نتایج جستجو برای عبارت :

۱۴صیغه مضارع یشکر

انواع فعل ماضی و مضارع از مصدر رفتن »
ماضی ساده  : رفتم ، رفتی ، رفت ، رفتیم ، رفتید ، رفتند
ماضی استمراری : می رفتم ، می رفتی ، می رفت ، می رفتیم ، می رفتید ، می رفتند
ماضی نقلی : رفته ام ، رفته ای ، رفته است ، رفته ایم ، رفته اید ، رفته اند
ماضی بعید: رفته بودم ، رفته بودی ، رفته بود ، رفته بودیم ، رفته بودید ، رفته بودند
ماضی التزامی : رفته باشم ، رفته باشی ، رفته باشد ، رفته باشیم ، رفته باشید ، رفته باشند
مضارع اخباری : می روم ، می روی ، می رود ، می
اندازه، اسم ابزار از مصدر انداختن است. اسم ابزار در زبان فارسی، اغلب تابع ساختار بن مضارع+ه» است. ساختار اندازه» عبارت است از انداز (بن مضارع انداختن)+ه» شبیه پرتابه، ماله، گیره و. اما معنی آن بیش از اسم ابزار بودن، صفت مفعولی است، یعنی انداخته شده یا به تعبیر دقیق‌تر، مسافت انداخته شده. در زمانهای قدیم - و حتی تا همین اواخر در روستاها- برای مساحی کردن و تقسیم زمین‌ها، سنگ پرتاب می‌کردند و زمین‌های متساوی، زمین‌های هم اندازه به لحاظ تع
یک طبقه زیر زمین. پر از اثاث. پر از گرد و خاک. پر از خاطره. پر از بو و صدا. پر از تکرارهای ماضی. پر از مضارع های متوقف. شده است دل من. که دیگر برنگشته ام به آن. سفر مرا وادار به ترک این خانه کرد. سفری بی پایان. اما چه کنم که انسانم! و هر کجا که باشم. یاد با من است. یاد دل که نزدیک است. و هرچه دور شده باشم. چون بخار نازک روی شیشه. این فاصله پاک می شود. و من می رسم به آن طبقه ی پر حادثه.
قواعد درس هشتم  عربی هشتمبا سلام خدمت دانش آموزان عزیز امروز میخواهیم ضمیر سوم شخص جمع را واستون تدریس کنیم .البته به صورت فایل صوتی میخواستم بفرستم اما چون ممکن نت ضعیف باشه و نتونید فایل را باز کنید به این صورت می فرستم .خب در ادامه بحث ضمایر امروز در مورد سوم شخص جمع در فارسی و عربی صحبت می کنیم .در فارسی اصطلاح آن یکی است و آن چیه بچه ها : آنها ( آنان )   اما در عربی چهار تا می باشد    هُما      هُم     هُما   هُنَّ   جدول فعل ماضی ومضارع غا
بسم الله الرحمن الرحیم     فعل ماضی استمراری درزبان عربی            فروردین 99       فعل ماضی ساده :فعلی است که درگذشته انجام وتمام شده است. مانند: رفت .فعلماضی استمراری : فعلی است که در گذشته چند بار تکرار شده و  استمرار داشته است . مانند: می رفت.  زمانی که او بازی می کرد                 زمانی که من تکالیفم را می نوشتم فعل های بازی کرد و  نوشتم در گذشته اتفاق افتاده اما فقط لحظه ای بودند . اما فعل های بازی می کرد  و   می نوشتم  چند لحظه یا چ
به نام خدا درس انواع فعل های گذشته (ماضی) و فعل های مضارع قبل از بیان انواع فعل ها ، بن و شناسه را باید به خوبی یاد بگیریم طرز به دست آوردن بن فعل ماضی : اگر از آخر مصدرن» را برداریم بن ماضی به دست می آید. سوختن //سوخت َ ن » نشانۀ مصدر است. شناسه: به آخر فعل اضافه می شود و شخص فعل را نشان می دهد. فعل های ماضی پنج شناسه دارند که عبارتند از؛ م / ی / ندارد /یم / ید / ند 1)گذشته ساده/ مطلق =بن ماضی+شناسه های ماضی : رفتم / رفتی/ رفت / رفتیم / رفتید / رفتند.
