نتایج جستجو برای عبارت :

دلم ببردی گویی که جان بیار ای دوست

کشور دوست مناجات عرفانی صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بيار نفحه‌اي از گیسوی معنبر دوست 1 به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار براي دیده بیاور غباری از در دوست من گدا و تمناي وصل او هیهات مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست دل صنوبریم همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالاي چون صنوبر دوست اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست چه باشد ار شود از بند غم دلش
حافظصبا اگر گذری افتدت به کشور دوستبيار نفحه‌اي از گیسوی معنبر دوستبه جان او که به شکرانه جان برافشانماگر به سوی من آری پیامی از بر دوستو گر چنان که در آن حضرتت نباشد باربراي دیده بیاور غباری از در دوستمن گدا و تمناي وصل او هیهاتمگر به خواب ببینم خیال منظر دوستدل صنوبریم همچو بید لرزان استز حسرت قد و بالاي چون صنوبر دوستاگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما رابه عالمی نفروشیم مویی از سر دوستچه باشد ار شود از بند غم دلش آزادچو هست حافظ مسکین غلام و
یک دوست دات کام,سايت یک دوست دات کام,جدول سودوکو یک دوست دات کام , فال حافظ یک دوست دات کام,مدیریت یک دوست دات کام,کاربران یک دوست دات کام,قوانین یک دوست دات کام,ادرس بدون فیلتر یک دوست دات کام,کارت زرد یک دوست دات کام,کارت قرمز سايت یک دوست دات کام,وبلاگ یک دوست دات کام,وبسايت یک دوست دات کام,سايت تفریحی یک دوست دات کام,مطالب یک دوست دات کام,عکس روز یک دوست دات کام,شماره تماس دوستان یک دوست دات کام ,تولد یک دوست دات کام.
احمد راسخی لنگرودی . عصر امروز رفتم خانه دوست». خانه بود؛ دوست نبود، دوستی نبود! و چه دلگیر بود اين خانه بی‌دوست. تابلوی حاوی شعر سهراب بر پیشانی دیوار در آن ضلع جنوبی سالن همچنان چشم‌ها را می‌نواخت: خانه دوست كجاست؟» اين تابلو همان تابلو بود؛ اما اين بار بیشتر به چشم می‌آمد. گويي غریبانه از من پرسش دیگری می‌كرد: دوستِ خانه كجاست!؟» درمانده بودم كه چه بگویم. پس از لحظه‌اي مكث، گفتمش: اي بابا! دل خوش داری سیری چند»!
تو را به جاي همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم براي برفی که آب می شود دوست می دارم تو را به جاي همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم براي اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم براي پشت کردن به آرزوهاي محال به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم تو را براي دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطر بوی لال
سه دوست + یک دوست سرانجام به کار نبردن قوه تفکر و تعقل چهار دوست بودند که سه نفر از آنها قدرت ماوراءالطبیعه داشتند ولی دوست چهارمی هیچ قدرتی نداشت. روزی از روز ها اين چهار دوست وارد جنگل شدند و متوجه استخوان هاي حیوانی شدند دوست اولی گفت اينها استخوان هاي شیر هستند. دوست دومی گفت چطور است اين شیر را زنده کنیم . سه دوست معجزه گر قبول کردند اما دوست چهارم مخالفت کرد اما سه دوست دیگر هیچ توجهی به او نکردند.
تو هم خنجر بزن ، من زخم کاری دوست دارمشبیه موزه هايم ، یادگاری دوست دارم شکوه بیستون هستم که از تکرارها خستمبیا فرهاد شو ، من کنده کاری دوست دارم فقط لج می کنی من عاشق اين کارها هستمگلم من شاعرم ناسازگاری دوست دارم تو دعوت نیستی در خلوتم اما بیا گاهیبیا که میهمان افتخاری دوست دارم تو مثل بهمنی آرامی و محجوب اما منشبیه منزوی ، دیوانه واری دوست دارم تو خود را دوست داری ، آینه اين را به من گفت وبدان من آنچه را که دوست داری ، دوست دارم
8:12،‏ 2020/4/19 Kkkkkkk: چه کسی واقعا دوست شما است و چه کسی دشمن است؟ دشمن شما خود را همیشه به عنوان یک دوست خوب و خیرخواه معرفی می کند ولی اگر شما اندکی به رفتارهاي وی دقت کنید متوجه می شود که وی قصد دشمنی دارد و نه دوستی. تشخیص دوست از دشمن | دوست واقعی کیست؟ پیدا کردن دوست واقعی همیشه مشکل است اما اينکه تشخیص بدهیم که دوست ما واقعا” دوست خوبی است یا خیر کار سخت تری است. یک دوست واقعی بايد به بهتر شدنمان کمک کند نه اينکه باعث زمین خوردنمان شود.
برگزاری برنامه آموزش اصول و مبانی قصه گويي بزرگسالان به صورت زنده از فضاي اينستاگرام عنوان برنامه: اصول و مبانی قصه گويي بزرگسالان تاریخ اجراي برنامه : مورخ 1399/08/08 ساعت: 9:30 تا 10 آدرس صفحه اينستاگرام اداره كل : isfahanpl@
گاهی تو لحظه هاي سخت زندگی به خودت یادآوری کن که تو دوست داری یکی از مهربون ترین و فداکار ترین آدماي دنیا باشی.ساده کوچولوی من خودتو قايم نکن.مهربون باش و آروم و خوشحال . من براي تو بهترین آرزو ها رو دارم.میخوام خوشحال و خوشبخت باشی و خندون ومهربون.کنار کسی باش که دوستش داری و بهت آرامش میده طاقت بيار بالا پايیناي زندگی رو طاقت بيار نسیم هايی که میان و میخوان حالتو بد کنن اينا فقط نسیمن تو ممکنه مجبور باشی از طوفان رد بشی پس قوی باش و بخن
دوست خوب یکی از چیزهايی است که هر کسی در دنیا به آن نیازمند است. شايد بدون اغراق بتوان گفت داشتن یک "دوست خوب" یکی از نعمت هاي خوب خدا در دنیاست. حال بايد دید دوست خوب کیست ؟ پیدا کردن دوست خوب همیشه مشکل است اما اينکه تشخیص بدهیم که دوست ما واقعا دوست خوبی است یا خیر کار سخت تری است. وفاداری : یک فاکتور اصلی و ضروری در دوستی و یا هر ارتباط دیگری است. دوستان خوب همیشه به دوستی شان وفادار هستند و وفادار بودن یعنی اينکه به شايعات و حرفهاي بدی که دربا
پائیز عروس تمام فصل‌هاي من است.گويي زمستانی‌ست که تب کرده.تابستانی‌ست که لرز کرده.بغضی‌ست که رسوب کرده.حرفی‌ست که سکوت کرده.و من اين سکوت رسوب کرده در تب و لرز را دوست دارم.خیلی‌ها عاشق خش‌خش برگ‌هاي زرد و خشک درختان در زیر گام‌هايشان هستند؛ ولی من مراقبم!مراقبم له نکنم برگ‌هايی را که روزی هزاران بار نفس ارزانی‌ام کردند.من مراقبم! مراقبم لحظه‌اي از لذت تماشاي اين عروس هزار رنگ شهر‌آشوب غافل نباشم و قطره‌اي از اين زیباي دوست‌داشتنی
          متن زیبا در مورد دوست و خوبی هايشنفس شروع زندگیستعشق قسمتی از زندگیستاما دوست خوب قلب زندگیست . . متن زیبا براي دوست صمیمیمناز میان واژه‌هاي زلال دوستی » را برگزیده‌ام،آن‌ جا کهبرف‌ هاي تنهايیآب می‌ شونددر صداي تابستانی یک دوست… جملات زیبا و احساسی در مورد دوست 
یه دوست داشتم می گفت:می دونی  فرق خون با دوست چیه؟ــ گفتم:نهــ گفت:خون توقلب  میره و میاد اما دوست خوب همیشه توقلب آدم می مونه.سلامتی همهء دوست هاي خوب
آدم از دوست هاش بترسه! نوبره بخدا؛ یا اونا معنی دوست رو نمیدونن یا من بايد برم آیین دوست یابی رو مطالعه کنم. البته گویا رسم روزگار همینه آدم از دوست ضربه میخوره تا دشمن چون به دوست اعتماد میکنی ولی به دشمن نه و در اثر همون اعتماد زمین میخوری.
 مرحبا اي پیک مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سر رغبت فداي نام دوستواله و شیداست دايم همچو بلبل در قفسطوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوستزلف او دام است و خالش دانه ان دام و منبر امید دانه‌اي افتاده‌ام در دام دوست
سلام امشب ساعت ده شب قراربود تواينستاگرام لايو، مصاحبه با خانم رنجبر ، قصه گوی توانمند کشورمون از انجمن قصه گویان پخش بشه . فقط یکبارتونسته بودم توجشنواره قصه گويي ، قصه شون وبشنوم و حظ ببرم، مدتیه کاربسیارارزشمندی وانجام میدن . دارند زبان اشاره ناشنوايان ویاد میگیرن تا بتونن براي کودکان ناشنوا هم قصه بگن . امشب تو لايوشون کتابی ومعرفی کردن به اسم ( ازمن بپرس چی دوست دارم ؟) قصه دختربچه کوچولویی هست که ازپدرش میخواد که مرتب ازش بپرسه اون چی
به من گفتی که دل دریا کن اي دوست همه دریا از آنِ ما کن اي دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن اي دوست کنارِ چشمه اي بودیم در خواب تو با جامی ربودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جامِ گوارا تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب تنِ بیشه پر از مهتابه امشب پلنگِ کوه ها درخوابه امشب به هر شاخی دلی سامون گرفته دلِ من در تنم بی تابه امشب به من گفتی که دل دریا کن اي دوست همه دریا از آن ما کن اي دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن اي د
لحظه‌ی دیدنت انگار که یک حادثه بود حیف، چشمان تو اين حادثه را دوست نداشت سیب را چیدم و در دلهره‌ی دستانم سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد گفت یک، گفت دو، افسوس سه را دوست نداشت من و‌ تو خط موازی؟ نرسیدن ؟ هرگز. دلم اين قاعده‌ی هندسه را دوست نداشت درس منطق نده دیگر تو به اين عاشق که از همان کودکی‌اش مدرسه را دوست نداشت
وقتی کارهايی را که دوست دارم و از انجامشان لذت می‌برم، انجام می‌دهم، دنیاي بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی، قابل تحمل می‌شود.گويي زمان از حرکت بازمی‌ايستد و من شبیه یک دوندۀ ماراتن، فقط می‌خواهم بدوم و خودم را به خط پايان برسانم.آن‌گاه، سرشار از لذت انجام کار موردعلاقه‌ام، براي اندک زمانی، دنیاي خاکستری‌ام سرخ و سفید شود.مانند سیبی که وقتی به بالا بیاندازی هزارچرخ می‌خورد تا به زمین برسد.همان فاصله همان از خود بی خود شدن دلیل دوست‌داشت
تو را به جاي همه کسانی که نشناخته ام دوست میدارم
تورا به خاطر عطر نان گرم
براي برفی که آب میشود دوست میدارم
تو را براي دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جاي همه کسانی که دوست نداشته ام دوست میدارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست میدارم
براي اشکی که خشک شد هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست میدارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست میدارم
براي پشت کردن به آرزوی محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست میدارم
تو را براي دوست داشتن دوست میدارم
تو
امروز سشنبه 23 /7/98 روز واقعا گندی بود چون امتحان ادبیات گوه کلاسی رو داشتیم . البته انی (انوشا) ادبیات رو دوست داره میگه نخونده ولی من(لوا) میگم خونده و داره گوه می خوره سمت چپی خرم(فاطی) که میگه من آیدا شریفی هستم میگه اسم منم بيار. (دوستمون یکمی حسودن) خب داشتم میگفتم (به قول انی آره دیگه خلاصه) زنگ پیش ادبیات داشتیم و بدک ندادیم(اگر شما هم مثل اين دو تا اينجوری فکر کردید یه منحرف بد بختید)دوست خلم میخواد یه آهنگ خز بخونه:(فاطی ملقب به آیدا)جدیدا
. . . نه چنانم که تو گويي نه چنینم که تو خوانی نه سمائم نه زمینم نه به زنجیر کسی بسته ام و برده دینم نه سرابم نه براي دل تنهايی تو جام شرابم نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستاده پیرم نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم نه جهنم نه بهشتم چنین است سرشتم . . . پ.ن: دوست داشتن مثه تمام ماوراء الطبیعه هاي عالم،با منطق و ریاضیات سر و كار نداره، از قضا دوست نداشتن هم!!
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود. وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید. وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدايش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید. وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید. وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برايتان سخت و دشوار است. وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برايتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برايتان سنگین تری
اگر كسی را دوست داری؟ شكسپیر : اگر كسی را دوست داری رهايش كن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول براي تو نبوده دانشجوی زیست شناسی : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهايش كن . او تكامل خواهد یافت دانشجوی آمار : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهايش كن . اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ايجاد یك رابطه مجدد غیر ممكن است دانشجوی فیزیك : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهايش كن .اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه
زندگی را دوست دارم چون با یادت سپری میشود… خواب و رویا را دوست دارم چون با بودن تو شیرین میشود… مهربانی را دوست دارم چون تو اينگونه است… اين جملات را دوست دارم چون به یاد تو می افتم… تو تنها رویاي منی حق منی♥️❤️
تو را دوست می‌دارم
تو را به جاي همه نی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جاي همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
براي خاطر عطر گسترده بیکران و براي خاطر عطر نان گرم
براي خاطر برفی که آب می‌شود، براي خاطر نخستین گل
براي خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را براي خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جاي همه نی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.
جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو
آب حیات منست خاک سر کوی دوستگر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوستداروی مشتاق چیست زهر ز دست نگارمرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوستهر غزلم نامه‌ايست صورت حالی در اونامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست#سعدی
یکی رو تو قلبم دارم که نباشه نیستم ، یکی رو دوست دارم که همه وجودمه ، یکی رو دوست دارم که قلبم مال اونه ، یکی رو دوست دارم که نفسم به نفساش وصله ، یکی رو دوست دارم که قشنگ ترین حس رو با اون تجربه کردم یکی رو دوست دارم که مخاطب خاصمه ، دوستت دارم قلبم
برخی بر اين باورند که نمی توانند دوست خدا شوند؛ چون خود را ناپاک و گناهکارمی دانند. برخی دیگر معتقدند که خدا به فکر ما نیست.نظر شما چیست؟پاسخ کتاب مقدسخدا درستکاران را محرم راز یا دوست خود می داند؛چوندر کتاب مقدس امده است:صالحان را محرم راز خود می سازد.امثال32:3 اگر از خدا اطاعت کنیم،میتوانیم دوست او شویم.خدا می خواهد دوست ما باشد. 8:4همچون دوستی صمیمی خدا آماده بخشش و کمک به ماست. مزمور5:86

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

تازه‌های دنیای کامپیوتر(فاوا) گروه تایپ و ترجمه کلمه