و اگر او را فرشتهاي قرار می دادیم ،حتما وی را بصورت انسانی در می آوردیم ؛کار را بر آنها مشتبه میساختیم ؛همانطور که آنها کار را بر دیگران مشتبه میسازند. (الأنعام/9) پ.ن1: بعضی انسانها گاهی به معناي واقعی فرشته اند ، و گاهی هم.پ.ن2: دانـــلود آهنگ "مرهم" از اردلان سرفراز باصداي گوگوش.
باران محبتحق تعالی چون اصناف موجودات میآفرید، وسايط گوناگون در هر مقام بر کار کرد. چون کار به خلقت آدم رسید، گفت انی خالق بشرا من طین» خانه آب و گل آدم من میسازم. جمعي را مُشتبه شد گفتند: نه همه تو ساخته اي؟»اصناف: ج صنف، انواع، گونه ها / وسائط: ج واسطه، ابزارها / مَقام: جايگاه، موضع / بر کار کرد : به کار برد / إنّی خالقٌ بشراً مِن طین : من بشری از خاک میآفرینم، تضمین / خالق: آفریننده / طین: خاک / مشتبه: به اشتباه افتادن، اشتباه کننده/ خانه آب
دو چشمم گاهی اَبر و گاهی بارانقلب تو هم مثل من هست داغان؟بعد رفتن تو،گفتند بمن دیوانهدگر عاشق مباش و خواهانبه جماعت ِ بی احساسِ عشقنادیدهچه گویم مگر دل کندن هست آسانگفتند خیال پر زدن داشت و پر کشیدگفتم اندرون صدف، دُر هست پنهانگفتند آن دُر، بر گردنی شده آویزانگفتم عشق او می ماند تا ابد جاودانگفتند زعشق چه حاصل جز خوشه غمگفتم وقت برداشت همیشه هست گرانگفتند عشقِ بیمارِ آفت زده نباشد ارزشیگفتم در دل عُشاق بهايش هست یکسانگفتند بعد او خوب ب
سطح فکری مشرکان مکه در زمان ظهور دین خدا===============================================================گفتار هرکسو آنچه که می خواهد نشانگر شخصیت اوست .یک بررسی دقیق از آیات قرآن که بخشی از تاریخ نشر دین اسلام را نشان می دهد ثابت می کند که مشرکان علاوه ب غرض ورزی از سطح فکری بسیار پايین نیز برخوردار بودند.آیات ۴ تا ۸ سوره فرقان بیانگر آن خواستهاي کودکانه و جاهلانه است! كسانى كه كفر ورزیدند گفتند اين كتابجز دروغى كه آن را بربافته چیزى بیش نیست و گروهى دیگر او را بر آن
زمان گذشته یا حال التزامی؟ در یکی از سايتهاي اينترنتی، دبیری مطالبی درباره ی زمانها نوشته بود که بخشی از آن توجه مرا به خود جلب کرد: ((علی به احمد "گفت": هر وقت پدر و مادر "گفتند" به سمت شمال حرکت خواهیم کرد!)) در اينجا زمان افعال "گفت" و "گفتند" ماضی است و "خواهیم کرد" آینده! * پرواضح است که فعل "گفت" ماضی است و اما درباره ی فعل جمع (گفتند!) اين درست است که ساختار ظاهری آن مربوط به زمان گذشته است ولی گمان نکنم بتوان فعل "گفتند" را به زمان گذشته نسبت داد!
.
روزی به حضرت علی (ع) می گفتند:
شما شايستگی رهبری مردم را ندارید !!
گفته می شد: چرا ؟؟؟
می گفتند : *چون شما در صدر اسلام قاتل کفار و #منافقین بودید و از شما دل خوشی ندارند*
---
.
علی با اصرار میگفت که مراقب بساطم هست تا برگردم؛ شايد فکر میکرد نمیخواهم زحمت دهم یا نگران جنسهايم هستم اما فقط نگران اعلامیهها بودم. به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت باشگاه خبری فارستوانا»، گفتند، پیرمردیست، انقلابی، بسیجی، رزمنده و جانباز. گفتند، کولهبار خاطرات دارد و حرفهايش گنجینهاي است؛ حتی لنز دوربین سید مرتضی آوینی» هم در با من سخن بگو دوکوهه» ثبتاش کرده؛ گفتند مویی سپید کرده و محاسنش را؛ او هنوز هیئتدار است
در دانشگاه خیلی ها گفتند مغروری.زیاد از خود تعریف می کنی.برخی ها گفتند خیلی زر میزنی(بخونید ادعا می کنی)آخر هاي دانشگاه. خیلی ها می گفتند کینگبرخی ها می گفتند.(اسمش یک رازه بین من و دوستام)شجاع و ریسک پذیری.سربازی روز اول کاری کردم (براي خودم) ، به من گفتند ناخدا.( بیش از 50 سرباز می گفتند ناخدا.) ما هم فکر می کردیم خدايا تو سربازی هم بین چاپلوسا گیر افتادیم. تا امروز دوست عزیزم(همزاد) اين آزمون را معرفی کرد. من آزمون دادم. از اين آزم
السلام علیک یا ولی عصر(عج) روحی فداک. آنقدر دروغ گفتند؛ و یا نه! بیا خوشبین باشیم! حواسشان نبود و آنقدر ناراست گفتند رقیبان کرسیهاي ت که مردممان، ملت خون ِ دل خوردهی خون دادهمان بیتفاوت شوند به ت ِ عین دیانتمان. بیا خوشبین باشیم و نگوییم بیشتر از اينکه شهوت مقام گرفته باشدشان، عروسک خیمهشب بازی بدخواهان بودند براي تضعیف ِ انقلاب. آن ملت جان و خون بر دست، که انقلاب 57 را بر دوش کشیدند یا هنوز هُرم نفسهاشان تمام وجود
فیلم پی(ساخته آرنوفسکی) فیلم آرنوفسکی رو بیشتر از اينکه از حیث روانشناسی بررسی اش بکنم بايد از حیث فلسفی بررسی اش بکنم چون به نظر میاد اين فیلم کمتر یک فیلم روانشناختی است و بیشتر یک فیلم فلسفی است ولی فلسفه و روانشناسی عموما از هم دیگر جدا نیستند ، روانشناسی بین فلسفه ، ادبیات و علم وايستاده ؛ یه جايی وايستاده از هر جا جا خالی دادن بهش خودشو بتونه آویزون کنه . اين فیلم رو همونطور که دوستان گفتند آرنوفسکی ساخته و اولین فیلمش بوده و بنابراين خ
تدلیس ، از ریشة دَلَس و دُلْسَة به معناي ظلمت و تاریکی در لغت به معناي کتمان کردن و پوشاندن است. نخستین لغویان تدلیس در بیع یا هر امر دیگری را کتمان عیب آن» دانسته اند.ازهری (همانجا) تأکید می کند که تدلیس در اسناد حدیث از همین جا ریشه گرفته است و اين سخن منطقی می نمايد زیرا با توجه به ریشه اين واژه کسی که در معامله یا نقل حدیث تدلیس می کند، گویی امر را براي فرد مقابل خود تار و مشتبه می کند و حقیقت را از او پوشیده می دارد. سخن شهید ثانی نیز بر چنین
آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانهاي و در خواب شدند! مضمون کلّی اين رباعی منسوب به خیّام آشکار است ؛ حتّی عالمان و فیلسوفان بزرگ نیز از شب تاریک اين جهان راه نجاتی نیافتند و سرانجام آنان نیز در خواب شدند و مرگ را بهناگزیر پذیرفتند و تنها افسانهاي از آنان برجاي ماند! امّا رباعی را میتوان مقداری دقیقتر معني کرد و گفت: حتّی آنان که بر همۀ آداب و علوم احاطه یافتند یا محیط = اقیانوس
سلام روزتون بخیر و شادی و سلامتی اين گلها تقدیم به نویسندگان و کاربران خوب نسلی ساخته ممنون از همراهیتون سعی می کنم تا اونجايی که فرصت کنم پستهاي خوبی براتون بزارم نویسندگان نسلی ساخته هم در صورت تمايل و وقت اگه خواستند پست بزارند و هر کس از کاربران بلاگفا که وب داشت خواست نویسندۀ نسلی ساخته بشه یا تبادل لینک کنیم حتما خبر بدید با سپاس مدیر نسلی ساخته: شکیبا نعیمی
با سلام امروز یه سری از ضرب المثل هايی که درباره تنبلی و پشت گوش اندازیه رو براتون بنویسم 1. به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم ! ( دقیقا بعد از اين جمله حال آدم تنبل اين شکلیه) 2. فرزند عزیز نوردیده از دبه کسی ضرر ندیده ( همون دبه کردن خودمونه)3.گربه تنبل را موش طبابت می کند 4. تنبل خانه شاه عباسی 5. الهی که آقام آب بخواد
کفار: خدا کیست و در چه سال و تاریخى خدايت به وجود امد ؟ امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزى كه وجود داشته . كفار گفتند: چه طور میشود؟ !هرچیزى كه به وجود آمده یا قبلش چیزى بوده كه از او به وجود آمده ویا تبدیل شده!!امام على (علیه السلام) فرمود : قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟گفتند ٢ امام پرسید قبل از عدد ٢ چه عددیست ؟ گفتند ١ امام پرسید و قبل از عدد ١ ؟گفتند هیچ امام فرمود چطورمیشود عدد یك كه بعدش اعداد بسیاری هست قب
پیامبر (ص) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمرش در راه برگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد، زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر (ص) بايد رسالتش را به اتمام برساند. پس از نماز ظهر پیامبر (ص) بر بالاي منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: اي مردم! نزدیك است كه من دعوت حق را لبیك گویم و از میان شما بروم درباره من چه فكر می كنید؟» مردم گفتند: گواهی می دهیم كه تو آیین خدا را تبلیغ می كردی» پیامبر فرمود: آیا شما گواهی نمی دهید كه ج
دوستی که در موسسه المان شاغل بود تعریف می کرد . روزی همراه با دو المانی باستان شناس با ماشین به یزد می رفتیم . زمانی که به اردکان رسیدیم من به انها گفتم . سر راهمان روستايی است که من در ان جا بدنیا امده ام و تمام اهالی ان زرتشتی هستند . اگر می خواهید انرا ببینید می توانیم برویم و ان را ببینیم . انها استقبال کردند و با هم به مزرعه کلانتر رفتیم . تو مزرا گردشی کردند و از اتشکده قدیمی دیدن کردند و گفتند اين اتشکده به سبک اتشکده نو ساخته شده انرا تع
روزی بود و روزگاری. کلاغ شیطانی بود که دوست داشت همه را مسخره کند. مادرش به او پیشنهاد داد که اين کار را کنار بگذارد و همینکار را هم کرد. روزی ننه کلاغ رفت تا غذا بیاورد. و به پسرش گفت: در خانه بمان و از لانه دور نشو. ولی جوجه کلاغ به حرف ننه کلاغ گوش نکرد و از لانه بیرون پرید. افتاد در لابهلاي تیغ هاي کاکتوسی و برگها روی او را پوشاندند. کلاغی جوان در نزدیکهاي آنجا رفت و آمد میکرد و جوجه کلاغ را دید. کلاغ جوان رفت تا دوستانش را براي کمک بیا
مدتی در فارسی به کامپیوتر مغز الکترونیکی» میگفتند. بعد از ورود اين دستگاه به ايران در اوايل دهه ۱۳۴۰ نام کامپیوتر بهکار رفت. واژه رايانه در دو دهه اخیر رايج شده و بهتدریج جاي کامپیوتر را میگیرد. واژه رايانه پارسی است و از فعل پارسی راياندن به معني سامان دادن و مرتب کردن آمده. معني واژگانی رايانه میشود ابزار دستهبندی و ساماندهی.
در نزدیکی ده ملانصرالدین مکان مرتفعی بود که شب ها باد می آمد و فوق العاده سرد می شد. دوستان ملا گفتند: ملا بیا شرط بندی کنیم اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی، در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می دهیم و گرنه تو بايد یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی. ملا نصرالدین قبول کرد، شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و بايد به من سور دهید. گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ ملا نصر الدین گفت
طوبا خانم که فوت کرد همه» گفتند چهلم نشده حسین آقا می رود یک زن دیگر می گیرد. سه ماه گذشت و حسین آقا به جاي اينکه برود یک زن دیگر بگیرد، هر پنجشنبه می رفت سر خاک. ماه چهارم خواهرش آستین زد بالا که داداش تنهاست و خواهر برادرها سرگرم زندگی خودشان هستند، خیلی نمی رسند که به او برسند. طلعت خانم را نشان کرد و توی یک مهمانی نشان حسین آقا داد. حسین آقا که برآشفت همه» گفتند یکی دیگر که بیايد جاي خالی زنش پُر می شود.
سرگذشت ايران بی شباهت بسرگذشت مرغ افسانه قدما نیست که می گفتند هر روز مقارن غروب بالهاي خود را به هم می زند و از آن تولید شعله آتشی کرده و خود را می سوزد و بخاکستری تبدیل می شود، سپس صبح باز از میان آن توده خاکستر تازه و شاداب و جوان و بانشاط بر می خیزد و بادامه حیات مشغول می شود تاریخ ايران اين داستان را چندین بار تکرار کرده و بوضع غریبی نظر و توجه مطلعین را بخود معطوف ساخته است. منبع: سفرنامه خوزستان اثر رضا خان
افزايش فروش سازه هاي پیش ساخته کانکس ویلايی ، کانکس ارزان ، فروش کانتینر توجه به اصول مهمی در حوزه هاي مختلف ساخت و ساز ارزان می تواند در بسیاری از امور کارساز باشد. از اين رو توجه به اين نکته ضروری است که متناسب با بودجه و امکانات در دسترس بهترین سازه و بنا ساخته شود. در مناطق مختلف و با توجه به نیاز هاي مختلف می توان از سازه هاي پیش ساخته که با عنوان کانکس شناخته مس شوند . استفاده کرد. اين سازه پیش ساخته می تواند در حوزه ساخت سریع و با کیفیت و ک
وقتی اولین وبسايت ها ساخته میشدند تنها روش ساخت وبسايت کدنویسی بود که باعث می شد راه اندازی هر وبسايت ماهها به طول بیانجامدبه همین دلیل برنامه نویسان به اين فکر افتادند که نرم افزاری بسازند تا از میزان کدنویسی خود کم کنند و فقط دستور بدهند، براي مثال اگر گفتند که من یک منو براي سايت نیاز دارم نرم افزار آن منو را براي وب سايت بسازد و کدنویسی کند.به اين نوع نرم افزار ها سیستم مدیریت محتوا و یا سی ام اس گفته می شود.
آیا نوح تبعید شده بود؟پیش از اينها قوم نوح تکذیب کرده بودند. بنده مارا تکذیب کردند و گفتند: دیوانه است و به دشنامش راندند. (سوره 54 آیه 9). حال اگر نوح رانده شده بود (از منطقه اش رانده شده بود) چطور قومش میتوانند در هنگام رد شدن از کنار نوح که کشتی میساخت او را مسخره کنند (سوره 11 آیه 38). نوح نمیتواند هم طرد شده باشد هم توسط قومش مسخره شود. تو خداوند را پناه خود ساخته اي، و قادر متعال را پشتیبان خود خواندی.بنابراين هیچ بلايی برتو واقع نخواهد گشت و هیچ
سلام من میخوام اولین داستان میسترس و اسلیو بچه رو بنویسم فقط یادتون باشه اين داستان ساخته ذهن من هست و واقعی نیست و اين داستان از زبان اسلیو گفته شده(مثلا)خوب بریم سراغ داستان۰ مادر و پدرم میخواستن با دوستاشون بیرون بیرون برن و دوستاي اونا دخترشون رو به خونه ی ما اوردن من داشتم با اسباب بازی هام بازی میکردم مثل همیشه لیگ عدالت و انتقام جویان با هم متهد شده بودنند تا جلوی جوکر و الترون،بیزارو و لوکی یا ونوم و دث استروک رو بگیرند اسباب بازی ه
فدايیهاي سر تراشیده» شب از نیمه گذشته. ماه بر روی بقیع نور میپاشد، اما نور اصلی از پنج نفری است که کوچه کوچه را پیموده و به سمت بقیع میآیند. فاطمه بر ناقه نشسته و زینب، در جلوی او. علی افسار ناقه را گرفته و حسن و حسین در کنار او میآیند. عصرگاهی در ذهنش روايت میشود. علی با تک تک مردم مدینه صحبت کرد، آنها گفتند میدانند حق با علیست، آنگفتند شب هنگام، سر تراشیده میآیند براي آغاز قیام اما الان.
در روايت واقدی آمده است که ابوذر به عثمان گفت: من شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: چون فرزندان ابو العاص به سی مرد رسند، مال خدا را مايۀ غلبه و ثروتمندی خود میگردانند و بندگان او را بردگان و دین او را مايۀ تبهکاری قرار میدهند. عثمان از حاضران پرسید: آیا شما هم اين را از رسول(ص) شنیدهايد؟ گفتند: نه؛ عثمان گفت واي بر تو ابوذر بر پیامبر دروغ میبندی؟ ابوذر گفت: آیا نمیدانید من راست میگویم؟ گفتند: نه بخدا نمیدانیم؛ عثمان گفت: علی را براي من بخوانید
رايانه یا کامپیوتر دستگاهی است که براي پردازش اطلاعات تحت یک روال معین استفاده میشود.واژه کامپیوترمدتی در فارسی به کامپیوتر مغز الکترونیکی» میگفتند. بعد از ورود اين دستگاه به ايران در اوايل دهه ۱۳۴۰ نام کامپیوتر بهکار رفت. واژه رايانه در دو دهه اخیر رايج شده و بهتدریج جاي کامپیوتر را میگیرد. واژه رايانه پارسی است و از فعل پارسی راياندن به معني سامان دادن و مرتب کردن آمده. معني واژگانی رايانه میشود ابزار دستهبندی و ساماندهی.
گروهی از قورباغه ها، در حال عبور از جنگل بودند. دو تا از قورباغه ها، داخل گودال بزرگی افتادند. هنگامی که قورباغه هاي دیگر متوجه شدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه ی دیگر گفتند که آنها دیگر می میرند. آن دو قورباغه، توجهی به صحبتهاي آنها نکردند و تلاش نمودند تا با همه ی توانشان از گودال به بیرون بپرند. سرانجام، یکی از آن دو قورباغه به آنچه دیگر قورباغه ها می گفتند عمل کرد و دست از تلاش برداشت.
درباره این سایت