نتایج جستجو برای عبارت :

خارجی بود هیچی یادم گمیاد

یادت نرود میروی در را پشت سرت ببندی-باشه يادم هستیادت نرود وقتی میروی دست كلیدت را با خودت برداری شاید موقع برگشت ات خانه نباشم-باشه باشهراستی كیف پولت را برداشتی؟-بله برداشتم-دیگر كاری با من ندارینه برو خدا به همراهتچرا راستی صبر كن صبر كن-مامان بخدا هيچي جا نذاشتمنه خاستم ببوسمت و بگویم یادت باشد صبح كه می شود بخندی:D
ازم نپرس چمه! من هيچي‌م نیست! من مثل اسم کتابه، هیچ دوستی جز کوهستان» شدم! من ایبوپروفن‌های فرانسوی‌م رو دیگه خرج دردای تو نمی‌کنم ازم نپرس چمه؛ هيچي بهم نگو! من يادم می‌ره چه‌قدر دوستت داشتم! مثل دستور دلمه و کوفته که هی يادم می‌ره! مثل خروجی سعادت آباد که همیشه از دستش می‌دم! مثل خوردن قرص آهنی که فراموش می‌کنم! تنها می‌شم! مثل هیچ دوستی جز کوهستان! مثل فراموش کردن یهویی کشورم تو کمپ پناهندگان.
دلم تنگ شده برای روزایی كه از فرط معمولی بودن حتی يادم هم نمیادشون! اونقدر نرمال. اونقدر بی حادثه. اونقدر بی درد. چه جمله ی سختی بود! دو دقیقه طول كشید تا كلمه ی 'معمولی' يادم بیاد! اونقدر غیرمعمول! آخرین باری كه بدون درد بیدار شدم كی بود؟
داشتم خاطرات و یادداشت هام رو مرور می کردم که يادم بیاد جمعه ۲۹ دی ۹۱ من کجا بودم و چیکار می کردم؟ هيچي پیدا نکردم و هيچي يادم نیومد به غیر از اینکه درگیر افسردگی و وابستگی های دوران بلوغ بودم، با دغدغه های عجیب و نه چندان جدی البته الانم همینم فکر می کردم نوجوونی رو بگذرونم، تموم میشه این احساسات ضد و نقیض. ولی الان فقط واسه خودم متاسفم همیشه اعتقاد داشتم از همسن و سالای خودم جلوترم، اما حالا می بینم که همون همسن و سالها، دارن میرن سر خونه ز
به بستر بی‌کسی مُردن، تو از يادم نمی‌روی خاموش به رساترین شیونِ آدمی، تو از يادم نمی‌روی گریبانی برای دریدنِ این بغضِ بی‌قرار، تو از يادم نمی‌روی سفری ساده از تمامِ دوستتْ دارمِ تنهایی، تو از يادم نمی‌روی سوزَنریزِ بی‌امانِ باران، بر پیچک و ارغوان، تو از يادم نمی‌روی تو . تو با من چه کرده‌ای که از يادم نمی‌روی؟! دیر آمدی . دُرُست! پرستارِ پروانه و ارغوان بوده‌ای، دُرُست! مراقب خواناترین ترانه از هق‌هقِ گریه بوده‌ای، دُرُست!
از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی يادم نیست، از آخرین باری که کسی دوست داشتنش، دلخواهِ من باشه هم همینطور! خب مهمه! یکی که بلد باشه آدمو!دوس داشتنش به دلت بشینه. حرف زدنش، نگاهاش، بوی عطرش‌‌‌خلاصه يادم نیس دیگه!میدونی؟ حس می‌کنم یه آدم هزار ساله‌م که اوایل جوونیش یکیو دوس داشته، بعدم هيچي به هيچي، فکر کرده حالا اگرم نشد، نشد. فکر کرده حالا یکی دیگه میاد به جاش، ولی نیومد؛ همین شد که دیگه حالمون خوب نشد، دیگه تنهای تنهای تنها م
فصل نهم‌ ـ احكام و اسناد لازم‌الاجرای كشورهای خارجي‌ ماده 169 ـ احکام مدنی صادر از دادگاههای خارجي در صورتی که‌واجد شرایط زیر باشد در ایران قابل اجراست مگر این که در قانون‌ترتیب دیگری مقرر شده باشد: 1 ـ حکم از کشوری صادر شده باشد که به موجب قوانین خود یا عهود یا قراردادها احکام صادر از دادگاههای ایران در آن کشور قابل اجرا باشد یا در مورد اجرای احکام معامله متقابل نماید. 2 ـ مفاد حکم مخالف با قوانین مربوط به نظم عمومی یا اخلاق حسنه نباشد.
این متن رو مینویسم تا يادم بمونه حال جسمم و روحم توی این روزها.يادم بمونه چه روزهای سختی رو گذروندم وقتی اشتباهات گذشته ام رو به دلیل بی دقتی یا جدی نگرفتن یا  تصور بی اهمیتی کشف میکردم. درسته اسم این پروسه  روشه و یعنی هرروز در حال تکمیل باید باشیم اما منظور من کارهایی هست که باید اهمیت میدادم اما اهمال کردم. روزهای پر از استرسی که هرروز کشف میکردم که چقدر چند سال پیش هيچي بلد نبودم اما ادعا داشتم. يادم بمونه که هرروز فقط به حل مشکل اون روز ف
كارت امتیاز 1 ت خارجيِ ای اروپاییِ روابط خارجي مترجم:عبدالرضا آبایی كارت امتیاز ت خارجي اتحادیه اروپا به دیگر كشور ها، ایده ی خلاقانه ایست كه به صورت سیستماتیك به ارزیابی سالانه از عملكرد این اتحادیه در قبال مسائل دیگر كشور ها در سراسر جهان می پردازد . این امتیازدهی و به نوعی رتبه بندی كشور ها در واقع عملكرد كشور های عضو اتحادیه اروپا و80 موسسه وابسته به كشور های این اتحادیه را در شش موضوع اصلی به شرح زیر تقسیم كرده است: 1- مسائل چند ج
اگه سونیا نبود.اگه ابوالفضل نبود.اگه گروه اموزش نبود اگه ثبتناما نبود اگه احساس مسئولیتم نبود خیلی زودتر از اینا میرفتم.برای ی مدت هیچ جا نمیبودم. کسی کارم داش مثل دوران دبیرستان زنگ میزد ب خونه.نه گوشی نه مسیج نه هيچي هيچي هيچي
درست نمیدانم وسط این همه شلوغی و اتفاق های عجیب و غریب ،نوشتن را کجای دلم بگذارم اما وقتی شروع به تایپ کردن می کنم زمان و مکان رو فراموش میکنم اونوقت يادم میره يادم میره سختی 72 ساعت گذشته ،که چقدر سخت اسباب کشی اونم تنهایی يادم میره چقدر حس بدی که تو شهر خودت انقدر احساس تنهایی کنی که بعداز تحویل خونه ندونی که کجا باید بری يادم میره کل فضای قابل ستم شده اندازه یک لحاف یک نفره يادم میره که چقدر سخت دوری از طلا سفید يادم میره که چقدر دلتنگ
آقا تا میتونید اطلاعات به کسی ندین. اصن سکوت . اصن هيچي. والا من اینجوری هستم
بعد از این سوالها و پاسخ ها, چیز دیگری فکر بشر رو به خودش جلب میکنه و اونم هم مفاهیمی که در ذهن انسان وجود داره ولی مصداق خارجي نداره.تا وقتی یک تکه سنگ جلوی خودت می بینی و نام آن را سنگ می گذاری مساله ساده است اما گاهی ما چیزهایی در ذهنمان داریم که مصداق خارجي ندارد. مثلا منها, بعلاوه, اعداد, و همه مفاهیم ریاضی و هندسه. اینها مفاهیمی واقعی هستند که در ذهن ما وجود دارد ولی در خارج از ذهن آنها را نمی توان به کسی نشان داد.
بدترین حس و حال وقتیه که هيچي سر ذوقت نیارههيچي شادت نکنههيچي باعث نشه حال دلت خوب باشهیادت بره آخرین خنده از ته دلت کی بودهیادت بره بدون استرس زندگی کردن چه جوریهیادت بره خودتم هستییادت بره میتونی به میل خودت زندگی کنییادت بره زندگی کنیزندگی
از زمانی که يادم میاد از زبان خوشم نمیومد بازم از وقتی يادمه همیشه بهش نیاز داشتم همیشه یه راه فراری پیدا میکردم براش مثلا يادم برای کنکور میرفتیم سر وقت چیزای دیگه که زبان و بپوشونه یا یه جا اگه مدرک زبان میخواست میرفتم تافل میدادم یه نمره قراضه تافل همیشه جواب میداد اونم نه چون زبانم خوب بودو چون تافل رو تکنیکی بلد بودم الان باز هوایی شدم. اااا. خودمم باورم نمیشه اینکه بخونم و نخونم دیگه نمیدونم ولی فکر کنم برای یه بار باید زبانو جدی بگی
 
نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
 
یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
 
یک روزی که خوشحال تر بودمیک نقاشی از پاییز میگذارم , که يادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیستزندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
 
یک روز
بعد اون زله عظیم خانوادگی كه اومد همه چی بهم ریخت هيچي سرجاش نیست .از همه چی دل بریدیم . همه چی بی رنگ و بو شده همش دلشوره .همش استرس. خودت بهمون آرامش بده كه آرامش ناب ترین چیز تو زندگیه .
"کری سیگل" نویسنده کتاب "چرا این ها را در مدرسه يادم ندادند؟" 5 فرزند دارد. او ابتدا یک سری توصیه های پولی برای فرزندانش که در آستانه بزرگسالی بودند تهیه کرد و سپس آنها را در قالب 99 قانون مدیریت پول شخصی در زندگی، به یک کتاب تبدیل کرد. 
‏یه وقتایی آدم حرفی نداره ، ولی سکوتشو داره !اما امان از اون وقتایی که نه حرفی داره و نه سکوتی داره !که نه میخوای حرفی بزنی و نه میخوای حرفی نزنی !که اینقدر بین سکوت و حرف زدن میری و میای که سرسام میگیری آخرش.آخرشم هيچي. هيچي به هيچي !شرایطِ منه که هی اومدم بنویسم هی ننوشته رد شدم و هی هی هی.الان حس نوشتنُ دارم اما شرایطش رو نه !باید 5 بیدار شم. برای کنکور !میدونم نمیتونم یکی از اون 3 نفری باشم که هوش تبریز قبول میشه .درگیریِ ذهنی شدید دارم بخا
کلا هيچي يادم نیست نصف خوابم صبح همون روزی که خوابتو دیدم يادم رفت یه خوردشم که دیر شد نتونستم بنویسم پرید، فقط تنها چیزی که تو اکثر خوابهام مشترک و وجه تشبیه دارن اینه که من اغلب تو رو از یه فاصله دور میبینم، و بیشتر جلو خونتون از دور تو رو زیرنظر دارم، یامنتظر امدنتم یا نگران یه خبر یا اتفاقی که به تو مربوط میشه هستم که از دور و نمای لانگ شات  گرفته شده.بیچاره دلم، همیشه به ناچار تو رو از دور دیده، تو رو از دور خاسته، تو خواب هم که ببینم همیشه
امروز برای من نوزده روز مونده به.امروز برا من دومین روز از یه نمایشگاه بی سر وته گروهی ای هست که توو ساری شرکت کردم امروز برا من یکشنبه ست یکشنبه ی دومین هفته از بهمنِ سال 1398امروز برا من یه روز ِ با فاصله های زیاد از گذشته هام مثلا با یکشنبه ای که دومین روز از اولین نمایشگاه انفرادیم توی اواخر ماه ِ پیش بودامروز برا من ِ خیلی نزدیکم حتا می تونه آمار چندمین روز از م باشهفرقی نمی کنهحس می کنم فهم خودم از زندگی اینی نیست که يادم دادنکاش
امروز تقریبا دو سال از آخرین پستم می‌گذرد. او رفته؛ و من برخلاف سابق منتظر هیچ برگشتی نیسنم. دلگرفته و تنها بودم و گفتم به اینجا سری بزنم که تاریخ آخرین پست متعجبم کرد. و به این فکر کردم که در این دو سال چند بار این اتفاق افتاد، چند بار رفت و آمد، و مثل رفت و آمد کارد روی پوست، زخم زد و سوزاند و خون ریزاند.يادم نمی‌آید چند بار شد. يادم نمی‌آید.کاش فراموشی بگیرم که هیچ وقت  چیزی يادم نیاید. 
نمیدونم آدما چطور میتونن طی یك شب یه تصمیمی بگیرن و از فردای اون روز در راستای اون تصمیم تغییر كنن!من نمیتونم ، هیچوقت نتونستم ، يادم میره! یكبار یه مسیر هفت ساعته رو باید با تعدلدی دوست و آشنا طی میكردم ، من آدمپرحرفی ام ، حتی اگه باهات قهر باشم هم حرف میزنم،اونبار تصمیم گرفتم حرفی نزنم ، يادم رفت ، یك ساعت بعد فهمیدم دارم كل خاطرات اون چند روز رو میگم براشون ، مجبور شدم رو صفحه لاك اسكرین ام بنویسم ساكت باش كه یاداوری شه بهمو ساكت باشم یكم!
خدایا فراموشش کن.وقتی نمیخوای دیگه کاری ازم برنمیاد. دلم عمیقا شکست اما فراموشش کن چون من همیشه يادم هست.ممنونم که همون موقع هم نور امید رو توی دلم روشن کردی.دیگه فراموشش کنببخشید اصرار کردم اذیتت کردم. گستاخی کردم. من يادم می مونه پس تو فراموش کن. شب بخیر.
مثل همین کشتی که وسط آب سوخت و دود شد و حاکسترش رفت زیر آب عین آرزوهام . آره دیگه تقریبا 20 سال میشه یا 21 سال یعنی بعد این مدت رفتم به کوچه ای که کودکستانم اونجا بود با دوستی که از اون موقع باهم هستیم این چند سالی هم زیاد با همیم . ینی یه جورایی درد و شکست مشترک یه جورای کشتی شکسته گان من به دوستم میگفتم قیافه خانم معلمامون يادمه کی کجا مینشست و يادمه اون میگفت نه من هيچي يادم نیس فک کنم عذاب من اینه که همه چی جز ب جز يادمه چشماش يادمه لب هاش انگشتر
خب خبشناختم. شناختم آدمای دورمو شناختم دلیل بودنشونو شناختم لاشیارو شناختم واقعا دوست و دشمن و شناختم به هرکسی اعتماد نکنم شناختم باهمه چ جوری رفتار کنم شناختم چ جور آدم باشم شناختم به هرچیزی نباید زیاد فک کرد شناختم خودمو کوچیک نکنم شناختم هرکسی واسه چی با من گشت شناختم خوب رفتار نکنم شناختم خوب نباشم شناختم دیگه هيچي مهم نیس شنااختم احمق نباشم شناختم خودمو بیخیال زندگی با من ور نرو دیه هيچي مهم نیس هيچي
يادمه قبل تر، خیلی مینوشتم، حتی چرت و پرت و الکی!گوشه ی کتاب، دفتر، نوت گوشی و خلاصه هرجایی که میشد!ازون روزا خیلی گذشته و منم عوض شدم! فکر کردنم،حس کردنم، بودنم و. ولی خب میخوام از اینجا به بعد بمونه،حداقل واسه ی خودم! که يادم نره!که اگه يادم رفت ببینم و بخندم و شایدم گریه کنم!خلاصش اینکه، که بی نیلو حداقل واسه ی خودش بمونه. که یادش نره ؛)
از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی يادم نیست
از آخرین باری که کسی دوست داشتنش، دلخواهِ من باشه هم همینطور!
خب مهمه! یکی که بلد باشه آدمو!
دوس داشتنش به دلت بشینه.
حرف زدنش، نگاهاش، بوی عطرش‌‌‌.
خلاصه يادم نیس دیگه!
میدونی؟
حس میکنم یه آدم هزار ساله‌ام که اوایل جوونیش یکیو دوس داشته، بعدم هيچي به هيچي.
فکر کرده حالا اگرم نشد، نشد
فکر کرده حالا یکی دیگه میاد به جاش.
ولی نیومد
همین شد که دیگه حالمون خوب نشد
دیگه تنهای تنهای تنها مو
۸۰ گرفتی ۱۷۰ تا دادی ! ریدی فکر کن گم شده! حتی به پدر.اش هم نمیشه فحش داد! ما لنگ یه میلیون بودیم ! هزینه عمل چشم مادرت رو بریز به حسابم تا خوب یادت بمونه! هر کی میرسه میگه شوهرت چرا انقدر پیر شده! عین چاه فاضلابی که تخلیه شد و گوهش همه جا رو گرفت دیگه هيچي مثل سابق نمیشه
میخوام يادم بمونه روزای خوبی رو که
حواسم اصلا بهشون نبود
میخوام يادم بمونه
آرزوهای قشنگی رو که داشتم
میخوام يادم بمونه
رفیقای دنیای واقعیمو
میخوام يادم بمونه
رفیقای مجازیمو
میخوام يادم بمونه
اون لحظه ای که دیدمت
میخوام يادم بمونه
اون حرفایی که زدی
میخوام يادم بمونه
اون متانت روز اولت
میخوام يادم بمونه
که چی پوشیده بودی
میخوام يادم بمونه
اون قرار های قشنگو
میخوام يادم بمونه
اون دوست دارم گفتناتو
میخوام يادم بمونه
هر چی که به توربط د

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

جواب سوالات باشگاه کارگزاری آگاه