نتایج جستجو برای عبارت :

خون تو شرف را سرخگون کرده است حسن تعلیل از

در آن جامه ی سبزچه سرخگون نشستممن آن ساغر عشقبه پایت شکستمتو یک جام دیگربه بر داری یا نه؟از این بی وفایی خبر داری یا نه؟تو از ماه مهتابچه عاشق نشستیتو از سر به راهیچه آسان شکستیتو یک مرغ ترسانبه دامم فتادیبه رویم تو خنجرز کینه گشادی.!#سعید_دامغانیان
شرح و تحلیل درس سوم فارسی دهم : پاسداری از حقیقت (   قالب شعر : سپید       دور نمایه : مرثیه سید الشهدا      )×درختان را دوست دارم/ که به احترام تو قیام کرده اندکه :  نشانه تعليل آرایه ها : 1ـ تشخیص : درختان ، چون فعل قیام کرده اند » را به درختان نسبت داده است. 2ـ حسن تعليل : شاعر علت به ردیف و عمودی ایستادن درختان را احترام به امام حسین (ع) می داند. 3-ایهام تناسب : قیام کرده اند : 1- برپای ایستاده اند 2- شورش ، انقلاب/ مرجع ضمیر تو امام حسین (ع)     معن
 پاسداری از حقیقتقالب شعر:شعر سپید،یعنی اهنگ دارد امّا وزن عروضی ندارد و جای قافیه در ان مشخّص نیست.این شعر از بهترین سروده های علی گرمارودی، شاعرِ معاصر، می باشد.او که از پیشتازانِ شعر مذهبیِ امروز است، تنها به سوگِ کربلا بسنده نکرده، بلکه به ابعاد حماسیعاشورا و پیام ِخونِ شهیدِ بزرگِ کربلا نیز پرداخته است.   ************************************************************************سید علی گرمارودی، زاده ی سیِ فروردینِ1320 در قم است.وی شاعر،نویسنده،حافظ پژوه
یا ایهاالعزیز. منم و این دل حالی به حالی . و تــــو حسن تعليل دلم میشوی و قلمم قربانی دلــــــم میشود. ای غزلِ ناب تمامِ شب گریه های من،و ای فروغِ جاودانه ی واژه هایم، تو قطعه ی بی کلامِ این روزها شده ای و همچون قصیده ای بی پایان، در دلِ هر مصرع، دیوان عاشقی را بیت به بیت ختم می کنی به هجران! سالهاست در مثنوی بلندِ تاریکی های عالم، همگان دلخوشند به طلوع خورشید روی تو، آنگاه که از پس ابرِ غفلتِ چشمانم، سر بر می کشی و دل می بری از عالمیان.
امشب از مستی ره میخانه را گم کرده امآن قدر مستم که راه خانه را گم کرده ام در طواف کعبه می جویم خدا را ای دریغدر میان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام دست و پای خویش را گم کرده ام از شوق دوستدر کنار یارم و جانانه را گم کرده ام خال او گم شد میان خرمن گیسوی اودام را می بینم اما دانه را گم کرده ام گفت: از زلف پریشانم چه می خواهی؟ بگوگفتمش این جا دل دیوانه را گم کرده ام شمع را گفتم که: این سان سوختن از بهر چیست؟گفت: می سوزم چرا پروانه» را گم کرده
دیرگاهی است نمی نویسم نه در این جا و نه در هیچ جایی دیگر البته اوضاع و احوال کار یو مشغلههای متعدد موب ایم تاخی رو تعليل شده است لیکن مشتاق نگار ش دلوازههایم و برخی از دیدگاه های حقوقی هستم باشد خدای کریم یاری فرماید تا در این دو امر راحت تر با اراده ایی قوی تر زیبا و ساده بنگارم و دلگرمی مشتقان و مخاطبان عزیز نیز موجب استمرار کار خواهد بود
. / ‌ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است . . +همین روزاست که این قلب دیگه نزن .و از کاربیوفته .
• در سمت و سوی این چراغ، نور عبور گم کرده‌ام • در جست و جوی عشق تو، حتی غرور گم کرده‌ام • این خانه نامرئیست یا بینا نیست چشمان من؟ • یا شایدم من راه را، با چشم کور گم کرده‌ام • اسم او را گر بگویم، شعله می‌گیرد دلم • من نام یار خویش را، با سانسور گم کرده‌ام • دریغا او نمی‌داند دلم در نزد اوست • یا ممکن است می‌داند، و من در سرور گم کرده‌ام • ای کاش که می‌دانست که من جان را فدایش می‌کنم • جان من، جانان من، من شعر و شور گم کرده ام • من مسافر
سینه منزلگاه الماسی درخشان کرده امدر تجارت وه چه سودی با دل ارزان کرده امچشم او دریای پرگوهر دلش امواج عشقبا چنین زیبا رخی پیمان چه آسان کرده امروز و شب در خواب من هردم نمایان میشودبا محبت های او شوقی فراوان کرده امگرچه دست سر نوشت بر سینه ام خنجر زدهبا امید عشق او من سینه درمان کرده اماولین عشق است اما نا امید از وصل عشقمن نگین عشق او در سینه پنهان کرده امتقدیم به یگانه عشق حقیقی ام 《دنیز》
یاد مردان خطر کرده بخیر*** یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز*** حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شورآفرینان نبرد *** یاد حمله ها در آن شبهای سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها *** که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها *** یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها *** ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج*** یاد شبهای عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر *** یاد آن ا.
سینه ی پر شورم و آواز را گم کرده ام بال و پر دارم ولی پرواز را گــم کرده ام رونق انجام من در خانه ی آغـــاز ماند چل کلید خانـــه ی آغاز را گم کرده ام چـــــــــارقم سر، پای تندر، بی اگــر دروازه باز، آه! اما رفتن تکتـــــــــــــــاز را گـــــــــم کرده ام چشم در راهم، نگـــــــاهم بیکران را آرزوست حاصل اما، چشم و چشم انداز را گم کرده ام های و هویی دارم و در غربتم از این سکوت سازم اما زخمه ی دمســـــاز را گم کرده ام همنوای خویش بوده ام در گـــ
(برج تولّا) به شام غم چو از آن مه نشانی کرده‌ام پیدا ز انوار جمالش کهکشانی کرده‌ام پیدا به محنت‌خانه ی دل چون تجلی کرد رخسارش درون سینه ی خود آسمانی کرده‌ام پیدا چو شبنم هر سحر بر خاک کویش میزنم بوسه که از شب‌زنده‌داری آستانی کرده‌ام پیدا به دفع دیو شهوت رستم آسا روز و شب راندم که با رخش اطاعت، هفت خوانی کرده‌ام پیدا نیازی نیست بر لاهوت اندر خلوت ناسوت ز تنهایی مکان لامکانی کرده‌ام پیدا به جز غم همدم محرم چو نبوَد در سرای دل در این خلوت ،
(سطری در صراط همسوی الله) الحمد، اللهی را کرده ام که اسماء صمد او سرآمد هر کار گردد، که مدح و رکوع او در حد آدم وصال آمد .و راهیِ راه صراط رود که گاهی کورم و کر در کوره راهها در صحرای صور راه طی کرده ام .که دعای آدم در وعده گاه موعود حکم و امر دارد ومادی های مالی را دور دارم .ودر وادی همسوی او عامل وحاملم گاه درمکه وسامرا داد کرده ام، که ای الاّها داد ما رس که راه گم کرده ام .ومرد ملول را کامروا دار وگهی در مرو وطوس سوال کرده ام ،که ای دادرس داد ما ها
ای دل باز که امشب بهانه گرفته ای!باز که هوس باران کرده ایقدم زدن در کنار جانان کرده ایباز که هوس بهار ارغوان کرده ایتماشای خزان بی پایان کرده ایامشب که همه خوابندجز من و یاد اوباز تو هوس یک آغوشگرم امان کرده ایباز که در کوچه بی صر و صدای دلمهوس شنیدن ندای گنجشک گریزان کرده ایامشب که خواستم ببرم یادش ز خاطرباز تو از غنچه لبهایشهوس یک بوسه ای سوزان کرده ای
فرق کردهفرق کرده دنیا برعکس شده شب بوده حالا شبرنگ شده جمع شده یه مشت ابله دورش فکر کرده که کارش اول شده فرق کرده سواری نداریم یکی یکی پیچیدیمو قطاری سواریم لعنت به شرابی ندادیم مست شیم آ وقتی قراری نداریم فرق کرده نگاها سنگین شده هه دایی جوگیر شده میسوزه آره تحقیر شده هرکاری میکنه که یکم تغییر کنه مارو تعقیب کنه شاید چیزی یاد گرفت بخواد بالا بره زیر میزی باس بده ولی حتی واسه فیلم پول بلیت ندارن من این بالام آره چون که لیمیت ندارم میریم بالا
جمعه است وُ، سازِ قلبِ من، صدایت کرده چنگِ سینه، کوک با شورِ نوایت کرده حسّ خوبی می‌تپد؛ وقتی بیایی؛ وانگه بشنوی حرفِ دلی که، جان فدایت کرده زهرا حکیمی بافقی(الف_احساس)
اگه بگم من همونم که میدونست خواستگارش دوبار ازدواج کرده و الان هم یه دختر۶ ساله داره و قبلا اعتیاد داشته ولی ترک کرده و ۱۰سال با خواستگارش اختلاف سن داشته بازم با این وجود قبول کرده چی بهم میگید؟!!؟
پائیز عروس تمام فصل‌های من است.گویی زمستانی‌ست که تب کرده.تابستانی‌ست که لرز کرده.بغضی‌ست که رسوب کرده.حرفی‌ست که سکوت کرده.و من این سکوت رسوب کرده در تب و لرز را دوست دارم.خیلی‌ها عاشق خش‌خش برگ‌های زرد و خشک درختان در زیر گام‌هایشان هستند؛ ولی من مراقبم!مراقبم له نکنم برگ‌هایی را که روزی هزاران بار نفس ارزانی‌ام کردند.من مراقبم! مراقبم لحظه‌ای از لذت تماشای این عروس هزار رنگ شهر‌آشوب غافل نباشم و قطره‌ای از این زیبای دوست‌داشتنی
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و ت
چند روز پیش یکی از صمیمی ترین دوستم نامزد کرده بود و خبرش خیلی منو خوشحال کرده بود و امروز از هیجان مراسم تدارک و خرید و لباس باهاش حرف زدم و دیدم که او تغییر کرده بود و ظاهرا حوصله منو نداشته و تغییرش منو ناراحت کرده بود دلیلشم نمیدونم ولی میگن آدمها اگ ازدواج می کنند روابط با دوستان کمرنگ میشن نمیدونم چقد صحت داره یا نه ولی امروز دیگه فهمیدم که نباید توقع و انتظار داشته باشم که همون آدم قبلی میمونه یا نه- اما خیلی ضد حال بود.
یخ کرده امیخ کرده امیخ کرده امیخ کرده امیخ کرده اممامان تو کنارم بودیمامان تو کنارم بودیمامان تو کنارم هستیو چقدر درد دارمو چقدر مرهمیو چقدر درد دارمو تو هنوز مرهمیو چقدر درد دارمو نمیخواهم تو هم درد بکشی 
و اما حق کسی که تو را آزاد کرده، اگر بدانی که او از دارایی خود هزینه کرده و تو را از ذلت و وحشت بردگی نجات داده و عزت و لذت آزادی را به تو هدیه کرده و تو را از اسارت رهایی بخشیده و زنجیر بردگی ات را پاره کرده است و بوی خوش آزادی را به مشامت رسانده و از زندان ستم رهایی ات داده و در این راه از دارایی خود کاسته است، آن وقت پی خواهی برد که او نزدیکترین فرد به تو بعد از خویشاوندان توست در زندگی و پس از مرگ و باور خواهی داشت که او شایسته ترین مردم اس
خب لازمه بگم نیاز مبرم دارم به غر زدن؟!یک استاد جانی(!) با تکلیف هایی که تعیین کرده چیزمون کرده . بیچارمون کردهخیلی مسخره اس که وقتی 80% کار رو انجام دادن دارم حرص میخورمسه چهار روزه اصلا اعصاب برام نموندهتو شرایطی هم نیستم که این بی اعصابی رو به چیزی ربط بدم
پیشرفت های ایران از نظر اروپائی ها برخی از سفرای اروپائی مقیم تهران و یا مقامات آنها که به ایران سفر کرده اند اعتراف کرده اند که ایران برغم همه تحریم ها پیشرفت های چشمگیری در ابعاد گوناگون داشته است. سفیر اتریش در تهران می گوید: ایران در برخی حوزه‌ها خیلی جلوتر از کشورهای اروپایی است. استفان شولتس که سه سال است در تهران حضور دارد، می‌گوید به 25 استان سفر کرده و با فعالان اقتصادی مختلف ملاقات کرده است.
اگر چه در چند سال اخیر تغییرات نرخ ارز ، قیمت لپ تاپ‌ های بازار را دگرگون کرده ، اما بازار لپ تاپ‌های کار کرده همیشه وجود داشته و همین باعث شده در چند سال اخیر رونق بیشتری پیدا کند. تفاوتی نمی‌کند پول زیادی برای خرید یک لپ تاپ ندارید یا نمی‌خواهید برای یک لپ تاپ‌ آکبند و نو پول بیشتری بدهید ، لپ تاپ‌ های کار کرده همیشه گزینه‌ های خوبی هستند. برای کاربرانی که لپ تاپ‌ های قدرتمندی می‌خواهند ، بازار لپ تاپ‌ های کار کرده محصولات خوش‌ قیمتی د
در اعتراض به صدور حکم گروهی در ملاء عام به دختری ۱۸ساله ازسوی دادگاهی در پاکستان ودرمقابل دیدگان خانواده اش وهزاران تماشاگر دیگر. یک قلم خواهم به قدر یک جهان . تا بگویم وصف حالش بی امان . وای از ان داور که خود فریاد کرد . بهر ان دختر چنین بیداد کرد . جلوه های عدل و دادش داده اند . ناز شصتی را نشانش داده اند . وای بر تو که تماشا کرده ای . زن ستیزی را تو حاشا کرده ای . وای بر تو که کرده ای .
چهره ها/ دیاری که پوریا پورسرخ دلش در آنجا گیر کرده است  آریا بانو - چهره ها/ دیاری که پوریا پورسرخ دلش در آنجا گیر کرده است ٢٩٩ ٠ آخرین خبر / پوریا پورسرخ با انتشار این عکس نوشت: هزار کیلومتر دورتریم الان .ولى دلمون هنوز پیش مردم مهربون و خونگرم اون دیار جا مونده.مگه داریم زیباتر و تودل بروتر از این کوچولو ها
امروز دختر هشت ماه ام یک ه دید .روی میز نشسته بود که چشمان متحیرش توجهمو جلب کرد دیدم داره به یک کفشدوزک نگاه میکنه .اره کفشدوزک جوری تعجب کرده بود که انگار عجیب ترین چیز دنیا رو میبینه خودشو به سمت اون خم کرده بود لباشم مثل همیشه که تعجب میکنه غنچه کرده بود .وسعی داشت با دستاش اون ه بیچاره روبگیره
خب دیشب انقدررررر دلم گرفته بود و آرزوی مررگ کردم.صبح بلند شدم چشا ورم کرده و داغون کلاس طراحی هم که ثبت نام کرده بودم افتاد روز دیگه.گفتم به هرحال روز تولدمه
مناجات با امام حسین علیه السلام/شب اول محرم شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را شکر خدا دیدم سیاهی غمت را دیدم دوباره روضه های ماتمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را باور نمی کردم محرم را ببینم بر سر در این خانه پرچم را ببینم ما را همین شور عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه هایت زنده کرده ما را نسیم کربلایت زنده کرده ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

خدمات ارزهای دیجیتال هش تومن