نتایج جستجو برای عبارت :

خدایا ببخش من را که میگویم خطا کردی

حالانوبت ب کسی رسیدک‌دنیای منه تا زنده هستم فقط بفکر عزیزم هستم میدونم سخته بایکی دیگه باشی ولی ب فکریکی دیگه.میدونم داغون میشی وقتی بهم فک میکنی و من کنارت نیستمازهمه سختراینکه وقتی گریه میکنی نیستم‌‌ک اشکاتوپاک کنمکاش بودم کنارت ای کاش منو ببخش عشقم ک اومدم تو زندگیت منو ببخش ک عاشقم شدی ولی باهات نیستم منو ببخش ک داغونی بخاطرم منو ببخش بببببببببخشششششششششش.‌‌‌‌.ببخش
مدتی هست که اعتقاداتم ضعیف شده مگه نه اینکه خدا دنیا به این زیبایی رو آفرید ه که ما قدرتش و زیباییش رو درک کنیم و از آفریده هاش لذت ببریم, چرا همش عزاداری!!!!!! چرا این همه زور!!!! چرا این همه سختی!!! چرا این همه جنگ!!!! چرا ترس از مرگ!!! چرا ترس از عذاب جهنم!!! به خودم میگم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ؟؟؟؟؟؟؟ خدايا من و ببخش که ترک نماز کردم, من میخوام با قلبم وبا وجودم شاکرت باشم نه با زبان خدايا من و ببخش بد جوری خودم رو گم کردم امیدوارم فرصتی داشته
ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ای رفیق! ببخش که نمی تونم آغوش گرمی باشم برات. ببخش که نیستم. ببخش که حتی حرف هام ته کشیده. ببخش که رفیق نیستم برات اون طور که باید. ولی، بیا صبور باشیم؛ شاید حکمت ش همینه.
نازنین مادر
اینروزها که کمی کمتر در آغوشم جای گرفتی رو بمن ببخش.ببخش که لحظات سختی رو تجربه کردم و تو با اون قلب مهربونت سعی کردي بفهمی اندوه دلم رو و بهم دلداری میدادی.ببخش که مجبور بودی با اون دستای پاک و کوچولو اشکای روی گونه های منو پاک کنی و درک کنی که چه روزای بدی رو دارم میگذرونم.
ببخش که مجبور شدم برات توضیح بدم مرگ یعنی چیدایی جون رفته پیش خدا یعنی چی
پسرک ناز من مامان این روزای بد رو اصلا دوست ندارم.اینروزایی که برادر نازنینم ت
سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاری استکه این شگفت ترین نوع خویشتن داری است تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اماشبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است رها کن آنچه شنیدی و دیده ای ، هر چیزبه جز من و تو و عشق من و تو ، تکراری است مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو ، گاهیکمال عشق ، جنون است و دیگرآزاری است مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیستببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاری است بهشت من ! به نسیم تبسمی دریابجهانِ جهنم ما را ، که غرق بیزاری است
سلام خدا جون خب راستش همه این حس ها رو دارم چرا ؟ چون نمی خوام ادامه بدم این راه رو خدايا خوشم نمیاد ازش دوسش ندارم چیکار کنم خو خدايا یه سوال ابرشوکه نبردم ؟ بزدم ؟ خدايا منو ببخش اگه ابرشو بردم خدايا از من هم درگذر خدايا خب حالا فهمیدم حرفت چیه این که بجنگم اما نوکرتم چرا تو چیزی که دوست ندارم؟!!!! خدايا کم نیارم؟!!! خدايا من می ترسم می ترسم از این مدرسه اخراج شم خدايا خودت کمکم کن توی این چند روز خواهش می کنم خدايا ممنونم
منو ببخش،من نباید هیچ وقت به خودم اجازه میدادم وارد زندگیت بشم،پشیمونم اما دیگه سودی نداره.فقط میتونم بگم منو ببخشتو راست میگفتی،من هم سطح تو نبودم
آخ که چقدر دوستت دارم مهندس جان عزیزم مطمئن باش هیچ کسی اندازه من دوست نخواهد داشت منو مامانت دیوونه وار عاشقتیم الهی فدای چشمای مهربونتون بشم خدايا مرسی ، خدای من ، خدای بزرگ هزاران بار تورو شکر میکنم شکر که آقاسامانم رو سر راهم قرار دادی خدايا شکر که عاشق روی آقا سامانم هستم مهندس جان عزیزم زودتر برگرد اینجا یکی بی صبرانه منتظرته مهندس جان ببخش خیلی اذیتتون کردم منو ببخش خیلی بی درک بودم مهندس عشقم جبران خلیل جبران» میگه: به یکدیگر عشق
خاطرت جمع که این بار حقیقت داردهر چند که هر بار دروغهر کجای قفسِ خوابِ تورا لرزاندمبه همان عشقِ مقدس تو ببخشهر کجا شیشه ِ اقبال ترک خورد                            ببخشهر کجا زندگیت سوخت ببخشنیمه یِ عاشقِ من دیشب از شهر گریختچشمهایت راتو ببندو به لالائیِ شبهایِ خدا خوب بخوابانقَدَر خوب بخوابکه بدیهایِ من از                    یادِ عزیزت برودسیده نصیره سجادی   
حضرت یوسف هم هفت سال توی زندان بود و بعد خدا همه دنیا رو بهش داد خدايا هفت ساله من تمام شد و من به امید آزادی و خوشبختی چشم به دستان تو دارمو مطمئنم که مثل همه اتفاقات زندگیم که با معجزه تو شکل گرفت الان هم با نگاهی از طرف تو همه چیز حل میشه خدايا هر کسی رو که بنونم به سمت تو هدایت میکنم چون فقط تویی که همه چیز را در کنترل داری من خطا کردم و تاوان دادم منو ببخش و به من علم و حکمت بده و مرا مانند یوسف خوشبختی و آزادی ببخش.من مانند معنی  اسمم خوشب
صالح رو ببخش ولی فراموش نکن باهات چیکار کردبه یه دختر فروختت ! توی خیابون داشتی اشک میریختی و اون نگران دختره و رابطه ی خودش بودیک ماه جلوی چشمش گریه کردي و درد کشیدی ولی اون نگران دختری بود که دو هفته ست باهاش آشنا شدهببخش ولی فراموش نکن ! هر مسئله ای رو براش توضیح نده ، هر چیزی رو نذار کف دستش ، از این به بعد به اون صافی صاف نباش ، مدیریت کن رابطه رو ، ت داشته باش ، عشق رو ضربه فنی کن ، وابسته نباش چون دیدی که هیچی از صالح بعید نیست ، به حرف
خدايا انقدر درحقم بزرگی کرديانقدر نعمت دادی که اصلا آدم روش نمیشه از چیزی شکایت کنه دورت بگردم همین که تو این همه مشکل و سختی ته دلم شادم و الکی سرخوشم خودش بزرگترین نعمتی هست که به من دادی ولی من الان رو مود غُرغُرم.خدايا ، تصدقت اگه بی ادبی میکنم تو ببخش منو خودت میدونی جز تو همدمی ندارم خدايا هیچی خودت میدونی چی تو دلمه.بخوام به زبان بیارم بی ارزش میشه بزار همونجا تو دلم بمونه خدايا کمکم کن بتونم.کمکم کن که بشه چاره ما ساز که بی داوریم
تورو به خـدا بعـد من مواظـب خـودت باش گریه نکن آروم بگیر به فکر زندگیــت باش غصم میشه اگه بفهمم داری غصــه میخوری شکایت از کسی نکن با اینکه خیلـی دلخوری دلت نگیـــره مهربون عاشقتـم اینو بــدون دلم گرفته میــــدونی از هــم جــدا کردنمون دل نگـــرونتم همش اگه خطـا کردم ببخش بازم منو بخاطــر تموم خوبیــات ببــخش منو ببخش منو ببخش اصلا فرامـوشم کن و فکرکن منـو نداشتی اینجوری خیــلی بهتره بگـو منو نخـواستی برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوسش دا
به نام خداوند عشق وایمان وخداوند عشق را افرید و بهایش را به جان داد دوباره برگشتم به خونه یاول همین جا همین غمکده ی روزای خوب و بد! اما اینبار عاشق تر اینبار با وجود ندا نه یادش نه خاطراتش ئه ارزوش من امروز لحظه جا خالی کردم جایی برای ترس اره پدر ندا فهمید!!به خدای الله قسم نه برای خودم فقط برای دستای مهربون و ناز ندا!!نکنه کسی به پاکی ندای من شک کنه!!!!!!نباشم و نبینم اون لحظه رو! خدايا خودت میدونی دیشب چرا نیومدم شرمندم ببخش تو که بخشاینده ترینی
برای تمام راه های نرفته
برای تمام بی راه های رفته
ببخش بگذار احساست قدری هوایی بخورد
گاهی بدترین اتفاق ها هدیه ی زمانه و روزگارند
تنها کافیست خودمان باشیم !
که خود را برای تمامی این بی راه رفتنمان ببخشیم
و به خودمان بیائیم
تا خدا تمامی درهای که به خیال باطلمان بسته را به رویمان باز کند.
خطاهایت را بشناس.
انها را پذیرا باش و تنها بین خودت و خدایت نگهشان دار
این دنیا نامحرم بد دل
نامحرم نامروت زیاد دارد !
تا دست خدا هست. تا مهربانیش بی انتهاست
تا
به نام خدای مهربان خدای من!! کج دار و مریز بندگی ات کردم و میدانم کمتر از آن هستم که باید باشم!خدايا ،بخاطر تمام آنچه هستم و تمام آنچه که مقدر کردي نگذاشتی باشم ممنونتم!! من برای همه ی داشته هایم خیلی خیلی مدیون توام.خدايا بندگی بلد نیستم،گاهی شکرگزاری ات کردم و زمان های زیادی سپاسگزارت نبودم، ببخش، درگذر ، حلالم کن!!خدای من!!من دعاها کردم و نگرفت و نشستم غر زدن، غرولند کردن، حرف و حرف و حرف ناشکری، ببخش، حلالم کن، از من بگذر!!معبود من، با این که
چرااز محفل ما ای پدر عزم سفر کردي چراازدوری رویت مرا خونین جگر کردي رقیه دخت شاه دین شبی در شام غم افزا زهجر باب خود گشتی بسی درشیون وغو غا سرشک ازدیدگان جاری همی نالید ومی گفتا که ای بابا ی مظلومم بکوی که گذر کردي -------چرا از محفل ما ای پدرعزم سفر کردي --------------------- یتیمم در بدرگشتم همی نالم زهجرانت بیا بابا دم دیگر مرابنشان بدامانت کجا رفتی توای باباسر وجانم بقربانت زما افسردگان بابا چرا قطع نظر کردي -----------چرااز محفل ما ای پدر عزم سفر کردي
سلام خدا جونم. سلام دنیای قشنگم.امروز روز وبلاگ نویسی در ایران بود. اینو الان یه جایی خوندم. یهو دلم برای وبلاگمو نوشتن تنگ شد. یادم اومد دو ماهی میشه که اینجا ننوشتم.اووووه چقدر حرف توی دلم مونده بود که باید می نوشتم اما نشد. چقدر درد دل داشتم.چقدر اتفاق ها افتاده این دو ماه توی زندگیم. چقدر آدم ها اومدن و رفتن، چقدر تغییرات ایجاد شد، چقدر تغییر در من بوجود اومد، چقدر تجربه های جدید کسب کردم. چقدر خدا بود و هست. چقدر زندگی جریان داره. چقدر عمر
یک روزهایی هم هست توی زندگی که نمیدونی چه مرگت میشه . انگار یک جنونی بسراغت میاد که گاهی اما واقعا خودت نمیخوایی که اوضاع اینطوری پیش بره اما . گاهی آنقدر خسته و تنهایی که همدم این همه خستگی و تنهایی فقط قلب خسته ت و اشکهات ه . توی این جور مواقع کافیه یکی پیدا بشه و تمام این غبار خستگی و تنهایی رو ازت بروبه . آنقدر حال دلت خوب بشه که یک جایی خونده بودم اگر روزگار بهت سخت نگرفت و همه چی خوب و آروم بود شک کن ، منتظر یک اتفاق بد باش که این همه خو
زندگی یک چمدان است که می آوریشبار و بندیل سبک می کنی و می بریشخودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستمدسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستمگاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرمبه سَرم می زند این مرتبه حتما بپرمگاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منمقرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منمچمدان دست تو و ترس به چشمان من استاین غم انگیزترین حالت غمگین شدن استقبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکشهی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکشقبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شومطوری از ریشه بک
شب گذشته که تخم کوچکتان را بربام لانه دیدم تعجبم را برانگیخت،که چرا مثل همیشه توی لانه تخم نگذاشته اید؟!وقتی راجع به علتش از مامان پرسیدم گفت که تو پانزده روز است مرده ای و من خبردار نشده ام!توی یکی از آن شبهای کشیک لعنتی که خانه نبودم تومرده بودی و من ساده لوحانه گمان میکردم توی لانه ای و بیرون نمی آیی.چند شبِ قبل خواب مردنت را دیده بودم،و چقدر بد است که اینقدر خوابهایِ من درستند.پرنده ی آبی کوچکم،مرا ببخش برای روزهایی که گرسنه ماندی،روزها
خدايا ____امروز که اومدم سر بزنم به وبلاگ خودم بعد از مدتها بازم دیدم که خیلی گناه کارم __راستش نمیدونم چرا من آدم بشو نیستم __خدايا خیلی بهت قول دادم اما بعد چن روز زدم زیرش ___خدايا منو ببخش __روم سیاهه __خدايا خوب میدونم دیگه پروندم جای گناه کردن نداره __خدايا نماز صبح دیگه نمیتونم بخونم __تا میام بلند شم شیطان گولم میزنه میگه خسته ای بگیر بخواب __خدايا ایمانم خیلی ضعیف شده __خدايا توی نمازام حواسم همه جا هست الا تو __خدايا من همونم بنده ایم ک قرآنو
عزیزم ازت معذرت می خوام که نتونستم تو رو به آرزوهات برسونم ، منو ببخش که هر کار کردم نشد ،منو ببخش که نتونستم هر چه تقلا کردم نشدعزیزم منو ببخش خواستم که بشه ولی نشدبه خودم ایمان داشتم ولی نشد،تو غصه نخور ، بزار همه بروند حتما بهتر از تو ، رو دارند که رفتناگه نمیداشتن که نمیرفتناما تو برای خودت باشبهترین خودت باش ،دستتو بده محکم به خودم ،من مراقبتم قول میدمهمینجا بمون مثه یه دخترخوب ،خودم حواسم بهت هست ،بزار به آرزوهات نرسیدر عوضش رهای ر
عشق من، روی کیک تولدت جایی برای شمع نیست. مانده ام هزار و صد و هشتاد و پنجمین شمع را کجا بگذارم؟!؟ حال عجیبی دارم. گاهی میخندم و گاه گریه میکنم. در جشن میلادت، عجیب جای خالی ات حس میشود. خدايا بقیه غیبتش را بر ما ببخش. میلادت مبارک مهربانترین پدر منبع: موسسه مصاف لینک کوتاه پست: https://masaf.ir/mahdiaran/post/31997
سلام! از این به بعد میخوام اینجا واسه ت نامه بنویسم! راستش دلم واسه خودم می سوزه! خیلی دلم برای خودم تنگ شده وقتی کسی رو گیر میارم که میتونه به حرفام گوش بده . (حتی الان که دارم اینو می نویسم بغض تا ته دلمو گرفته!) دلم میخواد حتی شده چرت و پرتم بگم فقط حرف بزنم!!! خیلی نگفتم خیلی شنیده نشدم! خود عزیزم منو ببخش خیلی حواسم بهت نبود!! خیلی واسه ت کم گذاشتم به خاطر کی؟!!! به خاطر چی؟!!! ببخش
میخوام نباشم گوله
کلا نباشم
یه مدت نباشم
اذیت نکنم. انقد همه رو دیوونه نکنم.
ببخش. .بخاطر تمام بدی هام منو ببخش عزیزترین گوله ی زهرا.
من خیلی اذیتت کردم. نمی خوام بیش از این آزاردهنده باشم.
من تمام زندگیم رو هواست و زندگی نیست. کسی که زندگی نداره هیچی نداره.
 
براو ببخشایید
بر خشم بی تفاوت یک تصویر که آرزوی دوردست تحرک
در دیدگان کاغذی اش آب می شود!
فروغ
 
وای کاش آسمان نزدیک بود ویا لااقل درب آسمان را برویمان نمی بستند و ما را همچون گناه کارانی که باید چند وقتی را تبعید باشیم و ما را به برزخ نمی بردند، هر چند که میدانم میهمانانی به روی زمین داری که برای در امان ماندن از بلا ها آنها را نگه داشته ای، والا ما را چه به مهمانان خوب و پاکی که به روی زمین باشند و ما قدرشان ندانیم و آنها را هر آن که بخواهی به نزد خود فرا می خوانی و در ب آسمان را فورا خواهی بست که مبادا ما آدم های پست و گناه کار که به رو
سلام خدا جون _ من به لطف تو زیر سایه تو خوبم _خداجون خیلی وقته باهات خلوت نکردما _خیلی وقته باهات تنها نشدم _ خدا جون این بنده بی وفا خیلی وقته تو خوشیاش تو رو فراموش کرده _خدا جون خیلی وقته ازت دورم خدا جون _خدايا امشب که دیدم دیگه واقعا بعد از مدت ها دیگه غرق گناه شدم  گفتم برم دوباره پیش خدای مهربونم _خودم خوب میدونم بارها و بارها منوبخشیدی _خودم خوب میدونم بارها عهد شکنی کردم _خودم خوب میدونم خیلی در محضرت دست به گنا های زیاد زدم _خدايا خیلی پر
باید از تو عذرخواهی کنمهرچند از ناآگاهی به تو آسیب رسانده ام،اما به هر حال رسانده ام.و باید عذرخواهی کنم که معنای حریم خصوصی تورا تا این حد نادیده گرفته ام ومیگیرم.وچنان خودخواهم که خواسته ی تورا برای خودت،مدام خدشه دار میکنم.نباید مرزهایت را رد کنم،نباید به خواسته ات بی اعتنا باشم.مرا ببخش.و برای هر بار دیگری که این مرز را رد خواهم کرد،پیشاپیش عذرخواهی میکنم؛ببخش مرا.
قرار شد که بیاید زمین به پابوست قرار شد که بیفتد به پایتان خورشید کدام صاعقه در تو نوید باران داشت که آمد ابر کریمی و آسمان بارید که هفت بادیه بی تو قرین تف بودم که هفت بادیه بی تو پی شرف بودم به طوف قبر شریفت پیاده می آیم که این حرارت عشق شماست تا خورشید مرا ببخش به جرم شکسته پایی ها مرا ببخش برادر از این جدایی ها چهل شب است برادر که بی تو سرکردم ببین که قد خمیده غم مرا فهمید زمین به سفسطه افتاده و زمان در خواب دلم به ولوله افتاده و تنم بی تاب قس

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها