نتایج جستجو برای عبارت :

همیشه منتظرت هستمخیال می کنم پشت در ایستاده ای در میزنیاینقدر این در کهنه را باز بسته کرده ام که لولایش شکسته استلولای شکسته در را عوض میکنمانگاری در میزنددر را باز می کنم در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ایمی گویم بانو خوش آمدیولی تو نیستیپشت در

هميشه منتظرت هستمخيال مي کنم پشت در ايستاده اي و در ميزنیاينقدر اين در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولايش شکسته استلولاي شکسته در را عوض ميکنمانگار کسی در ميزنددر را باز مي کنم و در خيالم تو را مي بينم که پشت در ايستاده ايمي گويم :بانو خوش آمديولي تو نیستیپشت در تنهايیستدر را مي بندم و باز دوباره باز ميکنمولی هنوز هم نیستیاينقدر باز ميکنم و مي بندم که لولاي در دوباره مي شکندکاش مي آمدیمي دانم چشم خسته ام بسته خواهد شدقلبم خسته ام خواهد ايست
هميشه منتظرت هستم خیال مي کنم پشت در ايستاده اي و در ميزنیاينقدر اين در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولايش شکسته استلولاي شکسته در را عوض ميکنمانگار کسی در ميزنددر را باز مي کنم و در خيالم تو را مي بينم که پشت در ايستاده ايمي گويم :بانو خوش آمديولي تو نیستیپشت در تنهايیستدر را مي بندم و باز دوباره باز ميکنمولی هنوز هم نیستیاينقدر باز ميکنم و مي بندم که لولاي در دوباره مي شکندکاش مي آمدیمي دانم چشم خسته ام بسته خواهد شدقلبم خسته ام خواهد اي
تقدیم به حضرت فاطمه سلام الله علیها : سراينده : آقاي محسن عابدی : توعاشقانه اي از جنس کوثری بانو عجیب نیست که مادر مقدس است وعزیز دلی شکسته تر از پهلوی تو دارم من شکسته اي همه دیوار هاي بی در را ز بی وفايی ما خاکیان به پیش خدا فقط علی است که غمخواری ات کند، هر چند دراين مغازله بیت الغزل تویی اما نجیب و پاک و زلال و معطری بانو که تو نهفته به معناي مادری بانو چنین شکسته دلی را نمي خری بانو ولی شکسته ی دیواری ودری بانو بگو شکايت مان را نمي بری بانو تو
اسکارلت ، من هیچ وقت در زندگی آدمي نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که اين ظرف شکسته همان است که اول داشته ام .آنچه که شکست شکسته و من ترجیح مي دهم که در خاطره خود هميشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تااينکه آن تکه ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زنده ام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببينم.!
تقدیم به حضرت فاطمه سلام الله علیها : سراينده : آقاي محسن عابدی : توعاشقانه اي از جنس کوثری بانوعجیب نیست که مادر مقدس است وعزیزدلی شکسته تر از پهلوی تو دارم منشکسته اي همه دیوار هاي بی در راز بی وفايی ما خاکیان به پیش خدافقط علی است که غمخواری ات کند، هر چنددراين مغازله بیت الغزل تویی اما  نجیب و پاک و زلال و معطری بانو که تو نهفته به معناي مادری بانوچنین شکسته دلی را نمي خری بانوولی شکسته ی دیواری ودری بانوبگو شکايت مان را نمي بری بانوتو خو
خدارابرايت آرزومي کنم خدا تنها روزنه ی اميدی است که هیچ گاه بسته نميشود تنها کسی است که با دهان بسته هم ميتوان صدايش کرد تنها کسی است که با پاي شکسته هم ميتوان سراغش رفت تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برميدارد تنها کسی است که محرمت ميشودوقتی همه تنهايت گذاشتند تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام ميگیرد نه با تنبیه کردن هميشه وهرلحظه خدا را برايت آرزو ميکنم
یکی از معضلات مهم زبان فارسی شکسته نویسی است که در اينترنت و حتی جاهاي دیگر مرسوم شده‌است. شکسته نویسی یعنی نوشتن جملات و کلمه‌ها به زبان محاوره و لهجه تهرانی. مانند موارد زیر: ميرم = مي‌روم خونه = خانه ميشه = مي‌شود کتابه من = کتاب من شکسته نویسی باعث تهدید زبان فارسی شده و آن را از حالت درست و طبیعی خود دور کرده و به لهجه تهرانی تبدیل کرده‌است. زبان فارسی امروزی ما داراي سنت هزار ساله و فارغ از لهجه‌ها و گویشهاست و به همين خاطر است که ما مي
❌تخم شکسته❌با سلام.اولین کاری که ميتونید بکنید اينه که ارامش خودتونو حفظ کنیدبايد سطح شکستگی تخم رو مورد برسی قرار بدید و ببینید چقد شکسته منظورم از چقد بزرگیش نیست عمقیهاگه یه فرو رفتگی کوچیگه!مهم نیست بزاریدش تا جوجه شه چون که به سطح داخلی ضربه اي وارد نشدهولی اگه تخم شکسته و داخل تخم معلومه غید تخم رو بخونید!اگر تخم ترک برداشته بهترین کار اينه که مقداری از مدفوع تازه ی مرغ عشق(مدفوعی کع شله)رو روی قسمت ترک خوردگی بزارید و بزارید خشک بشه!
پايیز را صدا مي‌زنم تکه‌هاي شکستهام را از آخرین دیدار رها ميکنم روی برگ‌ها باد سرنوشت خویش را در آغوش مي‌گیرد ماه خاطراتمان را دوره مي‌کند اما هیچکس نمي‌داند من همرنگِ کدامين واژه خیس اندوهم که کاسه‌ی روزهايم شکسته از تکرارهاست کیست که باور کند هنوز موهاي تو را به دور از دلتنگی هر شب شانه ميکنم در خيالم و تا به خودم مي‌ آیم باز پايیز را صدا مي‌زنم.
دل‌شکسته بودم. هنوز هم هستم. فکر مي‌کردم ميتوانم دل‌شکسته را به کلمات شکسته تبدیل کنم اما چندان نميتوانم. احساس ميکنم از بلندی درحال پرت شدنم و دوباره دارم اين بیت را زندگی ميکنم که: یک ریسمان فکندی، بردیم بر بلندی من در هوا معلق، وآن ریسمان گسسته از ۱۲ تا ۵ صبح داشتم از پنجره آسمان و چراغ‌هاي روشن خانه‌ها را تماشا مي‌کردم. داشتم سهم خودم را از دل‌شکستگی پیدا مي‌کردم. داشتم مي‌لیسیدم زخمم را. مي‌خواستم بفهمم در مسیرم یا نه.
بعضی وقتا به تو فکر کردن رو به خودم جايزه ميدم مثلا بعد چند رو وز شلوغ و ذرب و داغون بعد از اينکه مثل هميشه تلاش هام براي یه مادر نمونه و کد بانو بوودن نتیجه نداد بعد اين چند دوره سخت شدید شدن حساسیت پوستی یه نصف شبی ' رفتی و ندیدی که بی تو، چگونه پر شکسته' خونان، ميشینم کلمه کلمه وبتو مرورميکنم
به فداي روی ماهت، به دو چشم خسته توبه مواصل نگاهت، به دل گسسته توبه چنار سرو قدّت، که رسیده آسمان رابه درخششی که دارد مه رخ نشسته تو به دو دست مهربانت به قدوم نازنینتبه دری که شد گشوده به دو دست بسته توچه کند قناری دل که نبرده ره بجايیکه فقط رها شود او به دو دست رسته تو نرود پرنده دل بجز آسمان کویترود آسمان هفتم ز جدار جسته تو به شب سیاه زلفت که رسیده آسمان رانرسد شکسته دستم سر زلف دسته تونه شود به نام پیدا، نشود بکام شیرینبجز آن عسل که ریزد ز
مشخصات:نام کتاب: قلم شکسته و حرف بسیارشاعر: معصومه خورشیدیطراح جلد: سیده فاطمه مجدموضوع: شعر مذهبیتعداد صفحات: 52نوبت چاپ: اولناشر: طلوع مجدمحل نشر: مشهدتاریخ چاپ: آبان 1398لینک خرید و دانلود: v.ht/ghalamshekasteلینک کمکی: bit.ly/ghalam-shekaste 
قلبم شکسته بارها و بارها شکسته
اما اونجوری که رامين عزیز منو شکست توی تمام سختی ها و بالا و پايین زندگی اينطور نشکسته بودم
اگر من درخت بوده باشم تو هم شاخه ها و تنم رو بردی و هم ریشه هام رو .