صرف: الف. نیمی از زمان: خواندن درس جدید طبق زمان بندی زیر+ حل پرسش و تمرین های پایان درس. شنبه و یکشنبه: درس دوم افتعال دوشنبه و سه شنبه: درس باب انفعال چهارشنبه و پنجشنبه: درس باب استفعال ب. فوق برنامۀ شنبه: حل کردن امتحان فرستاده شده از درس اول افتعال ج. نیمی از زمان: مرور و تمرین: (در برخی از روز ها) یکشنبه: مرور درس 26 (تفعیل) به همراه صرف یک فعل از افعال ثلاثی مزید طبق جدول صرف فعل (یعنی ماضی، مضارع و امر هر کدام معلوم و مجهول) سه شنبه: مرور درس 27
پسوندهای فعال به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: "-آسا": امروزه پسوند صفت ساز شباهت است مانند: برق آسا یعنی مانند برق. "- آگین و گین": پسوند صفت ساز برای آلودگی و آغشتگی و تزیین و اختلاط است؛ مثل: خشمگین و دردآگین؛ یعنی خشم آلود و درد آلود. "- اً(تنوین)": پسوند قید ساز است در کلمات عربی مانند"جسماً، روحاً، محترماً، اولاً. "-ان" فاعلی که به ریشه مضارع می چسبد و صفت فاعلی می سازد؛ مثل: نادان. "-ان" مصدری و آداب و رسوم مانند: آب بندان، عقدکنان، گلریزان، بله بر
فعل امرتَذهَبُاِذهَبتَذهَبانِاِذهَباتَذهَبونَاِذهَبوتَذهَبینَاِذهَبیتَذهَبانِاِذهَباتَذهَبنَاِذهَبنَطرز ساخت فعل امر:1_از مضارغ مخاطب (ت)  را حذف کنیم.2_اگر به ساکن رسیدیم یک(ا) همزه می آوریم.3_به حرکت حرف بعد از ساکن نگاه می کنیم:اگرضمه داشت=به همزه اُ میدهیم.                     اگر فتحه یا کسره داشت=به همزه اِ میدهیم.4_آخر مضارع رامجزوم میکنیم:حذف-ُ وآوردن ساکن                          حذف ن از آخربه جز جمع مونث
صرف 14 صیغه فعل مضارع به شکل ضمائر فارسیافعال مضارع با ریشه ذَهَبَ          نکته:علامت منفی کردن افعال مضارع لا» استاول شخص مفرد:  یه اصطلاح داره ( من )  و در عربی هم  یه اصطلاح داره     أنا    أَذهَبُ(من می روم)           نام صیغه:متکلم وحدهدوم شخص مفرد : در فارسی یه اصطلاح داره ( تو ) ولی در عربی دو اصطلاح داره  أنتَ   تَذهَبُ    (تو می روی )         نام صیغه:مفرد مذکر مخاطب أنتِ  تَذهَبینَ   (تو می روی)           نام صیغه:مفرد مؤنث مخاطبسوم ش
با توجه به زحمت مسئولین دهیاری و شورای ده در مورد  زیر سازی و اسفالت بلوار ابتدای روستا . جا دارد تقدیر و تشکر خود را اعلام  داریم . بدیهی است زحمت این عزیزان نزد خدای تعالی ارزشمند است . به امید شروع و اجرای پروژه های جدید  مانند احداث مجتمع های  ورزشی و فرهنگی . چه خوب است . بوسیله انواع  رسانه های تبلیغاتی از اهالی  چه مقیم و چه غیر مقیم و چه کسانیکه از بابت زمین های نظم آباد به ثروت و مکنت رسیده اند خواسته شود برای احداث مجتمع های فرهنگی و ور
 1-معنای کدام واژه درست است ؟     1-حکمت: علم به حقایق اشیا   2 -طراوت : تازه    3-فروغ : آسایش           4-توبره : کیسۀ کوچک2-همۀ آثار زیر از قیصر امین پور است به جز گزینۀ .       1-تنفس صبح     2-از آسمان سبز          3-آینه های ناگهان       4-در کوچۀ آفتاب3-در بین واژگان زیر ، چند غلط املایی وجود دارد؟           اعتراض- نصرت- علیه السلام –خرقه – تنین و صدا- اعضا- قاعل – صادر- جراحت- جاذبه و دافعه- تلف     – معاثی – قافل – قصّاب – صله رحم ».     1-
انواع " ما "۱. مای کافّهبه حروف مشبهه الفعل می‌چسبد و آن‌ها را از عمل بازمی‌دارد و غیر عامل و مبنی بر س است.** انَّ المؤمنینَ اخوَهٌ              ** انمّا المؤمنونَ اخوهٌ۲. مای نافیهبه حرف مای نافیه معروف است و بر سر فعل ماضی و فعل مضارع می‌آید.و در تجزیه می‌گوییم :حرف نفی ،غیر عامل و مبنی بر س** ماکَتَبَ  (ننوشت)** ما یَکتُبُ (نمی نویسد)۳. مای موصولالف.  اسم موصول است که بین ۲ فعل می‌آید و نقش مفعولی دارد.ب. هنگام تجزیه می‌گوییم (اسم موصو
همیشه با بیوشیمی مشکل داشتم ، هیچوقتم دلم نمیخاسته بخونمش.اون روز بالخره عزمم رو جذب کرده بودم ، کمر همت بسته بودم آنزیمها رو شروع کنم.درست ۱۰ روز پیش بوداز صبح اون کتاب سبز قطور و انداخته بودم رو مبل. ظهر که مامان از سر کار اومد و تازه فهمیدم چه روز سختی رو در پیش دارم ، همه چی عوض شد .مادرم هی میگفت بیا کتاباتو جمع کن ، میگفتم میخام بیام بخونم.واین فعل مضارع به دورترین آینده تبدیل میشداون روز اونقدر حالم بد بود و اونقدر استرس به
در این مناجات، بیشتر به برشمردن صفات خداوند توجه شده است.کاربرد تو» و ی» ضمیر مفرد مخاطب در ابیات، صداقت و صمیمیتی در شعر ایجاد کرده است.۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکیّ و خدایی               نروم جز به همان ره که تواَم راه نمایی* مَلِک: پادشاه، صاحب مُلک        * مَلَک: فرشته         * مُلک: قلمرو، سرزمین         * مِلک: آن­چه در تصرف کسی باشد مثل زمین، خانه و .                   * ذکر: یادکردن، در اینجا ستایش           * ی» در پاکی و خدای
کاربرد لَم در حدیثامام رضا(ع) فرمود: مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏» کسی که نعمت دهنده از مخلوقات را شکرگزار نباشد، شکرگزار خداوند نیز نخواهد بود». این روایت به صراحت بر مطلب مورد نظر دلالت دارد.لَم يشکر ، یعنی شکر گذار نباشد.**پیوست به مطلب قبلی
(( من لن يشکر المخلوق، لم يشکرالخالق))همشهریان عزیز و مردم خوب و فهیم احمدآباداز اینکه با حضور گسترده، حماسی و پرشور خود در 29 اردیبهشت ماه برگ زرین و حماسه ایی دیگر را بر تاریخ این دیار افزودید، سپاسگذارمهمچنین از نامزدهای پنجمین دوره شورای اسلامی شهر احمدآباد که با حضور خود گرمی و نشاط خاصی را به هرچه باشکوه تر شدن این انتخابات بخشیدند کمال تشکر و قدردانی را دارم.به منتخبین مردم شریف احمدآباد برای حضور در پنجمین دوره شورای شهر احمدآباد تب
انواع حرف ی» آخر در دستور زبان فارسیدر دستور زبان فارسی حرف ی» کاربردهای فراوانی دارد که ما به رایج ترین آنها اشارت میکنیم:یک: ی» نکرهاین نوع ی» به آخر اسامی افزوده می شود و حاکی از آن است که مورد خطاب، ناشناس است. مانند: تاجری با سرمایه ی اندوخته ی خود کاخی خرید» در اینجا ی» در (تاجری) و (کاخی) یاء نکره است.دو: ی» وحدتاین نوع ی» بر یک چیز (مانند: شیشه ای) یا بر یک نفر (مانند: کسی، شخصی، مردی) یا اندازه ای (مانند: ذره ای، کمی، کیلویی، متری، سی
▪ بَحربحر در لغت "شکافی است فراخ در زمین، دارای آب بسیار" و در اصطلاح عروض عبارت است از کیفیّت وزنی یا آهنگی ویژه، برآمده از تکرار یا ترکیب یک یا چند رکن عروضی و به گفته ی خواجه نصیر "تکرار ارکان" که افاعیل هم خوانده شده است.بحر از نظر خلیل بن احمد عروضی، بنیادگذار عروض عرب (در گذشته در سال ١۷٠ق) و پیروان او، هشت رکن اصلی دارد. این ارکان که به زبان سنت، افاعیل نامیده می شوند، عبارت اند از: مفاعیلن، مستفعلن، فاعلاتن، مفاعَلَتن، متفاعلن، فعولن، ف
کاوۀ دادخواهچو ضحّاک شد بر جهان شهریار / بر او سالیان انجمن شد هزارچو: هنگامی که / شهریار: شاه / بر او سالیان انجمن شد هزار: کنایه /بازگردانی: وقتی ضحّاک پادشاه ایران شد، فرمانروایی او هزار سال به درازا کشید.نهان گشت کردار فرزانگان /  پراگنده شد نام دیوانگاننهان: پنهان / کردار: رفتار / فرزانه: دانشمند، دانا / فرزانه، دیوانه: تضاد / نام دیوانگان پراگنده شد: کنایهبازگردانی: روش زندگی و رفتار خردمندان از میان رفت و انسان هایِ دیوخو نام آور شدند(جهان
تحلیل شعر ای مادرقالب شعر: غزلای مادر عزیز که جانم فدای تو (باشد)                           قربان مهربانی و لطف و صفای تو (باشد)  ( 3 سه جمله) (جانم )نهادمعنی: (خطاب به تو هستم) ای مادر عزیزم که جانم را فدایت می کنم، جانم را فدای مهربانی و محبت و صفای تو می کنم.حرف ندا: ای               منادا: مادرردیف: تو/ تو                قافیه: فدای/ صفایآرایه: تناسب (مهربانی، لطف، صفا)ترکیب وصفی: مادر عزیز              ترکیب اضافی: جانم / فدای تو / قربان مهربانی / صفای توهرگز
آیت الله یوسفی غروی: در جلد 31 و 95 بحارالانوار به نشر دار الإحیاء التراث العربی، در کتاب های فتن و محن» و اعمال ایام و ماه ها» روایتی مبنی بر عید بودن نهم ربیع الاول به سبب قتل عمر بن خطاب آمده است که به دلایل فراوانی، این روایت ساختگی است.علامه مجلسی(ره) این روایت را از کتاب زوائد الفوائد نقل می کند که نویسنده این کتاب علی بن علی بن طاووس پسر ابن طاووس» بوده و جز نامی از این کتاب و روایت فوق که مستند به این کتاب است، روایت دیگری از آن باقی نما
درس پنجم: دماوندیه فارسی دوازدهم۱- ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوندقلمرو زبانی: دیو سپید: موجودی افسانه­ای و اساطیری در شاهنامه که به دست رستم کشته می­شود. / گیتی: جهان /  قلمرو ادبی: قالب: قصیده / دیو سپید: استعاره از دماوند / ای گنبد: جان بخشی / گنبد گیتی: اضافه استعاری، گیتی مانند ساختمانی است که گنبد دارد  / ای دماوند: جان بخشی / پای در بند بودن: کنایه از زندانی بودن / پای در بند بودن دماوند: جان بخشی / مصراع اول، تلمیح دارد به داستان
/مترسک قصه/مترسک تنهایی ها چرا غمزده ایدر میان شب روز چرا تب زده ایچرا قصه ی اینجا تبی مفرد داشتبا فعلو مضارع غمی مبهم داشتروی شاخه های فردا برگی از پائیز بودقصه از اول خط برگ ریزان تب جالیز داشتآدم برفی هم مثل این شعر غم فردا داشتکوچه ی شب زده در تاریکی قصه ی مردنو مرگو تب پائیز داشتحسام الدین شفیعیان/قصه شب/منو ماه و قصه شبو شب زده باز تنهائیمدیوار شهر بلند ما چقد کوتاهیمشبو خط شکستن به صبح باز ما را ببرد با خود بی من زخودیمن خود خود شکن از خ
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیمیا مقلب‌القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهاریا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحالسال1397 با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایش به تاریخ پیوست؛ اما از آنجا که براساس تعالیم قرآن کریم، نگاه به گذشته برای ساختن آینده، امری عالمانه و پسندیده است؛ لذا نیروی‌انتظامی تلاش می‌کند مبتنی‌ بر این اصل راهبردی از دستمایه‌ها و تجربیات خود در سالی که گذشت، برای ارتقاء نظم و امنیت عمومی، بهره‌گیرد.نیروی‌ انتظامی جم
آموزشگاه علمی میرابی02122326285 و 09102878521تدریس خصوصی عربی هفتم هشتم نهمتدریس خصوصی عربی تیزهوشانتدریس خصوصی عربی هفتم هشتم نهمکلاس عربی دوره راهنمایی (هفتم، هشتم و نهم)تدریس خصوصی عربی نهم- معلم خصوصی عربی دهمتدریس خصوصی دینی و عربی- معلم خصوصی عربی خانمآموزش مجهول کردن فعل مضارع- مجهول کردن جملهسید خندان، ظفر، قلهک، میرداماد، قلهک، باغ فردوسدبیر عربی خصوصی- تدریس خصوصی عربی دهمتدریس خصوصی عربی یازدهم دوازدهم- عربی 2 علوم انسانیکلاس عربی 3
درس سوم: آزادی  فارسی دوازدهم۱- ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است / مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من استقلمرو زبانی: مرغ: پرنده ‌/ بهر: برای (همآوا← بحر: دریا) / وطن: میهن (قبل از مشروطه وطن به معنای زادگاه به کار می رفته است) / مسلک: روش، طریق  / گرفتار قفس: زندانی / همچو: مانند / قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (ویژه رشته انسانی) / ناله: منظور خواندن و شعر گفتن» / مرغ: استعاره از خود سخنور / همچو من: تشبیه، جانبخشی / مرغ: واژه آ
السلام علیک یا صاحب امانمناجات عرفانیطالب حضورکی رفته‌ای زدل که  تمنا  کنم  تو  را[1]کی بوده‌ای نهفته که  پیدا  کنم  تو  را[2]غیبت نکرده‌ای که شوم  طالب حضور          پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم  تو  رابا صد هزار جلوه برون آمدی که  من          با صد هزار دیده  تماشا  کنم  تو  راچشمم به صد  مجاهده  آیینه ‌ساز  شد          تا من به یک مشاهده شیدا کنم  تو رابالای  خود  در  آینهٔ  چشم  من  ببین          تا  با  خبر  ز عالم  بالا  کنم  تو  
زمینه های حماسه: ملی، داستانی و روایی، قهرمانی، شگفت آوری (خرق عادت)۱- چنین گفت موبد به شاه جهان /  که دردِ سپهبد نماند نهانقلمرو زبانی: موبد: زردشتی، مجاز از مشاور /  شاهِ جهان: منظور ” کاووس شاه” / سپهبد: سردار و فرمانده سپاه، سپه سالار؛ منظور: کاووس شاه  [سپه: سپاه، بد: بزرگ] / درد سپهبد: منظور ارتباط بینِ سیاوش و همسرِ کاووس ،سودابه”.قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / جهان : مجازِ اغراق آمیز از ایران ” / جهان، نهان: جناس ناهمسان اختلافی / واج
 طبرسی و تفسیر قرآن بر پایه فرهنگ زمان چکیده متنبی تردید تفسیر مجمع البیان یکی از بهترین تفاسیر قرآن؛ نه تنها در بین تفاسیر شیعی، بلکه در میان تمام تفاسیر است. گویی مرحوم علامه طبرسی مخاطب خویش را محدود به پیروان یک مذهب نمی دیده است. بررسی روش تفسیری صاحب مجمع البیان کار گسترده می طلبد و می توان این تفسیر گرانقدر را از زاویه های گوناگونی قراءت کرد و در آن به تأمل نشست. می توان با فهرست کردن مباحث کلامی مجمع البیان، نوع دغدغه های نسل عصر مرح

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها