نتایج جستجو برای عبارت :

داستان حضرت دلبر

من : چی میخوای برات بسازم؟دلبر : یه خونه ویلایی شیک بالای 400 متر و بالا شهرمن : فقط همین؟دلبر : یه ماشین مدل بالا از اون جدیدا هم باید بخریمن : فقط همین؟دلبر : یه کارخونه هم اگه داشته باشی حلهمن : فقط همین؟دلبر : اره همینا کافیه :)من : سیکس پک نمیخوای؟دلبر : اون دیگه چیه؟من : تنها چیزیه که میتونم بسازم :)دلبر :              0ــــــــــــــ0
دلبر خیلی وقته پشت انرژیم و هیجان و حال همیشه خوبم قایم شدم که کسی نفهمه تو دلم چه‌غوغاییه؛ولی دلبر از پا افتادم،دقیقا از پا افتادم!همه دارن متوجه‌میشن یه چیزیم هست،تو خودم‌زیاد میرم،به یه چیزی فکر میکنمدلبر تا حالا تمام فکرت رو یه چیز درگیر کرده؟الان تو اون یه چیزی برا من.دلبر امتحان داریم،توکه خیلی ریلکسی همیشه واسه درس،من ولی دارم میمیرم چون نه میتونم درس بخونم و نه میشه نخوند؛قبل و بعد از هر کلمه فقط تو میای تو ذهنم.دلبر به قران ق
دانلود آهنگ دلبر حسام الدین رضایی اهنگ دلبر حسام الدین رضایی هی . هیچ دل میبری ولی دل نمیدی گرفتار توام پیغام نمیدی محتاج دلم به دلت گرفتار دلم به دلت من خاره تو هستم راه بده منو به دلت تو عشق دل منی و محبوب دل منی و من واست میمیرم و تو جون دل منی و. هر دل میبری ولی دل نمیدی حسام الدین رضایی گرفتار دلم به دلت حسام الدین رضایی دلبر حسام الدین رضایی هم عشق تو دلربایی کرد دلبر هم دل میبری خب چه بهتر قلبم مال تو هست تو هم دلو بده به دل من دلبر بیا با من
دانلود آهنگ دلبر حسام الدین رضایی اهنگ دلبر حسام الدین رضایی هی . هیچ دل میبری ولی دل نمیدی گرفتار توام پیغام نمیدی محتاج دلم به دلت گرفتار دلم به دلت من خاره تو هستم راه بده منو به دلت تو عشق دل منی و محبوب دل منی و من واست میمیرم و تو جون دل منی و. هر دل میبری ولی دل نمیدی حسام الدین رضایی گرفتار دلم به دلت حسام الدین رضایی دلبر حسام الدین رضایی هم عشق تو دلربایی کرد دلبر هم دل میبری خب چه بهتر قلبم مال تو هست تو هم دلو بده به دل من دلبر بیا با من
عجب حال خوشی دارد ، غم دلتنگی دلبرخوشا حال خوشت یارا که هستی در غمش یکسربه هر ناله به هر مویه بری نام نگار خویشچه توفیقی برای ما پدید آید از این بهترتمام خط ابرویش شود همچون کمان و تیرکه بر دوزد دل ما را به تیری بر غم دلبرکنم شکوه کنم ناله ، که نام او برم هر دمبود اشک بصر ما را ، به نزدش چون در و گوهردر این بزم دل و دلدار شود گر جان و تن خستهنشاید بر زبان آید ، که خستم از رخش آخربه صبر ار کوشم و سازم، دل پر درد خود آرامرسد مرهم بر این حرمان، ز روی د
داستان کوتاه قرآنی داستان (3) باز هم یه داستان دیگه از حضرت موسی (ع) خدا به حضرت موسی دستور داد برای هدایت قومش نزد آنها رفته وآنها را به سوی حق دعوت کند.به همین خاطر به حضرت موسی (ع) معجزاتی داد که آنها را نزد فرعونیان رو کند.که یکی از آنها این بود که اگر حضرت موسی عصایش را زمین می انداخت به یک اژدهایی سهمگین تبدیل می شد.بطوریکه حتی در لحظه اول خودش نیز ترسید.معجزه دومش دستش را اگر در آستینش بیرون می آورد نوری از آن منتشر می شد.
روایت داستان حضرت عباس (ع)» در شبکه مستند مستند داستان حضرت عباس (ع)» به کارگردانی عباس قلیچ لو و با روایت محمدرضا سرشار با تصاویری از رسم زیبای سقا شدن در ایام محرم همراه است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما؛ عباس قلیچ لو کارگردان مستند داستان حضرت عباس (ع)» درباره انگیزه های ساخت این مستند اظهار کرد: ما مدت ها بود حین ساخت فیلم هایی که با عباس صالح مدرسه ای کار می کردیم، به معصومیت و مهجوریت حضرت عباس (ع) فکر می کردیم.
من تا ۳سال دیگ نمیتونم فکر به هیچی جز درس کنمرفتارم باهمکلاسیام احمقانس.فکر میکنن خیلی ادمن وقتی بهشون احترام میزارم‌‌.دیگه سلام نمیدم حتی به دخترادیگ سوال نمیپرسم.دیگ هرکی وویس استاد خاست بدون هیچ حرفی براش میفرسم نه لبخند نه حرف مهربانانه.من دیگ باهیچ کی خوب نمیشم.قول میدم دلبر.دلبر امروز دیدمت داشتی به دوست دخترت لبخند میزدی .اونم سرخ شد.چه عشق زیبایی دارین .فقط نگاهتون میکردم.و حسرت میخوردم.به ظاهر خوب دوست دخترتبه
مثلا بغلم کنی و کنار گوشم آهسته بگویی: بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم! دامن گلدارت را که بپوشی،بهار می شود روسریِ آبیت را که سر کنی،بهار تر! مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم: فروردین و مهر و اسفندش جه فرقی دارد، وقتی بهار آغوش شماست آقا، اصلا به رفت و آمدِ این فصل ها اعتباری نیست، بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر! مثلا یک عمر بهارم باشی. مثلا چهارفصل بهارت باشم.!
من چقد بی دلیل چقد بی بدیل دلم برای تو تنگ است، برای توی ساخته شده بزرگ شده در ذهن، برای دلبر شب‌های پیاده روهای رنگ و نور، برای دلبر شب های دور، من چقد دلم برای دل خوشی‌ها و شادی های کوچک خودم تنگ شده، این روزها دارم ‌می‌دوم دارم جان می‌دهم که خوشبختی را پیدا کنم برای لحظه ای برای ثانیه ای که زیر گوشت لب بزنم : "هنوز صبر من به قامت بلند ارزو ست" بعد تمام آرمان هایم را بگذارم بر دوش هستی بگذارم بر دست های پینه بسته مردمان خسته امیدوار و بروم.د
دانلود آهنگ جدید مرتضی اشرفی به نام دلبر جذاب آهنگ جدید مرتضی اشرفی با بهترین کیفیت و به همراه لینک دانلود مستقیم منتشر شد نام این اثر زیبا دلبر جذاب است Download New Music: Morteza Ashrafi / Delbare Jazzab ترانه و موزیک: سروش , تنظیم: میلاد بهشتی
اومدم بگم "دلبر که جان فرسود از او" کجایی؟یهو دیدم غرقم تو قیره سیاهه تنهاییدوباره اومدم صدات کنمگفتم مرا تا جان هست امید آمدنت هست دلبرااادیدم گوشاتو محکم با دستات گرفتی نشنوی حرفاموگفتم ببین بی تو جانی در بدن نیست، حواست هست؟ دل که نه جان میبری. دیدم با دستاش چشماتو گرفته نبینی ولی دلبر ندیدی که" جانم میرود"ندیدی، نشنیدی، رفتی. اومدم خاطره هاتو بریزم تو چاهه فراموشیخودم باهاشون افتادم تو چاهدیدی؟ فراموش کردنت نمی‌شود که نمی‌شود
. -" شبش رفتیم تو اتاق، کردیمش تو قاب، گذاشتیم بالای طاقچه. ، روم نشد بهت بگم ده بار رفتم نگاش کردم، تازه اینکه چیزی نیست، حرفم باهاش زدم. جریحه دار ، جوابمو نداد " "دیگه بوسیدیم گذاشتیم کنار، کنار که نه رو طاقچه" #رادیو-چهرازی- خداحافظ دلبر
داستان بعدی که می خواهم برای شما تعریف کنم داستان حضرت ابراهیم وستاره پرستان بت پرستان و.هست. بخوانید که خیلی قشنگه! حضرت ابراهیم یک شب که با کافران بود برای عبرت آنان هنگامیکه ستاره ی پر نوری را دید گفت: این خدای من است ! همه به ابراهیم (ع) نگاه کردند. ابراهیم (ع) به ظاهر شروع کرد به عبادت آن ستاره.کمی بعد ماه تابان ظاهر شد و نور ستاره کمرنگ شد وکم کم ستاره غروب کرد. با آمدن ماه حضرت ابراهیم گفت : ماه خدای من است زیرا هم بزرگتر است وهم پر نورتر! صب
واسه جماعتی که خردم کرد، از قله دستامو ت میدم :). پ ن : برای یه مدت خداحافظ روزمرگی های من :) دلبر ممکنه *یه مدت* یک هفته باشه ، یا چند ماه یا یکسالرفتنم مهم نیست ،مهم اینه قراره دست پر بیام پیشت :) منتظرم باش رفیق :) ! 
داستان (5) این داستان داستان حضرت سلیمان ومورچه ها حضرت سلیمان نبی به لطف خدا قادر به شناختن زبان حیوانات بود. او روزی به لشکریانش دستور داد تا برای جنگ با دشمنان از مسیری عبور کنند.از قضا در آن مسیر مورچگانی زندگی می کردند.رئیس مورچگان چون صدای پای اسبان را از دور شنید به مورچگان تحت فرمانش دستور داد که هرچه زودتر آنجا را ترک کنند و الا لشکر سلیمان ، چون متوجه نیستند آنها را له می کنند. حضرت سلیمان چون این را شنید تبسمی زد،خدارا شکر کرد برای آ
با من چه کرده ای دلبر؟که هنوزبرایت مینویسم.بااینکه در و دیوار اتاق نبودت را فریاد میزنند مینویسمبااینکه وجودم را با خود برده ای برایت مینویسمدرست شبیه دخترکی نابینا که هرروزبرای ماهی قرمزمرده اش غذامیریزد.
دلبر زیبایی و بس دل‌ربایی می‌کنی نازنین با ناز خود ما را هوایی می‌کنی غرق در دریای چشمان توام ای نازنین! خوش در این دریای زیبا ناخدایی می‌کنی در گلستان پر از گل‌های رنگارنگ و شاد چون گل نازی به بستان خودنمایی می‌کنی عطر گل‌های بهاری داری و با عطر خوش این دل دیوانه را آخر هوایی می‌کنی با ترنم‌های دل‌کش در دل بستان گل با هزارِ مستِ عاشق هم نوایی می‌کنی شب چو می‌آیی به رویایم تو با آغوش باز بر شب تاریک دل چون مَه، خدایی می‌کنی
کتاب شامل 17 داستان کوتاه از 10 نویسنده است؛ سه داستان از ژرمین گریر، دو داستان از فولتون اورسلر، یک داستان از پل ویلیارد، یک داستان از لئونارد مایکل، سه داستان از استفن لیکاک، یک داستان از ویلیام سیدنی پورتر، دو داستان از وندی بره نر، دو داستان از هال پورتر، یک داستان از نرگس دالال، یک داستان از ریشارد ل. اکثر داستان ها متوسط هستند.
کتاب پدر عشق پسر» داستان کوتاهی است به قلم سید مهدی شجاعی نویسنده معاصر که سی و پنجمین چاپ آن توسط انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر شده است.  کتاب پدر عشق پسر» دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، پدر، عشق، پسر» از دید عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی‌مرّه مادر گرامی حضرت علی‌اکبر (ع) است. فصول کتاب با عنوان مجلس» نامگذاری شده و د
اصلا نگو دلبر چه شد بوی خوش قمصر چه شد اصلا نگو آبی شده محبوب محرابی شده اصلا نگو هوهو کنان حتی نگو عشقی چنان اصلا نگو بیدادگر اصلا نگو الحادگر اصلا نگو غربالگر اصلا نگو غوس قمر اصلا نگو فریادرس اورا نگو که دادرس اصلا نگو بی باز گشت اصلا نگو اهوی دشت اصلا نگو کشتار شد یک دل بسوی دار شد اصلا نگو دربارها اصلانگو پیکارها پیکارها دیدارها در براها بیمارها بیمار بودم پیش تو مستی بود در کیش تو شعری غزل واره است این نه مثنوی پاره است این نافم بریده شد
کتاب طبیعت موجود ، صفحه 2 : گفت به من دلبرِ دل : " زندگی آغاز بکن زمزمه از مسأله را ، نغمه و آواز بکن " مسأله این است که دل ، نیست هویدا به جهان آدم اگر یافته ای ، گفتگو از راز بکن  گم شده هر آدم و عقل ، جهل بشر در همه جاست گفت به انسانِ پلید : " زشت شدی ، ناز بکن " پس من و آن دلبر و عشق ، در همه جا ، هیچ شدیمتا که پری آمد و گفت : " یار ! تو پرواز بکن " پر که زدم ، مست شدم ، دلبر من خواند سرود :"با خودِ این رقص دلت ، کوک همان ساز بکن " سازِ ترانه که شد این ، ن
یكی از پیامبرانی كه اسم او در قرآن آمده، حضرت صالح ـ علیه السلام ـ است كه نامش در قرآن یازده بار ذكر شده است. حضرت صالح (ع) سومین پیامبری است که پس از نوح (ع) و هود (ع) یک تنه بر ضد بت پرستی و طاغوت های زمان خودش قیام کرد و سال ها با آن ها مبارزه و ستیز نمود. حضرت صالح ع به زبان عربی سخن می گفت و 280 سال عمر کرد، قبرش در نجف اشرف یا بین حجر الاسود و مقام ابراهیم (ع) در کنار کعبه قرار دارد.
حضرت آدم علیه السلام به این جا رسید که آدم علیه السلام و حوا بعد از این که فریب وسوسه های شیطان را خوردند، بر زمین فرود آمدند و همان جا سکنی گزیدند. اکنون ادامه این داستان را با هم می خوانیم: کمیل: پیش از پرداختن به ادامه داستان چند سؤال پیرامون آنچه گذشت داشتم. آقای دیانت: بفرمایید. کمیل: اولین سؤال من این است که آیا پیش از آدم علیه السلام انسان های دیگری نیز بر روی زمین زندگی می کرده اند؟ آقای دیانت: آری.
گاهی وقتا فکر میکنم آخرین آدم دنیا منم. اونقدر آخری که حتی خدا هم نگام نکنه. میگی هیچوقت دیگه این حرفو نزنم، اما قد دنیا دلم گرفته دلبر. میدونم تو معجزه ای. میدونم بدبخت ترین نیستم قطعا. حتی میدونم شاید خدا قهر کنه و ناراحت تر از اینی که هستم بشم. اما دلم گرفته و گاهی برای تو و خدامون میخوام غر بزنم شاید که ساکتم و خیره به بیرون. و تو چقد خوبی دلبر. چقد امنی. چقد عاشقی مگه که هر وقت دلم میخواد بدقلق میشم تو خسته نمیشی؟ + من راضی عم.
همراه داشتن این سوره درآمد و روزی انسان را زیاد می‌کند! سوره حجر پانزدهمین سوره قرآن، در جزء چهاردهم و از سوره‌های مکی آن است. در این سوره به داستان قوم حضرت صالح (ع)، یعنی قوم ثمود در آیات ۸۰ تا ۸۴ اشاره شده است که به خاطر حضور در سرزمینی به همین نام، اصحاب حجر نامیده شدند. سوره حجر درباره مبدأ عالم هستی و نشانه‌های معاد، ایمان به خدا، کیفر بدکاران و اهمیت و عظمت قرآن سخن می‌گوید. در این سوره داستان خلقت حضرت آدم، سجده ملائکه بر او به جز ابلی
می خوام سر به سرش بذارم ببینم این دفعه چه داستانی سر هم می کنه با پوزخند بهش می گم : داستان مارکوپولو یادته؟ بعد از اینهمه سال تو وبلاگم نوشتمش، به نظرم خیلی بامزه بود بجای عصبانی شدن و غرغر کردن مثل زن های دیگه با فروتنی می گه - اعتراف کن شاه! خداییش کی فکر می کرد بشه مارکوپولو را خواند مارِکُپلو؟! پ ن 1- فکر نکنم بدونه داشتن یک نگاه متفاوت چه گنجیه و تا چه حد برای آدمی مثل من قابل احترام پ ن 2- شعر غلط تایپ نشده به نظر من اینطوری هم قشنگ تره هم درس
معرفی کتاب پیرامون شخصیت حضرت زینب(سلام الله علیها) آفتاب در حجاب نویسنده:سید مهدی شجاعی انتشارات:نیستان خلاصه: زندگی و وقایع متفاوت خانوداگی و اجتماعی زندگی حضرت زینب سلام‌الله علیها را همراه با نقش و حضور او در واقعه کربلا در قالب داستان بیان کرده است. این داستان که با زبانی شاعرانه به نگارش درآمده، به توصیف ابعاد مختلف زندگی این بانوی بزرگ اسلامی از زمان کودکی تا رخ دادن واقعه کربلا پرداخته است.
دختر ، همان که روحش ظریف و حساس ، دنیایش رنگین و زیبا ، قلبش آینه و شکننده ، غروری از بهار جوانی ، شادی از مهربانی ، تلاشی بیش از توان ، مقاومتی بیش از جان ، چشمانی ببینده عشق ، وجودی سازنده محبت ، طراوتش همچون گل ، ذوقش همچون کودک ، مهرش همچون مادر ، عشقش همچون فرزند دختر که از همان ابتدا مادر است ، مادر عروسک هایش دختر که از همان ابتدا دلبر است ، دلبر پدرش دختر که از همان ابتدا همدم است ، همدم مادرش دختر که از همان ابتدا خواهر است ، خواهر رفیقش
طرح سوال
یك داستان درمورد شتر حضرت صالح در قرآن آمده كه در آن خدا بخاطر گل روی یك شتر! یك قوم را به عذاب الهی دچار میكند.این داستان به چندین شكل در قرآن بیان شده كه  با هم متفاوت است!!ا
 

پاسخ:
 برای روشن شدن موضوع  احتیاجی به تفسیر نیست بلکه مراجعه به معنی صحیح آیات  کافی است.
بیایید معنی  آیات مربوط به داستان قوم ثمود و عذاب ایشان را مرور کنیم:
 
 -----------------------------------
73 اعراف –و به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم گفت ای قوم من! خدا را بپر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها