نتایج جستجو برای عبارت :

ز رسول اكرم صلى الله عليه آله منقول است آن شبى كه مرا به معراج بردند از تمامى آسمانها گذشتم تا به آسمان هفتم رسيدم آنچه ديدم بودم با خداى تعالى بى واسطه سخن گفتم مراجعت نمودم چون به مقام جبرئيل رسيدم گفتم يا جبرئيل اين چه دعائى است كه جمله فرشتگان مى خوان

 از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است آن شبى که مرا به معراج بردند از تمامى آسمانها گذشتم تا به آسمان هفتم رسیدم و آنچه دیدم بودم و با خداى تعالى بدون واسطه سخن گفتم و مراجعت نمودم چون به مقام جبرئیل رسیدم گفتم یا جبرئیل این چه دعائى است که تمامی ملائکه مى خوانند؟
(7) خواص هفت آیه پر فضیلت علی علیه السلام گفت : رسول اكرم صلی اللّه علیه و آله روزی فرمود: یا علی خواهی تو را چیزی آموزم كه اگر خلق هفت آسمان و زمین جمع گردند نتوانند به تو بدی و آسیبی رسانند و هیچ كس بر تو ظفر نیابد. گفتم : بلی . فرمود: هفت آیه در قرآن است آن را این گونه بر خود بخوان و بدم . اول : از پیش رو، دوم : پشت سر، سوم : بالای سر، چهارم : به سوی پایین ، پنجم : بر طرف راست ، ششم : بر طرف چپ و هفتم : بر تمام اعضاء.
ابو المهزام از ابو هریره روایت كند كهز رسول (ص) خدا پرسیدند كه: خداوند از چیست؟ گفت: از آب و لیكن نه از آب زمین و نه از آب آسمان، لكن او اسب را بیافرید و بدوانید تا عرق كرد پس خود را از آن عرق بیافرید.عروه از عبد اللّه بن عمرو بن عاص روایت كرد كه گفت: خداى تعالى ملائكه را از موى سینه و دستهاى خود بیافرید.بله از جمله عقاید جماعتی از اهل سنت!
هنگامى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارك رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پیام آورد كه اللَّه یقرؤك السلام و یقرى مولودك السلام.»خداوند تبارك و تعالى بر تو و فرزند نو رسیده‏ ات درود مى ‏فرستد.  رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم با شنیدن خبر تولد فاطمه علیهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجده‏ ى شكر گذارد و خداى عزوجل را بر عطاى این نعمت مبارك و خجسته سپاس گفت.
فضایل حضرت عمر از زبان رسولالله صلی‌اللهعلیه‌وسلم رسول‌اکرم صلی‌اللهعلیه‌‌وسلم فرمودند من دو وزیر در آسمان و دو وزیر در زمین دارم؛ میکائیل و جبرئیل دو وزیر من در آسمان هستند و ابوبکر و عمر دو وزیر من روی زمین هستند. رسولالله صلی‌الله‌عیله‌و‌سلم فرمود: إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِ عُمَرَ وَقَلْبِهِ» الله تعالی حق را بر زبان عمر جاری کرده و در دل عمر قرار داده است. رسولالله صلی‌اللهعلیه‌وسلم در حدیثی فرمو
سؤال تمام ملائکه در مورد علی علیه السلامابن عباس می گوید که: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که می فرمود: چونکه مرا به آسمانها سیر شبانه دادند به هیچ ملکی از ملائکه برخورد نکردم، مگر اینکه از من درباره علی بن ابی طالب علیه السلام سؤال می کردند تا جایی که من گمان کردم اسم علی علیه السلام از اسم من مشهورتر است.پس آنگاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت: ای محمد! هیچ خلقی از خدا نیست مگر اینکه قبض روحش بدست من می باشد، بج
گفتم-می‌ترسم. گفت-می‌ترسی؟ قوی نبودن؟ ضعیف مانده بودی. گفتم-خون فوران می‌زد. گفت-اشتیاق نداشتی. گفتم-می‌چکید روی سرامیک‌ها. گفت-از دست‌هات بیرون مانده بود. گفتم-ار خاک روی سرامیک‌ها نفوذ کرد. همه‌جا لک برداشت، قرمز. گفت-از سرخی‌ها فرار کردی. رسیدی به سرامیک‌ها. گفتمز سرخی‌ها فرار کردم. رسیدم به سرامیک‌ها. رسیدم به همیشه‌ی دست‌هام. خون که این و آن نمی‌شِناسد، ماند روی مردمک‌هام. چپ و راست لکِ شباهت می‌دیدم.
حسین بن علوان گوید: در مجلسى نشسته بودیم كه دانش مى ‏آموختیم و هزینه سفر من تمام شده بود، یكى از رفقا بمن گفت: براى این گرفتاریت به كه امیدوارى؟ گفتم: بفلانى، گفت: پس بخدا كه حاجتت برآورده نشود و بآرزویت نرسى، و مرادت حاصل نشود، گفتم: تو از كجا دانستى خدایت رحمت كناد؟. گفت: امام صادق علیه السّلام بمن حدیث فرمود كه: در یكى از كتابها خوانده است كه خداى تبارك و تعالى میفرماید: به عزت و جلال و بزرگوارى و رفعتم بر عرشم سوگند كه آرزوى هر كس را كه بغیر
روزی رسول اكرم صلی اللّه علیه و آله نشسته بود و یكی از فرزندانشان را روی زانوی خود نشانده و می بوسید و به او محبّت می كرد . در این هنگام مردی از اشراف جاهلیت خدمت رسول اكرم صلی اللّه علیه و آله رسید و به آن حضرت عرض كرد : من ده تا پسر دارم و تا حال هنوز هیچكدامشان را برای یك بار هم نبوسیده ام . پیامبر صلی اللّه علیه و آله از این سخن چنان عصبانی و ناراحت شدند كه صورت مباركشان برافروخته و قرمز گردید ، آنگاه فرمود : من لا یَرحم لا یُرحم ، آن كس كه نسب
صلوات برتر از بیست هزار سال طاعت فرشتهوقتی كه پیامبراكرم صلی الله علیه وآله و سلم در شب معراج به آسمان چهارم رسید، فرشته ای را دید كه لوحی در پیش روی خود نهاده و در آن نگاه می كند و مانند رودی اشك از دیدگان می ریزد.آن ملك متوجه حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در آسمان چهارم نشد و لـــــــذا جبرئیل با بال خود بر او زد و هنگامی كه ملك متوجه شد، بلافاصله ركاب آن حضرت را بوسید ، تعظیم و اكرام نمود و عرض كرد: یا رسول الله مرا معذور دارید، چرا ك
از آن سو رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)و ابو بكر در غار آرمیده و از شكافى كه وارد شده بودند بیابان و صحرا را مى‏نگریستند و خداى تعالى براى گم شدن رد پاى رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)عنكبوتى را مامور كرده بود تا بر در غار تار بتند، و كبكهایى را فرستاد تا آنجا تخم‏بگذارند و به هر ترتیبى بود وقتى مشركین به در غار رسیدند، ابو كرز نگاه كرد دید رد پاها قطع شده از این رو همان جا ایستاد و گفت:
اولین شب ربیع الاول، "لیلة‌المبیت" است. شبی که خداوند به وجود امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام بر فرشتگان مقرب خود مباهات کرد ✅در شبی که حضرت محمد (صلی‌اللهعلیه‌وآله) از مکه به مدینه هجرت کرد، امام علی علیه‌السلام در بستر پیامبر خوابید. این در حالی بود که مشرکان، آماده ی قتل رسولالله بودند. در همان شب، خداوند به جبرئیل و میکائیل(فرشتگان مقرب الهی) فرمود: من میان شما، برادری ایجاد کردم، ولی عُمر یکی از شما دو نفر را طولانی تر از دیگر
امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید:روزى با فاطمه محضر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسیدیم ، دیدیم حضرت به شدت گریه مى كند.گفتم :پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه مى كنى ؟فرمود:یا على ! آن شب كه مرا به معراج بردند، گروهى از زنان امت خود را در عذاب سختى دیدم و از شدت عذابشان گریستم . (و اكنون گریه ام براى ایشان است ).زنى را دیدم كه از موى سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت مى جوشد.زنى را دیدم كه از زبانش آویزان كرده اند و از آب سوزان
  روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در ابطح» نشسته بودند ، جبرئیل امین نازل شد و عرض كرد: خداوند بزرگ ، بر تو سلام فرستاده و مى‏ فرماید: چهل شبانه روز از خدیجه كناره‏ گیرى كن و به عبادت و تهجد مشغول باش. پیغمبر اكرم بر طبق دستور خداوند حكیم، چهل روز به خانه‏ ى خدیجه نرفت و در آن مدت، شب ها به نماز و عبادت مى ‏پرداخت و روزها روزه ‏دار بودند.رسول اكرم (ص) توسط عمار براى خدیجه (س) پیغام فرستاد كه اى بانوى عزیز، كناره‏ گیرى من از تو بدان
​​​​​​​رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و.از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند،
نامگذارى زینب (س) از طرف خداوند:هنگامى كه زینب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین آورده و گفت: این نوزاد را نامگذارى كنید.حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم.در این ایام حضرت رسول اكرم  در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنید.رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم. در این هنگام جبرئیل فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر ابلاغ كرده و گفت: 
استاد فاطمی‌نیا گفت: خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم؛ گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. 
به گزارش فارس،‌ استاد سید عبدالله فاطمی نیا در جلسه‌ای با ذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی فرمود: خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم.گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد.خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را.ببینید؛ خدا چند گناه را نمی‌بخشد:
این دعا از امام صادق علیه السّلام و امام موسی الکاظم علیه السّلام، منقول است که بعد از هر نماز در ماه رمضان خوانده می شود. متن دعا به این شرح است: یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ‌ اى خداى بلند مقام اى بزرگوار اى آمرزنده اى مهربان تویى خداى بزرگ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ که هیچ مثل و مانندى ندارد و به گفتار و کردار خلق شنوا و بیناست وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَه
داستان ولادت آن حضرت به گونه ای که در روایات شیخ صدوق در امالی و علل الشرایع و عیون اخبار الرضا علیه السلام و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد علیه السلام روایت شده این گونه است که فرمود: چون حضرت فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش علی علیه السلام عرض کرد: نامی برای او بگذار، علی فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به رسول خدا پیشی گرفته و سبقت جویم. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و اله بیامد
از نكات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی اهمیت نماز دارد این است كه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می‌دانند كه دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است كه برای افراد مختلف به تناسب درجه‌ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته‌اند،
در میان سخنان عالی و ارجمندی كه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده قسمتهایی هست كه مخاطب در آن قسمتها یك شخص معین است و به عنوان وصیت و نصیحت به آن شخص معین بیان فرموده و این قسمتها از جمله بیانات مفصل و طولانی حضرت رسول اكرم است و در كتب ضبط شده است، مثل بیاناتی كه به عنوان وصیت و نصیحت، علی علیه السلام و یا عبداللّه بن مسعود و یا ابوذر غِفاری را مخاطب قرار داده است؛ و شاید علت اینكه یك شخص معین را مخاطب قرار داده با اینكه آن كلمات حكمتها
الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا انهَزَمَ النّاسُ یَومَ اُحُدٍ عَنِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله انصَرَفَ إلَیهِم بِوَجهِهِ وهُوَ یَقولُ : أنَا مُحَمَّدٌ ، أنَا رَسولُ اللّهِ ، لَم اُقتَل ولَم أمُت . وكانَ النّاسُ یَحمِلونَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله المَیمَنَةَ فَیَكشِفُهُم عَلِیٌّ علیه السلام ، فَإِذا كَشَفَهُم أقبَلَتِ المَیسَرَةُ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ، فَلَم یَزَل كَذلِكَ حَتّى تَقَطَّعَ سَیفُهُ بِثَ
سید امیر علام مى گوید:شبى براى زیارت حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مشرف شده بودم، آخر شب بود در حال گردش در حرم بودم ناگاه متوجه شخصى شدم كه به طرف ضریح امامعلیه‌السلام مى رود. وقتى نزدیك تر شدم، او را شناختم. او استاد دانشمند و فاضل متقى، مولا احمد اردبیلى بود.من در گوشه اى خود را پنهان نمودم و مراقب او شدم. (كه او در این ساعت از شب و در تاریكى و خلوت به دنبال چیست؟)او به طرف در ضریح كه طبق معمول بسته بود رفت، وقتى نزدیك در رسید، در ضر
نقشه ی ۲۵ گنج بزرگ دنیا امام صادق علیه السلام فرمودند: ۱- طلبتُ الجنةَ، فوجدتُها فی السخأ: بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم. ۲- و طلبتُ العافیةَ، فوجدتُها فی العُزلة: و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم. ۳- و طلبتُ ثقلَ المیزان، فوجدتُه فی شهادة ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صل
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟ گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟ گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟ گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟ گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟ گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .
گوشه ای از معجزات ثامن الائمه
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند!1- ابراهیم بن موسى- که در مسجد امام رضا(علیه السلام) در خراسان امامت مى‏کرد - مى‏گوید: از امام رضا- علیه السّلام- با اصرار زیاد پول خواستم. حضرت براى بدرقه عدّه‏اى از نسل ابوطالب بیرون آمد. در این هنگام وقت نماز فرا رسید و حضرت، به سوى قصرى که در آنجا بود، روانه شد و در زیر درختى نزدیک آن قصر نشست. و من هم با او بودم و غیر از ما کسى نبود. امام رو به من کرد و فرمود: اذان بگو. پس گفتم: اجازه
2 - نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان حضرت صادق» است، اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل كرده است:امام زین العابدین(علیه السلام) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: وقتى كه فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ع
رفتم جلو گفتم ببخشید خانوم آتیش داری؟ هول شد گفت واسه چی میخوای؟ گفتم میخوام تکلیفمو با چشات روشن کنم. خندید ، خندیدم. گفتم شالت آبیه ، مثه دریاس ، موج داره دریات. گفت ینی چی؟ گفتم پیچ پیچی خندید ، خندیدم. دیدم اهل دله ، نشستم کنارش ، لش رو نیمکت. گفتم همیشه دنبال دلیلی؟ گفت.
 ◾️من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم بـه یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده اسـت. ◾️و آن روایـت ایـن اسـت کـه حضرت صادق (ع) می فرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در ایـن دنیـا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عـرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در ایـن 75 روز مـراوده ای بـوده است. یعنی، رفت و آمد جبرئیل ز
به تو گفته بودم ز من بگذری روم در پی عشق ویرانگریگفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی .به تو گفته بودم که دستم بگیر کنار دلم باش و با من بمیرگفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی .گفته بودم که آرامشم میرود نقطه امن آسایشم میرود گفتم تا بدانیگفته بودم نرو خواهشا میشود پیش من باشی سازشم میشودگفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی تورا دیدمت بعد عمری سلامببین اشک شوقی که ریزد مدامماندن یا نماندن به پای تو ماندم یا نماندم .آمدی جانم به قربانت ولی حالا چر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

بانک خاک و کود ایران