اسیر خاکم و نا اميد از همه چیز و همه جام/ تو مجبورم کردی که کارم رو ول کردم / تو بودی که منو مجبور کردی که عاشق بشم. وقتی عاشقت شدم سال ها منو به دنبال خودت کشوندی و بعد رهام کردی / تو بودی که با تهمت و دروغ هات منو تنها گذاشت/ اين یک حقیقته که قلبم از درد ورم کرد
سالها هست غزلخوان تو هستم بانو هر نفس بی سر و سامان تو هستم بانو خانه ات خوب و قشنگست و من گنجشكی كه گرفتار درختان تو هستم بانو هرچه انكار كنم باز به من ميگویند مرد تبعیدی یمگان تو هستم بانو به خدا مردم اين شهر همه فهميدند من دیوانه پریشان تو هستم بانو با تو آرام ترین شاعر شهرم حتی قدر یك چاي كه مهمان تو هستم بانو هاتف كلانتری(رهگذر) 19 فروردین 1394
پشت سر هر معشوق، خدا ايستاده است پشت سر هر آنچه كه دوستش مي داری و تو براي اينكه معشوقت را از دست ندهی بهتر است بالاتر را نگاه نكنی زیرا ممكن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر بزرگ است كه هر چیز پیش او كوچك جلوه مي كند پشت سر هر معشوق، خدا ايستاده است اگر عشقت ساده است و كوچك و معمولی اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح خدا چندان كاری به كارت ندارد اجازه مي دهد كه عاشقی كنی تماشايت مي كند و مي گذارد كه شادمان باشی اما هر چه كه در عشق ثابت قدم تر شوی خدا
سقوط »                     ۱مرد شکسته بر پل شب ايستاده است در زیر پاي او خط موهوم جاده است                        ۲یک خانه ی اصیل ،عروس دیار برف بر در زنی شبیه پری ايستاده است                     ۳خواي بهار ،خلوت ساحل ،غروب ،مرد آرام روی شانه ی زن سر نهاده است                        ۴پايیز زرد _مرد _اتاق سیاه پوش زن دل به سايه روشن مخروبه داده است آغوش نا اميد زن و تیغ ناگهان حتی فضاي آینه آهن براده است                       ۵صبح است و رقص بارش و فریاد ساي
پرنده جان!.پرنده جان! چه کسی بال نازنین تو بستهکه رفته اي به کناری غریب و غمگن و خستهگرفته اي و دل من ز انده تو گرفتهنشسته اي و دل من به ماتم تو نشسته7شکسته باد دودستش، گرفته باد دل اوکسی که سنگ زده پاي کوچک تو شکستهگسسته باد دلش از اميدو عشق هر آن كوز فوج همسفرانت تو را، ز بغض گسستهاز آن گروه پرنده، که بر بلندیِ آبیچه مهربان چه صميمي پرند دسته به دسته+ گشوده ام پرت اينك، بپر به اوج که چون من،مصیبتی است، گشوده پر و هنوز نرسته. رضا افضلی یا
سقوط » ۱ مرد شکسته بر پل شب ايستاده است در زیر پاي او خط موهوم جاده است ۲ یک خانه ی اصیل ،عروس دیار برف بر در زنی شبیه پری ايستاده است ۳ خواي بهار ،خلوت ساحل ،غروب ،مرد آرام روی شانه ی زن سر نهاده است ۴ پايیز زرد _مرد _اتاق سیاه پوش زن دل به سايه روشن مخروبه داده است آغوش نا اميد زن و تیغ ناگهان حتی فضاي آینه آهن براده است ۵ صبح است و رقص بارش و فریاد سايه ها یک لاشه روی دست گل آلود جاده است » استاد #آرش_آذرپیک #مجموعه_لیلا_
دلی شکسته وچشمي زگریه، تردارم گشوده ام پر اگر نیت سفر دارم اگرچه ماه محرم خزان شدم اما هميشه چند دهه روضه در صفر دارم همه زمرگ پدر ارث مي برند و من بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم هشام! زخم دلم که براي حالا نیست من از غروب دهم زخم بر جگر دارم زمانه دست زقلب شکسته ام بردار من از بریدن رأسش خودم خبر دارم به یاد ساقی لب تشنه امام شهید ميان قاب دلم عکسی از قمر دارم اگرچه قصه من مال سالها پیش است هميشه یک سر برنیزه در نظر دارم غروب کربلا زخمهاي سختی د
سلام بر. گم کرده ام نشان حرم رهنما کجاست جا مانده ام ز قافله ها آشنا کجاست بالم شکسته است زمين گیر مانده ام بال و پری که پر بکشم با شما کجاست پهن است دامن من مسکین و اين اميد تا عابر قدیمي اين جاده ها کجاست تا سايه هاي یاسِ دلم رنگ غم گرفت آن آفتاب روشن ماتم زدا کجاست کشتی شکسته ايم به دریاي انتظار ساحل کجا، راه کجا، ناخدا کجاست گفتم بیا که منتظرم با کنايه گفت یاری که نیست قلب و زبانش جدا، کجاست از راه، طالب دم مظلوم کی رسد آخر یگانه منتقم کربلا
فیلم ترميم بلت هاي شکسته و کوتاه با جوشکاری فورجینگ سربسر ميلگرد امروزه با استفاده ازتکنولوژی جوشکاری فورجینگ سر به سر ميلگرد ميتوان بولت هاي کوتاه یا شکسته موجود در پروژه هاي عمرانی و ساختمانی را که معمولا بر اثر خطاي یا تغییر نقشه هاي اجرايی بوجود ميآید را اصلاح و ترميم نمود. روش جوشکاری فورجینگ سر بسر ميلگرد جايگزین مطمعینی با چسب و کاشت بولت مي باشد. استفاده از تجهیزات و دستگاههاي ژاپنی و شرکت هاي متخصص در زمينه مهندسی جوشکاری و داشتن
من در یک مشت از خرمن هاي گندم دست هاي تو را دیدم. دست هاي آفتاب سوخته و پینه بسته ات. اما در پولی که هر روز جا به جا مي شود چشم هاي منتظرت را نمي بينم. مي دانم که تو دیگر منتظر نیستی. زیرا خاک هاي زمين گندم تو را بلعیده است. تو اکنون تنها مشتی خاک هستی در دست هاي بی پناه یک زن. 
ميگف قهرتو بیشتر از چن دقیقه دووم نميارمیک روز و تقریبا چن ساعته باهاش سرسنگینم ههدووم اوردهخیلی خوبم ميگذرونهدووم اورده که هیچ، نقطه مقابلم ايستاده و دقیقا به همون سردی جوابمو ميده  + بانو خستس.+ بانو پر بغضه، بغضايی که همشونو تو دلش ریخته.ميترسم از روزی که سرباز کنه
برسنگ قبر من بنویسید خسته بود اهل زمين نبود نمازش شکسته بودبرسنگ قبر من بنویسید شیشه بود تنها از اين نظر که سراپا شکسته بودبر سنگ قبر من بنویسید پاک بود چشمان او که دائماً از اشک شسته بودبر سنگ قبر من بنویسید اين درخت عمری براي هر تیشه و تبر دسته بودبر سنگ قبر من بنویسید کل عمر پشت دری که باز نمي شد نشسته بود
من راه خانه‌ام را گم کردهام ری‌را ميان راه فقط صداي تونشانیِ ستاره بود  که راه را بی‌دلیلِ راه جسته بودیم بی‌راه و بی‌شمال بی‌راه و بی‌جنوب بی‌راه و بی‌رویا  من راه خانه‌ام را گم کردهام  اسامي آسان کسانم را  نامم را، دریا و رنگ روسری ترا،ری‌را  دیگر چیزی به ذهنم نمي‌رسد حتی همان چند چراغ دور  که در خواب مسافرانْ مرده بودند! من راه خانه‌ام را گم کردهام آقايان چرا مي‌پرسید از پروانه و خیزران چه خبر چه ربطی ميان پروانه و خیزر
نظریه پنجره شکستهساختمان خالی از سکنه‌اي را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هايش شکسته است تصور کنید.مشاهده‌هاي علمي نشان مي‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمير نشود، عابران اين پیام را از ساختمان مي‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.پس شیطنت شروع مي‌شود و پنجره‌هاي سالم ساختمان مورد هدف قرار مي‌گیرند و ساختمان تغییر شکل مي‌دهد و البته ادامه اين روند ميتواند منجر به ورود ميه
 
                       یا عشق
   
      دو مجسمه ، یکی سیاه و دیگری سرخ ،در آغوش هم ايستاده
                    گاه شاخه گلی ميان آنها را خوش عطر مي کند.
   آنقدر ايستاده به هم مي نگرند ، بی حرفی ، بی حرکتی ، بی تغییری ، آنقدر، آنقدر، آنقدر .
   آنقدر تا پوشیده از گرد و غبار اطراف مي شوند و باز هم هیچ حرکتی نمي کنند .
            شايد بايد دستی شاخه گل خشک شده را کنار بگذارد ، آغوششان را بگشايد ،
           نوازششان کند ، گرد و غبارشا
هنر بند زدن چینی کینتسوگوری» (Kintsukuroi) :اتصال طلايی، هنر بند زدن چینی یا سفال شکسته با پودر طلا است. با معناي لغوی اتصال با طلا، هنری ژاپنی است که در آن قطعات شکسته سفالو کوزه را با ماده‌اي شامل پودر طلا به هم چسبانده و تعمير مي‌کنند. پیششینه پیدايش اين هنر را به زمانی مربوط مي‌دانند که شوگون آشی کاگا بوشی ماسا در پايان سده پانزدهم، یک کاسه چاي را براي تعمير به چین برگرداند. هنگامي که کاسه را برگرداندند با گیره‌هاي فی زشتی تعمير شده‌بو
آهنگ لیلا بانو از رامين شفیع خانی خواننده:رامين شفیع خانی تنظیم:رامين شفیع خانی ترانه سرا:حسین غیاثی علی صدیقی . صورت زیباي تو آرايش شهرو به هم زد لیلا بانو ، لیلا بانو مستیه خندیدنت آرامش شهرو به هم زد لیلا بانو ، لیلا بانو . براي دانلود آهنگ کلیک کنید

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

گریه های قلم