نتایج جستجو برای عبارت :

شاگرد جداب منـ

جواب‌های یک دانش آموز باهوششاگرد وارد کلاس می‌شود.معلم: چرا این قدر دیر به مدرسه آمدی؟شاگرد: آقا اجازه! من داشتم خواب یک مسابقه فوتبال می‌دیدم. چون بازی به وقت اضافه کشید، مجبور شدم خواب بمونم تا نتیجه‌اش معلوم بشه.معلم: خب بیا اینجا وایسا می‌خوام ازت درس بپرسم. شش صورت فعل زد» را بگو؟شاگرد: زدم، زدی، دعوا شد.معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم.شاگرد: الف – ب  – پ  – ت  – ث  – چهار – پنج – شش – هفت .معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینمشاگرد:‌ا
شبی ازشبها،شاگردی درحال عبادت وتضرع وگریه وزاری بوددرهمین حال مدتی گذشت،تاآنکه استادخودرا،بالای سرش دیدکه باتعجب وحیرت؛اورا،نظاره میکند! استادپرسید:برای چه این همه ابراز ناراحتی وگریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت :برای طلب بخشش و گذشت خداوندازگناهانم،و برخورداری از لطف خداوند! استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟شاگرد گفت :باکمال میل استاد. استاد گفت :اگر مرغی را،پروش دهی ،هدف توازپرورشِ آن چیست؟ شاگرد گفت: خوب معلوم است استادبرای آنکه ازگ
سؤال: آیا امام ابوحنیفه شاگرد امام جعفرصادق بوده است؟ جواب: امام ابوحنیفه شاگرد امام جعفر صادق بوده‌اند؛ چنان‌که در كتاب سیف المقلدین علی اعناق المتكبرین صفحه472 به اعتبار حروف تجهی اكثر اساتذه امام ابوحنیفه را ذكر كرده‌ یكی از آن اساتذه‌ی بزرگوار، امام جعفر صادق بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب می‌باشد و در مقدمه هدایه هم ذكر شده كه امام جعفر استاذ امام ابوحنیفه بوده‌اند.
می توان گفت که تقریبا تمامی مدارس ایران به نمازخانه مجهز اند.پس ما در مکان اقامه نماز مشکلی نداریم ولی ایا این نمازخانه ها به قدری برای دانش آموزان جذاب بوده که برای نماز خواندن در انجا اشتیاق داشته باشند ؟ پاسخ این است که متاسفانه در بیشتر موارد به گونه ای نیست که برای دانش آموزان جداب باشد.چرا؟ فضای نماز خانه ها به قدری نیست که گنجایش تمامی بچه ها را داشته باشد و بچه ها خیلی به هم چسبیده اند . به دلیل گنجایش کم و نبود وسایل تهویه بوی بد جوراب
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد. استاد به او گفت: آیا
امتحان برادر مرگ است.یکی را به کلاس راه ندادند گفت من متفرقه ام.به شاگرد گفتند شاهدت کیست گفت هم کلاسی ام.یکی درس بلد نبود می گفت کتاب اشتباه است.شاگرد تنبل قبول شد هیچ کس باور نکرد.خدا شاگردی را به بغل دستی اش محتاج نکند.شاگرد تنبل معطل بهانه است.  
مهدی برجی خانی متولد 13 اسفند 1373 شاگرد محمد حسین قنبرپور دارای 5 عنوان کشوری ( 1 طلا ، 1 نقره ، 3 برنز ) و سابقه حضور در اردوهای تیم های ملی جوانان و بزرگسالان از سال 90 تا 94 را در ازوزان 81 و 91 کیلوگرم در کارنامه خود دارا میباشد با کلیک بر روی عکس ذیل میتوانید فیلم میت گیری را تماشا نمایید :
اسامی دانش آموزان برتر  دبیرستان شهید هاشمی چقا در سال تحصیلی ( 99-98)کلاسنام و نام خانوادگیشاگردمعدل  کلاس هفتم  نازنین محمودی شاگرد اول19/79 سید مهدی صادقیشاگرد دوم19/43 زهرا هاشمیشاگرد سوم19/29زهرا درگزنی مرضیه سادات میر افضلیشاگرد چهارم/86کلاس هشتمسیده نرگس حسنیشاگرد اول20سیده زیبا  هاشمیشاگرد دوم19/86سید محمد حبیبیشاگرد سوم19/79کلاس نهم سیده راضیه هاشمیشاگرد اول20 سیده فاطمه هاشمیشاگرد اول20فاطمه محمودیشاگرد دوم19/79  زهراسادات هاشمی شا
متین نصرالهی درمصاحبه با ایران ورزشی عنوان کرد:من در تیم های زیادی به میدان‌رفته ام و با مربیان بزرگی کار کردم که برترین تیمی که در آن حضور داشتم پرسپولیس تهران بوده همچنین در پاس همدان که شاگرد اقای رضا عنایتی و علی  هندی بودم و در هما(استیلا)شاگرد اقای مهدی حلوایی بودم پیشرفت چشمگیری داشتم و نود درصد موفقیتم را مدیون اقای هندی و حلوایی هستم امیدوارم روزی دوباره به پاس و استیلا برگردم و شاگرد مربیان بزرگم جناب  مهدی حلوایی و علی هندی شوم.
در زمان‌های‌ دور، مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن کمی خجالتی بود. مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش‌های خوشمزه او دهان هر کسی را آب می انداخت. روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب کرده بود ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد. قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود.
نویسنده: پویا جفاکش اطراف لاهیجان- مرداد1398 یک استاد ذن به همراه شاگرد جوان خود در مسیری کوهستانی پیاده راه میسپردند. موقعی که به درخت سدر کهنی رسیدند، زیر آن درخت استراحت کردند و به خوردن غذای ساده ی خود پرداختند. پس از صرف غذا، راهب جوان با طرح این پرسش، سکوت را شکست: استاد! چگونه وارد ذن شوم؟» یادآوری میکنم که "ذن" تلفظ ژاپنی کلمه ی چینی "چان" به معنی حقیقت است و به عبارت دیگر، شاگرد میخواست بداند چگونه میتواند به روشنبینی برسد.
دقیق یادم نیست چه سالی بود دوم دبستان بودم از املا تجدیدی اورده بودم کل تابستونم به گند کشیده شده بود ابروم پیش همه رفته بود.همه به چشم یه خنگ نگاهم میکردن نمیدونم چرا تو املا انقد ضعیف بودم قران خوندنم بلد نبودم حتی بلد نبودم توشته های رو دیوار مدرسه رو بخونم باید صدا کشی میکردم . اون سال تو دوران بچگی بدترین تابستون عمرمو گذروندم شهریور شد امتحان دادم رفوزه شدم بیشتر از قبل ابروم رفت. هنوزم حرفش میشه خجالت میکشم چرا واقعا رفوزه شدم؟!سال
امروز چقد گرسنه شدم دیشب دیر خوابیدمولی صیح ساعت 7 بیدار شدم . چقد بد سرکار خواب آلود باشی خداروشکر بالاخره ما از دست دایی و پسر دایی محد و مامانش نجات پیدا کردیم ولی محمد ناخواسته شد شاگرد دامادشون اما من راضی بودم چون از بی پوتی میترسیدم ،میترسیدم بره جای دیگه کارگاه بزنه و نتونه اجاره بده دشمنهامون خوشحال بشن (البته اینایی که من میگم دشمن متاسفانه خودی اندو به ظاهر دوست ) تو این فاصله که محمد شاگرد دامادشون بود ما ماشین هم خریدیم یه وانت (م
شاگردی نزد استادش رفته و می گوید: که ذهنش دائما نخور فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد. استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی! شاگرد : من اصلا در مورد میمونها که مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام. استاد : خوب باز هم از حالا تلاش کن که به میمونها فکر نکنی. به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید! فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد.
دلی همچون دریا داشته باش

روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که بهش
یه درس به یاد موندنی بده
راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو
داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه .
شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت .
استاد پرسید : " مزه اش چطور بود ؟ "
شاگرد پاسخ داد :.
" بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش "
پیر هندو از شاگردش خواست یه مشت نمک برداره و اونو همراهی کنه .
و اندر احوالات بازدید عوامل اداره از نمایشگاه عفاف و حجاب مدرسه مدیر مدرسه : این خانم که گرداننده این نمایشگاه هست روزی شاگرد من بوده ! معاون آموزشی : نه بابا امکان نداره !بهتون نمیاد این شاگردتون باشه مدیر مدرسه : بله حقیقت داره و این خانم شاگرد من بوده . معاون آموزشی : این خانم که سنش از شما بیشتر نشون میده ! نهههه امکان نداره .حتما شوخی می کنید !؟ مدیر مدرسه : من باید بازنشسته بشم دیگه . فکر کردین من چند سالم؟ معاون آموزشی : نه بابا !.
﷽ سخن محمد رضا نجفیحمایت بچه های معلول
مسخره باز یک شاگرد سلمانی در آرزوی بازیگر شدن،روزهای کسالت بار مغازه را تحمل می کند درحالی که دیگران او را فاقد استعداد و صرفا یک مسخره باز می نامند. (لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)
سازمان سنجش از چند هفته قبل از زمان مشخص شده در دفترچه دوم انتخاب رشته ارشد، در چند نامه، بخشنامه و سپس کد کاربری و رمز عبور مورد نیاز برای ورود ب پنل سازمان سنجش را برای دانشگاه ها می فرستد تا شاگرد اول هایشان را معرفی کنند.این سهمیه شامل دانشجوهایی می شود ک زیرمجموعه وزارت علوم باشند، مثل دانشجوهای دانشگاه دولتی، پیام نور و علمی کاربردی. و شامل دانشگاه آزاد نمی شود.شما باید مدرک کارشناسی پیوسته را حداکثر در 8 ترم گذرانده باشید، یا کارشناس
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یادداشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.استاد پرسید: چه آوردی ؟با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و بهامید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.استاد گفت: عشق یعنی همین.!شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟استاد به سخن آ
پس بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ایشان را به اسم پدر و پسر و روح‌القدس غسل تعمید دهید؛ و به ایشان تعلیم دهید كه تمام دستوراتی را كه به شما داده‌ام، اطاعت كنند. مطمئن باشید هر جا كه بروید، حتی دورترین نقطه دنیا باشد، من همیشه همراه شما هستم!»
مدرسه زندگی به عنوان سازمان یادگیرنده ،محل رشد استعدادها و توانمندیهای مدیران، معلمان، دانش آموزان و اولیای آنهاست .اگر مبالغه نشود می‌توان گفت بسیاری از آشفتگی‌ها در جوامع معاصر،به عدم پای‌بندی  جوامع به یک نظام هماهنگ ارزشی، که افراد را به سوی رفتارهای دقیق و ویژه سوق می‌دهد ،بر می‌گردد.تربیت یک کوشش اخلاقی است. مدیران و معلمان پیوسته متوجه هستند که چه چیزی شایسته گفتار و کرداراست و چه رفتاری زیبنده دانش آموزان ؟ آنها به اشاعه ارزش
گاهی احساس میکنم تاثیری که از مهدی درون من هست جزئی از DNA من شده.تاثیری که مربوط به کتاب هایی که بهم داده یا موسیقی خوبی که گوش میکرد نیست،مربوط به خودشه،مربوط به هر انچه توو مغز فیلسوف مانندش جریان داشت،انسانی که همه چیز میدونه و همه چیز رو می فهمه،که در تمامی بزنگاه های زندگی به هرآنچه ازش آموختی میتونی چنگ بزنی و خودت رو نجات بدی،توو لحظه های دردناک گاهی از خودم می پرسم که: اگر مهدی بود چی میگفت؟! و بعد بدون هیچ پاسخی به ارامش میرسم. بهش گفت
کارکردهای پرسش مهر در مدارس را بدین شرح می توان مطرح ساخت : کسب اطلاع از مطالعه روزانه دانش آموزان. کنترل تعامل بین معلم و شاگرد. ایجاد علاقه و تحریک حس کنجکاوی بچه‌ها. تشخیص مشکلات زندگی دانش آموزان. به حداکثر رساندن فعالیت کلاسی بین شاگردان. . منبع:
بر خاتم پیغمبران جان نبی علی ع کفو وجود فاطمه دخت نبی، علی ع بهر تولد عیسی برون شده مریم زاییده شد به کعبه ز شوق نبی، علی ع ز کودکی جوانی به هر زمان هر جا شاگرد مکتب نورانیِ نبی، علی ع دستی که رفته تا به فلک در غدیرخم روز ولایت دین به دست نبی، علی ع همچون درخت واحد یک روح یک کلام هارون به موسیِ عمران بهر نبی، علی ع آن شب که خصم دون قصد به جان قمر نمود در لیله المبیت خفت به جای نبی، علی ع به جنگ بدر احد تا به خندق خیبر نمود سینه سپر به دفاع از نبی، عل
چگونه می شود یک ارتباط صمیمی با دانش آموز برقرار کرد. این مشکلی است که اکثر معلمان با دانش آموزان خود دارند و از اکثر همکارانم بارها شنیده ام که نمی توانند با دانش آموز خود یک ارتباط صحیح و صمیمی برقرار کنند.حال برای رفع این مشکل در زیر به چند نکته که باعث برقراری ارتباط کامل بین معلم و شاگرد می شود اشاره می کنم. امیدوارم که این نکات مورد استفاده شما همکاران و دوستان معلم  قرار بگیرد .در پایان اگر نکته ای به ذهن شما می رسد یا تجربه ای که خودتا
این وبلاگ را برای هنرمندان و هنردوستان درست کردم تااگر وبلاگ بنده راشایسته خواندن می دانند مطالب جدید و بیشتری یاد بگیرند علیهذا که ما شاگرد هنرهستیم.امیدوارم که مطالب بنده ارزش شما خواننده را داشته باشد.
نقش حافظه در یادگیری حافظه نیز مثل زبان ، هم بهترین و هم بدترین است و گاهی حافظه را متهم میکند که در برابر هوش قد علم میکند و گاه آن را برای هر نوع آموزش لازم و ضروری میشمارند که هر یک از این اظهار نظرها به جای خود از اهمیتی خاص برخوردار است . نقل لطیفه : مادر اولی : پسر من بخاطر حافظه خوبی که دارد شاگرد ممتاز شده است . مادر دومی : موقعی که انسان چیزی جز این نداشته باشد چنین وضعی پیش می آید . اما انکار نمیتوان کرد که بدون حافظه حتی یک هفته هم قادر به
شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است. روزی برای سلمانی به راه افتاد. دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند. فرصت را مناسب شمرده و باز از هنر خویش بگفت و اینکه کسی قدر او را نمی داند و او هنوز نتوانسته خانه خوبی برای خویش دست و پا کند.
قربون شاهی که کرم داره دست پدری بر سرم داره خدم داره و حشم داره الهی بببینم حرم داره ندیدم شبیهشو بی نظیر حسن او شد ارباب منو من اجیر حسن قاسمش تو کربلا بوده سفیر حسن شدم فقیر حسن نوکر شهیر حسن منم تو بندگی شاگرد سر به زیر حسن تمام زندگیه بنده حقیره حسن ای حاصل عبادت علی ای حامی ولایت علی یک نسخه از شجاعت علی نجابت علی صلابت علی یابن الحیدر یا معز الولیاء قربون شاهی که عطا داره اون که یه عالمه گدا داره سخا داره و وفا داره تو قلب ا جا داره

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

زیر آسمان سوئد