سخنان محمدعلی شاه قاجار در پاسخ به مشروطه‌خواهان:رعيت غلط ميکند اعتراض کندغلط ميکند مطالبه حق کندغلط ميکند دیوان مظالمه بخواهدغلط ميکند نظارت کندغلط ميکند قدرت ما را محدود کندغلط ميکند مشروطه بخواهدملت غلط ميکند ما را نخواهد…سایه ماست که آرامش ميدهدرعيت را چه به سرکشیرعيت را چه به استنطاق صاحبقرانرعيت را چه به فریاد حق‌طلبی! رعيت غلط ميکند ما را نخواهد! رعيت گوسفند و ما شبانیم! سایه‌ی ماست که آرامش ميدهدنعمت ارزانی ميدارد و دفع بلا
ولی آنچه در قانون منافی رای علماست این است که با وجود قانون در یک شهر پنجاه محکمه نخواهد شد که عمر مدعی و مدعی علیه در سر تميیر ناسخ ار منسوخ تلف شود. بلکه به وسعت هر شهر در چند نقطه محدود، محکمه ای ترتیب یافته اداره آنها نیز به عالمي که اعلم از سایرین است سپرده خواهد شد. 125:سلطنت پایدار نمي شود مگر به لشکرلشکرر جمع نمي گردد الا با پولپول فراهم نمي آید به جز از امن و امان و رفاه حال رعيترفاه حال رعيت دست نمي دهد مگر به اجرای قوانین و عدل و مساوات!
ملک زاده گفت: پادشاه بآفتاب رخشنده ماند و رعیّت بچراغهای افروخته. آنجا که آفتاب تیغ زند، سنان شعلهٔ چراغ سر تیزی نکند و در مقابلهٔ انوار ذاتی او نور مستعار باز سپارد و همچنین چون پادشاه آثار سجاحت خلق خویش پیدا کند و نظر پادشاهی او بر رعیّت تعلّق گیرد، ناچار تخلّق ایشان بعادات او لازم آید و عموم خلل در طباع عوامّ صفت خصوص پذیرد و گفته‌اند: زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بیند، بهر آنچ او را ميل باشد، مایل گردد، إِذَا تَغَیَّرَ الس
یک شبه قارون تر از قارون شدی ، بی اعتبار؟! جیب مردم را زدی آخر، خبیث نابکار؟! کدخدا را دیده و ده را چپاول کرده ای؟ یا نهانی با نگهبانان تعامل کرده ای؟ تخم از ما بهترانی ، ای حرامي دم کلفت! که این چنین دایم طلب کاری و مست پول مفت در تقلب صاحب سبکی و استاد تمام در تعهد تابع نفسی و نامعقول و خام جامعه آلوده گشته از تنفس های تو راز خوشبختی) = جامعه __ تو خوردی وبردی وخندیدی به خلق بینوا که این چنین بالا نشانده سارق و لی مایه را البته منظورم ا
بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این تکرار!نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلونگاه کردن وقتی که در نگاهت خار!اگر به شهر روی طعنه های رهگذراناگر به خانه بمانی غم در و دیوار!نمانده است تورا در کنار همراهیکه دوستان تو را مي خرند بادینار!نه دوستان صفحاتی زهم پراکندهکه جمع کردنشان درکنار هم دشوار!به صبرشان که بخوانی به جنگ مشتاق اندبه جنگشان که بخوانی نشسته اند کنار!تو از رعيت خود بیمناکی و همه جارعيت است که تشویش دارد از دربار
دهه فجر انقلاب اسلامي از نگاه مقام معظم رهبری دهه فجر انقلاب اسلامي -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامي، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست كه گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین كننده و بی مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ایران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعيت » بود وپادشاهان ا
دهه فجر انقلاب اسلامي از نگاه مقام معظم رهبری دهه فجر انقلاب اسلامي - دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامي، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست كه گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین كننده و بی مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ایران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعيت » بود وپادشاهان ا
سلامدر چند سال اخیر و با شدت یافتن تحریم های یک جانبه علیه ایران واژه جدید اقتصاد مقاومتی به ادبیات اقتصادی کشور اضافه شد .این واژه اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال 98 مطرح گردید .اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار ، در شرایط تحریم ، در شرایط دشمنی های شدید مي تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد .برای توجیه بهتر بیائید مروری بر روند پیشرفت از ابتدا تا کنون داشته باشیم موج اول کشاورزی : در این د
اشک یتیم» روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان ميانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشا ست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیدا ست آن‌قدر که متاعی گرانبها ست نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهٔ من و خون دل شما ست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سال‌ها ست که با گله آشنا ست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعيت خورد گدا ست بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری ک
حکیم الهی در زمان خلافت خود به ماموربن جمع آوری مالیات چنین دستور داده است! به پیشكاران دارائى از بنده خدا على اميرمومنان به ماموران خراج گیرى.اما بعد، هر كس از سرنوشتى كه به سوى آن مى رود بر حذر نباشد و از ترس دلش نزند، انگار نمى تواند كارى براى حفظ جان خود از پیش آمد ناگوارى كه در كمينش نشسته است بكند.و این را بدانید كه آنچه به شما، واگذار شده بس اندك اما اجر و ثوابش خیلى زیاد است. اگر براى زورگوئى و ستمكارى كه خداوند نهى فرموده است كیفرى در
هر نسیمي که نصیب از گل و باران ببرد مي تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصميم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعيت پسری که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد،زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد مرد آنگاه که از درد به خود ميپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه باید این قائله ر
داستان از جایی شروع شد که حدود یک هفته پیش بود که اعلام شد قیمت بنزین به یک باره زیاد مي شه و منطقی ترین جواب تیم اجرایی به چرایی این عمل این بود که قیمت واقعی بنزین خیلی بالاتر بوده! همين دیشب بود که ایميلی از طرف دانشکده بهم رسید که اتاق کار دانشجوهای دکتری باید به ترتیبی باشه که دانشکده تعیین مي کنه و نه طبق علایق فردی و اگر مخالفید مي تونید کلا از کتابخونه استفاده کنید! کلا من که عادت کردم برای گرفتن حقم التماس کنم!
آیا #نظام‌های فعلی #مشکل_تان را حل ميکند؟! هر دولت مکلف است تا با تطبیق برنامههایش امور مردم را در بخش‌های اقتصاد، ت، اجتماع، تعلیم وتربیه و. نظم دهد. به همين منظور دولتها، نظام‌های مختلفی را در بخش‌های متذکره تدوین مينمایند تا با تطبیقاش در جامعه رضایت رعيت را جلب و مصالح دولت را تامين نمایند. ولی دولتی که همزمان با ورود غرب در افغانستان تاسیس شد و تکنوکرات‌های غربی در راس آن قرار گرفت، نه‌تنها به صفت یک دولت مشکل
رمان کلیدر» نوشته ی محمود دولت آبادی بزرگترین و مهمترین اثر ادبی چند دهه ی گذشته ی ایران است. این کتاب سه هزار صفحه ای در ده جلد به چاپ رسیده است. ماجرای این رمان از این قرار است که خانواده ای کرد ایرانی به سبزوار کوچ کرده اند. داستان کلیدر فضای ی ایران را بعد از جنگ جهانی دوم بازگو مي کند. دولت آبادی بر اساس حقایق و حوادث واقعی به شرح زندگی رعيت های ایرانی و قبایل چادر نشین در آن دوران مي پردازد.
آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت آن که باور داشت روزی ميرسد بیچاره بود آن که در اموال دنیا غرق بود ایمان نداشت دشت باور داشت گرگی در ميان گله بود گله باور داشت اما من نميدانم چرا باور سگ چوپان نداشت یک نفر پالان خر را در ميان خانه پنهان کرده بود آن یکی با بار خر ميرفت و خر پالان نداشت یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت یک نفر فردوس را ارزان به مردم ميفروخت نقشه ها که او داشت در پندار خود شیطان نداشت هر کجا دست نیازی بود بر سویی دراز رعی
پیشتر این نقش در تعریف قانون اساسی بررسی شده است، اگر مایلید، اینجا مي توانید بخوانید:http://hazer11.blogfa.com/post/122 نمونه دیگری از بازتاب فرهنگ ی جامعه در تعریف شهروندی » مي تواند بگوید ما: رعيت » یم یا شهروند »۱ - رعيت کیست؟ در لغتنامه دهخدا:عامه مردم زیر دست و فرمانبردار . گروهی که دارای سرپرست باشند. زیر دست. تابع. در فرهنگ انگلیسی اکسفورد : معادل رعيت ، Slave است. بویژه در گذشته : شخصی که قانونا متعلق به شخص دیگری است و مجبور است از وی پیرو
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهانآورده‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامي به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمي نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیدهاگر ز باغ رعيت ملک خورد سیبی بر آورند غلامان او درخت از بیخبه پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد زنند لشکریانش هزار مرغ بر سی
پادشاه کدوخیاریکتاب پادشاه کدوخیاری» داستانی است طنزآميز درباره اقتدار پدران که کریستینه نوستلینگر در سال ۱۹۷۲ آن را نوشته است. این کتاب جایزه ادبی کودک و نوجوان آلمان را از آن خود کرده است.در کتاب پادشاه کدوخیاری» ولفگانگ، دوازده ساله، پسر خانواده که پایش شکسته است و ناچار است تمام روز را استراحت کند روایت ميکند که چگونه سر و کله پادشاه کدوخیاری در روز عید پاک در خانه‌شان پیدا ميشود. رعيتش او از سرزمينشان که انبار خانه آن‌هاست، ا
مي گویند : چه پیش آمد، که فلانی در فلان مجلس برای ساقط شدن آن تیاره، تسلیت نگفت ؟شما جای او .چهار تا جوجه ی نارس فرنگ رفته ی بزک شده ی غربتی، با یک مشت اجنبی خدا نشناس،نه لچک به سر نسوان و نه غیرتی به رگ خوابیده ی مردان آنوقت اميرالممالکین، صاحب ام القری جهان، بیاید برای این چند پاپتی نمي دانم کجا و کجایی، در آن مجلس گران، کلام تاسف بگوید؟رعيت جز برای دفع بلای صاحب جان و مال ِ خویش است ؟هر جا مملکت جای لوتی و شامورتی بازی شود، یکجا مي زند بیرو
حقیقت روشن خودتو به اون راه نزن روشنترش ميکنم پس بمون جا نزنخدا پاشو من چند سالی باهات حرف دارمخدا پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارمکجا هاشو دیدی تازه اول کارمخدا پاشو من یه آَشغالم باهات حرف دارمنمکی با چرخش کنار یه بنزه هیکلو چرخش باهم کرایه ی بنزهمن و تو اون بودیم از یه قطره حالا ببین فاصله ی ما ها چقدرهدلیل چرخش زمين نیست جاذبه پول که زمين و ميچرخونه جالبهاین روزا اول پوله بعد خدا همه رعيت ارباب کدخدابچه ميخواد با یتیمي بازی کنه بابا نميذار
دعوای خلع ید با دعوای تصرف عدوانی چه تفاوتی دارد⁉️1⃣ در دعوای تصرف عدوانی رعایت تشریفات دادرسی لازم نمي باشد در صورتیکه در خلع ید رعایت این تشریفات لازم مي باشد.2⃣ هر دو دعوا قابلیت تجدیدنظر توسط شاکی یا وکیل ملکی را دارند.3⃣در خلع ید به موجب ماده۱ قانون اجرای احکام حتماً حکم باید قطعی و بعد اجرا گردد در صورتیکه در دعوای تصرف عدوانی چون بلافاصله قابل اجرا مي باشد نیازی به قطعی شدن و صدور اجراییه ندارد و درخواست تجدیدنظر توسط وکیل ملکی ما
حضرت معاویه، در مدینه، یک مزرعه و تعدادی کارگر داشت. حضرت ابن زبیر نیز در کنار او مزرعه ای داشت. قابل یادآوری است که در آن زمان، حضرت معاویه بر حدود بیست کشور از کشورهای جهان، حکومت مي کرد و حضرت عبدالله بن زبیر یکی از افراد رعيت اش به شمار مي رفت و ميان آنان، اختلافات قدیمي نیز وجود داشت. بهرحال، کارگران حضرت معاویه، وارد مزرعه ی حضرت ابن زبیر شدند. حضرت ابن زبیر که فردی بسیار خشمگین بود، نامه ای بدین مضمون به معاویه نوشت:بسم الله الرح
حمد و سپاس خدای را که توفیق با دوستان بودن به ما عنایت کرده است.
روز پنجشنبه هفتم دی ماه سال نود و شش با همکاران مدرسه جامي به
منطقه (درباغ) رفتیم گرچه عدم بارندگی موجب شده بودکه نتوانیم تمام
زیباییهای کوهستان را دید. ولی در هر صورت دیدن طبیعت زیباست .
تعدادمان حدود بیست و سه یا چهار نفر بود که در این تفریح خانم ها هم
مارا همراهی مي کردند. همگی معتقد بودند روزی خوش را گذرانده اند.
عصر هم طبق رول هميشه بین عقل و دل کشمکش ایجاد شد. عقل
برگشت را م
به نام خداروستای ما کدخدا دارد روستای ما کدخدایی دارد بسیار مهربان و دوست داشتنی، کدخدایی دارد به وضوح ماه در شب تار که گاهی ميدرخشد و گاهی پشت ابرهای خیالش پنهان مي شود گاهی راه مي رود و گاه بر صندلیش تکیه ميزند و نصیحتمان ميکند گاه دست مهربانش را بر سر طفلان روستا ميکشد و نظرشان را جویا ميشود گاه ميخندد و گاه اخم ميکند وصف کدخدا بسیار است و ما اندر توصیفش ناتوانیمپدرم 100سال دارد و همه چیز را دیده و شنیده. حضور خان را تجربه کرده و گاهی در مو
دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامي، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست كه گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین كننده و بی مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ایران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحینی هستند كه بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام
آداب و رسوم :درمورد آداب و رسوم برخورد مردم با مسائل و امورات روزمره ميتواندر دو مقوله به آن اشاره کرد :الف-عروسی: درگذشته رسم بر آن بوده است که یک هفته تمام عروسی در منزل خانواده ی داماد به طول انجامد ولی پس از گذشت زمان به دو روز کاهش یافته است .در روز اول بنا به رسمي که از قبل مانده خانواده ی داماد مقداری آذوقه مقرر شده را قبل از ظهر به خانواده عروس مياورند که همراه با ساز و پای کوبی ميباشد عصر همان روز همراه با مراسم و آداب خاصی داماد را برا
در دعوای خلع ید خواهان باید مالکیت خود را با ارائه سند رسمي اثبات کند و در واقع اولین اقدام او پس از طرح دعوی،اثبات مالکیت است.اما در دعوی تصرف عدوانی اثبات مالکیت از سوی خواهان لازم نیست و خواهان فقط باید ثابت کند که سابقه تصرف او نسبت به متصرف فعلی مقدم است و زودتر از او انجام شده است.(اثبات سبق تصرف)به طور کلی تفاوت خلع ید با تصرف عدوانی عبارتند از:1-در دعوای تصرف عدوانی رعایت تشریفات دادرسی لازم نمي باشد و رسیدگی خارج از نوبت انجام مي شود.د
علی در مقابل کفار حربی و نیز دشمنان مسلمان بسیار قاطع بود. با این حال در مقابل اهل کتاب و کفار ذمي طبق احکام اسلامي و با رأفت و مدارا برخورد مي‌کرد که نمونهٔ آن در تاریخ وجود ندارد. چنان‌که به فرماندار خود مالک اشتر نخعی مي‌نگارد: دلت را سرا پرده رحمت به بندگان خدا و محبت و لطف به آنان ساز، و همانند درنده نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا رعيت» (مردمي که در پوشش حکومت اند، و باید آنها را مراعات کرد) بر دو گروه‌اند: یا برا
توسعه دریانوردی و دسترسی به بازارهای اقصی نقاط جهان، بیرون راندن رعيت ها از زمين های اجدادی در بریتانیا و ورود گسترده ماشین به عرصه تولید، چهره زندگی شهروندان بریتانیایی و متعاقبا اروپا و سراسر جهان را زیر و رو کرد. رعيت رانده شده و فاقد زمين لشکر بیکارانی را ترتیب داد که برای خوراک بخور و نمير ناگزیر از ۱۶ و بعضا ۱۸ ساعت کار روزانه بودند بی آنکه دستمزد کار طاقت فرسای شان کفاف زندگی خانواده چند نفره را بدهد. برای تامين هزینه زندگی حداقلی،
اجازه ازدواج مجدد: اجازه قانون به مرد برای خیانت به همسرپاکدامنی : هدیه خداوند به بشر برای دوران پیریخدا: واجب الوجودی که با اینکه از او نمي ترسیم ، دوست داریم دیگران از او بترسنددیوانه : آدمي که به هر چه مي گوید اعتقاد داردسرنوشت : دادگاهی که ما را از همه گناهان و اشتباهاتمان تبرئه مي کندفکر : چیزی است شبیه ناخن که باید هر چند وقت یک بار آن را کوتاه کرد زیرا ميکروب زیر آن جمع مي شودزن : موجودی است که بدون فکر حرف مي زند ، بر خلاف مرد که بدون فکر ع
درباره این سایت