نتایج جستجو برای عبارت :

من جایی رو ندارم که بهش بگم خونه

دلم برات تنگ شده. کاش توی این شب برفی زمستون مثل همیشه صدای زنگ خونه رو به صورت کشدار همیشگی که فقط خاصِ خاصِ خودته و هیچکس دیگه ای تا حالا اینجوری زنگ خونه رو به صدا درنیاورده فشار میدادی و قندیل بسته میومدی خونه و میگفتی اوه اوه چه سرمای استخون سوزی. پنج شنبه هارو دوس ندارم. تو هم که اینجا نیستی خیلی سخت تر میشه پنج شنبه هارو تاب آورد. کاش حداقل توی همین شهر بودی. گاهی میومدم بهت سر میزدم. با هم خلوت میکردیم.
جز مدح تو در هر دو جهان کار ندارمای دلبر من بی تو که دلدار ندارمدارم سخنی همدم هر بلبل عاشقجز عطر تو در خانه و گار ندارمدر خانه ی من عطر دل انگیز تو باشددر خانه بجز عطر تو ای یار ندارمدر سینه من حب رضا هست و دگر هیچدر سینه غم درهم و دینار ندارمهر مصرعی از هر غزلم ذکر تو باشدمداحی اغیار در اشعار ندارمای آنکه تویی در همه دم یار غریبانبیمی به دل از  قوم تبهکار ندارمدردی است اگر در تن من در همه عمرحتی گله ای زین تن بیمار ندارمتا دست تو بر سینه من ب
خونه ی مادربزرگه الان آپارتمانه---خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره---خونه ی مادربزرگه Wifi مفتی داره---خونه ی مادربزرگه دیش LNB داره---کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست---پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست---مادربزرگه الان مازراتی سواره---رنگ موهاشم هرروز جورواجور و باحاله---مادربزرگه الان شلوار جین میپوشه---کفش کالج و کیفش همیشه رو به روشه---مادربزرگه هرشب Gem TV رو میبینه---خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه---خونه ی مادربزرگه هنوز خیلی باحاله---خونه ی
عزیزم الان که دارم اینو مینویسم  میخوام ازت دعوت کنم تو هم بیای اینجا اینجا خونه ی تنهایی منه جايي که از روز اول احساسم ، همه رو اینجا نوشتم تا آخرش من اینجا میمونم . تا ابدحتی اگه نباشی من این خونه رو ترک نمیکنم تو به اینجا تعلق داری . به خونه ی احساساتم . قدمت مبارک باشه فرشته ی مهربونم .خوش اومدی شیرینم خوش اومدی به خونه ی احساساتم دوستت دارم 
کجا می ری این موقع شب یه دقیقه من نمی تونم تنها باشم ، مامانت می گه بهتره من برم بهش یه سری بزنم اون که الآن کس و کاری و نداره ، کی می گه نداره پدر داره مادر داره برادر داره اون تمایل کوفتی هست فقط انقدر همه رو تیغ زده هیشکی چشم دیدنه شو دیگه نداره ، مادر تو که می شناسی هی همش می گه گناه داره گناه داره دلش برای همه می سوزه ، خوب دل منم می سوزه ولی اون دیگه شوهر من نیست من دیگه تصمیم خود مو گرفتم با هاش هیچ آینده ای ندارم هیچ امنیتی ندارم مگه آدم چقد
یعنی تموم حس میکنم این آخرین روزایه با هم بودنه یعنی تموم باید برم وقتی دلت با رفتنه میرم ولی هر جا برم رویای تو صد سال دیگم با منه میرم ولی یادم بیفت هر جا چراغی روشنه من آرزویی بعد تو ندارم بخوام کنار تو بذارم بری دووم نمیارم این زندگی رو بعد تو نمیخوام آخه برام همه ی دنیام تویی دار و ندارم میری تحمل میکنم تنهایی و با اینکه میدونم دلت با خونه نیست میری و می مونم بهت ثابت کنم هر کی تحمل میکنه دیوونه نیست من آرزویی بعد تو ندارم بخوام کنار تو بذا
تقریبا از 23 فروردین سرکار میریم و روزای کاری پسا کرونا رو طی میکنیم. تو این مدت همه چی خیلی گرون شد .منم پول خونه مو دادم جنس واس کارم.اونام کم و بیش گرون شدن.تصمیم گرفته بودم بعد اینکه فروش برن پول جمع کنم برای خرید خونه. گذشت و گذشت تا اینکه تقریبا از اول اردیبهشت خبرایی مبنی برااینکه داداشم میخواد خونشو با ویلایی عوض کنه به گوش میرسید البته خونه ای که داداشم توش زندگی میکنه .در اصل خونه بابامه.بابام مخالف عوض کردن خونه ای که داداشم توش بود ب
وقتی میبینم اهل بیت اقام قدر مامامو نمیدونن و ازش مراقبت نمیكنن و هواشو ندارن قلبم میشكنه. بعد چند ماه اومدم خونه پدری و میبینم چقدر همه چی بهم ریخته س منظورم وضع خونه س. ماما از معصومه اصلا راضی نیست و این ینی معصومه داره به دست خودش گورشو میكنه تو عالم خواهری. +خدا فقط سلامتی بده به مامام و اقام و عاقبتشونو ختم بخیر كن +مثلا اومدم خونه و سرمو كردم تو كمد دیواری خونه و بو كینم چوبا رو .
دوست ندارم عنوان بنویسم خب سه ساعت روش موندی که چی؟! بله م و اعصاب ندارم :/ رابطه مون به جايي رسیده که نه من پیم میدم نه اون گرچه انتخاب خودم بوده همچین چیزی چند روز پیش گفت بیام ببینمت کاش یادش بره چون نمیخوام ببینمش امتحانمم که تموم شد صبح بسیار زیاد خوشحال بودم ولی دیگ مهم نیس :) حوصله خودمم ندارم حتی
سلام تمام دارو ندارم .سلام بانوی هزار و یک و شب من .دارم گریه میکنم . منم بارون بهاری اتم شیلا (تو با من قهری اما پیش من باشنزار این خونه رو از هم بپاشیممن این شب خونه رو تقسیم کردمبزار همسایه همدیگه باشیمتو با من قهری اما پیش من باشنزار این خونه رو از هم بپاشیممن این شب خونه رو تقسیم کردم بزار همسایه همدیگه باشیم .) آخی شیلای عزیز . چقدر بود گریه نکرده بودم . شیلا ! چرا ؟ واقعا یه جواب بهم بدی اینقدر سخته ؟شیلا از همه عالم بیشتر دوست دارم
خونه ی بآبآت ک می آی تآزه متوجه می شی خوآبِ خونه ی بآبآ چقده بهت می چسبه ! :) اصلن یه چیز دیگه اس خوآبِ خوب و رآحت ! نمی شه نصف نصف بآشه ؟! نصف خونه ی شوهر بخوآبیم نصف خونه ی بآبآ ؟! مزه ی این خونه یه چیز دیگه اس اصلن ! هوآ به شدت سرد و بآرونی ! عآشق پآییز و زمستونم عآشق هوآی سرد و بآرونی م ! خدآیآ شکرت !
سلام. امروز ۵ اسفند ۹۸ ساعت ۱:۴۴ دقیقه بامداد. بی خوابی عمیقا منو فرا گرفته خونه توی آرامش و سکوت و تاریکی به سر میبره و فقط تنها موجود متحرک توی خونه انگشتای منه که داره تایپ میکنه. من ساکن قم هستم و این روزا بازار ویروس کرونا تو قم خیلی داغه من نه ترسی ازش دارم و نه خیلی نگرانم. چون اصولا مرگ رو دوست دارم اما مسئله اینجاست که چرا این شبا باید آشفته بخوابم وقتی توی روز هیچ حسی به این موضوع ندارم شاید نگران عزیزانم هستم.
شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره وقتی همخونه نداری خونه موندن نداره گرد تنهایی گرفته دیگه این خونه غمگین روزا همرنگ چشاته مثل شب ساکت و سنگین شیشه آینه شکسته رو تن سنگی طاقچه کاکلی چشماشو بسته گلا پژمرده تو باغچه دست باد از رو درختا همه برگارو چیده دیگه هیچکی لب ایوون جوجه ها رو دون نمیده شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره وقتی همخونه نداری خونه موندن نداره بی تو این خونه خالی رنگی از شادی نداره دست تنهام توی گلدون گل تنهایی میکاره گل تنهایی
گلو درد گرفتم از بغض.چقدر بیام گله کنم که نیستی و دلم تنگ شده؟اصن مگه خودم همین روزا رو نداشتم؟شبا همش منتظرم بیای فقط یه شب بخیر بگی تا خیالم راحت شه هستی.حال دلم بده.تو میدونی من طاقت دوری ندارم.قبل عروسیت همش سعی میکردم ترساتو ازت بگیرم!ترس دور شدنمون.ترس خونه رفتنت.اما الان انگار همه ی اون ترسا تو وجود خودم دارن خود نمایی میکنن.دبیرستان رو دوست ندارم دیگه!اما الان دلم میخواد فقط دلمو بغل کنم برم یه گوشه ی دنج اونجا بشینم تا تو بیای
امروز ۸ مرداد روزای خاطره ساز دنبال خونه گشتن.۱ ماهه ک داریم با همسرم دنبال خونه می گردیم ولی خونه ای رو ک میخوایم پیدا نمیکنیم.خسته نشدیمااااا اما دوس داریم زودتر پیدا کنیم و زندگی مشترکمون رو شروع کنیم.تو این هوای گرم تو خیابونا دنبال خونه گشتن هم کنارش قشنگ و لذت بخشه حتی.اصن هرجا ک کنار همسر و مردت باشی تو هر شرایطی چه خوب چه بد برات بهشته.بهشت من بی انتهاستخدا کمکمون کنه و زودتر بریم زیر سقف زندگی خوشگل و عاشقانمون❤اخ ک میمیرم بر
اومدیم خونه ابجیم دوس دارم برم خونه خودمون دلم گرفته از ادما دیگه هیچکیو دوس ندارم دوس دارم همه چی مثل قدیما بشهیاسمن مسخره ام میکنه اب شنگولی میخورم حالم بد میشهدلم گرفت شب تولد سحرم بهم گفت ابرو بری با صدای بلند گریه میکنیتو که نمیدونی من واسه چی حالم بد میشه واسه چی حرف مفت میزنی خیلی کاراش تو مخمه اعصابمو خورد میکنه دوس دارم فریاد بزنم و فرار کنم از ادماحتی دوستای رامینم میگن قلبم ترک میخوره 
از همین اول بگم که من اصلا خانه دار خوبی نیستم .خودم به این نتیجه رسیدم چون حس خوبی نسبت به خونه ام ندارم .شاید بقیه هم حس خوبی نسبت به من و خونه ام ندارن. امروز تصمیم گرفتم هر کاری در راستای خانه داری انجام دادم بنویسم شاید تغییری کردم .
این روزا روزای خاصی نیستالبته خاص بودن روزامو اینده مشخص میکنهحوصله دیدن ادمارو ندارم. حوصله ی کار جدید ندارم ک اونقدر تو کارهای نکردم غرقم که حد ندارهاز وضعیت تمیزی خونه نمیگم چون واقعا مضخرفهلباسها تو خونه یا شسته شدن و جم نشدن یا هنوز نشستمشونظرف نشستع و جمع نشدهو یه سری خرت و پرت قاطی پاتی شده مث کاغذ و لوازم ارایشی و بهداشتیچینش وسایل تو کمدها درست نیست جدای جدا سازی وسایل وقت لازم دارهحالا من در چه حالم؟زیر لحاف قرمز سنگینم ک مامان ش
انقدر اتفاقای تلخ و مسخره افتاد که زبونم از گفتنش قاصره و حالمو گرفته طوری که فکنم یماه دوماهه تو وبم نتونستم چیزی بنویسم و حال حرف زدنم ندارم و اگه چنتا از دوستای خوبم سراغمو نمیگرفتن شاید اصلا دیگه پست نمیذاشتم.به این نتیجه رسیدم که زندگی من اصلاچیزی برای گفتن نداره که بیام اینجا بنویسم:))))پشت هراتفاق قشنگ زندگیم یه غم بزرگ هس یاقبلش یا بعدش که کلا خوشحالی اون اتفاقو خراب میکنه نمیدونم چطور بگم :/ازمون ارشد ث نام نکردم چون حسو حال درسخوند
یک روز که از مدرسه برمی گشتم یادمه که با عموی کوچیکم که فقط 7 سال ازم بزرگتر بود داشتیم به خونه می اومدیم و من خوشحال از اینکه داریم دسته جمعی به خونه می ریم که وقتی به خونه برگشتیم تازه متوجه شدم که پدر بزرگ و مادربزرگم به تیپ و تاپ هم زدنو بله قصه از این قراره و
دانلود آهنگ مهدی عسگری به نام دلشو ندارم ترانه سرا : امین علیپور ، آهنگساز : امین علیپور ، میکس و مسترینگ : مصطفی مومنی Download Music Mehdi Asgari – Delesho Nadaram دلشو ندارم بری دلتو ازم دور شه بگو برن همه میخوام چش حسودات کور شه دلشو ندارم که ندارم که ندارم بری میمیره دل برات یه روز اگه مجبور شه می توانید این آهنگ را با کیفیت 128 و 320 دانلود و یا به صورت آنلاین گوش کنید و لذت ببرید به صورت اختصاصی از سایت ام اس بی موزیک
درخواستی از  I'm feelin' lost and I don't know where else to go nowالان حس میکنم گم شدم و دیگه نمیدونم کجا باید برمI don't really have a place to call my homeمن واقعا یه جايي رو ندارم که بهش "خونه" بگم(خونه ندارم)nah Everybody hatin' and I feel so cold nowهمه ازم متنفرن و حس میکنم الان خیلی سردمهWhy do everybody make me feel alonelike I'm feelin' lost and I don't know where else to goچرا همه باعث میشن من احساس تنهایی کنم جوری که انگار من گمشدم و دیگه نمیدونم کجا باید برم nah I don't really have a place call my homeمن واقعا یه جايي رو ندارم که بهش "خونه" بگم(خونه
سه روز اول هفته به کار کردن با نرگس و انجام کارهای خونه گذشت. برادر بزرگم کارهای اداری زمین پدری رو انجام داده و فقط منتظر هستیم تا یک کارشناس برای تعیین نوع کاربری و قیمت زمین بیاد تا بتونیم اون رو بفروشیم. سه‌شنبه عصر به دنبال خونه گشتیم. باورم نمیشه که قیمت خونه نسبت به سه سال پیش که من آپارتمان قبلیم رو فروختم تا بیام و نزدیک مامان خونه بخرم چیزی نزدیک به ۵ برابر شده باشه. خاله با این پول حتی نمی‌تونه خونه‌ی قولنامه‌ای بخره.
از اون وقتی که تو قلبم رو خوندی، میدونم که دیگه سردی تو با من از اون وقتی که دستامو گرفتی، دیگه حس میکنم جايي ندارم از اون روزی که تو از خونه رفتی، همه دنیا منُ ول کرد و رفتش!از اون شبی که با سکوتِت سر شد، شدم غرقِ هزار تا درد و زجه!!از اون خابی که دیگه توش نبودی، دیدم دنیامو خالی از نفس هاتاز اون داری که پیش روی من بود، گرفتم آخرین سلفی به یادگاربرو و آخرین روزو بسازش، که خاموشی بگیره کل دنیا.آهنگ کافیه از (ندیم)
پدر یار بیست و سه سال قبل از ورود من به خونه شون از دنیا رفته.بیستو سه سال پیش.اما مادر یار طوری این عشق رو زنده نگه داشته تو قلب خونه شون که من الان حتی میتونم تصور کنم اگر زنده بودن تو مراسم خواستگاری ما احتمالا چی میگفتن یا حالا که داریم قرنطینه رو تو خونه ی مادر یار میگذرونیم اگر این روزا بودن چه مکالمات نابی باهم داشتیم احتمالا.این آدم فقط اون عکس قاب شده روی دیوار نیست.این آدم وقتی مادر یار دارن تو آشپزخونه آشپزی میکنن حتما نشستن رو ص
بیشتر از دوهفتس خونه مامان نرفتم. نه وقتش و دارم نه حوصله شو.امروز دوستم با بغض میگفت خانوادش تو گرگان هستن و اون اینجا تنهاس. عجیبه من خانواده و همه فک و فامیلم اینجان ولی خودم از آدم به درم!! چون رفت و آمد با فامیل رو زیاد دوست ندارم.بیشتر دوست دارم چهار تا دوست پایه داشته باشم و با اونا رفت و آمد کنم. فقط مشکل اینجاس که دوست و رفیق هم ندارم!!بعضی وقتا تو دلم غبطه میخورم به اونایی که راحت دوست پیدا میکنن و باهاشون خوش میگذرونن. اما من عم
خدا جونم خیلی دلم گرفته از آدمات خیلی خیلی، خیلی دلم گرفتهحال گریه کردنم ندارم،حال دعا کردنم ندارم. حالمو خوب کن.میدونی کسیو ندارم.میدونی حتی کسیو. ندارم باهاش حرف بزنم.این همه امتحانم نکن.من همیشه توی امتحاناتت نمره ی ردی گرفتم دیگه بسمه.دیگه صبرم تموم شده.اصن منو ببر پیش خودت.من دیگه نمیخوام اینجا باشم.از ای دنیا متنفرم متنفر.
پسرک دوست داشتنی من . عشق مامان تا دیروز تنها جايي که تنهایی موندی خونه ی مامان لیلا بود . حتی بیشتر مواقع که شب خونه ی کسی می موندیم تو ترجیح می دادی کنار ما بخوابی و از دوری خوشت نمی یومد . اما دیشب . ما مهمونی دعوت بودیم و تو تنها پسر کوچولوی جمع بودی واسه همین ترجیح دادی دیشب رو با دوستات خونه ی ایلیا بگذرونی و این یه قدم بزرگ برای تو و ما بود . هر چند موقع برگشت از مهمونی بارها دل دل کردم که بیام سراغت اما بابا گفت بذاریم خودت تصمیم بگیری
خونه مون رو پیدآ کردیم ! :)اوآیل مردآد می ریم تو خونه ی خودمون یِ خونه ی خوشگلِ دوست دآشتنیِ دو خوآبه ینآز . :دی :دی :دی فقط یِ مشکلی دآره  5 / 6 فرش می خوره ! اینم خرج جدیدمون ! :|امآ وسآیلم خیلی خوشملن ! 
امروز روز عجیبی بود. صبح بیدار بشی با خوندن خبر م سریالی که تو خونه ی امنت به شکار میشسته. هنرهای زیبا خونه منه، جايي که توش دوباره به دنیا اومدم، هدف هامو دنبال کردم، عاشق شدم، گریه کردم، خندیدم، دوستای مهربون پیدا کردم و حالا امروز شنیدم یه کسی که نمیدونم چی میشه اسمشو گذاشت تو تموم این سالها داشته طعمه هاشو انتخاب میکرده و بعد اونا رو میکشونده تو خونه ش، و داروی بیهوشی تو شراب و دریدن، دریدن دریدن و شما پسرا تو این سالها چقدر خوب بلد

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

انرژی درمانی از طریق علوم غریبه واذکار چاپ لباس لیوان پازل کاشی مرودشت