نتایج جستجو برای عبارت :

فسد صلاح. یعنی بار خدایا اگر اندوهگین گردم ساز سامانم تویی به تو روی می آورم اگر از هر جا نومید شوم امیدگاهم تویی، اگر غم های سخت به من روی آورد، فریاد رسی ام به تو است نزد تو است عوض هر چه از دست رفته صلاح سازگاری هر چه تباه گشته تغییر در آنچه زشت دانسته

✍آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :گاهی انسان یک دعاهايی ميکند که به صلاحش نیست. آن حاجت را در دنیا به او نميدهند، ولی در قیامت ميدهند. ميگوییم: خدايا این چیست؟» ميگوید: در دنیا دعا کردی، صلاح نبود به تو بدهیم، اینحا دادیم. » ذوق ميکند و ميگوید: عجب! کاش هیچ یک از دعاهاي من مستحاب نميشد و همه را اینجا به من ميدانند، اینجا بهتر است. »خیلی وقت ها بچه به پدر و مادرش ميگوید: به من شیرینی بدهید»، ولی پدر و مادر صلاح نميدانند. مثلا شام خورده، صلاح نیست ش
 برای تو مي نویسم برای تو که تنهايی هايم پر از یاد توست  برای تو که قلبم منزلگه عشق توست  برای تويي که احساسم از آن وجود نازنین توست برای تويي که تمام هستی ام در وجود تو غرق شده برای تويي که چشمانم هميشه به راه تو دوخته است   برای تويي که مرا مجذوب قلب نازنین و احساس پاک خود کردیبرای تويي که وجود بی ارزشم را محو وجود نازنین خود کردی برای تويي که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است   برای تويي که سکوتت سخت ترین شکنجه من است   برای تويي که قل
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روي دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رويم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا هميروي ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب
خواجه بیا! خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا پای تويي دست تويي هستی هر هست تويي بلبل سرمست تويي جانب گار بیا گوش تويي دیده تويي وز همه بگزیده تويي یوسف یده تويي بر سر بازار بیا از نظر گشته نهان ای همه را جان و جهان بار دگر رقص کنان بی‌دل و دستار بیا روشنی روز تويي شادی غم سوز تويي ماه شب افروز تويي ابر شکربار بیا ای علم عالم نو پیش تو هر عقل گرو گاه
نگاه مي کنم از هر طرف سوار تويي
نشسته یک تنه بر صدرِ روزگار تويي
 
هزار لحظه گذشت و هزار لحظه دلم
به سینه سر زد و . دیوانه را قرار تويي
 
تو را ندارم و دلتنگم و . دلم قرص است
که انتهاي خوشِ صبر و انتظار تويي
 
خزان اگرچه شکسته ست شاخه هامان را
بیا پرستو جان، مژده ی بهار تويي
 
  "بخوان به نام گل سرخ"، عاشقانه بخوان
بخوان که سایه و سیمين و شهریار تويي
 
به رغمِ ابر سیه جامه روشنایی هست
که آفتابِ بلندِ طلایه دار تويي
 
به اعتبارِ تو اميد تازه خواهد
صدیق صدیقی سخنگوی رئیس جمهور در صفحه توئیترش نوشته که محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان استعفای آقای ربانی را پذیرفته است. صلاح‌الدین ربانی، امروز با انتشار استعفانامه‌اش از سرپرستی وزارت خارجه افغانستان استعفا کرده بود.آقای ربانی با انتشار استعفانامه‌اش خطاب به اشرف غنی، رئیس جمهوری نوشته است که در مدت پنج سال به عنوان وزیر خارجه افغانستان "شاهد آن بوده که با ایجاد شبه‌ساختارهاي موازی و به حاشیه راندن نهادهاي اساسی حکومت"، ادامه
1. هر چه فرزند آدم پیرتر مي شود، دو صفت در او جوان تر مي گردد: حرص و آرزو. 2. دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند، امت من صلاح مي یابد و اگر فاسد شوند، امت من فاسد مي شود: علما و حکّام. 3. شما همه شبان و مسئول نگاهبانی یکدیگرید. 4. نمي توان همه را به مال راضی کرد اما به حُسن خُلق، مي توان. 5. ناداری بلاست؛ از آن بدتر، بیماری تن، و از بیماری تن دشوارتر، بیماری دل. 6. مؤمن، همواره در جستجوی حکمت است.
آخ که چقدر دوستت دارم مهندس جان عزیزم مطمئن باش هیچ کسی اندازه من دوست نخواهد داشت منو مامانت دیوونه وار عاشقتیم الهی فدای چشمای مهربونتون بشم خدايا مرسي ، خدای من ، خدای بزرگ هزاران بار تورو شکر ميکنم شکر که آقاسامانم رو سر راهم قرار دادی خدايا شکر که عاشق روي آقا سامانم هستم مهندس جان عزیزم زودتر برگرد اینجا یکی بی صبرانه منتظرته مهندس جان ببخش خیلی اذیتتون کردم منو ببخش خیلی بی درک بودم مهندس عشقم جبران خلیل جبران» ميگه: به یکدیگر عشق
خدايا! به که واگذارم مي کنی؟ به سوی که مي فرستی ام؟ به سوی آشنایان و نزدیکان تا از من ببُّرند و روي بگردانند؟ یا به سوی غریبگان، تا گره در ابرو بیفکنند و مرا از خویش برانند؟ یا به سوی آنان که، ضعف مرا مي خواهند و خواری ام را طلب مي کنند؟ من به سوی دیگران دست دراز کنم؟! در حالی که خدای من تويي و تويي کارسازِمن. من شِکوه از غربت و تنهايی و دوری ام را به دامن تو مي ریزم و در آستان تو مي گریم و شکایتم را به درگاه تو مي آورم.
انگشتر اصلی کجاست؟ #حتما_بخونید روزی صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگ هاي صلیبی به خاطر كمبود بودجه نظامي نزد شخص ثروتمندی رفت تا شاید بتواند پولی برای ادامه جنگ هايش بگیرد .آن تاجر مبلغ مورد نیاز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت كرد .صلاح الدین موقعی كه خواست از خانه بیرون برود رو به آن مرد نمود و پرسيد: به نظر شما بین سه دین یهود و مسیح و اسلام كه با هم در جنگ هستند حق با كدام یك است؟ آن تاجر بزرگ گفت: بنشین تا یك داستان برایت بگویم.
  عاشق شدن دلیل نمي خواهد؛مثل خیال شهر، پریشانمخاطر اگرچه شعر تر انگیزدمن چون سرای سوخته ویرانم!من آن درخت خشکم و وامانده،در یک کویر بی سر و سامانمنه سایه سار خشک و خنک دارمنه آن اجاق گوشه ی ایوانم!با اینهمه چو عطر تو برخیزدسر دارم از هوای تو پر گردمهمچون دوتار ناب عطایی فرسرشار از نوا و طرب گردمآی عشق؛ ای تهاجم بی چنگیزبار دگر مرا به اسارت بر!باری سرم هوای جنون دارد؛این روزها هوای تو را دارم؛من آن کویر تشنه ی بارانم!شعر و طراحی:راشین گوهرش
صلاح از ما چه مي‌جویی که مستان را صلا گفتیمبه دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیمدر ميخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه نگشودگرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیممن از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکنبلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیماگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخربه خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیمقدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آوردکه این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیمجگر چون نافه‌ام خون گشت کم زینم نمي‌بایدجزای آن که
به گزارش خبرگزاری فوتبال برتر ، یورگن کلوپ پس از برتری 2 بر صفر تیمش در خانه سابورگ و صعود به‌عنوان تیم اول گروه پنجم رقابت‌هاي لیگ قهرمانان اروپا از روند بازی شاگردان خود ابراز رضایت کرد.سرمربی تیم فوتبال لیورپول در این باره گفت: چگونه عملکرد صلاح را توصیف کنم؟ قطعاً او سخت‌ترین شرایط را در بازی امشب تجربه کرد. صلاح واقعاً خوب بازی کرد، اما نتوانست موقعیت‌هايی که انتظارش را داشتیم تبدیل به گل کند. با این وجود، حفظ روند خوب و زدن گلی تع
اهلِ نماز مي شوم ، جمله نیاز مي شومسوی حِجاز مي شوم باز مقابلم توييباده ی ناب مي شوم ، شِعر و کِتاب مي شوميکسره خواب مي شوم ، باز مقابلم توييهَمرهِ موج مي شوم ، راهیِ اوج مي شومفوج به فوج مي شوم ، باز مقابلم توييسایه ی ماه مي شوم ، در ته چاه مي شومراهیِ راه مي شوم ، باز مقابلم توييتوی رَواق مي شوم ، کُنجِ اُتاق مي شومبسته به طاق مي شوم ، باز مقابلم تويياینهمه مَرد مي شوم، مَخزنِ درد مي شومساکت و سرد مي شوم ، باز مقابلم تويياز همه  دور مي شوم ، نق
به مناسبت رو نمایی ازضریح جدیدحضرت ابا عبدالله سلام الله علیه دل به فغان آمده سوی خدا مي روي؟ یا که به کوی غمش بهر وفا مي روي؟ تا شده ام مست او مهر خدا دست او گشته دلم پست او سوی خدا مي روي؟ آمدی از کوی دل ؟بستۀگیسوی دل مي بریم سوی دل با شهدا مي روي؟ نی غلطم گفته ای بهر طواف دلم آمده ای مي بری تا به کجا مي روي؟ باز کن این پرده را از رخ خود خوب من بهر خدا این منم هدیۀ ما مي روي؟ شاهد عاشق تويي خون شقایق تويي پور دقایق تويي لیک به جا مي روي هجر مکن دل خ
ای فرشته رافائل ، ای طبیب الهی به کمکت نیاز دارم ای فرشته رافائل تو را با تمام وجودم مي خوانم و صدا ميزنم به یاریت و به مدد تو نیازمندم ای فرشته رافائل به عشقم ، به آقا سامانم، به عمومي که خیلی دوسش دارم، سلامتی و تندرستی و طول عمر بده، ای فرشته رافائل به مهندس جان، سلامتی بده ای فرشته رافائل از تو ميخواهم هر بیماری و هر بدی را از آقا سامانم دور کنی ای فرشته رافائل، من تورا دوست دارم ، و از صميم قلبم تورا صدا ميزنم، از تو مي خواهم آقا سامان من را
پایتخت‌هاي ایشان دمشق و قاهره بود. او در دوران حکومتش سه هدف عمده را دنبال مي‌کرد: استوار ساختن قدرت حکومت برای خود و خاندان ایوبی، سرکوب شیعیان و جنگ با صلیبیون؛ که به هر سه، تا حدود زیادی دست یافت. صلاح‌الدین در سال ۱۱۳۶ ميلادی در تکریت عراق از پدر و مادری کرد به دنیا آمد.
از عشق قدیمي رها گشتهام دیگر همه‌ی زن‌ها زیبایند پیراهنم تازه است، به حمام رفته ام وُ صورتم را اصلاح کرده ام صلح شده… بهار آمده… آفتاب طلوع کرده است. به خیابان رفتهام، انسان‌ها آسوده‌اند من هم آسوده‌ام اورهان ولی
      بیوگرافی محمد صلاح (زندگینامه ورزشکاران)شاید دیگر هیچ کس مانند محمد صلاح نتواند در استادیوم هواداران لیورپول را وادار به خواندن آهنگ Good Enough یا (به قدر کافی خوب است) بکند. طرفدارانی که بارها گفته اند حاضرند برای این بازیکن، دین شان را هم عوض بکنند. محمد صلاح خالق اتفاقات شگفت انگیز زیادی در دنیای خارج از فوتبال نیز بوده است. مثلا یک سال پیش او بدون آن که حتی کاندید ریاست جمهوری باشد، در انتخابات ریاست جمهوری مصر از نفر دوم نیز رای بیشتر
خدايا چه لحظه هايی که در زندگی تو را گم کردم اما تو هميشه کنارم بودی چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی چه ساعت هايی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو هميشه به یادم بودی چه روزهايی که سرم تو لاکم کردم و توی غصه هايی که فکر ميکردم تو برای تلافی کارهاي بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو هميشه کاری کردی که به صلاح من است خدايا وقتی خسته از همه جا و همه کس نااميدانه به تو پناه
اختیار، از ویژگی‌هاي قابل و خوش‌قواره بشر است. به سبب آن، آدمي ميتواند نقش موردپسند خویش را خطاطی باشد و هر آن‌گونه که تمایل مي‌کند، امواج زندگی را حدالامکان سواری باشد. امّا از زمان‌هاي سیاه و سفید تا امروزِ رنگی‌رُخ، عدّه‌ای به بهانه‌هاي متنوع این ویژگی را از سایر انسان‌ها سلب آمده و منافع‌ خودشان را غالب کرده‌اند. یکی از این بهانه‌هاي واهی خیر و صلاح» انسان‌ها نام دارد. اربابان به صورت غیرمستقیم و گاهاً مستقیم چنان استدلال مي
مي اندیشم.تويي که تمام لحضات زندگی مرا محاصره کردهتويي که نميدانم کی خواهی آمداصلا بگو ببینم مي آیی؟تا با تمام درتنگی هاي سرزمين آرزوهايم وداع کنم؟مي آییتا شقایق هاي قلبم دوباره جان بگیرد؟مي آییتا از دریای نگاهتقطره ای هم به کویر چشمانم بریزم؟مي آیی.تا ستاره هاي آسمان زندگانیم از ناله هاي شبانه ام آرام بگیرند؟کاش ميدانستم از اوج کدامين قلهاز دل کدامين شب ماه پری،از عمق کدامين جنگل خواهی آمدتا برایت قلبم این بزرگترین سرمایه ام را
تو نه به همانی که منم،من نه به همانم که توييتو نه بر آنی که منم،من نه بر آنم که تويي تو نه بر دلی که منم،من نه بر دلت همانم نه تو منی نه من تو ام، عین همين است و همانم من همه در وصف تو ام تو همه در پی جان منیپس به حرمت هر آنچه که ميپرستی  همانی باش که هستی.مصطفی مصرزاده
تنها بازمانده یك كشتی شكسته توسط جریان آب به یك جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا مي‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم مي‌دوخت، تا شاید نشانی از كمك بیابد اما هیچ چیز به چشم نمي‌آمد. سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسایل اندكش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: خدايا چگونه
ناکامورا (کاکامراد) ابرانسان عصر مانکامورا نمرده، زنده و جاوید گشتهبرای سبزماندن‌هاي ما تردید گشتهنکو مورا وَ یا کاکامراد ما از این پسبهارانی شده، در بیشه‌ها تبعید گشتهکسی که ایست‌گاه مرگ را خود برگزیدهسفر کرده به سمت آسمان، خورشید گشتهنکامورا نميميرد فقط از چشم‌هاي ما شده پنهان وَ در دل‌هاي ما تمهید گشتهنکامورا ابرانسان عصر ماست، حالابه جوباران شده جاری و باغ و بید گشتهچنان با انقلاب سبز خود دل‌هاي مردمربوده که خریدارش همه نادی
به رغم وجود عوامل محدودکننده انسان مانند وراثت، طبیعت و جامعه انسان مي تواند به اراده خود مسیر خویش را برگزیند و از حصار عوامل محدودکننده در اطراف خود بیرون آید؛ حتی این توانایی را پیدا مي کند که سرنوشت جدیدی را برای جامعه و تاریخ خود رقم زند.برای نمونه: قرآن کریم، همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان الگوهايی برای مؤمنان ذکر مي کند. آنان با وجود محیط ناسالم، طریق صلاح و رستگاری را برگزیدند.(1)قرآن به تأثیرپذیری انسان از محیط و شرایط گوناگون اذ
ميگما خدايا بازم داره یه جوری ميشه یکی پی ام داده بیا ترجمه کن هیچی براش مهم نیست خدايا وحید خوابیده نميفهمه من چی ميگم تو بیداری ببین من ميترسم ولی اميد دارم چرا که نه من دارم زبان ميخونم و قراره تا اخر عمرم هميشه یه موضوعایی باشه من در حال یاد گرفتنش باشم پس اینکه بگم ب جایی رسيدم که عالی شدم هیچ وقت نیس هميشه باید تو این رشته عالی تر بشم ینی بی نهايته ای خدا تو رو به کرمت یه کاری کن صلاح بدون بشه اینم ببین هم اون تختیه هم این برنامه بازاریه
امروز نوشتم خواستم صفحه رو ببندم دیدم یکی نوشته "امتحان ترم!!! "یکم دیگه اومدم پایین دیدم یکی دیگه نوشته "امتحان مدنی . "هر دانشجو یک وبلاگ شده انگار:| تازگی ها به  هم رشته ای هام الرژی پیدا کردم!هی ميگم مرد حسابی زن حسابی چرا بی علاقه مياین تو رشته ای که هیچی نداره؟!!!!!پولم نداره دلتون خوش باشه.!!:| پرستیژِ اجتماعی؟!!!!!!اه خداوند منانکاش بدونن با پرستیژ اجتماعی چقدر دارند ضرر مي رسونندجقدر آمار بیکاری بالا ميرهچقدر اشباع ميشه رشتهچقدر جا
معلمم:به غیر جان چه مي توان که افکنم به پای تو مرا که هر چه دارم از تو دارم و عطای توتويي که بند جهل را گشوده ای ز دست من منم که نقد عمر را فکنده ام به پای توتويي که گر جفا کنی به روي دیده جای تو تويي که گر وفا کنی، سرای دل سرای توتويي که نور معرفت دميده از فروغ تو تويي که دیو جهل و کین رميده از صفای توتويي که گر به پاس تو قلم به جنبش آورم یقین فرو بماند از نگارش ثنای توبه لوح دل چه مي نهد؟ به غیر نقش مهر تو کسی که همچو من شود، زمانی آشنای توهنوز در دو
دراین روزهاي پاییز مدام کم مي آورم . کم مي آورم حضورت را . کم مي آورم بودنت را . از کم آوردن هاي پی در پی پاییزی هم که بگذریم . نه . چیزی عوض نميشود . بیشتر ازین ها خسته ام . بیا . بیا وپناه خستگی هايم باش . بیا تا بودنت بهانه ای شود ، برای شکستن این بغض پاییزی .

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

پرسش مهر 98 نمایندگی رسمی مبین نت در ساری