نتایج جستجو برای عبارت :

اسمان سبز ترکیب وصفی یا اضافی

ترکيب ها دو نوع میباشند1) ترکيب وصفي ( اسم + صفت ) 2) ترکيب اضافي ( اسم + اسم يا اسم + ضمیرمنفصل من،تو،او،ما،شما،ایشان )اول  باید اسم و صفت را تشخیص دهند اسم:کلمه ای که برای نامیدن انسان،حیوان و اشيا بکار برده میشودصفت:ویژگی یک چیز و نشان میدهدیکی از مهمترین نشانه های تشخیص صفت استفاده از پسوند های  ( تر يا ترین ) به آخر کلمه استنکته:زمانی که دو اسم کنار هم يا اسم و صفت کنار هم قرار بگیرد. و وسط آنها کسره قرار بگیرد یک ترکيب را میسازندبرای تشخیص ترک
وقتی که ساعت اغازین طلوع افتاب افتاب روی دایور خانه ما می افتد من به زندگی امیداور می شوم وخوشحالم که توانسته روزی دیگر را ببینم وقتی افتاب روی وسایل خانه می افتد می فهم که زندگی در جريان است وکنار پنجره میرویم اسمان را نگاه می کنم حسی خیلی خوبی دارم دیدن اسمان ابی و نور خورشید لذتی خاصی برای من دارد وان قدرت خدا است که چینین ارامشی در طبیعت قرار داده استوهنوز هم در ان دنيا رنگین هیج چیز به انسان به اندازه طبیعت ارامش نمی دهد وبهار اوج هنر نم
الف - تركیب وصفي : معمولا از دو ز، موصوف وصفت ، تشكیل شده است كه در ان صفت اسم ما قبل خود یعنی موصف را توصیف مس كند وجز،دوم معمولا در عالم خارج وجود ندارد . به عبارتی هر كلمه ای كه سك شخص، يان يا شییی با ان خواند مس شود . موصوف ور كلمه ای كه حالت ان را بيان می كند . ، صفت نامیده می شود . موصوف و صفت در اصل یك جیز بیشتر نیست . مانند كل، صورتی بودن را نمی توان از كل جدا كرد مثال های دیكر ، درخت بلند ، كتاب مفید ،مرد عالم و
""اسمان   شب""   /               سید سهند        ٧/٢                سعدی  رشت                  من یك ستاره شناس هستم  و هر شب  ستاركان را به وسیله ی   تلسكوب  خود تماشا ودرباره ی شان اندیشه می كردم .                                                            درروز ، خورشید فرمانروا  است ، اما اسمان شب را ماه و دوستانش  بر  می كنند ؛ بدون  انها    شب ها تاریك و سرد می شدند.                                                       ماه، عروس شب و خورشید همسر اوست  ؛   انها  ه
تصویر اخیستنه ډېره اړینه ده، هرڅوک نه شی کولی منلی تصویر واخلی، هغه کسان چې د تصویر اخیستنې په برخه کې ډېره تجربه لری يا یې په ياده عرصه کې پوهه ترلاسه کړی وی مسلکی عکاسان بلل کیږی، غیر متحرک تصویر او ویډیویی تصویر دواړه مهارت لری، خو څرنګه چې ویډیویی تصویر متحرک دی نو د غیر متحرک تصویر په پرتله یو څه ډېر دقت او مهارت ته اړتيا لری، ځکه چې نن سبا ویډویی کمرې ډېرې تکمې (بټنې) لری، چې د تصویر پر زوم کولو سربېره د شین اسمان، ورئېځ اسمان، ورځ او شپې
 هنگامی که کسی کلام پادشاهی اسمان را می شنود اما ان را درک نمی کندان شریر می اید و انچه را در دل او کاشته شده می رباید. این همان بذری است که در راه کاشته شد و اما بذری که بر زمین سنگلاخ افتادهکسی است که کلام را می شنود و بی درنگ ان را با شادی می پذیرد اما چوندر خود ریشه ندارد تنها اندک زمانی دوام می اورد. وقتی به سبب کلام سختی يا ازاری بروز می کند در دم می افتد. بذری که در ميان خارها کاشته شد کسی است که را می شنود اما نگرانیهاياین دنيا و فریبندگی
تحلیل شعر ای مادرقالب شعر: غزلای مادر عزیز که جانم فدای تو (باشد)                           قربان مهربانی و لطف و صفای تو (باشد)  ( 3 سه جمله) (جانم )نهادمعنی: (خطاب به تو هستم) ای مادر عزیزم که جانم را فدایت می کنم، جانم را فدای مهربانی و محبت و صفای تو می کنم.حرف ندا: ای               منادا: مادرردیف: تو/ تو                قافیه: فدای/ صفایآرایه: تناسب (مهربانی، لطف، صفا)ترکيب وصفي: مادر عزیز              ترکيب اضافي: جانم / فدای تو / قربان مهربانی / صفای توهرگز
شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با همقطارها قرار و مدار گذاشته بودیم که هرکس، اول ترفیع رتبه يافت، به عنوان ولیمه کباب غاز صحیحی بدهد، دوستان نوش جان نموده، به عمر و عزتش دعا کنند. قلمرو زبانی: کباب غاز: ترکيب اضافي / نموده: فعل در وجه وصفي/ نوروز: مرکب / عید نوروز: ترکيب اضافي/ ترفیع: مصدر باب تفعیل، بالا بردن/ رتبه: مقام، جاه / همقطارها: وندی/ همردیفان: دو يا چند نفر که با هم به یک شغل مشغول باشند/ قرار و مدار: مرکب اتباعی/ ولیمه: طعامی
در سوگ ششمین اختر آسمان امامت و ولایت
یکی را دوست میدارم و در قلبم او را احساس میکنماو همان ستاره درخشان اسمان شبهای دلتنگی ,تیره و تار من استاو همان خورشید درخشان اسمان روزهای زندگی من استاری او همان مهتاب روشنی بخش شبهای من استقلبم او را دوست میدارد و من هم تسلیم احساسات پاک قلبم می باشماو همان فرشته ای است که با بالهای سفیدش مرا به اوج اسمان ابی بردمرا با دنيای دوستی و محبت اشنا کردیکی را دوست میدارمهمان کسی که هر شب قصه لیلی و مجنون را در گوشم زمزمه میکردچون تورا و فقط تورا
در هوای ابری ياد گذشته هایی افتادم که مرا به خاطراتی دور می برد.ان وقت ها که کوچک تر بودم و با تصویر ابرها توی ذهنم اشکال مختلف می ساختم.ابری را شبیه به فیل، ابری شبیه به خرس و گربه و .انگار کن که اسمان باغ وحشی باشد لبریز از حیوانات کوچک و بزرگ که اسمان پهناور را جولانگاه شان يافته اند و ازادانه می تازند.بعدتر ها که نوجوان شدم هوای ابری شبیه به سماوری بزرگ شد، و کلمات وجودم را به قليان وا می داشت، و چای نوشته هایم را دبش تر و لب سوز تر و دلچسب ت
د تېز رفتار موټرو شمال یې شلیدلې جامو ته څپې ورکولې، ګردو یې طلایی وېښتانو ته خړ رنګ ور بخښلی وو ، د مخ د ښکلې اسمان په کاسه کې یې بې موسمه دوړو ځآلې جوړې کړې وې .په لاس یې د سکروټو ډکه یوه کوچنی کوتۍ د کورنۍ د رزق ګټلو وسیله وه،
سرم که به شانه ات برسد تمام است همه ی دردها.همه ی اشک ها…آسمان رنگش را مدیون چشمان توستمن…این ارامش را مدیون تو هستماسمان برایم سقف نمیشود؟؟!نشود!!!زمین زیر پایم استوار نیست؟؟!نباشد!!!این ها به چه کارم می ایند؟!سرم که روی شانه ات باشد هیچ چیز نمیخواهمنه از زمین نه از زمان شانه ات بس است!
با خودم بودم.همینطور که نشسته بودیم کمی خيال را به دورها بردم به وقتی که هنوز این همه پراکندگی در زندگی نبود.من همین جا نشسته بودم. تو کمی آنطرفتر روبروی پنجره، روی یکی از مبل ها بی حرکت وساکت. ياکریم پشت پنجره دور خودش می چرخید. در آینه تنها تصویری از آبی اسمان بود وتکه ابری.   
اگر می خاهید صبر کنید تا از اسمان برای شما حی و حاضر فرود بياید باید گفت که یحوادثی از این دست یک در هزار يا میلیون اتفاق خواهد افتاد. آلترناتیو ان باور به داشتن ان است.اول باید بتوانید ان راببینید. بعد حسش کنید ان وقت است که باور پیدا میکنید. ان وقت است که یک در هزار و میلیون به احتمالی خوب و حتی قطعی تبدیل میشود.
ترکيب اضافي که اجزاء آن شامل مضاف ومضاف الیه میباشد.معنای لغوی مضاف:اضافه شدهمعنای لغوی مضاف الیه :اضافه شده به آن تعریف ترکيب اضافي:دراین ترکيب دواسم کناریکدیگرقرارمیگیردبه گونه ای که اسم دوم ،اسم اول راتوصیف نمی کندوبرای آن ویژگی نیست.مانندمختبرالمدرسه »آزمایشگاه مدرسه.آيا مدرسه آزمایشگاهش راتوصیف میکند؟نکته:حرکت آخرمضاف الیه همیشه کسره است.مانند تحتُ    القطار                                                                 
تمام تاب های دنيا را هم که سوار شود همچنان در پس تهوع های پياپیش جنون را حس میکند در ميان تمام عذرخواهی های اجباری زندگیش درد های بدون درمانش را لمس میکند تا اسمان هم ک با تاب اوج بگیرد سقوط بدون توقفش به اعماق پست بودن را می فهمد تا ابد هم که گریه نکند تا ابد مردن را در اینه ی زنگار بسته ی زندگیش میبیند ‌.
حوادث عجیب هنگام تولد پيامبر اسلام چه بود؟امام صادق(ع)فرمود: ابلیس (پدر شیطان ها) در اسمان های هفتگانه، رفت و آمد میكرد. 1 - امام صادق (ع)فرمود: ابلیس (پدر شیطان ها) در اسمان های هفتگانه، رفت و آمد میكرد، هنگامی كه عیسی( ع)متولد شد، از پرواز به سه آسمان ممنوع گردید، ولی در چهار آسمان، رفت و آمد میكرد و هنگامی كه پيامبر اسلام (ص) متولد شد، از پرواز به سوی همه آسمان های هفتگانه ممنوع شد و شیطانهایی كه به سوی آسمان می رفتند با تیرهای شهاب آسمانی راند
اراندر دلم افتاده باران می شودعشق بازی کردن  آسان می شودباز گیسوی پریشان غزلصبح در ساحل پریشان می شوددختر دريایی ی ساحل نشیندست افشان پای کوبان می شوددست افشان پای کوبان مستٍ مستسینه ها از شوق رقصان می شودفصل انگور است و ما چله نشیننوبت ما شاد خواران می رسدابر دلگیری ست در این اسماندر دلم افتاده باران می رسد
خدا را سپاس صدای گرم طنین انداز كه سالها ملتمسانه از درگاهت پروردگار طلب میكردم بهم دادی خدايا شكرت كه امیدم به ناامیدی نرفت و خدايا شكرت كه نورانیتت را حس كردم . حس گرمای نور وجود از عالم امكان فرشته ای مهربان در وجود انسانشرق در نور شد وقتی صدای ٢٠ سال قبل قلبمو شنیدم واقعا شنیدمنه خواب نبودخدايا شكرت به همین قانعم به همین لطفت و كرمت و كرامتت.ازتو ای نور امید درخشنده اسمان ابری دیدگانم سپاسگذارم .  
اوضاع زندگیم بیشتر شبیه به نوار قلب مرده میماند. صاف صاف. نزدیک به دو سال است کوچ کرده ام. کوچ کرده ام از سرزمین مادری. از سرزمینی که در ان بیشتر از غربت غریب بوده ام. اسمان همه جا همین رنگ است. زندگی من در سرزمین مادری هم شبیه نوار قلب مرده بود. تنها تفاوتی که داشت حضور مادرم بود. هر وقت از زندگی خسته و زده میشدم کوتاهترین دیوار مادرم بود. تمام کاسه کوزه ها را سر مادرم می شکستم. انگار که دلیل تمام خستگی ها و بدبياری ها او باشد.
مجموعه  سفر روح من به سرزمین ناشناخته داستان کوتاه (تخیلی :افرینش)از سال هایی که یک توپ بزرگ نه کاملا گرد کره ای از اتمسفر غلیظ و پر از کربن دی اکسید که از طبقه صفر اسمان به ميانه های اسمان ایستادم و منظومه شمسی در حال متولد شدن بود سنگ های بزرگ و کوچک در ان سرگردان بودن پوست مرا بمباران میکردن حتی قطر انها ۴۵۰کیلومتر هم میرسید ومن مذاب میشدم همان زمان که خورشید درخشندگی کمی داشت و از بر خورد سياره ای به اندازه مریخ به من از تکه پوست هایم ماه ب
قیمت آسمان مجازی در تبریز بر اساس جنس تایل ها، تعداد تایل ها و متراژ سقف تعیین می شود. آسمان مجازی در تبریز در طرح های مختلفی وجود دارد از جمله طرح شب، طرح پاییز، طرح گل، طرح شکوفه، طرح اسلیمی، طرح فرشته و … آسمان مجازی در تبریز فضایی زیبا برای عموم فراهم می کند و جذابیت بصری ویژه ای دارد که امروزه جهت کاهش اضطراب و رفع انرژی منفی از محیط از آسمان مجازی استفاده می شود.شرکت نگین الماس مجموعه ای بهترین متخصصان در زمینه های سقف مجازی ، سقف کشسان
سلام.من میخواهم برای تمام کسانی که پایه پنجم هستند سوال مطرح کنم . لطفا چه خوشتان بياید و چه نياید نظرتان را بگویید تا بتوانم کاری کنم که مورد پسندتان قرار بگیرد.♥♥ هدیه های اسمان درس يازدهم حاکمان عباسی امام کاظم و امام رضا را به کجا آوردند؟ پاسخ:امام کاظم را به بغداد و امام رضا را به خراسان. عسکر به چه جایی میگویند؟پاسخ: به منطقه ی نظاميان محله ی عسکر میگویند. چهار ویژگی از امام حسن عسکری نام ببرید.
.نه ریختن برگ مرگ درخت است،نه خشکی شاخه.سرما دلنشین است اگر دل گرم باشد.پاییز بهار می شود اگر دل خوش باشی.اسمان ابری زیباست اگر بدانی کشاورزی شاد می گردد.با یک لقمه غذا هم می توان سیر شد اگر طعم قناعت را چشیده باشی.به هیچ سدی بر نخواهی خورد اگر پای ایمان به وسط بيایید.و بی روح نخواهی زیست اگر عاشق شوی. هر چیز راهی دارد و هر راه برای رسیدن به هدفیست.و در تمام طول  مسیر خدا» همراه توست.پ.ن۱: صد هزاران گله ام هست، ولی حوصله ای نیست.
در بین راه اردبیل به مشکین شهر با خودروی شخصی خود در حال رانندگی بودم خورشید داشت کم کمدر پشت کوههای ارسباران غروب می کرد غباری مه الود اسمان مشکین شهررا پوشانده بودبدلیل شیوع بیماری کرونا سکوتی در جاده پرتردد مسیر اردبیل به مشکین شهر حاکم بود در حالی که به اینده این شهر غبار گرفته می اندیشیدم خودروی پراید درحال سبقت بوقی زد و افکار مرا که به غروب خیره شده بودم درهم پیچید از پشت سر خودرو که نگاه کردم جوانی تنها در حال رانندگی بود و نوشته ای
 فردا ظهر ساعت دوازده از این جا به سمت خانه پرواز میکنیم. امده ام نشسته ام زیر این سایبان که هفته قبل زیر طوفان و باران سیل اسا پست گذاشته بودم و می خواهم پست جدید بگذارم. از این دريا از این ابی ارامش از این ابرها خیلی عکس و فیلم گرفته ام اما هنوز فکر میکنم کافی نیست. همیشه ارزو داشته ام و دارم که کنار دريا زندگی کنم. البته بنده حقیر حتی بلد نیست با دست و پا خودش را روی اب نگه دارد و علی رغم تلاش ها مامان که از سن هشت سالگی من را هر سال علی رغم غر ها
چشم به هم زدنی جنگل ها باز به اتش کشیده شدند. اتشی که از جنس خود طبیعت است و سوزاندنی در کار نیست ؛ ولی چه دل نازک است آسمان ، که چشمانش برای خاموش شدن این اتش میبارد و میبارد. گویی که باد از گریه اسمان خشمگین است و به اتش ها میتازد و ان ها را به زمین میریزد . طبیعت در اتش خودش است؛ ولی هوا رو به سرماست . و خورشید گویی شیفتش کمتر شده و ماه اضافه کاری می ایستد.  و همین این ها یک معنی دارد . پاییز مهمان ما شده است . #reyaka 
دلم خواست که تو را در آغوش بگیرم. بخار یک فنجان قهوه در هوا بپیچد.در کافه صدای شجريان پدر سکوت را بکشد.  من کمی مست باشم از عطر تو و هوا هوای سرد و زمستانی تهرانی باشد که هیج وقت لمسش نکرده ام. هر دو به هم دیگر پناه اورده باشیم. سن و سال هم اوایل جوانی باشد . درست زمانی که هردویمان جای اشتباه کردن داشته باشیم . تو از دستت در رفته باشد لب هایت را زيادی قرمز کرده باشی کلاغ ها در اسمان بخوانند برف . برف . تمام زمین ها سفید باشد . مثل تو . ک
19 جولای 2012ساعت 12.30 با یکساعت تاخیر از مشهد به سمت تهران پرواز کردیم و ساعت دو شب رسیدیم تهران مستقیم رفتیم به فرودگاه امام صف طویل مسافران و خستگی ما .ساعت 7 و ربع 20 جولای به سمت امستردام پرواز کردیم هوایی افتابی و ارام و لطیف را در اسمان احساس کردیم روی ابرها برای من که اندکی تنگی نفس داشتم پيامی بود روحبخش و عالی داخل هواپیما بخور و بخور تا ساعت ده و نیم رسیدیم امستردام اختلاف ساعت باعث شده بود که انگار شش ساعت در هواپیما را با

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها