نتایج جستجو برای عبارت :

به اکراه بر گیر بیاور

تاثیر اکراه در قتل گاهی با وجود این‌که شخصی مرتکب جرم شده است، قانون اجازه‌ی تعقیب و مجازات متهم را نمی‌دهد. به عوامل مانع تعقیب متهم، عوامل رافع مسئولیت گفته می‌شود که عبارتند از: اکراه، اضطرار، اجبار، مستی، جنون و صغیر بودن. در این نوشتار به بررسی عامل اکراه با روی‌کرد ویژه به اکراه در قتل می‌پردازیم. مفهوم اکراه اکراه به این معناست که شخصی دیگری را از طریق فشارهای روحی و روانی در موقعیتی قرار دهد که مجبور شود بین ارتکاب جرم و از دست دا
الان ساعت ۴.۴شب وارد یکشنبه شدیم ۱۱اسفند من همیشه از مرگ میترسیدم ولی الان خودم خیلی بهش نزدیک میدونم بخاطر همین تصمیم گرفتم از امشب بنویسم وبعد از من بخونی حس میکنم آخرین روزهای عمرم حس میکنم وقتی جنازم میزارن تو خاک هیشکی سر خاکم نمیاد ومن تو این زمستون سرد تو خاک سرد خیلی غریبانه بدون هیچ کسی دفنم میکنن خیلی با اکراه خیلی با اکراه 
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟ ز چشم دوستان دور یا نزدیک مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است … آی … دمت
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر برنیارد ،کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است و گر دست محبت سوی کس یازی به اکراه اورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوازان است نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم زچشم دوستان دور یا نزدیک؟ مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیرِ پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ای
ی به عنف یا اکراه یا اغفال یا بیهوشی از سوی م،مستوجب مجازات اعدام برای م است. چنانچه زن نیز باکره باشد مرتکب طبق قانون مجازات اسلامی، به پرداخت ارش البکاره و مهر المثل نیز محکوم می شود و اگر باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهر المثل محکوم می شود.اما در خصوص تاثیر گذشت در رابطه با حدود، اصل بر آن است که گذشت شاکی تاثیری در سقوط و تخفیف مجازات ندارد.
مانند رویای عطر ِ نان ِداغ  ِ پیچیده در سری میانه ی قحطی  ، سرما ، در به دریتو را به یاد می آورم و در خاطره ات می پیچم چنانکه تشنه ی در جنگ مانده ایدر خاطرات آب، آبادی.  مرا به یاد بياور مانند ساحره ای غمگین در حسرت بازگرداندن زمان به هفت روز پیش از این!به قبل خلقت قابیل به قبل عزای پیاپی ! مرا به یاد بياور  تا آوار ِآشوب  ِجهان از یادم برود لاجرم.  
به محض آنکه دانش‌آموزی راه یا شیوه یادگيری خود را انتخاب کند می‌تواند عناوین مورد علاقه خود را برگزیند. معلمان از این که کل طرح درس، با واگذاری حق انتخاب به دانش‌آموزان درهم می‌ریزد و کارشان را دچار مشکل می‌کند، کمتر به آن ها حق انتخاب می‌دهند. در حالی که چنین نیست. دانش‌آموزان در عین انتخاب می‌توانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانش‌آموزی از خواندن مطلبی درباره گیاهان و چگونگی رشد آن ها اکراه دارد، شما می‌توانید به
به محض آنکه دانش‌آموزی راه یا شیوه یادگيری خود را انتخاب کند می‌تواند عناوین مورد علاقه خود را برگزیند. معلمان از این که کل طرح درس، با واگذاری حق انتخاب به دانش‌آموزان درهم می‌ریزد و کارشان را دچار مشکل می‌کند، کمتر به آن ها حق انتخاب می‌دهند. در حالی که چنین نیست. دانش‌آموزان در عین انتخاب می‌توانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانش‌آموزی از خواندن مطلبی درباره گیاهان و چگونگی رشد آن ها اکراه دارد، شما می‌توانید به
بهار 99 عزیزم سلام می دانم سرت شلوغ است و داری چمدانت را برای آمدن، آماده می کنی. خواستم بگویم میان باران و بوی عشق و شکوفه های رنگارنگ برای همه ی آدم ها یک دشت آرزوی برآورده شده بگذار توی چمدانت که امسال تا جایی که جا داشتیم دلمان شکست، اشکمان تپید، نگاهمان غرق انتظار شد. که امسالمان سال بغض بود، سال آه بود سال خداحافظی های سیاه بود. حالا که داری از راه می رسی توی آغوشت برایمان عشق بياور توی چشمهایت برایمان اشک شوق بياور.
دلم نشانی رنج و سرم حوالی عید شراب کهنه بياور ، بهار تازه رسید من از کدام تبارم که اینچنین گنگم؟ چو روزِ بی تو سیاه و چو شامِ با تو سپید چه بود سهم من از روزگار بعد از تو؟ غمی به وسعت دنیا و حیرتی جاوید خیال و خاطره ای محو ، زخمی اوهام یقین باکره ای ، دست خورده ی تردید در آستانه ی عید از جهان چه می خواهم؟ میان هر چه ندارم همین بس است : امید عیدتون مبارک
هرگاه تهدید به ‌قدری قوی باشد که علاوه بر سلب رضایت، اراده نیز از تهدیدشونده گرفته شود، وی هیچ مسئولیتی نخواهد داشت و مسئولیت کیفری متوجه اجبار کننده خواهد بود.تهدیدتهدید یعنی ترساندن دیگری به ‌قصد وادار کردن وی به انجام دادن خلاف و جرمی که بر خلاف میل آن شخص است به‌ طوری که تهدیدشونده از ترس، مجبور به اطاعت از تهدیدکننده باشد. تهدید در کلیه کشورها از جمله ایران جرم تلقی شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است. ما در این نوشتار به بررسی ا
تهدید به معنای ترساندن دیگری از یک خطر جدی و قریب‌الوقوع به‌قصد وادار کردن او به انجام دادن عملی معین (مانند ارتکاب جرم یا دادن مال) برخلاف میل آن شخص، به‌گونه‌ای است که فاعل از ترس عواقب ناشی از تخلف از اجرای خواسته تهدیدکننده، خود را ناگزیر از اطاعت از او بداند. اغلب قانونگذاران از جمله قانونگذار ایرانی عمل تهدید را جرم شناخته‌اند.در ابتدا با اقسام تهدید آشنا شوید.تهدید به‌منظور گرفتن نوشته، سند و غیره. به گزارش تابناک» به موجب ماده
عزت! عزت‌الله! از تو تنها یک شعر برای ما باقی ماند، همان که با صدای بی‌رحمانه‌ات خواندی. همان که در انتهاش ایستادی و ما را نیز در بیست و دو سالگی‌مان متوقف کردی. آن درخواست اما، آن تقلا، آن آمینِ هولناک، جریان خون توست در رگ‌های تمام مردگان. سوراخِ آن گلوله‌ی سوزان بر جمجه‌ات نیز بشارتی ست برای آیندگان؛ ما را به خاطر بياور»: ما را به خاطر بياور!ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیمشور و عشق در سینه داشتیم وپیش از آن که عاشق شویمسینه
حم کدی گفت:آبان ۱۳, ۱۳۹۸ در ۶:۵۷ ق٫ظکاردارانند اولوالأمر مشاور هایی اندر کارفقیهانند منجمله ؛ نه بر امت بد سرباراین اصحاب فقاهت گر ننمایند سفاهتباید باشند تیزگوش ها به گفتار جماعتگفتمانی است مبین در پیام ربانیعالمان راست خشوعی سزاوار رحمانیآنکه گوید تنها منم علامه کنه دینوحدت کند ریشه کن بپاشیده تخم کینتواضع داشت خود نبی آن خاتم نبوتچونکه بوده مأمورى که شور کند با امتپاسخحم کدیگفت:آبان ۱۳, ۱۳۹۸ در ۷:۳۶ ق٫ظعالمان و فقیهان گردند همه سفیها
 کاش می‌دانستیم هیچ پروانه‌ای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمی‌آورد. حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می‌میریم. از خانه که می‌آئی یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ، و تحملی طولانی بياور. احتمالِ گریستنِ ما بسیار است! + دائما یکسان نباشد حال دوران.+ I've butterflies in my stomach 
میخواستم از بشر دو پا بنویسم که وقتی حقوقش را نمی‌گيرد چقققدر بی حال می‌شود و دیگر دل و دماغی برای کار کردن پیدا نمی‌کند، اینکه دیگر دوست ندارد سرکار برود و به نظرش بی فایده است.اما وقتی بیشتر فکر کردم دیدم شاید فقط من اینجوری هستم و تمام بشر دو پا این ویژگی را نداشته باشد.از صبح تا به حال دل سرد شده بودم حتی به صاحب کارم گفتم سرکار نمی آیم، به دلایل شخصی! (حتی ساده ترین اتفاقات هم برایم دل سرد کننده بنظر می‌رسند)وقتی به زحمت تلاش میکردم که ک
یک بربری فروشی در انتهای کوچه ما مشغول به فعالیت است که سعی می‌کند با برقرار کردن ارتباط با مشتریان و ایجاد یک شبکه و نتورک از آن برای فروش سایر محصولات خود که در کنار بربری یه فروش می‌رساند، استفاده کند. محصولاتی مثل تخم مرغ محلی، پنیر تبریز، مربا، عسل و .این شیوه تا حدی جالب و جوابده است اما باید توجه داشت که سوالاتی که می‌پرسد حریم شخصی افراد را زیر سوال نبرد. دیده شده که مشتری خیلی با اکراه پاسخ می‌دهد اما ایشان به کار خودشان ادامه می‌
" در حقیقت پزشک به علت اشکالاتی که از معالجه بیماران روحی پیش می آید غالباً بر خلاف میل خود مجبور بوده است با دقت بیشتری وارد محیط مسائل مذهبی شود. بی جهت نیست که من خود تازه هنگام رسیدن به سن 76 این جرأت را به خود داده ام که در بارۀ اصول عالیه»ای که حاکم بر اخلاق ما می باشند و نفوذ بی نهایت مهمی بر زندگی روزانه ما دارند به تحقیق بپردازم"            کارل گوستاو یونگ                                                                       کتاب پاسخ به ایوب مترج
آورده اند که اشقی الاشقیا ابن ملجم مرادی در شب نوزدهم که از جمله لیالی قدر است اقدام به ضربت علی علیه السلام نمود تا به خدا نزدیکتر شود! همه یک قران به سر میگيرند! به تعبیر بهتر همگان یک متن به سر میگيرند! این لازم قضیه است اما کافی مَن امامک است. چه کسی تو را به قرآن میخواند و چه کسی برایت قرآن میخواند؟پیشوا و راه بر کیست؟ نه مجالست با پیامبر شرف می‌آورد و نه اِبعادمکان خفت و شرمساری!ان اولی الناس بابراهیم للذین تبعوه آنها که وقتی ابراهیم گام
مهدی سه سال از من کوچکتر بود.سه سال زیاد نیست ولی همیشه نقش مادرانه برایش داشتم . شاید نه در ظاهر ؛اما چیزی در اعماق قلبم مرا دعوت به حمایت از برادر کوچکتر می کرد.اکثرا مشغول خلاقیت های خودش بود من هم طبق معمول سرم در کتاب بود از حافظ و ژیلا تا زندگی نامه پیامبران و داستانهای شگفت دستغیب .وقتی حوصله اش سر می رفت جعبه شطرنج را می آورد و بازی شروع می شد ،14 ساله بودم ، آن روزها مرجع تقلیدم آقای بهجت بود که در شطرنج احتیاط کرده بود .به زبان ن
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماهبماند بین ما این رازها بینی و بین الله!من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانـماجابت می شود این توبه کردن های با اکراهبرای من نگاه تو فقـط مانند آن لحظه استهمان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راهو شاید من سر از کـاخ عزیزی در می آوردماگر تشخیص می دادم چو یوسف راه را از چاهمرا محروم کردی از خودت این داغ سنگین بودچنان تحریم تنباکو برای ناصرالدین شاه حمید رضا برقعی
وارد ماه ششم بارداری میشیم و انتظار انتظاااار. هر روز چالش جدید. استراحت اجباری. درد دندان. بهانه گيری سه ساله خانه. عصبی شدنهای مکرر مادر خانه. التماس به جدمان حضرت کاظم علیه السلام برای کنترل خشمهای بیخود و با خود. حس قشنگ این روزها شعر خوندن های محیاست. دلم رو می بره وقتی میبینم صد بار تکرارم جواب میده و یه روز یهویی یه شعر کامل یا یه سوره کامل رو تحویلم میده. دلم دیگه نمیخواد اونقدری برای خودم باشم. دیگه آرزوی مترجم شدن که از ده سالگی ت
غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادی‌گشایان خوشا دل‌های خوش، جان‌های خرسند خوشا نیروی هستی‌زای لبخند خوشا لبخند شادی‌آفرینان كه شادی روید از لبخند اینان نمی‌دانی- دریغا- چیست شادی كه می‌گویی: به گیتی نیست شادی نه شادی از هوا بارد چو باران كه جامی پر كنی از جویباران نه شادی را به دكان می‌فروشند كه سیل مشتری بر آن بجوشند چه خوش فرمود آن پیر خردمند وزین خوشتر نباشد در جهان پند اگر خونین دلی از جور ایام لب خندان بياور چون لب جام» ب
معلمین چطور می توانند با دانش آموزان رابطه ی بهتری برقرار کنند؟یک معلم نقش بسزایی در ایجاد انگیزه و موفقیت یک دانش آموز دارد.معلم باید درکنار رفتار مهربانانه با دانش آموز،یک کلاس بسیار شاد و جذاب برایش مهیا سازد تا بتواند رابطه ی خوبی با دانش آموز برقرار کند.رابطه ی معلم با دانش آموز باید همانند رابطه ی یک مادر با فرزندش باشد ،درعین مهربانی و محبت خالص مادرانه ولی جدی و قانونمند.چند نکته:*جوری وانمود کنید که فعالیت های کلاسی هیچ زحمتی برای
آیا هر تهدیدی جرم محسوب می‌شود؟تهدید شخص باید واضح باشد یعنی تهدید کننده به وضوح تهدید شونده را به قتل، ضررهای مادی، معنوی، شرفی و افشای سر خود و یا بستگانش تهدید کند به نحوی که قاضی از الفاظ به کار رفته یا حرکات انجام شده بتواند تهدید انجام شده را به راحتی احساس کند.شرایط تهدید:برای تحقق جرم تهدید شرایطی باید وجود داشته باشد:١- تهدید کننده قادر به انجام باشد.٢- با توجه به وضعیت تهدید شونده احتمال وقوع آن باشد.تهدید امری نسبی است که با توجه ب
همسفر. اگر به دیدارم می آیی با خودت فانوس بياور .تا به حال با کسی همسفر شدین که صبحانه بخوره بپرسد ناهار چه بخوریم؟ ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟ شام هم بخورد نگران صبحانه فردا باشد؟! مثنوی یک قصه ای داره که حکایت یک گاوه که از صبح تا شب، تویه یک جزیره ی سبز خوش آب و علف مشغول چراست. خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه می شود. بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هر چه به تن اش گوشت شده بوده، آب می شود. حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانی ه
              سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت                                                              در حیرتم که باده فروش از کجا شنیدسعد بن عبدالله القمی الاشعری، قال بلیت باشدّ النواصب منازعةً فقال لی یوماً بعد ما ناظرته: تباً لک و لاصحابک، انتم معاشر الروافض تقصدون المهاجرین و الانصار بالطعن علیهم و بالجحود لمحبّة النبی لهم، فالصدّیق هو فوق الصحابه بسبب سبق الاسلام. الا تعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله انما ذهب به لیلة ا
روز آخر بود. آمدم روبروی ضریح و ایستادم به نگاه. رو به امام مهربانی‏ ها ولی کلمه ها را گم کرده بود. اصلاً یادم نمی آمد برای چه آمده ام این همه راه را، آن هم توی این وقت سال و این همه شلوغی. روبروی ضریح ایستاده بودم و گير کرده بودم توی آن شب عید و اشکهایی که ریخته شد و حرفهایی که ناتمام ماند و دلی که آواره. فرصت زیادی نداشتم، باید حرف می زدم، این همه راه را آمده بودم به قصد گفتن و گرفته شدن دستهایم ولی حالا مات و مبهوت فقط نگاه میکردم به زائرانی که
۱. ایمان بياور، قبل از آنکه عبادت کنی.۲. گوش بده، قبل از آنکه سخن بگویی.۳. به‌دست بياور، قبل از آنکه خرج کنی.۴. فکر کن، قبل از آنکه بنویسی.۵. تلاش کن، قبل از آنکه تسلیم شوی.۶. زندگی کن، قبل از آنکه بمیری.
 چند وقت پیش برای خرید مانتو وارد مغازه ای در پاساژ تیراژه شدم. در بدو ورود فروشنده از من استقبال کرد و با لحنی گرم به من گفت: میتونم کمکتون کنم؟ من گفتم نه ممنون باید خودم مدل مانتوها رو ببینم و اگر پسند کردم پرو میکنم. بعد از گشتن در مغازه از یک مدل مانتو خوشم اومد. اتاق پرو ها همگی پر بودند و من مجبور شدم مدتی رو برای پرو مانتو منتظر بمونم. بالاخره نوبتم شد (اتاق پرو اصلا تهویه مناسبی نداشت). بعد از پرو کردن، وقتی از اون مانتوخوشم نیومد، رفتار

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها