بالاخره كه یكی از آن هزار نامه و شعر عاشقانه مال من بود. بالاخره كه روزی دوستم داشتی. شاید آن حسی كه باید و میدانستم باید را نداشتم شاید نداشتی اما بالاخره كه بود. بالاخره كه میشد شاید. كی فكرشو میكرد. شاید كه باید میومدی و میرفتی. شاید كه باید میشد و نشد. شاید كه. مهم اینها نیست. مهم اینه كه بالاخره كه بود. بالاخره كه شد! شاید بالاخره باید میشد. شاید نشد اما اینها مهم نیست. شاید هیچوقت مهم نبود.
کتاب شامل 17 داستان کوتاه از 10 نویسنده است؛ سه داستان از ژرمین گریر، دو داستان از فولتون اورسلر، یک داستان از پل ویلیارد، یک داستان از لئونارد مایکل، سه داستان از استفن لیکاک، یک داستان از ویلیام سیدنی پورتر، دو داستان از وندی بره نر، دو داستان از هال پورتر، یک داستان از نرگس دالال، یک داستان از ریشارد ل. اکثر داستان ها متوسط هستند.
با سلام اینم از داستان دوم که رویا خانوم فرستاده بودند راستی رویا خانم ببخشید که یکمی دیر اپ کردم ولی بالاخره کردم و امیدوارم که بچتو دوباره ببینی و بابت اتفااقی که افتاده متاسفم داستان در ادامه نوشته نطر یادتون نره ها
۱ - حکومت ایده ئولژیک - نمونه جمهوری اسلامی! دادگاه جمهوری اسلامی : نوجوانی در سن ۱۷ سالگی مرتکب قتل شده، او را نگهداشته اند تا به سن قانونی برسد - ۱۸ سالگی تمام - حالا که بالغ قانونی است، وی را بجرم دوران بچگی اش به قصاص محکوم می کند بر اساس قانون مجازات اسلامی اش بنا به روایات دینی! که بالاخره با چند سال بیا و برو بالاخره خانواده مقتول با گرفتن دیه، رضایت می دهد و این جوان آزاد می شود. داستان کوتاهش اینجا: ا مروز جمعه ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۹, حمید احمد
عناصر داستان عناصر داستان اجزای بنیادین تشکیل دهنده داستان هستند. هر داستانی برای شكلگیری خود از ساختار و عناصری تشكیل میشود كه با هنرمندی و خلاقیت داستاننویس به صورت یک داستان کامل، ظهور و نمود مییابد و داستاننویس با كمک این عناصر به آفرینش پیكرهٔ داستان میپردازد. داستان كوتاه از عناصر مختلفی تشكیل شده است كه عبارتاند از: طرح موضوع درونمایه شخصیت و شخصیتپردازی زاویهٔ دید پیرنگ صحنه گفتوگو لحن فضا زبان زمان مكان حادثه سب
خب حالا که معرفی هری پاتر تموم شد(بالاخره )میریم سراغ معرفی شخصیت ها Harry Potter: نقش اصلی داستان . پسری که زنده ماند .کسی که ولدمورت رو شکست داد. یه پسر شجاع ، قوی ، باهوش(نه اندازه هرماینی )و خلاصه فوق العاده . داستان حول محور هری پاتر میچرخه و کارهای اصلی به عهده شه. علامت مخصوصش هم عینک و زخمشه . عضو اصلی گریفیندور . پدر و مادر اون رو ولدمورت کشته. Daniel Jacob Radcliffe:بازیگر هری پاتر . با بازی درخشان.(زادهٔ ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۹) بازیگر انگلیسی است که با
( Toy Story 4 ) تاریخ پخش: 21 ژوئن صداپیشه ها: تام هنکس , تیم آلن , بانی هانت , جف گارلین قسمت اول این انیمیشن، سال 1995 پخش شد و نامزد 3 اسکار شد. قسمت دوم، 4 سال بعد به روی پرده آمد و نامزد 1 اسکار شد. قسمت سوم، سال 2010 پخش شد و 2 اسکار گرفت. این انیمیشن جذاب و دیدنی که از 2 نسل مخاطب دارد؛ قرار بود سال 2017 اکران شود اما تا 20 به تعویق افتاد و حالا بالاخره قرار است اکران شود. در داستان اسباب بازی» اتفاقات زیادی افتاده است؛ اندی به کالج رفته و اسباب
بالاخره پاییز شد.شهرو چراغونی کنین آخییییییییییش.چی بود این تابستون کوفتی؟حالم از تابستون به هم میخوره. البته امیدوارم بهش برنخوره ولی تابستون عزیز تو خیلی گرم و مزخرفی جونم برات بگه که توی این مدت بالاخره پروژمو تموم کردم و یداله عزیز بعد از این همه سرویس کردن دهن بنده تا همون دقیقه ی نود آخرش بم داد هیفده نمرات ترم تابستونمم که ارسال شد و بالاخره تامااااااااام.فقط این تندیس کوفتی رو این پسره باید بره برام بگیره پست کنه.یه قرن گذشت خدا نک
بالاخره زهرای قشنگمون ب دنیا اومد در روز پنجشنبه 28اذر98ساعت20:20 .خیلی مفصل در چند پست باید خاطرات زایمان رو بنویسم.فعلا ک خیلی سرم شلوغه.مادر شدن قشنگترین حس دنیاس.خداجونم ب همه این موهبت رو عطا کن.
بالاخره چاپ شد یک عاشقانه برعکس مجموعه بهترین داستان های کوتاه از بزرگترین نویسندگان جهان رونمایی در: سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران 12 الی 22 اردیبهشت سال شبستان، راهرو 17، جنب راه پله، غرفه انتشارات ایجاز
سعی کنیم تکالیفی که برای عید به دانش آموزان میدهیم در قالب داستان نویسی، داستان گویی و داستان سرایی باشد . برای مثال از دانش آموزان بخواهیم خاطرات روز عید و یا سیزده بدر را به صورت داستان بنویسند. و در نهایت داستان خود را به صورت کتابچه تزیین کرده و بعد از عید به کلاس گزارش دهند . نمونه دیگر اینکه یک داستان مناسب با سن خود بخوانند و خلاصه آن را یادداشت کنند و با برای اولیای خود تعریف کنند.
میخوام یه داستان کوتاه و کوچیک بنویسم،داستان این روزامون؛این روزاتون،داستان اسارت،زندان،درد،سردرگمی،داستان عروسکو خیمه و شبای پر از دست سیاه!صدای سوت و تشویق نخراشیده خیل سیاه و سفید کوچک ها و بزرگ ها،چنان شلاق نامرعی مخمل سرخ فام صفحه را پاره کرد.عروسک های خیمه شب بازی،داستان غم بار خود را با رقصی تلخ شروع کردند
تنهایان مغروق نگار قلندر مردی بینامونشان به موجودی غریب و ناآشنا تبدیل شده. آکسولُتل» داستان مسیر این مسخشدگی است. در ابتدای داستان راوی اعلام میکند که حالا یک آکسولتل است و با این جمله دو پرسش مهم را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. آکسولتل چیست و راوی چطور به آن تبدیل شده است؟ نویسنده مسیر پیشرفت داستان را به خوبی طراحی کرده است. او پس از ایجاد تصویری ناملموس در بند اول داستان و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، در ادامه داستان را با تصاو
های گایز یه داستان اوردم توپ خب با افتخار معرفی میکنم داستان مرگ بله درست حدس زدید این یه داستان عاشقانه نیست بلکه یک داستان ترسناک وغم انگیز است خب بریم سراغ معرفی ها نام داستان:داستان مرگ ژانر:غمگین،ترسناک تعداد شخصیت های اصلی:۸تا تعداد شخصیت های فرعی:۱۰تا بیوگرافی ها: نام:مرینت دوپان چنگ سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،باهوش،شوخ و گاهی جدی نام:آلیا سزر سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،شوخ نام:جنی ویکتوریا سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،خجالتی نام:نل سن:
روزها مث برق و باد میگذره و من هنوز رو تختمم و دارم ومپایر میبینم یا خابم یا دارم تو اینستا میچرخم و بیشتر بجای لذت بردن دق میخورم به همین راحتی.درب و داغونم خدایا خودت دیتمو بگبر تا بالاخره بلند بشم حالم بهم میخوره دیه از این زندگی گوه
کتاب آه ای مامان» یازده داستان کوتاه دارد. اکثر داستان های این مجموعه، راوی اول شخص دارند. این کتاب به زندگی آدم هایی که به سر حد جنون رسیده اند و سعی دارند به نوعی به آرامش برسد با زبانی روان کاوانه می پردازد. داستان ها اگر چه ناپیوسته اند اما کودک، مادرها و پدرها در هر داستان گوشه ای از زندگی آدم ها را بازگو می کنند. این مجموعه داستان محتوای ثابت دارد اما در فرم های متفاوت تکرار می شود. که نوعی تنوع به خواننده می بخشد.
سلام دوستان. با عذر تاخیر ، داستان ابر صورتی را بعد از چهار سال دوباره خواندم. راستش بار اول خیلی بیشتر لذت بردم. داستان برای یک بار خواندن خوب است و بار دوم چیز تازه ای را به خواننده نمی دهد. نویسنده به گفته ی خودش در ابتدا می خواسته رمان بنویسد اما بعدن منصرف می شود و داستان بناچار در سطح باقی می ماند و عمق پیدا نمی کند. هرکدام از ما چندین بار بوف کور یا مسخ کافکا را خوانده ایم و هنوز هم می خوانیم.
این داستان یه داستان کاملا متفاوت از یه زندگی متفاوته . شاید همه فکر کنن زندگی خودشون در بدترین حالته اما بدونین شماها همیشه چیزیو دارین که بخایین بهش تکیه کنین اما پسر داستان ما همونم نداره . اینکه پدر و مادر داشته باشی و یه ابجی که هیچوقت ندیدیش و توی پرورشگاه بزرگ بشی و اینکه پدرت موتاد باشه و فقط توی خوشی هاش بیاد از پرورشگاه برت داره و ببره تفریح و تنها خاطراتت ازش فقط اندازه 1 ماه باشه .
لایدا دیویس را در دنیای داستان نویسان کوتاهترین خطاب میکنند چون کوتاهترین داستانهای کوتاه را مینویسد به طوری که حتی بعضی از داستانهایش از یک جمله هم فراتر نمیرود. از ویژگیهای برجسته دیویس تعدد کارهای او است و معمولاً داستانهایش را در دو یا سه صفحه تمام میکند. او تقریباً سالی دو مجموعه کتاب از داستانهای کوتاه خود منتشر میکند و تنها نویسنده زنده آمریکایی است که در کشور انگلیس طرفداران بی شماری دارد ولی خودش در نیویورک ز
به نام خالق هستی. روش چهارم:چگونه یک داستان تخیلی بنویسیم. ________________________________________________________________________________________________________ گام اول: تا میتوانید داستانهای تخیلی بخوانید. اگر قصد نوشتنِ یک داستان خیالی حماسی را دارید، خواندن داستانهایی از این ژانر، ایدهی خوبی است. حاصلِ تلاش برای نوشتن در ژانری که هرگز کتابی دربارهاش نخواندهاید، یک اثر پیشپاافتاده خواهد شد و بدونشک، خوانندگانِ مشتاق این ژانر متوجه فقدان
این مطلب پیشتر در مجلهی تهرانشهر شمارهی ۳ منتشر شده است. داستانهایی بدون خیابان در دهههای ۷۰ و ۸۰، داستانهای ایرانی پر شد از فضاهای داخلی، از فضاهای آپارتمانی، و خیابان کمتر جایی در این داستانها پیدا کرد. چرا؟ آنهایی که رمانها و داستانهای ایرانی را میخوانند، حتماً خواهند گفت چون نویسندهگانِ زن زیاد شدند و نویسندههای زن هم بیشتر تجربهی زیستهشان را ـ که درون آپارتمانها میگذشت ـ نوشتند.
سلام بچه ها. خوبین؟؟ خوشین؟؟ من اومدم با قسمت اول داستان قشنگم دوباره تابستون شروع شد و داستان نوشتن من هم شروع شد. امیدوارم خوشتون بیاد فعلا رمان در دست نوشتن هست و ادامه مطلب قفله. باید خواننده های داستان زیاد بشه. پس هرکس که دوست داره داستانم رو بخونه کامنت بزاره. مرسی.
کفش آدیداس مدتها بود تو کف کفش آدیداس بود! پول تو جیبی هاشو جمع می کرد تا بتونه یه جفت کفش مارک بخره و بره جلو دوستاش پز بده و ازشون کم نیاره. هر روز که از پشت ویترین مغازه ها رد می شد قیمت ها رو چک می کرد. بالاخره یه روز پولش جور شد و کفش رو خرید. خوشحال و خندون رفت خونه. می خواست کفش هایش را به بقیه نشون بده که دید انگار همه ناراحتن. باباش هم خونه بود. به مادرش گفت.
ما در کتاب نوشتاری و همین طور بخوان و بیندیش مطالب و سوالاتی داریم که باید عناصر نویسی بشه و برداشت از داستان داشته باشیمعناصر اصلی یعنی شخصیت های اصلی یک داستان عناصر فرعی یعنی شخصیت هایی در ارتباط با شخصیت اصلی که در روند ماجرا تاثیر دارندمکان و زمان داستان که مشخص هست و قابل درکفقط می مونه پیامی که باید درک بشهمثل همین پیام زاغ بور که راحتی و آسایش در وطن بود حتی اگر وطن بیابان باشهوقتی قرار هست هدفی برداشت کنیم یعنی داستان رو خوب درک کر
موضوع» داستان مرتبط با مسائل و نیازهای جامعه امروز و علایق مخاطبان تحت پوشش شد . مضمون» و پیام داستان موثر و آموزنده باشد ، مخاطب را دچار انفعال و ددگی نکند به او درس بدهد. متن داستان برای عموم شنوندگان روان و قابل فهم» باشد داستان برای شنوندگان آن کشش و جذابیت» داشته باشد یعنی تحرک و جنبش کافی برای جذب مخاطب داشته باشد . طرح و نقشه حوادث داستان و روند ماجرا منطق قوی و موجه ای داشته باشد متن داستان فاقد بدآموزیهای اخلاقی و فرهنگی باشد .
فهرست کتاب #عنوان# #صفحه# ----------------------------------------------------------------- پیش گفتار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 7 داستان اول #رؤیای دیرینه#. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 9 داستان دوم #سرزمین اتوپیا#. . . . . . . . . . . . . . . . . . . 41 داستان سوم #مکتوب مکشوف#. . . . . . . . . . . . . . . . . . 63 پیش درآمد. . . . . . . . . . . . . . . .
نقش داستان در بازاریابی محتوا : چگونه مخاطب را به محتوای سایت وابسته کنیم؟هیچکس نمیتواند از یک داستان خوب روگردان باشد.امروز میخواهیم راجع به نقش داستان در بازاریابی محتوا صحبت کنیم.دانشمندان علوم انسانی اعلام کردهاند که بهطور میانگین انسانها در طول روز ۳۰ درصد وقت خود را صرف خیالبافی میکنند.پس با یک داستان خوب میتواند توجه مخاطب را جلب و او را درگیر داستان محتوا کرد بهگونهای که هرلحظه منتظر غافلگیری جدید باشد.داستان ی
یادمه مدرسه که میرفتیم یه عکس میذاشتن جلومون و میگفتن در رابطه با این عکس مثلا ده خط بنویسید حالا منم صرفا جهت سرگرمی، باتوجه به عکس پروفایل وبلاگ یه داستان ساختگی نوشتم.البته شما موقع خوندن داستان میتونین شخصیتای داستان رو هرطور که مایلید تصور کنید، زن، مرد، پیر، جوون، کوتاه، بلند، سفید، سیاه، ایرانی، خارجی. توی متن داستان هم سعی کردم جزئیات خاصی راجع به شخصیتا مطرح نکنم.داستان در رابطه با دوتا مسافره که به مدت چند ساعت توی یه تاکسی خ
داستان رز داستان شخصی است که در حیاط اداره چشمش به گل رز قرمز شادابی میافتد و میخواهد آن را بچیند اما به زمان برگشتن موکول میکند و بعداز ظهر موقع برگشتن میرود که حالا گل را بردارد و میبیند دیگر آنجا نیست. این داستان هشداری است برای فرصت را غنیمت شمردن. چیزی که نزد عارفان به ابنالوقت به کار میرود. از این اصطلاح شاعران و عارفان زیادی سخن گفتهاند. مولانا میفرماید: صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شرط طریق این داستان ب
این مقدمه برای کتاب "شب" (مجموعهداستان منتخب دومین دورهی جایزهی ارغوان) نوشته شده. کتاب را تازهگی نشر مرکز منتشر کرده. دوستان علاقهمند به داستان کوتاه را دعوت می کنم به خواندن این کتاب، چون کارهای برگزیدهی جوانان زیرِ سیسال کشورمان است و بازتابِ خوبی است از وضعیت داستاننویسی جوانانمان و نیز مسائلشان، که مسائل اغلبمان هم هست. صدای بلند داستانهای کوتاه گرچه در یکدههی اخیر اغلب این رمانهای ایرانی بودهاند که به شهرت
درباره این سایت