نتایج جستجو برای عبارت :

يکي را گفتند عالم بيغم به چه ماند

دو چشمم گاهی اَبر و گاهی بارانقلب تو هم مثل من هست داغان؟بعد رفتن تو،گفتند بمن دیوانهدگر عاشق مباش و خواهانبه جماعت ِ بی احساسِ عشق‌نادیدهچه گویم مگر دل کندن هست آسانگفتند خیال پر زدن داشت و پر کشیدگفتم اندرون صدف، دُر هست پنهانگفتند آن دُر، بر گردنی شده آویزانگفتم عشق او می ماند تا ابد جاودانگفتند زعشق چه حاصل جز خوشه غمگفتم وقت برداشت همیشه هست گرانگفتند عشقِ بیمارِ آفت زده نباشد ارزشیگفتم در دل عُشاق بهایش هست یکسانگفتند بعد او خوب ب
باطل گذشت و دولت حق بر دوام ماند ناکام شد مجاز» و حقیقت» به کام ماند کس را مجال نیم نفس» نیست وقت مرگ جم» رفت و نیمخورده شرابش» به جام ماند دشنام بود میوه ی من از درخت نام» ای ننگ بر کسی که به امید نام ماند پنجاه بار، فصل زمستان ز من گذشت موی مرا نگر که چو برفی به بام ماند! شور و نشاط و شوق جوانی به باد رفت مرغی که می شکست قفس را، به دام ماند سوزیست در دلم که زتاب سخن گذشت ای بس غم زمانه که دور از کلام ماند پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت ای
از آن حرف‌های رایج در ادبیات ما که امروزه بی‌معنی است همین است که: یکی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت به زنبور بی عسل! زمانی این حرف درست بوده که مردم نادان بودند و خود نمی‌توانستند با قیاس و استدلال منطقی و علمی درستی یا نادرستی حرفی را بررسی کنند، چون اصولاً چیزی به اسم علم وجود نداشته است و لاجرم فقط وقتی حرف کسی را می‌پذیرفتند که گوینده خود به آن عمل می‌کرده است. امروزه فقط این حرف فقط در مورد کودکان درست است؛ یعنی کودک به جای حرف
عالم هستی چو شب ماند ؛ تو ماهی یا حسین!کلبه ی احزان ما را کن نگاهی یا حسیندر من سر گشته ی حیران نمی باشد غمیزانکه در عقبی مرا پشت و پناهی یا حسینعارفان با لطف تو تا عرش اعلا می روندگوشه چشمی نما بر من تو گاهی یا حسینکی مرا باشد هراس از سارقان قافلهتا تو در شام سیاهم نور راهی یا حسین!سوز و آهم در غم و دآغ تو باشد رزق منای خوش آن روزی که دارم سوز و آهی یا حسین!هر کسی گوید بقدر فهم خود مدح تراجملگی گویند همچون 'مرغ و ماهی' یا حسین"ناصحا" شیرین سخن گفتی
عالم مثال که به آن عالم شهادت ، عالم اشباح، عالم برزخ و اقلیم ثامن نیز گفته می شود مابین دنیا و آخرت است. از جهتی شبیه به این دنیا است زیرا دارای شکل، مقدار و اندازه است و به عالم مجردات شبیه است زیرا عاری از ماده و آثار انفعالی ماده است مانند زوال و فساد. پس موجود مثالی موجودی است که شکل و اندازه دارد ولی ماده ندارد. عالم مثال محیط به عالم ماده است و در حکم باطن دنیاست. عالم مثال به دو قوس تقسیم می شود: 1- نزولی که قبل از عالم دنیا و بعد از عالم مجر
مقایسه تفاوت ها و ویژگی های دنیا و آخرت اسما و صفات دنیا و آخرت دنیا= اول، اُولی، مبدأ، ملک، عالَم شهود، خلق، أرض، طبیعت، میقات، حادثة، عاجلة، عالم سِفلی آخرت=آخِر، اُخری، معاد، مَلکوت، عالم غیب، امر، سماء، قیامت، میعاد، واقعة، ساعة، عالم عِلوی 1. حیات دنیا و حیات آخرت حیاة الاولی= حیات دنیوی(در دنیا) =//= حیاةالاخری= حیات اخروی(در آخرت) 2. عالَم مقید و عالَم مجرد عالم ماده/مادی و مقید (طبیعی= عالم طبع) =//= عالم غیر مادی و مجرد(معنوی=عالم معنا) 3.
وبلاگ جنگ نرم : خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.امروز قرارگاه حسین‌بن علی ، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).برای نجات اسلام خ
آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند! مضمون کلّی این رباعی منسوب به خیّام آشکار است ؛ حتّی عالمان و فیلسوفان بزرگ نیز از شب تاریک این جهان راه نجاتی نیافتند و سرانجام آنان نیز در خواب شدند و مرگ را به‌ناگزیر پذیرفتند و تنها افسانه‌ای از آنان برجای ماند! امّا رباعی را می‌توان مقداری دقیقتر معنی کرد و گفت: حتّی آنان که بر همۀ آداب و علوم احاطه یافتند یا محیط = اقیانوس
زمان گذشته یا حال التزامی؟ در یکی از سایتهای اینترنتی، دبیری مطالبی درباره ی زمانها نوشته بود که بخشی از آن توجه مرا به خود جلب کرد: ((علی به احمد "گفت": هر وقت پدر و مادر "گفتند" به سمت شمال حرکت خواهیم کرد!)) در اینجا زمان افعال "گفت" و "گفتند" ماضی است و "خواهیم کرد" آینده! * پرواضح است که فعل "گفت" ماضی است و اما درباره ی فعل جمع (گفتند!) این درست است که ساختار ظاهری آن مربوط به زمان گذشته است ولی گمان نکنم بتوان فعل "گفتند" را به زمان گذشته نسبت داد!
سالروز درگذشت عالم فقید ورهبر انقلاب اسلامی ایران به تمامی آزا دگان و مجاهدین راه خدا  بر عموم رهروان راه آن عالم تسلیت گفته امیدوارم توفیقی حاصل گردد که یک لحظه از راهش منحرف نگردیم و مشکلات گرانی و تورم  که برای مردم شریف وبا تمدن و با اصالت ایران که به علت خطا و آزمون مسئولین تازه به دوران رسیده که منتخب باندبازی هستن را به پای انقلاب وحکومت ایشان آویزان نکنند و این دوران هم خواهد گذشت و روی سیاهی به ذغال مانده و خواهد ماند
این بیشه پر از شیر است ،بی شیر نمی ماند تاغیرت ایرانی است،تزویر نمی ماند میدان نشود خالی ،تا گرگ دهد جولان تا هست به کف شمشیر ،زنجیر نمیماند در پرده ودر پنهان ،همره شده با شیطان بی غیرت وبی وجدان ،تزویر نمی ماند مادست بدست هم ،مادوش بدوش هم تفسیر گر عشقیم ، تعبیر نمیماند گر آل کثیر از ما محروم شود غم نیست این پرسپولیس ما بی شیر نمی ماند
به قول سهراب:به حباب نگران لب یک رود قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت.غصه هم میگذرد.آنچنانی که فقط؛ خاطره ای خواهد ماند.اینروزاهم میگذره. دلتنگی تموم میشه. ناراحتی تموم میشه.حضرت حافظ میگه، مژده رسید که ایام غم نخواهد ماند/ چنین نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند.
عرفا مجموعة نظام هستی را به شکل دایره ترسیم می‌کنند و آن را دایره وجودیه می‌نامند.(اسفار، ج۷، ص ۱۰۷ و ج ۸، ص ۱۳۲؛ )طبق آیه :إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» ، نقطه شروع و پایان خداوند است. یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِیهِ.یعنی:ای انسان همانا با رنج و زحمت به سوی پروردگارت روانی و (عاقبت) او را ملاقات خواهی نمود.دایره وجودیه به دو نیم دایره یا قوس تقسیم می شود :1- قوس نزول که هستی از مرا
.
روزی به حضرت علی (ع) می گفتند:
 شما شایستگی رهبری مردم را ندارید !!
گفته می شد:  چرا ؟؟؟
می گفتند : *چون شما در صدر اسلام قاتل کفار و #منافقین بودید و از شما دل خوشی ندارند*
---
.
نگاه خوش بینانه و بدبینانه به عالم محمدامین مروتی می توان دو نگاه به عالم داشت: دنیا جای خوبی است و زندگی نعمتی است که باید شکرگزارش باشیم و شکر این نعمت در این است که برای اصلاح هر چه بیشتر این دنیای خوب تلاش خود را بکنیم. این رویکردی مصلحانه و معقول و امیدوار است. دنیا جای بدی است و زندگی نوعی رنج و مردن تدریجی است. مگر این که از صفر شروع کنیم. عالم و حتی آدم را شخمش بزنیم. زیر و رویش کنیم و بر روی ویرانه های این جهان، عالمی دیگر و آدمی دیگر بساز
علی با اصرار می‌گفت که مراقب بساطم هست تا برگردم؛ شاید فکر می‌کرد نمی‌خواهم زحمت دهم یا نگران جنس‌هایم هستم اما فقط نگران اعلامیه‌ها بودم. به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت باشگاه خبری فارستوانا»، گفتند، پیرمردی‌ست، انقلابی، بسیجی، رزمنده و جانباز. گفتند، کوله‌بار خاطرات دارد و حرف‌هایش گنجینه‌ای است؛ حتی لنز دوربین سید مرتضی آوینی» هم در با من سخن بگو دوکوهه» ثبت‌اش کرده؛ گفتند مویی سپید کرده و محاسنش را؛ او هنوز هیئت‌دار است
در دانشگاه  خیلی ها گفتند مغروری.زیاد از خود تعریف می کنی.برخی ها گفتند خیلی زر میزنی(بخونید ادعا می کنی)آخر های دانشگاه. خیلی ها می گفتند کینگبرخی ها  می گفتند.(اسمش یک رازه بین من و دوستام)شجاع و ریسک پذیری.سربازی روز اول کاری کردم (برای خودم) ، به من گفتند ناخدا.( بیش از 50 سرباز می گفتند ناخدا.) ما هم فکر می کردیم خدایا  تو سربازی هم بین چاپلوسا گیر افتادیم. تا امروز دوست عزیزم(همزاد) این آزمون را معرفی کرد. من آزمون دادم. از این آزم
السلام علیک یا ولی عصر(عج) روحی فداک. آنقدر دروغ گفتند؛ و یا نه! بیا خوش‌بین باشیم! حواسشان نبود و آنقدر ناراست گفتند رقیبان کرسی‌های ت که مردممان، ملت خون ِ دل خورده‌ی خون داده‌مان بی‌تفاوت شوند به ت ِ عین دیانتمان. بیا خوش‌بین باشیم و نگوییم بیشتر از اینکه شهوت مقام گرفته باشدشان، عروسک خیمه‌شب بازی بدخواهان بودند برای تضعیف ِ انقلاب. آن ملت جان و خون بر دست، که انقلاب 57 را بر دوش کشیدند یا هنوز هُرم نفس‌هاشان تمام وجود
حمید بیغم سرمربی جوان و قهرمان لیگ قهرمانان آسیا در صحبتهایش در خصوص عدم حضورش در قزوین و تیم تازه تاسیس قزوینی ها در لیگ برتر فوتسال کشور ¤ یارگیری و بستن تیم با من بود و تمام تیم را حاضر کردم برای حضور در لیگ ، اما متأسفانه ی سری مسائلی که همواره بعنوان غیراخلاقی بودن ورزش و زد و بندهای داخلی و یا خیانت محسوس بوده ، برایم به وقوع پیوست و قطع همکاری من را با قزوینی‌ها رقم زد .!!! سرمربی مشهدی در خصوص صحبتهای سرمربی جدید این تیم که عنوان کرده و
کمتر بکن این عشوه و این دلبری ات را پیداست،،، بپوشان بدن مرمری ات را تو مال منی، غیرتی ام، خنده نداریم لعنت به تو، پایین بکش آن روسری ات را ، ای آبیِ من، قهر نکن، من که خرابم دیوانه نکن عاشق خاکستری ات را برگرد و کمی حرف بزن، توی سرم کن آن لهجه ی شیرین و خوشِ آذری ات را آن لشکر موهای تو دیدی که چه ها کرد؟ تقدیر نباید بشود رهبری ات را؟ تو سر تر از هر آدمی و عالم امکان افسوس نفهمیده بُدم برتری ات را بعد از تو شدم بهجت تبریزی تهران با من همه گفتند: چه
ای پادشه خوبان داد از غم تنهاییدل بی تو به جان آمد وقت است که بازآییدایم گل این بستان شاداب نمی‌مانددریاب ضعیفان را در وقت تواناییدیشب گله زلفش با باد همی‌کردمگفتا غلطی بگذر زین فکرت سوداییصد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصنداین است حریف ای دل تا باد نپیماییمشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کردکز دست بخواهد شد پایاب شکیبایییا رب به که شاید گفت این نکته که در عالمرخساره به کس ننمود آن شاهد هرجاییساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیستشمشاد خرامان
غلامی را نزد عمر آوردند، غلام، مولای خود را كشته بود، عمر دستور داد او را بكشند. امیرالمومنین علیه‌السلام از قضیه خبردار گردیده غلام را به حضور طلبید و به او فرمود: آیا مولایت را كشته‌ای؟غلام: آری.امیرالمومنین علیه‌السلام: چرا؟غلام: با من عمل خلاف نمود.علی علیه‌السلام از اولیای مقتول پرسید؛ آیا كشته خود را به خاك سپرده‌اید؟گفتند: آری.فرمود: چه وقت؟گفتند: همین الان.حضرت امیر به عمر رو كرده و فرمود: غلام را بازداشت كن و او را عقوبت نده و به
ای معجزه بزرگ این عالم توشوریست که داده ای به این حالم تومن معجزه ها دیده ام واما  هیچیک چون تو نکردست دل من را گیجتو  شور ترین شهدِ خدایی بارانپرنورترین سایه دنیایی جانتو ساده ترین  زیور عالم هستیدل سنگ ترین دلبر عالم هستیتو معرکه عشق در این دل هستیتو حوری و نوری که از گِل هستیتو  آن  نمِ باران که شدی سیلابمآن روز بیاید که کنی سیرابم؟!!!؟من  مشتعل عشق تو ام  بارانمیک روز که زندگی رسد پایانمجز نام تو هیچ با خود نبرمجز عشق دگر هیچ ز دنیا نخرمع
 سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگپشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگاندر کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخمه زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوتاز طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخدر گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود در عبور از بستر
شاید.شاید.شاید.همه زندگی در امید می‌رود!و همه عمر در امید می‌رود!و امید می‌ماند!و ملال می‌ماند!و خیال می‌ماند!و شهر در حسرت اتفاق تازه‌ای استو شهر در حسرت اتفاق ساده‌ای می‌میردو حسرت می‌ماند!و خیال هم در حسرت می‌ماند!و خیال هم می‌میرد!و تنها حسرت است که می‌ماند.!
برنامه‌ای که شبکه 4 با این نام میگذاره رو دیدید؟ زندگی پس از زندگی. تجربه‌ی نزدیک به مرگ یک سری آدم که برای دقایقی فوت شدند و چیزایی از عالم بعد از مرگ بهشون نشون داده شده نمیخوام چیزهایی که اونا گفتند رو اینجا بنویسماصلا نمیشه نوشت! اگر ندیدید برید از تلوبیون سرچ کنید و حتما برنامه‌ای که مهمونش محمد زمانی هست رو ببینید مال دیشب و امشبه. ایشون 40 سال پیش تجربه‌ای به دست آورده که توی دنیا معروفه و دنبالش اومدن و ثبتش کردن
امشب این دل یاد مولا می کند لیله القدر است و احیا می کند بشنو ای گوش دلها بی صدا نغمه فزت و رب الکعبه را دل را ز شرار عشق سوزاند علی یک عمر غریب شهر خود ماند علی وقتی که شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز می خواند علی بر روح تمام شیعیان تیغ زدند بر مردترین مرد جهان تیغ زدند خورشید به سینه، ماه بر سر می زد انگار به فرق آسمان تیغ زدند شهادت امام علی (ع) تسلیت باد.کاروان حج عبدی
هوالبصیر پیوسته تو را به رهگذر خواهم ماند در راه تو با دیده ی تر خواهم ماند دیدار تو امشب به دلم افتاداست تا وقت سحر چشم به در خواهم ماند نمی دانم که ما را عشق مهمان می کند یا نه به جامی این پریشان را غزل خوان می کند یا نه دلم تنگِ رخ ِساقی در این تنگِ غروب آیا درِ میخانه باز و باده گردان می کند یا نه دریغا عمر من طی شد نمی دانم که می داند چه ها با این دلِ مجنونِ حیران می کند یا نه . دلم تنگ محب است و امیدم لطف او آیا مرا در عشق مهمان می کند ی
پرسش : زمانی كه مرده را دفن می كنند شب اول قبر از چه زمانی است و چقدر طول می كشد؟ آیا در آن لحظه كسانی كه در دنیا برای آن مرده ای دعا می خوانند در آن لحظه به او می رسد و از عذاب او كم می شود؟ پاسخ : قبل از هر چیز لازم است چند نكته را متذكر شویم. 1. انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نامعالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا كه بدان عالم مُلك گفته می شود همین دنیای مادی كه ما در آن زندگی می كنیم كه خصوصی
چشم حسودان کور‌ باد و گوش شیطان کرتنها تو اُم المومنینی نزد ما ، مادر !بستی دهان هرزه ی یک مشت جاهل راآن ها که می گفتند به خَتم الرُسُل : اَبتَرالسابقون السابقون تفسیر ایمانتای دامنت شان نزول سوره ی کوثراز مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشتایمان که باشد بیشتر،دل هست دریا تر !دست کدامین جاعِل تاریخ پیرت کرددر صورتی که بوده ای هم سن پیغمبر؟کُفو علی زهرا شد و کُفو محمد ، تو !ای جان عالم به فدای مادر و دخترسالروز ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه سلام الله

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها