محل تبلیغات شما

پررنگ ترین آوازی که از بچگیم توی ذهنمه اون آواز محلیه که میخونه:

کسی که با کسی دل داد و دل بست

به آسونی نمی تونه کشه دست

اگر آمد شدن را ره ببندند

همان راه محبت کی توان بست.

معنیشو نمیفهمیدم اون موقعا. دل دادن چی بود؟ دل بستن چی بود؟ الآن اما خوب بلدمش. الآن، وقتی نیست که بزرگ شده باشم که هنوز بچه ام، الآن فقط وقتیه که عاشق شدم و دل بستنو میفهمم. اسمشو با افتخار گذاشتم عشق، چون از اون کوچه بازاریاش نیست که با هر بحران بخوام ازش دست بکشم. چون بعد هر پستی و بلندی دوست تر دارمش، خود تر دانمش.

سر راهت نشینم گل بریزم

اگر شمشیر بباره ور نخیزم

اگر شمشیر بباره همچو بارون

جمالت را نبینم ور نخیزم.

 اینجا مینویسم که بمونه برای سالها بعد، که یادم باشه اون رو هر روز بیشتر از روز قبل و کمتر از فرداها دوست داشتمش. که من ماهی دارم که خورشید ازش شرمنده ست، که من گلی دارم که عالم پر خارمو گار کرده.

که یک شبی بود، بعد از سه چهار بحران پشت سر هم، که باز هم دوستش داشتم و بیشتر دوستش داشتم.

 

بمونه برای سالهای دور :)

کسی که با کسی دل داد و دل بست :)

یاور کجایی؟ یاور، نبودی...

دل ,اون ,کسی ,دوست ,بحران ,چون ,که با ,و دل ,دوستش داشتم ,کسی که ,کسی دل

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها