نتایج جستجو برای عبارت :

دیدم دست یردار زیمن افتاده

شده خورشید و به جان ظلمات افتاده لرزه بر هیمنه ی لات و منات افتاده چشمه ی عشق تو جاوید کند هستی را خضر بیهوده پی آب حیات افتاده نه فقط شعر، که شور از هیجان می رقصد و کلاه از سر مست کلمات افتاده لب گشودی و زمین پر شده از رایحه ات گل به گل باغ پی این نفحات افتاده روی هر واژه سیاه است اگر در خور نیست قلم از خشکی ذوقش به دوات افتاده تا مگر مهر قبولی بزنی بر این شعر دست این بیت به پای صلوات افتاده حسن میرزانیا .مجموعه ی شعربن بست
خود را میانِ معركه ، بیمار ديدم هفت آسمان را بر سرم آوار ديدم هم نخ نما ديدم علیْ اكبر و قاسم هم روی نیزه كودك شیرخوار ديدم مُردم و زنده شدم و میانِ گودال . آیینۀ جسمِ پدر را تار ديدم افتاد علم افتاد علمدار و پس از آن . ناموسِ خود را وسطِ بازار ديدم دور از نگاهِ مَحرمان ، نا مَحرمان را . نزدیكِ مَحرم هایِ خود ، بسیار ديدم ! حراجیِ معجر و گوشواره و خلخال . بزمِ شراب و مجلسِ اغیار ، ديدم روحِ دعا ، مظهرِ ایمان هستم امّا .
ز دام رَسته هزاران//به چارچوبِ زمان موریانه افتاده ستهراسِ مرگ، به قلبِ زمانه افتاده ست/به هر كرانه روانند، بی هدف چون بادز دست های سواران دهانه افتاده ست/گلی ز تیغِ خزان جان به در نخواهد بردكه باد مست، به دستش بهانه افتاده ست/به دوشِ كوه و دلِ دشت، لاله های كبودچو زخمِ ماست كه بر پشت و شانه افتاده ست/ز پایداریِ این باغ، بادِ خشم آگینز دستِ بی رمقش، تازیانه افتاده ست/چه جای عیب گرفتن به باده خواری ماكه پیرِ میكده خود در میانه افتاده ست/پرنده ه
بزرگسالاندروازه بان ها:1-محمد حسین زهی2-یاسر افتادهدفاع ها1-عبدالحلیم افتاده2-عظیم اربابی3-اسدالله شهسوارزئی4-عظیم افتادههافبک ها:1-عبدالقیوم افتاده2-عبدالقدوس اربابی 3-اسلام اربابیمهاجم ها:1-یاسین افراز2-نواب افتاده نو جوانان:دروازه بان:1-امیر محمد سرکوریدفاع ها:1-بهروز شهسوارزئی2-محمد افتادههافبک ها1-عمر اربابی2-سامی اربابیمهاجم ها:1-عبید کوری2-فرزاد کوهی  
دانلود آهنگ علی زندوکیلی به نام بر باد رفته Download Music Ali Zand Vakili – Bar Baad Rafteh خواب ديدم آسمون از چشم ماه افتاده بود خون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بود خواب ديدم سایه ای بودم که همراهی نداشت توی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشت می توانید این آهنگ را با کیفیت 128 و 320 دانلود و یا به صورت آنلاین گوش کنید و لذت ببرید به صورت اختصاصی از سایت ام اس بی موزیک
سپاس و ستایش به یزدان پاک که پاک آفرید آدمی را ز خاک خدایم به توفیق خود یار کرد به افتاده گانم مددکار کرد نخست عهد کردم ز پیمان خویش نگردم، بگردم چو از جان خویش سپردند راز دلی چون به من بماند به دل تا بود جان به تن چو ديدم یک افتاده ای بی تمیز نگیرم دو دستش، بگویم که خیز بگشتم زایمانُ وز شور خویش سزاوار تمکین منشور خویش شعر از: پرویز شمس
شاید هم برای شما اتفاق افتاده باشد که برای اثبات خودت به دنبال تایید نظر اطرافیانت باشی. شاید هم برای شماها اتفاق افتاده باشد که فکر کنی که در پس یک انتخاب نکردن تمام انتخاب های بعدیت را از دست می دهدی. و شاید هم برای شما اتفاق افتاده باشد که تمام وجودت خسته راه زندگی ات شده است. پس اگر من بگویم که انتخاب همیشه برای تو وجود دارد و تو می توانی هر لحظه و هر جا حق انتخاب داشته باشی و بهترین ها را برای خودت انتخاب کنی .
انقدر حالم بد است که همین‌طوری افتاده‌ام توی بالکن و نور ماه افتاده رویم و دارم همهٔ زندگی‌ام را توی سرم بالا می‌آورم. انقدر که قدیمی‌ترین حسرت‌ها و عقده‌هایم را گریه می‌کنم. همهٔ صفحه‌هایم را هم از دم بسته‌ام یا پاک کرده‌ام و جز اینجا هیچ جای دیگری برای حرف‌زدن ندارم. شب تاسوعا هم هست و من همین‌قدر غریب افتاده‌ام و هیچ عزایی ندارم که دارایی‌ام باشد. حالا توی این وضعیت دندانم درد گرفته. شروع کرده به درد و عفونت. تلافی همهٔ این مدت سک
بعضی وقتا حس میکنم همه چی رویا بوده. گذشته و خاطراتمون و همه اتفاقایی که افتاده فقط فکر میکنیم که افتاده.خواب بوده، رویا بوده و خودمون خبر نداریم.چی میتونخ ثابت کنه واقعی بودن؟.نکنه مثل زن دیکاپریو تو اینسپشن شم که واقعیتو رویا میدونست و میخواست از خواب پا شه و خودشو کشت :(بعض وقتام فکر میکنم نکنه هممون یه رباتیم مثل وست ورلد که خاطرات و گذشتمون یه سری کده که تو مایند اگمون گذاشتن بدون اینکه اصلا اتفاق افتاده باشنخلاصه اینکه من خیلی جدی م
ربای شاهی مالکی خدایی            افتاده ام  به درت هم  چون گدایی بده از خوان سخاوتت              از آن دستان پر ز رحمتت هرچند من مسکینمو غریبم.       هرچند تو دارایی و من ندارم هرچند خوانم بیشتر شود امیدم      امیدمن توی رب سخی امیدمغفور اندر ملال افتاده در خیالت    غفور توی لا اله الاالله جلالت  
رنگ و روش پریده بود ، میدونستم اتفاقی افتاده ، سکوت کرده بود ، چشمهای نگرانمو دید ، حرف زد و دنیا رو سرم خراب شد ، نفرسوم خارج از گود وایستاد تا از دیدن این لحظات لذت ببره ، تاریکی مطلق حکم فرما شدو تپش های قلبی که به شماره افتاده بود ، چشم ها مو بستم و به خدا توکل کردم چون هیچ قاضی بهتر از خدا وجود نداره ، همان نفر سوم رو به خدا سپردم ، میدونم خدا دیر یا زود حق را به حق دار میده ، خدایا من پناهی جز تو ندارم هر آنچه حکم کنی به جان و دل میپذیرم .
تقریبا همه اپلیکیشنهای ایرانی که از سیب‌اپ برای نصب آی و اس استفاده می‌کردند از کار افتاده‌اند.دلیل آن هنوز دقیقا مشخص نشده است : برخی معتقدند که اپل متوجه شده اپلیکیشنهای ایرانی که پیش از این آنها را به دلیل تحریم مسدود کرده بود از طریق سیب‌اپ به نوعی آن تحریم را دور می‌زده‌اند.
تازه یادمان افتاده چقدر از دست دادن سخت استچقدر دور بودن، در خانه زندانی بودن سخت استتازه یادمان افتاده چقدر بیشتر از آن چیزی که فکر میکنیم به یکدیگر نیاز داریممیدانی؟!شاید کم کم داریم به انسان بودن برمیگردیماین روزها حال ما خوب است اما تو باور نکن.سال نو مبارک
سلام
زندگی انگار افتاده رو دور تند و هی ازم جلو میزنه. یه حسی دارم که دوست ندارم عید بیاد. حال و هوای عید رو دوست دارما. اما اینکه انقدر زود داره همه چی میگذره رو دوست ندارم.
آخرین پستم برای مرداد بود. اتفاقای مختلفی افتاده از اون وقت تا حالا
کلی نوشتم پریییییییییییییید   الهی بترکی بلاگفا
خب اتفاق که خیلی افتاده ولی مهم تر از همش اینکه کار پیدا کردم همه ی روزم با کار پره حتی وقتاییم که سرکار نیستم بازم فکر مشغول کارمه چون یه لایف استایل جدیده نمی دونم چه جوری هندلش کنم کلی از کارای دانشگاهم عقب افتاده اونم منی که فقط رو یه چیز بلدم تمرکز کنم الانم نشستم برنامه نوشتم فکر کنم بتونم از پسش بر میاممعدلمو باید همینجوری بالا نگه دارم.تو کارمم باید بهترین باشم میشه میتونم میدونم
سلام از سفر برگشتم واحساس خوبی دارم . _________________________________این روزا در حال حذف یه سری از ادماو جایگزین کردن ادمای درست و حسابی و خوش فکر به زندگیم هستم ._________________________________چند تا کار عقب افتاده و حتی تماس عقب افتاده دارم که به خاطر تنبلی و پاره ایی از مشکلات هنوز انجام ندادم . و فکرم رو به خودش مشغول کرده.امروز یه بخشی از اون ها رو انجام میدم _______________________________جدول رو هم میزارم .هر روز چون امتحانات پایان ترم خیلی نزدیکه. 
احساس میکنم زندگی فرا تر از توانم شده. پیش پا افتاده ترین چالش ها برایم به سختی جان کندن هستند. نه حوصله ای، نه توانی، نه تحملی به درد نه تاب آوری به شرایط. میل زیادی به تمام شدن دارم. افتاده ام در تکرار یک چرخه ی تکرار شونده ی دوست نداشتنی که قفل شده. نه میهمانی نه سفری نه دوره و تجدید دیداری با رفیقی. آنچه برایم مانده چند تایی از دوستان وبلاگی است. انگار باقی روابطم را از دست داده ام یا شاید از آن دست کشیده ام.
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم؛ همان یک لحظه ی اول که اول ظلم را می ديدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی بروی یکدگر ویرانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم؛ که در همسایه ی صدها گرسنه، چند بزمی گرم عیش و نوش می ديدم،نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،بر لبِ پیمانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم؛ که می ديدم یکی عریان و لرزان؛ دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین؛زمین و آسمان را،واژگون، مستانه می کردم.
مثل نهنگی خسته افتاده به ساحلاز بغض لبریزم . کمی زهر هلاهلجانم پر از زخم است لب از شعر خالیاز او چه گویم او که نامش می شود دلشب ها پر از وحشت، پر از دردم همیشهاو یک فرشته دلنشین نه . ماه کاملیک قسمتم جا مانده روزی در کنارشتا حل شود از تکیه هایم کل پازلحالا چه سود او رفته و غمگین و تنهامهرگز نشد قلبش به من یک ذره مایلمن زهر می نوشم و او هم در کنارشدر شب نشینی می خورد یک چای، با هل
اگر نبود آن کلمه جا افتاده و وامانده و از تاریخ عقب افتاده، خلق این کلمات هم نبود، چه، در اغاز کلمه نبود، خدا بود و آنگاه شد که کلمه پدیدارگشت! اگر این اسفار نبودند سفر دیروز ما ودیروزیان هم نبود.درست عصر روز فطر، خبردادندو گفتند جای کلمه گم شده، پیدا شده، بیایید شاید بیاض قلعه تاریخ قم را باتفاق باستانشناسان و پژوهندگان رویت کنیم. واگراین خبرحجت میشد، خلق وکشفی عظیم بود. بازگرفتن کلمه و بازبردن آن در متن تاریخی کهنش و نشاندن آن بر سرجایش.
اراندر دلم افتاده باران می شودعشق بازی کردن  آسان می شودباز گیسوی پریشان غزلصبح در ساحل پریشان می شوددختر دریایی ی ساحل نشیندست افشان پای کوبان می شوددست افشان پای کوبان مستٍ مستسینه ها از شوق رقصان می شودفصل انگور است و ما چله نشیننوبت ما شاد خواران می رسدابر دلگیری ست در این اسماندر دلم افتاده باران می رسد
چند روز پیش یه توییت ديدم که نوشته بود دوستی صمیمی ای که تبدیل به رابطه میشه>>>>>>>> و با خودم فک کرده بودم راست میگه‌ها. قشنگ کلی همدیگه رو شناختین با تمام زوایای روح هم آشنایی دارین بعد از هم خوشتون میاد و میرین تو رابطه. حالا باورم نمیشه که واسه خودم اتفاق افتاده:) بماند به یادگار، بامداد زیبای ۲۳ تیر.
راهپیمایی اربعین دوش در خانه قیل و قالی بود سربسر وجدوشور و حالی بود حال و احوال جمله عالی بود و از این رو مرا سئوالی بود که بپرسم چه می شود اینجا گفت ما میرویم کرب و بلا اربعین است و جمله در راهیم. همگی میهمان اللّهیم  عاشق و بی قرار آن شاهیم  از خداوند مسئلت خواهیم همه سالم به کربلا برسیم. خدمت شاه سر جدا برسیم همه داریم رو به کوی حسین. پر گشوده همه بسوی حسین دلگرفته است رنگ وبوی حسین بوده در سینه آرزوی حسین بارالاها چه می شود ا
قرار شد که بیاید زمین به پابوست قرار شد که بیفتد به پایتان خورشید کدام صاعقه در تو نوید باران داشت که آمد ابر کریمی و آسمان بارید که هفت بادیه بی تو قرین تف بودم که هفت بادیه بی تو پی شرف بودم به طوف قبر شریفت پیاده می آیم که این حرارت عشق شماست تا خورشید مرا ببخش به جرم شکسته پایی ها مرا ببخش برادر از این جدایی ها چهل شب است برادر که بی تو سرکردم ببین که قد خمیده غم مرا فهمید زمین به سفسطه افتاده و زمان در خواب دلم به ولوله افتاده و تنم بی تاب قس
شعر در سرزمین مادری خود یتیم و غریب افتاده است دو نگاه به چند شعر از سه شاعر علی‌رضا پنجه‌ای https://www.magiran.com/article/4066124 علی‌رضا پنجه‌ای، رومه‌ی اعتماد، شنبه، ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ص۱۱: در داوری سال ۹۷ شعر جم با چند کتاب شعر مواجه شدم، یکی از آن دو چامک‌هایی‌ست که دو زبانه هم منتشر شده است، شاعرش را نه دیده و نه می‌شناسم و گویا چون پدرش بیمار بود حتا در ایامی که در شهر زیبای جم با مردمانی صمیمی و مهمان‌نواز بودم هم نتوانسته بود از حوالی شیراز
سلام شاید برای خیلی از شماها اتفاق افتاده که بخاطر خیلی مسائل افسرده شده باشید یا حتی به فکر خودکشی یا چیزی افتاده باشید ، با خانواده و دوستانتون با پرخاشگری رفتار میکنین طوری که همه را از خود رنجانده اید و دوست ندارید اینگونه شود. من نه روانشناسم و نه علاقه ای دارم اما میخام با توجه به اتفاقات برای خودم و دیگران بهتون یاد بدم که چطوری زندگی رو شاد انتخاب کنید نه اینگه به همه بلی یا چشم بگین یا هرظور دیگران میخان رفتار کنین.
الا یا ایها الساقی ، کلید حل مشکل ها صدای العطش آید چو خون افتاده در دل ها سبوی صبر بشکسته نوای تشنگان بالاست پیام درد اطفال حسین با چشم خون پالاست بیا آتش میان خیمه ها افتاده یا سقا بیا بشنو صدای ناله های بی صدا سقا ابوالفضلا نگه کن سایه ی طفلان به دنبالت اگر چه سوز آهنگش پریشان کرده احوالت پناهی تو پناهی تو کز این دستست کار تو قرار بیقرارانی بنازم اختیار تو بیا ساقی تویی و هم میِ باقی تویی عباس میان بی کسی درمان هر داغی تویی عباس دم جانبازیت
÷ سیاقت : راندن بضاعت مزجاة : مایه اندک شبه : سنگ سیاهی است که قدما برای آن خواصی بر میشمرده اند و گاهی به عنوان گوهر بدلی با آن آرایش می کرده اند. الوند : نام کوهی است در نزدیکی همدان و در اصل به معنی تند و تیز است. سعدی برای بیان تواضع خویش و کم نمودن خود در برابر اعیان حضرت اتابک چندین مثال متوالی آورده است هر که گردن به دعوی افرازد خویشتن را بگردن اندازد سعدی افتاده ایست آزاده کس نیاید به جنگ افتاده اول اندیشه وآنگهی گفتار پای بست آمده است و پس
صدای رفتن و نماندن هنوز هم دهلیز آواز می‌شود روی انگشتانم
بگذار بگذرد
این را هنگامه پریشان مویرگ‌ها می‌گوید
چشم‌ها چشم‌ها بی هیچ سویی
به هر سویی پرواز می‌کنند
سراسر نگاه شده بودی و هیچ چشمی نداشتی
سردت بود
دست‌هایم
دست‌هایم
لبه تیز حسرت بر حاشیه ساز شیار داغی می‌نوازد
دستم‌هایم
دست‌هایم
روی آخرین نگاه سر می‌خورند
سردشان بود
سردت است؟
چرا نمی‌لرزید اما گونه‌ کلماتش کبود بود
گونه واژه‌ها
گونه‌ هوا روی قلبش افتاده بود و نمی‌زد و چ
رمان این وبلاگ واگذار می شود این رمان به فرم وبلاگ نویسی نوشته شده است .این فرم قابل تامل و نو اورانه است .داستان در گذشته اتفاق افتاده و اکنون در وبلاگی شخصی بازنویسی شده است .داستانی برگرفته از واقعیت که برای راوی اصلی (زال)اتفاق افتاده و ادمهایی که در ان زمان گم کرده است و اکنون با استفاده از تکنولوژی می تواند ان ادمها را پیدا کند .این فرم باعث مشارکت شخصیت های مختلف داستان در تکمیل روایت و گویای فاصله ی اکنون تا گذشته است .کارکرد دیگر فرم ک

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها