقل خویش را سر عشق تو باختیمبگذار عمرمان همه دیوانه بگذرددور از نگاه کعبه تو را مي کند طوافکافی است از کنار تو پروانه بگذرداین روزگار مي گذرد خوب یا که بدبهتر که عمر ما در این خانه بگذرد
چون زمان تولدامام فرارسید، فاطمه بنت اسد خودرا به کنار کعبه رساند. پس از طواف دست نیاز به درگاه خداوند متعال بلند کرد بااخلاص کامل وخضوع وخشوع فراوان ازخداخواست تا ولادت فرزندش را براوآسان نموده واو ابرای همگان مبارک گرداند. فاطمه بنت اسد فرمود:پروردگارا،من به توو به همه ی پیامبران وآنچه آنهاازطرف توآورده آن ایمان دارم. من سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل الله(ع) راتصدیق م مي کنم؛ بزرگ مردی که خانه کعبه را بنا نهاد.
چه بزرگ بودی وقتی پيکرت با ندای زیارت عاشورا طواف مي شد . چه با شگوه شده بودی وقتی برچم سه رنگ ميهنت را حجاب خود کرده بودی . چه دلربا بودی وقتی مردم حرفهای دلشان را در گوشت زمزمه مي کردند و تو صبورانه گوش ميدادی . چه سعادتی داشتی که با گذشت دهها سال از رفتنت حضرت معصومه ميزبانت شده بود . راستش را بخواهی کمي حسودی ام شد . چه غبطه ای خوردم وقتی که روی دست مردم به سمت بهشت رهسپار بودی . وقتی از درب حرم خارج شدی حس کردم روح از تنم جدا شد! من ماندم و چشم
السلام عليک یااميرالمومنین یا علی ابن ابیطالب یا آبَاالحَسَنِ یا اَميرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه بر بلندای فلک ذکر ملائک یا عیلست هر که گوید یا علی، در روز م با علیست در طواف کعبه گر با دیده‌ی دل بنگری هر طرف آئینه‌ای باشد کزا
هميشه تنوع مناسک دینی برایم جذاب بودهيک ماه روزهایش غذا نخوریم،بشود رمضان.برویم دور يک ساختمان مکعبی بگردیم،اسمش طواف.چند شب دسته جمعی تا صبح بیدار بمانیم،که شب های قدر باشد.بریزیم توی کوچه و خیابان عزاداری کنیم،ایام محرم را.سنگ ریزه جمع کنیم بزنیم به هدف،بگوییم رمي جمرات بوده.و حالا همگی ده ها کیلومترها قدم به قدم جلو برویم،در پیاده روی بزرگ اربعین” قربان خدا که هوای دل تنوع طلب ما را هم دارد!نوشته از: سرکار خانم عطیه کشتکاران
بند اول آسمان امشب جمال حق تعالی را ببین نیمه ی ماه محمد، ماه زهرا را ببین برفراز دست مولانا امام عسگری ماه نرگس، آفتاب عالم آرا را ببین پای تا سر، سر به سر، آئینه شو آئینه شو چون شدی آئینه آن رخسار زیبا را ببین با همه سیّارگان دور زمين آور طواف آفتابِ بامدادِ عرشِ اعلا را ببین روح شو، بر بام شهر سامره پرواز کن چشم شو، خورشید غایب از نظرها را ببین بر فراز مهد مهدی پرواز کن لحظه لحظه شمع جمع آل طاها را ببین همچو نرگس با گل لبخند از هم باز شو در ری
آیا در قرنهای پیشین نیز راه خانه خدا بسته شده است؟ آیا بسته شدن راه حج یا عُمره بر مردم در قرن‌های گذشته نیز سابقه دارد یا از ویژگی‌های عصر حاضر و علامت قطعی برای قریب‌الوقوع بودن ظهور مهدی (عج) است؟ پاسخ: گرچه در روایتی که يک راوی غیرموثق آن را نقل کرده آمده که امام زمان (عج) به ابن مهزیار اهوازی فرمودند که "ظهور وقتی رخ خواهد داد که راه حج بر شما (شیعیان یا اهوازی‌ها) بسته شده، ماه و خورشید گرد هم آیند و اختران و ستارگان بر دور آنها حلقه زنند"
علیرضا قزوه: خراسان در خراسان نور در جان تو مي ‌چرخد مگر خورشید در چاك گریبان تو مي‌ چرخد؟ خراسان مُهر دریا مي‌ شـــود با گام‌ های تــو به دست ابرها تسبیح بـــاران تــو مي ‌چرخد اگر شوق وصالت نیست در آیینـــه ‌ها، درها چرا آیینه در آیینه، ایــوان تــو مي ‌چــرخد طواف عاشقان هم بر مـدار چشم ‌های توست سماع صوفیان هم گــرد عرفان تو مي ‌چرخد به سقّاخانه‌ ات زیباست رقص كاسه‌ های نــور در این پیمانه، آن پیمانه، پیمان تو مي‌ چرخد بیابان در ب
آیا بسته شدن راه حج » از علایم ظهور است و در روایات معتبر آمده؟ برای هر شیعه معتقدی اهميت دارد که روایات معتبر درباره علایم ظهور قائم آل محمد (عج) را از روایات نامعتبر و علامات جعلی تميز دهد تا فریب ادعاها و شایعات را نخورد و از متن غافل نشده ، به حواشی سرگرم نگردد. يکی از موضوعاتی که در سال (1395هـ ش) در هنگام مانع تراشی آل سعود بر سر تشرف ایرانیان به حج مطرح شد این بود که روایتی در فضای مجازی نشر شد که بسته شدن راه حج» را از علامات نزديکی ظهور
ماه من !  روشنی ماه منیر؛  سخت مدیون سیاهی شب است؛ از  عتاب سخن شب زده دلگیر نشو!  فارغ  از حسرت دیروز وغم فردا باش؛ تا که امروز تو ، مات و متلاطم  نشود! زندگی فرصت بی تکرار است  اگر عاشق باشی؛ چار فصلش زیباست . ** و چه  سنگین به من  ؛ آموخت زمان ؛ راز شیدایی را. چهل وپنج  ، زمستان قشنگ؛ در تب دیدن نوروز به  غفلت  بگذشت ؛ وکنون ، سایه  برگشته وخورشید وجود ؛ در سراشیب افول افتادست. تا دراعماق زمان گم نشدیم ؛ زندگی را به ترنم بنوازعشق را
یا هو.در هیاهوی سکوت چشمانت به نظاره نشسته ام.نظاره ی سال هایی که به انتظارت بودم.انتظار دیدار.دیدار یار.آری این چنین بود که در چشمانت نگریستم.شاید دادِ روزهای رفته را از آن سیه چشمان مست بی پروایت بستانم.و چه زیباست.چه زیباست آن دریای متلاطم دیدگانت.دیدگانت دیوانه وار طوفان به پا کرده در دلم.طوفان شور و شوق در امواج درونم متلاشی است.بیا.بیا . و گذشته و آینده ام را در ناز چشمانت ساری کن.بیا و دریاب این حال بی حالم را.چه سال ها که
 شهرزاد نوشت: هیچوقت هیچوقت بهیچ چیز و هیچکس تو زندگیت تکیه نکن جز خودت! خوب؟! منتظر نباش هیچکس کنارت وایسه، دستتو بگیره !سرسی نوشت: اگر ميخوای، برو بخرش! اگر ملکه مي خوای؛ بدستش بیار .(جمله طلایی قسمت جدید سریال Game Of THrones) سیب: وقتی یه متن حدود دو پاراگراف ميشه دو سه خط یعنی ته ته خودسانسوری دیگه!دلم تنگ ميشه برای این وبلاگ بی حاشیه ی خالی . 
در دوران حکومت ولید بن عبدالملک، ولیعهد و برادرش هشام بن عبدالملک به قصد حج به مکه رفت. او در هنگام طواف به سمت حجر الاسود رفت تا آن را استلام کند ولی به علت ازدحام جمعیت نتوانست به آن نزديک شود. ناچار برگشت و در جای بلندی برایش کرسی گذاشتند و او از بالای آن کرسی به تماشای جمعیت پرداخت. در این ميان امام زین العابدین(ع) وارد شد و پس از طواف، به سمت حجرالاسود رفت. جمعیت با همه ازدحامي که بود، راه را باز کردند تا امام خود را به حجر الاسود نزديک ساخت.
عبدالله بن مسعود مي‌گوید: در اولین مرتبه که از جریان امر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدم، هنگامي بود که به همراه عموهایم با چند تن دیگر از قوم خود به قصد خرید اجناس وارد شهر مکه شدیم. و از جمله اجناسی که در نظر داشتیم آن را تهیه کنیم عطر بود و ما را برای تحصیل این متاع به سوی عباس بن عبدالمطلّب راهنمایی کردند.ما به جانب عباس رهسپار شدیم و او در نزديکی چاه زمزم در نزديکی خانه کعبه نشسته بود و ما هم پهلوی او نشستیم. در این هنگام مردی
رو به تو سجده ميکنم دری به کعبه باز نیست بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست مرا به بند مي کشی از این رهاترم کنی زخم نميزنی به من که مبتلاترم کنی از همه توبه ميکنم بلکه تو باورم کنی قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد عذاب ميکشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد عذاب ميکشم ولی عذاب من گن
 آشنایان و شمع و اشک و پروانهوقتی مي خواستم این اشعار را در این وبلاگ بنویسم یاد آن شعر معروف حافظ  افتادم که گفته بودمن از بیگانگان هر گز ننالم    که با من هر چه کرد آن آشنا کرد! در طواف شمع مي‌گفت این سخن پروانه‌ایسوختم زبن آشنایان ای خوشا بیگانه‌ای بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمعهريکی سوزد به نوعی در غم جانانه‌ای گر اسیرخط و خالی شد دلم‌، عیبم مکنمرغ جایی مي‌رود کانجاست آب و دانه‌ای تا نفرمایی که بی‌پروا نه‌ای در راه عشقشمع‌و
از آخرین باري که دیدمت دقیقا ۱ ساله که ميگذره پیرهنی که برات خریدم هنوزم اینجاست‌،تو هیچوقت نپوشیدی ولی من انقدر تو این تصورت کردم و قربونت رفتم که بوی عطر تورو ميدهميزارمش‌ رو سینمميشه نفس بکشمت؟؟ از آخرین باري که دیدمت ۲ ساله که ميگذره انگار باید به این فکر کنم که دیگه قرار نیست ببینمت راستش دلم برات خیلی‌ تنگ شده تو اصلا به من فکر ميکنی؟ به آخرین باري که همو دیدیم؟ از آخرین باري که دیدمت تقریبا ۴ ساله که ميگذره ، نميدونم کجایی و چيک
عمو قاسم امروز قلم ها برای از تو نوشتن مي تپند، مي تپند. و در سینه ام قلبم افسوس مي خورد افسوس! برای از تو نوشتن چه دیر دریاها مرکب شدند آری! چه با شکوه ونجابت رفتی قهرمان سرزمين من ایران و با غروب چشم تو صدها فانوس بیدار شدند در تاريکی شب ظلمانی عمو قاسم شهادتت جاده های نور را باز کرد و کتابی شدبرای خواندن لحظه های غریبانه ات که هر سطر آن عطر خدا را دارددر صفحه های خالی دل یادت راثانیه های غمگین غربتت راخواهم نوشت تا به ابدو باران از خ
با تشریح جایگاه و منزلت حضرت فاطمه زهرا (س) از خلقت تا ظهور امام زمان (عج) و تاثیر ایشان بر خنثی شدن فتنه‌های آخر امان باید گفت که حضرت زهرا (س) در پیشگاه خداوند مقام و منزلت خاصی دارد و این جایگاه را به راحتی از آن خود نکرده است چرا که خداوند در عالم ذر سخت‌ترین آزمایش‌های الهی را از ایشان گرفتند و حضرت فاطمه (س) با موفقیت همه مراحل آن را گذرانده تا اینکه در دنیا و آخرت و جنت به این مقام والا رسیده است.حضرت زهرا (س) با نثار جان و خون خود جریان ب
همه بوسه های آذین بسته به مقدسات يک سو؛
آن چند بوسه که بر پیشانی و دستانت زده ام يک سوی دیگر!
ای مقدس ترین آیت زندگی ام
متبرک شده ام به تقدس دستانت
به تقدس چشمانت
مرا به مهمانی شگرفی فراخواندی
به دیداری باشکوه
و ضیافتی که لایقش نبودم شاید
نازنینم.!
این خود بهشت بود در آغوش تو
خود بهشت برین
***
این کوچه های کوچک تهران، چه بزرگ شده اند حالا.
همان کوچه هایی که حبس کرده بودند مرا در تنهایی چند هزار ساله خود
آنگاه که در آغوش تو بودم، این پس کوچه ها،

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

سرباز ولایت