نتایج جستجو برای عبارت :

خواستگاری ملانصرالدین

روزی دانشمندی به شهر ملانصرالدين وارد می‌شود و می‌خواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد ملانصرالدين می‌برند. آندو روبروی هم می‌نشینند و مردم هم گرد آنها حلقه می‌زنند.آن دانشمند دایره‌ای روی زمین می‌کشد. ملانصرالدين با خطی آن را دو نیم می‌کند. دانشمند تخم مرغی از جیب درمی‌آورد و کنار دایره می‌گذارد.ملانصرالدين هم پیازی را در کنار آن قرار می‌دهد. دانشمند پنجة دستش را باز می‌کند و به سوی ملانصر
ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید ، جدّش امپراطور روم ، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد . با توجه ‌به اینكه كسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید ، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش ، از ملیكه خواستگاري كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان ون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند .
روزی ملا گاوی لاغر داشت که می خواست آن را به بازار شهر ببرد و بفروشد.
ملا به زنش گفت:
- این گاو لاغر به درد ما نمی خورد.
زن ملا چیزی نگفت و فقط به شوهرش و آن گاو نگاه کرد. ملانصرالدين ادامه داد:
- گاو را به بازار می برم تا به کسی بفروشم و از شرش خلاص شوم.
گاو همان طور که سرش پایین بود و دم تکان می داد، همراه ملا از حیاط بیرون رفت.
زن ملا به طرف در حیاط دوید و فریاد کشید:
- آهای ! با تو هستم! مگر صدایم را نمی شنوی؟
ملا برگشت و با چهره ای درهم کشیده گفت:
- چه خ
حکایت باقلوا ملانصرالدين : Hoca akşamleyin eve doğru yürürken, baklava seven bir köylüyle karşılaşır. ملا عصر موقع رفتن به خونه، یکی از روستایی ها که باقلوا رو خیلی دوست داشت رو میبینه. .Hoca, kısa bir süre önce bir adam büyük bir tepsi baklava götürüyordu چند لحظه پیش یک مرد یه سینی بزرگ باقلوا می برد. !Beni ilgilendirmez به من ربطی نداره! Fakat adam tepsiyi sizin eve götürüyordu فقط اون مرده سینی رو به خونه شما می برد.
☠️علامت هشدار دهنده در خواستگاري از صحبت كردن در مورد گذشته خود اجتناب می كند از پاسخ به سئوالات طفره می رود یا این كه آنها را كم اهمیت جلوه می دهد.
در انتخاب رنگ لباس دقت كنید و قبل ازخواستگاري، رنگ های مناسب را امتحان كنید. در این رابطه می توانید از اعضای خانواده خود نیز نظر بخوا هید. یادتان باشد كه نخستین دیدار همیشه تأثیرگذار است و نمی توان اثر آن را به سادگی کم کرد.آقایان نیز باید در مورد پوشش خود دقت كنند. استفاده از لباس های سبک و اسپرت (حتی اگر در زندگی اجتماعی خود چنین پوششی دارند) برای جلسه خواستگاري مناسب نیست. بهتر است در جلسه خواستگاري، لباس رسمی تر و البته ساده و راحت پوشیده ش
سال 93 آرمین 26 ساله که به تازگی درسش تمام شده بود و در یک شرکت کار می کرد تصمیم به ازدواج گرفت و خانواده اش نیز وقتی دیدند پسرشان قصد ازدواج دارد به چند مراسم خواستگاري رفتند تا این که در پنجمین خواستگاري دختر جوان به دل خانواده آرمین نشست و قرار شد در مراسم بعدی پسر خانواده نیز حضور داشته باشد. روز خواستگاري آرمین با یک دسته گل بزرگ همراه خانواده اش به خانه دختر جوان رفت که پروانه نام داشت و پس از صحبت های ابتدایی تصمیم بر آن شد تا آرمین و پروا
در این دنیا به تنهایی و در انزوا، تنها با شنیدن انعکاس صدای خودت نمی توانی حقیقت را کشف کنی،بلکه فقط در آینه ی انسانی دیگر می توانی خود را به تمامی ببینی.میلاد:شبی كه فهمیدم چه كار احمقانه ای كرده ام ،اماده رفتن به خانه پرتو شدم . شب خواستگاري از خواهرش ،نازگل .می خواستم با تحریك حسادت و احساسات دخترانه پرتو توجه او را به خود جلب كنم و محبتش را با زور و خباثت بخرم ، فكر كردم او دختری غرق خوشی و شادی است .پدری پولدار ،خانه ای مجلل و زیبایی خیره كن
الان که دارم مینویسم رفتن خواستگاري من خودم باور نمیکنم تا این مرحله پیش رفتیم که واسه داداش ر رفتیم خواستگاري و گره از کار این هم باز شد من که تو پوست خودم نیستم و خوشحالی مادر از چشمانش معلوم هست هر چند به ظاهر نمی اورد و اینکه تبریک میگم عید نیمه شعبان رو و از این روزها قسمت همتون بشه
حکایت ماه:ملانصرالدين و ان شاءالله روزی همسر ملانصرالدين از او پرسید:فردا چه می کنی؟گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم.همسرش گفت: بگو ان شاءا.ملا گفت: ان شاءا. ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.از قضا فردا در میان راه راهن رسیدند و او را کتک زدند.ملانصرالدين نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.همسرش گفت: کیست؟او جواب داد: ان شاءا. منم.
آخرین باری که بهم پیام دادیم ولی مثل دو غریبه خردادماه بود یادته از من و تو بعید بود بیشتر از دو سه روز فاصله و بی خبری چی شدی یهو؟چی شد که بدون هیچ دعوایی به این نقطه رسیدیم که همیشه اون دعوا یادم بمونه. امروز 30 تیر ساعت حدود 16:50 میدونی چی شد؟؟؟دوست صمیمی ات ازم خواستگاري کردهههههههههههههه لعنتی لعنتی کجایی و من آخرین باری که همراه آهنگ و برای نامردیت و یهو عوض شدنت اشک ریختم دو سه شب پیش بودزدم به سیم آخر دیگه خبری از صورتی نیست.
اگر دقت کرده باشید درهمه جوکهایش به طرف مقابل گفته اییییی احمق جالبه.درصورتیکه طرف مقابلش هم همین حسو چون نسبت به ملاداشته. میخواسته ترفندبزنه.واین سوال برانگیزاست وتاکنون پاسخی برای ان نیست؟؟؟؟
آئین عروسی در د هه های اول در پا راسس از خواستگاري تا عروسی بقلم آقای جمشید غریبی با درود می خواهم ازدواج ونحوه بر گذاری عروسی در میان ایلیاتی های سالهای دهه های ده وبیست وسی را برایتان تعریف کنم بعد چند بار خواستگاري وگرفتن بلی یه روز خوشی را برای کسامت مشخص می کردند طبق قراری که باهم گذاشته بودند. کسامت انجام بشود.شروع به تدارک می نمودند اول چند بارهیزم ازطرف خانواده پسر به خانه دختر برده می شد.سپس خنچه بران می کردند.ازخانه داماد، بنا به تو
 
سوال :::::::::::::::  با عرض سلام و تبریک سال نوممنون میشم منو راهنمایی کنیدمن دختری متولد 68 با تحصیلات کارشناسی ارشد و مدرس حق التدریس دانشگاه هستمخانواده پسری اجازه خواستگاري می خواهند با این خصوصیت که آن آقا یک سال از من کوچکتر هستند و متولد 69 هستند همچنین شغل نظامی (پاسدار) دارند و شرایط ظاهرن مالی خوبحال تردید من این است که اولا در خواستگاري سنتی ابتدا خانواده دختر باید اجازه مراسم خواستگاري را دهند و من هیچ پیش زمینه ای از این اقا ندارم .
سردار حسین کاجی جانباز شیمیایی و از فرماندهان و رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس، در یازدهمین یادواره پنج شقایق گمنام خاک‌سپاری شده در دانشگاه آزاد اسلامی همدان که در آذرماه امسال برگزار شد،(در این ویدئو ) به ماجرای حضور ناگهانی شهید سردار قاسم سلیمانی در مراسم خواستگاري فرزند یک شهید پرداخته است. جهت مشاهده فیلم سخنان سردار کاجی در خصوص حضور ناگهانی سردار سلیمانی اینجا » نمایید.
دو همسایه با هم نزاع كرده پیش قاضی آمده هر یك ادعا مینمودند كه لاشه سگ مرده كه در كوچه افتاده به خانه هر كس نزدیكتر است او باید از كوچه آنرا بردارد.
اتفاقاَ ملا در محضر قاضی بود قاضی به او گفت در این مورد نظر شما چیست؟
ملا گفت كوچه راه عام است به هیچكدام ربط ندارد این وظیفه قاضی است كه باید لاشه سگ را از میان كوچه بردارد.
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام ودورد طرف منظور فرد که ملانصرالدين در کتابها فکاهی عکش دیدید در خواب دید چپ سوار الاغ یا خر شد بله صاحبدلی تعبیر کرد بله دیگه البته در گوشی بهش گفت آهسته بله داستان دیدن ملا نصرالدین برای طرف یک معنی داره برای شما که اگه ملا نصرالدین با پراید یا داخل هواپیما دید یکطور دیگه تعبیر داره فقط مجسمه ملا نصرالدین چه رنگی هست !!!
غلام سیاه پر طمعی روزی در پائین محراب مسجد كه اتفاقا ملا در آن مناجات میكرد ناگهان پرسید: خدایا هزار سال در نظر تو چقدر است؟
ملا گفت: ای بندهً من حكم یك ثانیه را دارد.
غلام باز هم پرسید: ده هزار دینار در نظرت چقدر است؟
ملا گفت: ای بندهً من مانند یك دینار.
غلام گفت: پس این یك دینار را برای من اعطاً فرما.
ملا جواب داد: یك ثانیه صبر كنO:-)
چقد ننوشته ام. خوشحالم و نومید. اولین باری که صدام کردی عروس قشنگ هیچ وقت هیچ وقت فکر نمیکردم بتونیم کنار هم زندگی کنیم. یعنی فکرش را می کردم. ولی یک طور ناباورانه ای بود. آن شب بعد از خواستگاري وقتی از خانه مان رفتی مطمئن شدم جایی که دامن پرچین من گیر کرد به دست های تو، همانی بوده که باید. این روزها، این همه درگیری ها و اذیت شدن ها، کش و قوس ها، این دیگرانی که نخواستن و این مایی که خواستیم، هر روز بیشتر مطمئنم می کند که درست بوده.
آن شب بعد از خوا
معرفی وبسایت آموزشی یک زوج
با توجه به اینکه ازدواج اهمیت بسیار زیادی در زندگی انسان ها دارد که بر احساس خوشبختی و نحوه تربیت فرزندان او اثر می گذارد ، بنابراین ضروری است که دختران و پسران قبل از ازدواج ، نسبت به شناخت جنس مخالف خود اقدام کنند تا در این مهم موفق عمل کنند .
متاسفانه امروزه نیز برخی از دختران و پسران بدون شناخت کافی از طرف مقابل و فقط از سر عشق و احساسات با یکدیگر ازدواج می کنند و دیگر ابعاد زندگی را نادیده می گیرند . هم چنین بعد ا
☯مردى مهمانِ مُلّانصرالدّین بود. از مُلّا پرسید: " شما اولاد دارید؟ "مُلّانصرالدّین جواب داد: "بله! یك پسر دارم."مرد گفت: " مِثل جوانهاى این دور و زمونه دنبال جوانگردى و عمر هٓدٓر دادن كه نیست؟ "مُلّا گفت: " نه! "مرد پرسید: " اهلِ شربِ خمر و دود و دٓم و این جور چیزهاى زشت كه نیست؟ "مُلّا جواب داد: " ابٓداً! "مرد گفت: " قماربازى هم كه نمى كند؟ "مُلّا گفت: " خیر! اصلاً و ابداً! "مرد گفت: " خدا رو كُرور كُرور شكر! باید به
ی ، کیسه زر ملّانصرالدین را ربود‌ ، وی شکایت نزد قاضی برد ؛ تا خواست ماجرا را شرح دهد! مردی وارد شد و نزد قاضی نشست ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد؛ روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام . کیسه ام را یافتم ، از او سوال کردند که چطور بدون حکم‌قاضی کیسه را یافتی ؟! ملّا خنده ای کرد وگفت : در شهری که داروغه باشد و قاضی رفیق » بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم منزل رفته و نماز خواندم و از خدا کمک خو
یكی از عواملی كه مشاوران در رابطه با همسر گزینی باید مورد توجه قرار دهند، " شغل" است. دختران یا پسران در انتخاب همسر به شغل طرف مقابل اهمیت می دهند و اطلاعات لازم را در این مورد به دست می آورند. هنگامی كه پسری برای خواستگاري یا آشنایی با یك دختر به منظور ازدواج وارد عمل می شود ، نخستین چیزی كه دختر در مورد او جویا خواهد شد، شغل اوست. مهمترین كمكی كه مشاور در مورد شغل همسر می تواند انجام دهد ، دادن اطلاعات لازم در مورد آن شغل و بررسی نگرش مـُراجع
نیاز دارم یکی ازم خواستگاري کنه.نه مثل ایرانیای کسکش(بله من خارجکی ام)ننش زنگ بزنه ننم و بگه تایم دارین بیایم خونتون موز بخوریم دخترتونو ببینیم؟مثل این خارجکیا که یارو یه حرکتی میزنه و تهش میگه وُد یو مری می؟
وای دارم ذوق مرگ میشم  خب امشب حرف زدیم گفت که مامانش به باباش گفته منو بعد باباشم گفته بعدعید میریم خواستگاري و این حرفا منو میگی اینقد خوشحالم ولی نمیدونم چرا تحمل ندارم الان دلم میخواد زودتر بشه
از 3 مورد که توی پست قبل گفتم، 2 مورد را تماس گرفتیم و کنسل کردیم. اختلاف سنی زیاد با من و اون یکی هم یه کم بدلیل کم توجهیشون به تلفنها و درگیریشون توی بحث دانشگاهشون.یک مورد هم که اونها کنسل کردن و گفتن پسرتون عقایدش مذهبی تر از ما هست.بهرحال فعلا یک نفر دیگه رو رفتم خواستگاري و تلفنی برای بازدید مجدد اوکی کردن. بهرحال باید بیشتر به خودم بیام و زندگی را باید فازش رو عوض کنم و وارد مرحله جدیدی بشم. ایشون هم تا مهر ماه سال بعد طرحش تموم میشه.اما ر
سوالات کلیدی و طلایی در جلسات خواستگاري
     تحقیقات جدید نشان می دهد یک ازدواج خوب و سالم برای سلامتی مفید است. درحالی که ازدواج اشتباه و مشکل­‌دار ورشکستگی جسمی و روحی تمام عیار محسوب می شود. همه افراد انتظار دارند همسر آینده آن‌ها سازگار بوده و ارزش‌های مشابه آنان را داشته باشد و موجب شادی و خوشبختی آن‌ها شود. ازدواج موضوعی است که در دین مقدس اسلام نیز به آن سفارش زیادی شده است و همه‌ی ما از اهمیت آن باخبر هستیم. بنابراین باید برای انتخ
پویانمایی ایران از اواخر دههٔ پنجاه میلادی وارد عرصه شد. نخستین تلاش‌ها برای ساخت پویانمایی در ایران توسط اشخاصی مانند اسفندیار ه، جعفر تجارتچی، پرویز اصانلو، نصرت‌الله کریمی، پترس پالیان و اسدالله کفافی در بین سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ خورشیدی و در ادارهٔ کل فرهنگ و هنرهای زیبای تهران صورت گرفت. نخستین فیلم کوتاه پویانمایی نیز توسط اسفندیار ه باعنوان ملانصرالدين در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، با امکانات بسیار محدودی ساخته شد. برای مشاهد
پرسش:خواستگاري دارم که از همه لحاظ عالیه فقط تنها عیبی که داره چهرشه که به دلم نمیشینه. البته خودمم قیافه معمولی رو به پایینی دارم. هر چی سعی میکنم نادیده بگیرم نمیتونم. خانوادمم خیلی موافقن. نمیدونم چیکار کنم واقعا. من حتی دوست نداشتم به قیافه پسر نگاه کنم و از طرفیم میترسم که دیگه خواستگار خوب با این شرایط نداشته باشم .البته من 21 سالمه .ولی واقعا از طرف فامیل ها خیلی تحت فشارم .که ازدواج کن و . ولی همین فامیل مطمئنم که بعد ازدواج پشت سرم حرف

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها