نتایج جستجو برای عبارت :

بی نگاه تو غریبیم غریب الغربا

روز و شب دلهره و فکر بدهکاری ها مانده ام خسته اسیر غم و ناچاری ها آه انگار در این معرکه یادم رفته که تویی معنی دلگرمی و دلداری ها تو به من از همه نزدیکتری اما حیف دور کرده ست مرا از تو گرفتاری ها بي نگاه تو غریبيم غريب الغرباء چون گدایی به درِ حجره ی بازاری ها در حریم تو هر اندازه گداتر بهتر راستی عزت دنیاست همین خواری ها شاعر:سیدمیلادمیرجلالی
شعر – رضا غريب الغربا رضا معین الضعفاقربون کبوترای حرمت امام رضاقربون این همه لطف وکرمت امامرضااز روزی که با تو آشنا شدم امام رضامورد رحمت خدا شدم امام رض غريب الغربا رضا معین الضعفادست هر بنده که بر دامن مولا برسهدرد پنهانش امشب به مداوابرسهامشب از پرده دل آن همه فریاد کنیمتا مگر رضا به فریاد دل ما برسهرضا غريب الغربا رضا معین الضعفادل من زندونی تویی که تنها می دونیقفس وا کنی و پرنده رو رها کنیمیش کنج حرمت گوشه ی قلب من باشهمیش قلب من
دستت را میگذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن. سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود. بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا میگیرد. زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غريب الغربا حواست به من هست؟ دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا.
دلم تنگه ، شکستهچشام غرق اشکهاز غربت وتنهاییشدلم شکست وقتی دیدم اون گنبد و بارگاه که همیشه مثل نگینی حلقه شده بودامروز تو اولین روز سالتو غربت و تنهاییه ،دلم شکست وقتی درهای بسته و صحن و سرای خالیش رو دیدمالسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، یا ثامن الحجج، یا غريب الغربا، یا ضامن آهو
یا غريب الغربا ما همه انصار توایمتو شه عالم و ما سائل دربار توایمسفره ی جود تو گسترده و ما محتاجیملطفی ای یوسف زهرا که خریدار توایمدردمندان جهان بر در تو محتاجندچاره ای ساز طبيبانه، که بيمار توایمپرچم گنبد تو عزت ملک عجم استای عجب غافل از الطاف سزاوار توایمای شه عقده گشا عقده ی دل را وا کنجلوه در جان بنما عاشق دیدار توایمفخر در روز قیامت به ملائک بکنیمکه به کویت رَهِمان دادی و زوّار توایم
دلنوشته آقای ابوصال وصالی : السلام علیک یا غريب الغربا. آمده بودم که بگویم سلام آقا جان ودلتنگی هایم را با زبان دل به سویت روانه کنم!اما اشک ها مجال نوشتن نمیدهند. بال هایم شکسته مولا.واین حال را چه خوش تعبير میکندشاعری دلشکسته:به تواز دورسلام ازطرف وصله ناجورسلام ای انیس بي پناهان! دلمان خوش بود دلتنگ کربلا میشدیم پناه میاوردیم به صحن وسرای نورانی شما.بغض ها واشک هایمان این روزها بيش از پیش روی هم تلنبار شده.اما ماوا وسرپناهی نداریم می
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضیدستت رو میزاری تو مرزی ترین قسمت وجودت یک‌حس گمشده آهسته شروع می‌کنه به جوانه زدن .سلام می‌کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشهبو میکشی تا ریه هات پر بشه از عطر حضور نگاه مهربان امام رضاو احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد.زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غريب الغربا حواست به من هست؟دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا.    اقاجان ممنون از دعوتتون ، ممنون که چشم انتظار ندا
شعر در سرزمین مادری خود یتیم و غريب افتاده است دو نگاه به چند شعر از سه شاعر علی‌رضا پنجه‌ای https://www.magiran.com/article/4066124 علی‌رضا پنجه‌ای، رومه‌ی اعتماد، شنبه، ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ص۱۱: در داوری سال ۹۷ شعر جم با چند کتاب شعر مواجه شدم، یکی از آن دو چامک‌هایی‌ست که دو زبانه هم منتشر شده است، شاعرش را نه دیده و نه می‌شناسم و گویا چون پدرش بيمار بود حتا در ایامی که در شهر زیبای جم با مردمانی صمیمی و مهمان‌نواز بودم هم نتوانسته بود از حوالی شیراز
سلام، آشنایِ غريب، مهربانِ غريب، بزرگ زاده غريب!سلام، مزار بي‌چراغ، تربت بي‌زایر، بهشت گمشده!سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!سلام، سینه شعله‌ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شدهسلام، امام غريب من! آمده‌ام؛ با تمام دلم، با قدم‌های احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتمآمده‌ام؛ تا فانوس‌های روشن اشک‌هایم را، بر مزار بي‌چراغت، بياویزم!آمده‌ام؛ تا شریک غربت بي‌نهایتت باشم.آمده‌ام ـ کبوترانه آمده‌ام ـ تا از دستا
 "تا دارمتنگاه به مردمنمیکنم." مرا چه به نگاه؟"تا نگاه میکنیوقت رفتن"از راه می رسد و ناگاه جهانت لرزش میگیرد. اصلا "بنده" را چه به نگاه؟وقتی "مخاطب" غیر شما باشد؟! پ.ن: دلم که "گیر" تو باشد،از گیر "دنیا" راحتم.  
آن شب خدا را در نگاه های خسته ات دیدم.نگاه هایی که سرمای "دی" ماه را برایم تبدیل به تابستانی گرم کرده بود.نگاه هایی که دنیایم را به نبودنت هایت گره می زد.و من تمام گیسوی سفید برف ها را روی شانه های "زمستان" بافتم.باشد که "بهار" آغازیست برای پایان تمام نبودن هایت. #رسول_کرمی_ذوله
کودک درونم می بوسد نگاه تورا. نگاه تو می درد دل مرا. باتو رخت کودکی از تن درمی آورم
کسی که دنبال عالی شدن  باشه  هی نگاه نمیکنه  بقیه چه میکنن  اون هم همون کار رو کنههی نگاه نمیکنه  بقیه  نگاه کنن ببينن چطور شدههیچ  وقت سمت  نگاه دیگران نرو.امشب گذری ب گذشته کردم یعنی هیچ وقت از این گذشتم احساس رضایت نداشتم یعنی ن اینکه خوب بودهب عنوان جزیی از زندگی قبولش کردم حرفای ادم ها رو بشنو اما واسه هر چیزی م نگیر.مغزتو خودت بکار بنداز وگرنه خدا مغز نمیداد بهت .نظم امروز تا حدی مورد رضایت بود 
سلام، غريب تر از هر غريب!سلام، مزار بي چراغ، تربت بي زایر، بهشت گمشده!سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!سلام، امام غريب من!*‌ *‌ * * * * * * *ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.*‌ *‌ * * * * * * *ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.*‌ *‌ * * * * * * *ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غريبانه پیکرت را در هجو
نمی دانم چرا هر چشم آهویی خراسانی است چه رخ داده است که هر مشک خوشبویی خراسانی استطبيبان بهر درمان نسخه ها پیچیده اند امانگاه دردمندان سوی دارویی خراسانی است زمین تشنه وقتی می‌شود سیراب از باران چرا حس می کنم این ابر جادویی خراسانی است چرا هر کس زمین‌گیر است راهی می شود تا شرق ولی هنگام برگشتن پرستویی خراسانی است غريب از هر کجا آید به پابوس غريب طوس چنان پابست  آنجا می شود گویی خراسانی است مواظب باش آنجا ادعاها  وزن می گردند که در آن و
نوحه ی زمینه۲۸صفر،رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)مدینه غم‌بار است زهرا عزادار استچشمان طاها بسته شد مرثیه بسیار استشد بپا عاشورامی‌گرید مرتضیچون دگر شد تنها.واویلتاسیدی یا احمد.واویلتاامام ارض و سما کرده کفن طاهادارد تسلی می دهد به حضرت زهرالطمه ها از دشمنخورده او صد خرمنریسمان برگردن.واویلتاسیدی یا احمد.واویلتاوصیت احمد رفته به زیر پابه روز و شب در حق او ظالم کند غوغاغصب حق مولانیلی روی زهراکشته ذوی القربي.واویلتاسید
به تماشای نگاه تو قسمبعد از آنکه رفتیروح من قبل از توترک من کرد و دلم تنها شدمانده ام با نگه خاموش و سرد عکستبه کجا مینگری .آسمان تاریک استماه در پشت سرت مینگردقاب عکس دیوار.دردها در دل من قاب شدندبه تماشای نگاه تو قسم .قاب عکس دیوار 
غبار مقدم تو ، توتیای چشمانم ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم سحر که سفرۀ دل وا کنم به راز و نیازفقط وصال تو باشد دعای چشمانم اگر که بغض گلویم کمی ترک بخوردپر از ستاره شود این فضای چشمانم تمام عالم هستی، غريب در نظرمفقط فراق تو شد آشنای چشمانم دو دیده ام شده تاریک در حجاب گناهنگاه مست تو باشد ضیای چشمانم نظر به روی تو آداب و سعی خود داردسرت چو مروه و پایت صفای چشمانم به غیر دامن خیسم ز قطره قطرۀ اشککسی دگر نشنیده صدای چشمانم قسم به فاطمه داغی
متعجبم در میان سکوت خانه چرا باد آرامی نمی وزد ، همه دریا شدند ولی در این روزگار متلاطم من در پیله خود محبوس ماندم .شاید ترس دارم از دریایی ها و شاید هم از منشاء دریا می ترسم .از کوه شدن یا شاید کوه ماندن برایم سخت شده است . سخت به معنا اندوه از دست دادن یک نگاه .نگاه او که بود زندگی ام آرام داشت و حالا همه نگاه های به بي قراری های من ختم میشود .ای آرامشم می خواهم بدانی که من از خود برای تو گذشت کردم تا بدانی آنقدر بي انصاف نبوده ام که تو را بازی زما
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها،ز ابرها، بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستا
اندوه که از حد بگذردجایش را می دهد به یک بي اعتنایی مزمندیگر مهم نیست .بودن یا نبودن .دوست داشتن یا نداشتن .آنچه اهمیت داردکشداری رخوتناک حسی است .که دیگر تو را به واکنش نمی کشانددر آن لحظه فقط در سکوت غرق می شویو نگاه میکنی و نگاه و نگاه
حسین عزادار حسن شد واویلا وای صدواویلا وای حسن غريب در وطن شد واویلا وای صدواویلا وای حسین غريب بي کفن شد واویلا وای صدواویلا وای به زهر کینه خون دهن شد واویلا وای صدواویلا وای ****** متن و سبک نوحه در ادامه مطلب
آرام در آرایشگاه با آرایشی ملیح و کمرنگ و با لباس تور منتظر رضاست. مری از اتاق همراه بيرون می آید. با دیدن آرام و با لبخند به او نزدیک می شود. آرام در فکر است و سرش به گوشی گرم است. مری: منو نگاه کن ببينمت آرام سرش را از گوشی می گیردو با لبخند و ناز و عشوه به مری نگاه می کند. مری: (با تکان دادن سرشو نازک کردن صداش) وای وای وای، عشوه رو نگاه، نازو نگاه، (با صدای عادی خودش)اینارو برا دوماد نگه دار، به نظر من که اصلا ارزش دیدن نداری، ایشش.
محمدرضا:بعضی از خوابا خیلی حس سنگینی دارن.صبحی که بابام آروم رفت،من نبودمشیراز بودم،یادته؟.من هنوز خبر نداشتم.صبحش خواب دیدمبابام روی صندلی نشسته بود.بين همه جمعیت فقط به من نگاه میکرد.داشت میخندید وبهم نگاه میکرد.لبخندی که همیشه روی لبش بود حتی وقتی ناراحت بود.به من اشاره کرد و گفت بيا.من رفتم پیشش و گفت بيا بغلت کنم.بغلم کردبغلش کردمیه حس عجیب و غريب بود.انگار آخرین بار بود باید اینو تجربه میکردم اونم توی خواببغلش کردم.بغلش ک
معنای اول غريب ناشناخته بودن» یکی از معانی رایج غربت است. اگر معرفتی که شایسته و بایسته‌ی شخصی است، وجود نداشته باشد، او را می‌توان غريب» دانست. به عنوان مثال، اگر مردم با پزشک ماهری زندگی کنند، ولی او را نشناخته و به کمالات و تخصص و ایمان و دلسوزی او آگاه نباشند و با او مثل یک فرد بي‌سواد برخورد کنند، اصطلاحاً به آن پزشک،غريب» گفته
انتظار واقعی برای رسیدن امان نامه و خوردن مهر قبولی پای برگه تقاضایم توسط دستان آقا تازه از ابتدای فررودین ماه سال 1398 شروع شد.روزهای عید هر لحظه اش با انتظار و لحظه شماری برای امدن پیام تایید یا تماسی از دفتر نمایندگی آستان قدس گذشت، اما خبری نشد.عید به پایان رسید و روزهای فروردین یکی پس از دیگری می گذشتند و من هر روز پکر تر و بي حوصله تر می شدم.هر روز با خودم می گفتم، مگر جای توی روسیاه و گناه کار بين عزیزان و دوستان امام رضاست؟تو کجا و امین ب
قرن‌ها است که تردستی و شعبده‌بازی در فرهنگ‌های مختلف وجود داشته است و شعبده‌بازان با انجام تردستی‌هایی که عجیب‌و‌غريب به نظر می‌رسند، سر تماشاچیان را گرم کرده‌اند. جالب اینجاست تردستی‌هایی که انجام آن‌ها در نگاه اول غیرممکن به‌نظر می‌رسد، ترفند‌های خاصی دارد و انجام آن‌ها چندان هم کار سختی نیست و با تمرین و دانستن ترفند‌های شعبده‌بازی می‌توان کار‌های عجیب و غريب زیادی انجام داد.اگر به تردستی علاقه دارید و می‌خواهید سر از اس
هرخانه یک حسینیه ⭕️محرّم غريب نماند! ♦️بانصب بيرق و کتیبه عزا درب منزل یا آپارتمان، اجازه ندیم امسال #محرم غريب بماند!
                                                    نگاهنگاه از خاطرت آشفتگی کرد            شروع حسّ من دلبستگی کردخودم را بارها نکرار کردم                وجودم چهره ات را بندگی گرددویدن روی پلک چشمهایت           دلیل خسته و این خستگی کردوجودم شد وجودت آنچنانکه           دلم بر دیدنت یکدندگی کردسرودم من تو را در خط شعرم     که با تو واژه هایم زندگی کرد                                              شعر از ابراهیم ذاکری گورزانگی از کناب (برخ چِهمونِت)
فلسفه حجاب از دیدگاه امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام در مورد اینكه چرا نگاه مردان نامحرم به موی ن متاهل و مجرد حرام است ،‌ فرمود: این نگاه زمینه ساز هیجانی است كه درفرد نسبت به فساد كشش ایجاد می كند و زمینه ارتكاب عمل ناپسند را كه حرام است فراهم می نماید و همانند نگاه به موی زن نامحرم نظر به سایر قسمت های بدن زن كه نگاه به آن حرام است نیز حرام می باشد . ولی مواردی را خداوند استثنا نموده است ؛ چنانچه در قرآن می فرماید : بر پیرنی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها