نتایج جستجو برای عبارت :

نگاهی به فیلم برادرم خسرو

فيلم برادرم خسرو، اولین فيلم بلند احسان بیگلری روایتی درام از حضور خسرو با بیماری دو قطبی در خانواده برادرش ناصر است. خسرو فردی بدون قید و بند که پیش تر از خانواده طرد شده و با وجود هنرش در عکاسی و موسیقی به موفقیت چندانی در زندگی دست نیافته است. در مقابل، ناصر دندان پزشکی موفق از لحاظ کاری و خانوادگی است. ورود خسرو در ابتدای فيلم، انتظار بیننده را برای روایت یک خط داستانی قوی بالا می برد، هر چند این اتفاق در ادامه روی نمی دهد و فيلم با مجموعه
خسرو سینایی، کارگردان سینما بر اثر ابتلا به کرونا و عفونت ریه در سن ۸۰ سالگی درگذشت.فرح اصولی، همسر این هنرمند با تایید این خبر به ایسنا گفت، عصر امروز (شنبه، ۱۱ مردادماه) این کارگردان سینما در بیمارستان از دنیا رفت.خسرو سینایی به علت عفونت ریه و مبتلا شدن به کرونا در بیمارستان امیراعلم بستری بود. سینایی حدود یک ماه قبل نیز برای یک عمل جراحی در بیمارستان بیستری بود و بعد از مدتی مرخص شد.خسرو سینایی، مستند ساز و کارگردان سینما متولد سال ۱۳۱۹
یکی از دوستان شهید به خاطره‌ای بعد از شهادت او و نظر کردن شهید به رفقایش اشاره کرده و آن را چنین روایت می‌کند: سر مزار حسین بودیم که یکی از رفقا پرسید: برادرت کجاست؟ چند وقتی است ندیدیم‌اش.» داستان برادرم را برایش تعریف کردم. گفتم: برادرم به خاطر شکایتی که از او شده زندان است.» جزئیات را روایت کردم: برادرم ساکن کیش بود. آنجا به دختری علاقمند شد و از طریق خانواده‌اش پیگیری کرد. آن‌ها هم ابتدا به صورت مشروط می‌پذیرند. شرطشان این بود که براد
با این که کمی دودل بودم، اما از لج کارهای خسرو تصمیم گرفتم ی‌ترین لباسم را بپوشم . این تنها راهی بود که بفکرم رسیده بود، تازه از حمایت فرزانه هم برخوردار بودم. او همسر کاوه پسرعموی خسرو است، اما بیشتر برایم یک دوست صمیمی بوده که همیشه هم طرف مرا گرفته است. تازه خودش مرا تشویق کرد و این نقشه را با هم کشیدم. بس که از کارهای کاوه؛ شوهرش و خسرو جون به لب.
آخرین باری که این حجم از تنفر وجودم را در بر گرفته بود، جلسه ی دادگاه تصادف برادرم بود.این اندازه از غم و اندوه و دلشکستگی که به گریه ام انداخته باشد را فقط در روزهایی که به برادرم و نبودنش فکر می کنم، در خود سراغ دارم.
فروشگاه  مجاز اسلحه و مهمات  شکارگاه برگرفته از نام شکارگاه خسرو پرویز (تپه مراد حاصل) از آثار باستانی ایران در شمال شهر کرمانشاه و پایین تر از تاق بستان قرار دارد، این مکان مربوط به دوره ساسانی و پادشاهی خسرو پرویز است که در اردیبشت ماه سال ۱۳۸۸ در کاوش‌های باستان‌شناسی بنا را بازسازی کردند که چندی بعد به دلیل بارش باران بخشی از این بنا تخریب شد. این در حالیست که شکارگاه خسرو پرویز تنها شکارگاه بازمانده از دوران ساسانیان است 
سومین شب طراحان ایده» با حضور خسرو سینایی برگزار می‌شودسومین شب طراحان ایده» با محوریت حوزه بینارشته‌ای و حضور خسرو سینایی برگزار می‌شود.نشریه‌ی طراحان ایده» با سردبیری نوید خواسته و مدیرمسئولی مجید عرفانیان منتشر می‌شود.طراحان ایده»، رسانه‌ای بینارشته‌ای و مستقل است که با نگاهي نقادانه، مسئولانه و نوآورانه به نقش کلیدی ایده» و خلاقیت» در بهبود کیفیت هنر، زندگی و کسب‌وکارها می‌پردازد.در همین راستا نشریه‌ی طراحان ایده» ب
ارامگاه
 برادرم حسن دانش
دل کندن از تو زود بود جان دلم برادرمآخر بگو، چگونه تو را از یاد می برمدردا چقدر درد کشیدی و من ندانستممن تا همیشه برای تو افسوس میخورم
**************************با کوله بار غمت به دوش ، آخر کجا روم؟قلبم شکست ببین،چه خاک بر سر آورم؟آه ای نجیب ، ای دل شکیب، ای قلب مهربانحرفی بزن بگو چه کنم با اشک مادرم؟
**************************آن شب نفیر درد که راه نفس بریدفریاد که هیچ، آه از تو کس نشنیدرفتی ولی به یقین درآن زمان درددیدی پدر که چگونه فریاد می
40 سال است که مسئولین مجاهدین به برادرم اجازه تماس یا ملاقات با ما را نداده اند. نگران سلامت برادرم در آلبانی هستم موضوع : مقاله آقای جعفر قلی اکبرنیا که برادراش اصغر اکبرنیا در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی گرفتار می باشد، طی نامه ای خطاب به نماینده سازمان جهانی بهداشت در آلبانی مراتب نگرانی خود را نسبت به وضعیت برادرش ابراز نموده و خواهان اقدام فوری از سوی این سازمان شد.
به گزارش ایسنا، حبیب احمدزاده - نویسنده و فيلمساز - گفت: خسرو سینایی به دلیل عفونت توأمان ریه و نیز بیماری کرونا در بخش ویژه بیمارستان امیر اعلم بستری شده است.او از همه خواست که برای بهبود این سینماگر ارزشمند با هر بیانی دعا کنند.سینایی حدود یک ماه قبل نیز برای یک عمل جراحی در بیمارستان بیستری بود و بعد از مدتی مرخص شد.این کارگردان و مستندساز سینمای ایران فيلم‌های متعددی را ساخته که یکی از مشهورترین آن‌ها عروس آتش» است که جایزه بهترین فيلم
درگیری برادرم با همسرم امروز سر کار و الان زنگ زدم به مادرم و برادرم داشت سخنرانی می کرد.و مادرم را داشت دیوانه می کرد ول کن معامله نیستدیروز مادر بزرگم خانه مادرم حلوا می پختند و من و مادر محمد هم رفتیم و بعد رفتیم بالا دیدنی زن برادرجان!!!!!!!!!!!!! زندگی شا هیچ فرقی نکرده همان آش است و همان کاسه !!!!دیروز نرگس آمد پهلوی گلی. و آخر شب آمدند دنبالشبعد نماز شب رفتیم دیدنی شایسته حالش زیاد خوب نبود می گفت درد دارد.
داستان در خصوص دو برادری است که یکی از آن ها ( شهاب حسینی) داری اختلالات روانی شده است . و به مدت چند هفته با رفتن خواهر- که سرپرست او بود- به خانه برادر (مهدی هاشمی) که دکتر است می رود.  آزار و اذیت زیاد برادر (شهاب حسینی) باعث می شود که برادر او ( مهدی هاشمی) را در اتاق حبس کند و به او قرص خوابی بدهد  که باعث تداخل دارویی شود که منجر به کما رفتن شهاب حسینی میشود فيلم ابدا به بحث حقوقی نمی پردازد!اما شاید این سوال پیش بیاید اگر این کما منجر به فوت ب
پیام کوتاه و معنی دار خسرو آواز ایران به فرقه مجاهدین من خانه و خانواده ام را دوست دارم موضوع : مقاله محمد رضا شجریان خسرو آواز ایران روز پنجشنبه 17 مهرماه پس از تحمل دوره ای بیماری و در سن 80 سالگی دارفانی را وداع گفت. شجریان روز 25 مرداد ماه به دلیل وخامت حال عمومی، افت فشار، سطح هوشیاری و شوک دربخش مراقبت های ویژه بیمارستان جم بستری شد. اما با بهبود سطح هوشیاری پس از 9 روز به خانه بازگشت تا روند درمانی را از خانه ادامه دهد.
برادرم سرباز بود که به دام مجاهدین گرفتار شد نامه آقای عسکر شعبانپور، برادر حسن شعبانپور مستقر در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی، به سازمان جهانی بهداشت موضوع : نامه ریاست محترم سازمان جهانی بهداشت با سلام و احترام من عسکر شعبانپور، برادر حسن شعبانپور هستم. برادرم سرباز بود و در جنگ ایران و عراق اسیر جنگی شد و سپس با فریب به تشکیلات مجاهدین خلق در عراق برده شد.
خسرو آواز ایران تنهامون نگذار ​​ تو را سریست که با ما فرو نمی آید // مرا دلی که صبوری از او نمی آید کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر // که آب دیده به رویش فرو نمی آید جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب // که مهربانی از آن طبع و خو نمی آید چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت // بر اوفتاده مسکین چو گو نمی آید اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش // بد از منست که گویم نکو نمی آید از حدیث تو کوته کنم زبان امید // که هیچ حاصل از این گفت و گو نمی آید گمان برند که در
برادر اسمانی من از غم انگیز ترین روز خدا خاطره ای با من هست که صد ای کاش نبود و صدافسوس که من دیر تو را یافتمت برادرم دل همه جا خانه ی توست لحظه هایم همه ابستن اندوه تو اند کاش می شد که زمان ها به عقب برگردند تا که جبران شود این بی تو بودن تا که با عشق نگاهت بکنم و بگویم برادرم من ندارم دگر این تاب جدایی مان را من تو را میخواهم من دلم میخواهد بزنم بوسه به ان دست نوازش گر تو بزنم بوسه بر ان پیکر تو به خداوند قسم برادرجان از هماندم که تو رفتی همه جا د
می گن پشت سر مسافر آب بریزی برمی گرده اشک که از آب زلال تره پس چرا نیومد . . . نمیدانم چرا چشمانم بی اختیار خیس میشود می گویند حساسیت فصلی است راست می گویند من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم ازآسمان بدم میاد از وقتی برادرم رابرد ودیگر پسنداد چگونه به این عکس روی دیوار که پیرم میکند اما پیر نمیشود بگویم :برادر یکنفر به آسمان بفهماند من برادرم را می خواهم باران مشکلی از من حل نمی کند
قبل از اینکه بیان باید بنویسم دندونم بشدت درد میکنه ولی هیچ از درگیریم کم نمکینه. چقدر تا عصر خالم خوب بود و همه چیو مثبت میدیدم و کشی نمیتونست رو حالم تاثیر بذاره و اجازه نمیدادم فکرای منفی درمورد دیگران روزمو خراب کنه نمیدونم چیشد اما الان حوصله ندارم برادرم و زن داداش و بچه شونو و خواهرمو که دارن از چارک برمیگردن ببینم فکر میکنم کنایه های برادرم تو این حس بی تاثیر نبوده چه کنم که حالم برگرده سرجاش؟ اومدن
ساعت دوازده و نیم ظهر با عجله زیاد بیرون از خونه پریدم که به مدرسه برسم . همین که در رو باز کردم برادرم که از سر کار برمیگشت جلوی پام ترمز کرد . با اشاره دست بهم گفت که سوار شم تا منو برسونه .سلام که کردم اینقدر خسته بود که جواب نداد و فقط سری ت داد .صدای موسیقی سنتی توی ماشین پخش میشد و منه 14 ساله از همون لحظه اول که متوجهش شدم زیبایی صدا و اهنگ و متن انچنان روح و روانمو درگیر خودش کرد که تا لحظه ایی که رسیدیم یک کلمه هم با برادرم حرف نزدم .
در روزگار قدیم چون آب چشمه مزرعه کلانترشور مزه بود اهالی برای این که اب خوردن داشته باشند مجبور بودند از آب باران استفاده کنند  . باید آب باران را ذخیره  و از آن استفاده می کردند . واضح است که باید آب انبار را خارج از روستا می ساختند تا آب که از بیابان اطراف در اثر بارش باران روان می شد باین آب انبار ها هدایت کنند . این آب انبار ها همه بدون شیر بود و تقریبا رو باز مثل آب انبار اردشیر خدامراد و آب انبار بهرام خسرو و آب انبار مزرعه حاجی که از زیر ری
روزگاری روی در و دیوارهای شهر می نوشتند:" خواهرم حجابت، برادرم نگاهت". اما امروزه باید بنویسند" برادرم غیرتت" و چون این زبان نرم و ملایم هیچ تاثیری بر ارواح مرده جماعت ندارد، باید نوشت:" هی مردک، غیرتت کو؟" زمستان پارسال به ندرت زنی در خیابان یافت میشد که ساپورت پوشیده باشد. اما طی این یکسال، رشد پوشش ساپورت آنقدر شدید بوده که در حال حاضر حداقل سی درصد از دختران شهر ما (شیراز) ساپورت پوش شده اند. این نشان میدهد که چقدر سخنرانی خطبا و دیوارنویسی
یکسال قبل انقلاب کلاس اول به همراه برادرم که کلاس اول راهنمایی بود عضو کانون پرورشی شدیم. پدر و مادرم خصوصن پدرم اعتقاد فراوانی به مطالعه و کتاب داشت . روزهایی که شیفت عصر مدرسه بودیم برادرم میومد دنبالم حدود ساعت 5 عصر و یک مسافت 20 دقیقه ای پیاده تو ی خیابون خلوت و پراز درختهای بلند چنار انتهای خیابان نزدیک ایستگاه راه آهن و میرسیدیم به کانون . منکه تازه خوندن نوشتن رو یاد میگرفتم به کمک برادرمحروفهاییکه میتونستم بخونم رو میخوندم و کم کم کت
نقد و بررسی فيلم شیرین ساخته عباس کیارستمی : فيلم شیرین روایت‌گر داستان شیرین پادشاه ارمنی همان قصه سی شیرین و فرهاد یا خسرو شیرین است با این تفاوت که این قصه به صورتی روایت می‌شود که ن حاضر در سینما درحالی‌که پرده به پرده خیره شدند داستان را دنبال می‌کند و درواقع صدای قصه شیرین شنیده و ما یعنی همان مخاطب، بیننده تصویر کلوزآپ از صورت این بانوان ایرانی هستیم . شاید به ظاهر کمی کسل‌کننده به نظر بیاید دیدن فيلمی به این شکل اما اگر با دقت ف
حمید که مشغول درس خوندن بود، هر سال رو با نمرات عالی پشت سرمیذاشت تا رسید، به سال سخت کنکور حمید و خسرو مشغول درس خوندن بودن، هر دو آنها تمام تلاششون رو میکردند و دوست داشتند با هم در یک دانشگاه درس بخونند، در گوشه ای از کره خاکی حسین هم مشغول درس خوندن بود بماند که در چه شرایطی بود، داشت برا کنکور اون نیز سخت درس میخوند،زمان کنکور فرا رسید، امتحان را دادند و منتظر نتایج ماندند، نتایج که آمد هر سه آنها رتبه های خوبی کسب کردند، خسرو و حمید با ه
دکترحیدری اقدم در این رابطه گفت: در حال حاضر استاد شجریان در آی سی یو بستری است و به نسبت روز اول بستری، وضعیت فشار خون و تنفس بهتر شده، اما وضعیت هوشیاری خوب نیست. استاد شجریان دو روز قبل با شوک عفونی به بیمارستان جم آمدند که افت فشار، تنگی نفس و ترشحات ریوی بسیار زیادی داشته و هوشیاری پایینی داشت که به آی سی یو منتقل شد. درمان‌های اولیه انجام شده، اما این‌که بگوییم شرایط استاد شجریان خوب است، این‌طور نیست و هنوز نیازمند مراقبت ویژه در بخش
عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است حامی دین پیغمبر آمد از قدومش منور جهان است شادی از چشم نرجس عیان است --- بوی گل می وزد از گلستان بلبل از شوق گل نغمه خوان است مقدمت ای خسرو خوبان مبارک--- از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ، ای ذره پرور ای رخت مظهر حسن داور ازتو عدل الهی میسر ریشه ی ظالمان را برانداز حاجت بیدلان رابر آور مقدمت ای خسرو خوبان مبارک --- عید میلاد توبر همه ایران مبارک چشم ما بوده دایم براهت تانمایی رخ
خسرو سینایی، ۲۹ دی ۱۳۱۹ در ساری متولد شد. پس از مهاجرت به تهران، در سال ۱۳۳۷ از دبیرستان البرز دیپلم گرفت. پس از آن به اتریش سفر کرد و از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ به تحصیل در رشتهٔ معماری در دانشکدهٔ فنی وین مشغول شد. او همزمان به تحصیل آهنگسازی در آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی وین پرداخت و پس از آن به تحصیل در رشتهٔ سینما مشغول شد و با دو درجهٔ ممتاز در کارگردانی و فيلمنامه‌نویسی در سال ۱۳۴۶ از آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی وین فارغ‌التحصیل شد.
رشته کوه کمربسته واقع در مرز سه استان مرکزی، لرستان و اصفهان حدفاصل شهرستانهای خمین الیگودرز و گلپایگان است که به نوعی مرز بین این سه شهرستان و استان نیز قلمداد می شود. به همین ترتیب مسیرهای صعود آن از روستاهای مجاور نظیر گایکان و رضا آباد و . است. قلل گایکان، خسرو، کمربسته، ویلک در خط الراس و دو طرف آن کوه تیزه و ویلو قرار دارند.گردنه خاکبار، گردنه گاو، تنگ خسرو، گردنه ویلک گردنه فراق یا سرسیل گندمینه ، دره فرح، تخت ویلو یا تخت خسروخان از ن
(در حال بروزرسانی) برای دانلود فيلم های آموزشی پخش شده از شبكه آموزش بر روی فيلم مورد نظر خود كلیك نمایید. فيلم های پخش شده از شبكه آموزش سیما پایه هفتم پایه هشتم پایه نهم فيلم شماره ا درس ششم فيلم شماره 1 درس ششم فيلم شماره 1 درس پنجم فيلم شماره 2 درس ششم فيلم شماره 2 درس ششم فيلم شماره 2 درس پنجم فيلم شماره 3 درس ششم فيلم شماره 3 درس ششم فيلم شماره 3 درس پنجم فيلم شماره 4 درس هفتم فيلم شماره 4 درس ششم فيلم شماره 4 درس پنجم فيلم شماره 5 درس هفتم فيلم
جمعه 21 آبان سال 89 بود. بعد از گذشت ده ماه از فراغ مادرم هنوز لباس تنم مشكی بود .طبق معمول آخر هفته ها در قزوین وكنار دختر وهمسرم بودم ./ان روز آزمون ضمن خدمت داشتم در دبیرستان علامه جعفری قزوین كه صدای زنگ گوشی مرا بخودم آورد. با جناق برادرم آقای حدادی بود كه همكارخودم هم بود. گفت كه رضا با پرشیای سفیدی كه سه روز بود خریده بود تصادف كرده وحالش كمی بد است ولی بعد از چند ساعت دلهره واضطراب كاشف به عمل امد كه برادر خانمش پشت فرمان بوده وتنها چیزی كه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

منتخب شعرهای رضا اسماعیلی