نتایج جستجو برای عبارت :

جامعه ای کاو نشود غرقه به خون بهر بدر ان جامه تنگ تن وکم ازکفن است

اي همه لطف و صفا، نغمه مرغ هوا شمع شبستان ما، درد بجان را دوا جاي تو خالی ست یار، جان جهان غمگسار سینه ما پر شرر، دیده ما اشکبار مرغک سر کنده ايم، غرقه گردابها بر سر خاک تو دوست، آب به مردابها جامه سیه پا به سر، سرکه بجاي شکر در غم آن رفته تن، بیدل و خونین جگر مرغ به پرواز شد، روح ز تن باز شد پیش رخ آن صنم، همهمه آواز شد گوهر یکدانه را، دست اجل برد زود خانه و کاشانه را، کرد زبن خاک و دود رفت به معراج نور، پر شعف و پر ز شور خوانده شده سوی حق، موسیِ بر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

داستان هایی زیبا