نتایج جستجو برای عبارت :

زنگت نمیایه

سونیا، حالی هم که میبینمش فکر می‌کنم همان سونیایی پنج سال پیش است. شوخ، قندول، شیطان، دوست داشتنی و مهربان. اما نه، تازه امروز فهمیدم او خیلی بزرگ شده است. امروز زنگی آمد از طرف خواهرم: سونیا: سلام من: علیکم خوبی؟ سونیا: شکر، حالی هیچ زنگتنميايه. من: زنگ زدم اما خاموش بود گوشیت. به هر صورت کجاست مادرم؟ سونیا: باش برایش میتم. مادرم: سلام خوب استی؟ من: شکر، شما خوبین؟ مادرم: معاش گرفتی؟ من: نه! مادرم: پس شبانه چی میخوری؟ من: خوب دگه، یک کاری میکنم.
سلام! امروز 10 روزه که یه حرفو تو دلم نگه داشتم و به استادم نگفتم تو که قول دادی به من زنگ بزنی (من که احازه ندارم و درست نیست و برنامه م با برنامه ایشون جور نیست و خودشون گفتن گه خودم زنگت میزنم) چرا زنگ نزدی نگفتم و نگفتم و هر روز به طرز فجیعی خودمو خوردم نمی دونی چجوریا ذهنم میخورتم اصلا!!! سردردای شدید بی کار میشم . آخ آخ . اگه بدونی با خودم چیکار میکنم این مواقع به خاطر چی به خاطر کی (با اینکه خودمم مطمین بودم همین جوری یادش رفته خب! مگه من کی ا
سونیا، حالی هم که میبینمش فکر می‌کنم همان سونیایی پنج سال پیش است. شوخ، قندول، شیطان، دوست داشتنی و مهربان. اما نه، تازه امروز فهمیدم او خیلی بزرگ شده است.امروز زنگی آمد از طرف خواهرم:سونیا: سلاممن: علیکم خوبی؟سونیا: شکر، حالی هیچ زنگتنميايه.من: زنگ زدم اما خاموش بود گوشیت. به هر صورت کجاست مادرم؟سونیا: باش برایش میتم.مادرم: سلام خوب استی؟من: شکر، شما خوبین؟مادرم: معاش گرفتی؟من: نه!مادرم: پس شبانه چی میخوری؟من: خوب دگه، یک کاری میکنم.مادرم:
چه كردی تو با ما ای مُعلِّم ای دَبیراِنَّما  فی امتَحانِ  عربی  كردید  دیراَنْتَ  حَسَّنتَ  كِلاس  را  با نورِ  دیده  كجای دَهر وقتِ امتحان یك زنگ بودهمیرَكی چه بگویدكه ازاین كارنشایدآگاه داشته است پیش از شُما یك امتحانِ كارگاهگَر شُما راهی به ذِهنَت میرسد ای مهربان كُن شما رَحمی  وُ  بگذر ازسَرِ این امتحانبُگذَرید   ازحال وُ   اضطرابی   نگَرانانْتَ   مُرسَل   فی     روستایِ  تُمگَران    (تشكر از آقای مُرادكهوری،دبیرِ عربی٢)ما امتح
امروز سالروز تولد توست و من پیش تو نیستم نمیدونم چگونه عاشقانه ترین روز خدا رو جشن بگیرم وقتی در كنارم نیستیچگونه این لحظه های زیبا رو با تو قسمت كنم وقتی حضورت ممكن نیستدلم می خواست در كنارم بودی و میدیدی كهبرای روز میلادت از عمیق ترین دریاهااز بلندترین كوه ها و از سخت ترین صخره ها خواهم گذشتكاش در كنارم بودی و می دیدی كه قلبم راچگونه در جعبه ای رنگارنگ میگذارم تا به تو هدیه كنماما حالا که از هم دوریم بدون كه در سخترین لحظه هاشادترین روز

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

طــراحی دکــوراسیــون داخـــلی