نتایج جستجو برای عبارت :

میون تموم نداستن ها دوست دارم وقت دلتنگیام

♥میــــون تمـــوم نـــداشتــــن هـــا♥ ♥دوســـــت دارم♥ ♥شــــانـس هــر روز دیــدنتـــو نــدارم ولـــی♥ ♥دوســــت دارم♥ ♥وقتــی دلـم هــواتــو میکنــه حـــق شنیـــدن صــداتــو نـدارم ولـــی♥ ♥دوســـــت دارم♥ ♥وقتــــایـــی کــه روحـــم درد داره و میشکنــه شــونــه هــاتـــو واســه گـریـه کــردن کـم دارم ولـــی♥ ♥دوســـــــت دارم♥ ♥وقــــت دل تنگیـــام آغــــوشتــــو بــرای آروم شـــدن نــدارم ولــــی♥ ♥دوســــــت
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم برای پشت کردن به آرزوهای محال به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطر بوی لال
تو هم خنجر بزن ، من زخم کاری دوست دارمشبیه موزه هایم ، یادگاری دوست دارم شکوه بیستون هستم که از تکرارها خستمبیا فرهاد شو ، من کنده کاری دوست دارم فقط لج می کنی من عاشق این کارها هستمگلم من شاعرم ناسازگاری دوست دارم تو دعوت نیستی در خلوتم اما بیا گاهیبیا که میهمان افتخاری دوست دارم تو مثل بهمنی آرامی و محجوب اما منشبیه منزوی ، دیوانه واری دوست دارم تو خود را دوست داری ، آینه این را به من گفت وبدان من آنچه را که دوست داری ، دوست دارم
همیشه از خودم می پرسم که چرا من اینجا هستم! چه چیزی در درون من وجود دارد که اچازه نمی دهد آن طور که دوست دارم زندگی کنم! همیشه از خودم متنفر می شدم که من هم مثل دوستای دیگه ام اونچیزی نیستم که اون ها هستند از نظر من اون ها خیلی کار بلد و حرفه ایی بودند و من فردی بودم که هر چه بیشتر آموزش می دیدم بیشتر دچار یاس و ترس از نداستن می شدم. گاهی اوقات فکر می کردم که به اندازه ایی که باید بلد باشم، بلدم پس چرا باید دوباره جست و جو کنم!! لحظات سختی بود و هست! ز
یکی رو تو قلبم دارم که نباشه نیستم ، یکی رو دوست دارم که همه وجودمه ، یکی رو دوست دارم که قلبم مال اونه ، یکی رو دوست دارم که نفسم به نفساش وصله ، یکی رو دوست دارم که قشنگ ترین حس رو با اون تجربه کردم یکی رو دوست دارم که مخاطب خاصمه ، دوستت دارم قلبم
زندگی را دوست دارم چون با یادت سپری میشود… خواب و رویا را دوست دارم چون با بودن تو شیرین میشود… مهربانی را دوست دارم چون تو اینگونه است… این جملات را دوست دارم چون به یاد تو می افتم… تو تنها رویای منی حق منی♥️❤️
تو را دوست می‌دارم
تو را به جای همه نی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه نی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.
جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو
 من از عهد آدم، تو را دوست دارماز آغاز عالم، تو را دوست دارمچه شب‌ها من و آسمان تا دم صبحسرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالیمن ای حس مبهم، تو را دوست دارمسلامی صمیمی‌تر از غم ندیدمبه اندازه‌ی غم تو را دوست دارمبیا تا صدا از دل سنگ خیزدبگوییم با هم: تو را دوست دارمجهان یک دهان شد هم‌آواز با ماتو را دوست دارم، تو را دوست دارمقیصر امین پور       
دارم به اینکه بهت فکر نکنم، فکر میکنم. هر ‌کار میکنم تهش ختم میشه به تو. کاش میشد یه روز یه گوشه نشست، ازصبح تا شب هی به تو فکر کرد. هی فکر کرد ، هی فکر کرد. انقدر که تموم شی؛ که دیگه فکری از تو برام نمونه! یه عمره یه گوشه نشستم و دارم بهت فکرمیکنم. تموم نمیشی، اما تمومم کردی!!! مانلی آوین
دوست دارم که دور باشم از هرچیز مثل چکمه و چتر و چاله و چوله از زمین و زمان شکایتی ببرم پیش قاضی شهر ماسوله دوست دارم بگویمت از او از کسی که عاشقی بلد است از کسی که بیتا صفت است او که بی والد است و بی ولد است دوست دارم که عاشقش بشوم جا دهم میان سینه ام، او را صبح تا شب بگویدم که چرا شب تا صبح بگویمش زیرا دوست دارم خدا صدا زنمش آخر او خدای هرچیزیست او که خوب می‌فهمد تمام مرا پس همین بس، هیس و دیگر ایست
یادته همیشه بهم میگفتی بچه ای؟ منم دلم میشکستو میگفتم نخیرم، نیستم حالا که فکر میکنم میبینم حق با تو بود من خیلی بچه بودم مث بچه ها برای کوچکترین چیزا ذوق میکردم مث بچه ها دروغ بلد نبودم مث بچه ها دلم پاک بود و وقتی میگفتم دوست دارم ینی واقعا دوست داشتم از ته ته ته دلم. مث بچه ها دلم میشکست و اشک تو چشمام پر میشد و مث بچه ها دو دقیقه بعد میبخشیدمت مث بچه ها صبحمو با تو شروع میکردم و شبمو با تو تموم! اره من خیلی بچه بودم اما تو خیلی بزرگ بودی دوست د
سلامدیگه طاقتم تموم شده کاش وجودشو داشتم خودمو میکشتم ،خیلی دوست دارم اینکار بکنم اما من یه ترسوام ،خدا خودت منو از این دنیای لجن ببر ،خدا جونم من دیگه نمی تونم خسته شدم ،سی سال دارم عذاب می کشم دریغ از یه روز خوب دریغ از یه لبخند از ته دلم دریغ از یه شادی عمیق همش جلوی دیگران نقش بازی کردن که زندگی خیلی خوبی دارم اما به خدااااااااا حالم داره از این زندگی بهم می خوره پر شدم از تنفر پر شدم از خستگی .کاش یه هو همه فراموشی بگیرن و منو یادشون
دوازده سال پیش، همچین روزی یکی که شش سال بیش تر نداشت، تصمیم گرفت یه باشگاه تو پیام نما ایجاد کنه، اولش فکر نمی کرد از همه جای کشور عضو پیدا کنه، فکر نمی کرد که یه روز بشه تموم زندگی کسی، فکر نمی کرد بشه دوست صمیمی خیلیا، اون پسر بچه ی شش ساله که الان هجده ساله اس و دیگه بیش تر از این رشد نمی کنه، کاپیه. اون باشگاه هم، باشگاه شیک پروازمونه، تو تموم این دوازده سال با همه ی قهر و غر و شیطنتامون ساخته و کنار اومده، هم چنان هم مثل روزای اول دوستمون د
حس های بدی که وجودمو فرا گرفتن و دارن از درون نابودم میکننحس خفگی ممتداحساس کردن سنگینی روی قفسه ی سینه امحس سنگی که تو گلوم گیر کردهحس گر گرفتگیضعف شدید و شل شدن دست و پامحس بی میلی به همه چیز تو این دنیا به جز یه همراهاشکایی که بی اختیار و بی دلیل میریزنچشمایی که هی پر و خالی میشن از اشک هایی که انتها ندارنبغضی که نمیدونم واسه چیه ولی تموم نمیشه و همچنان اشکایی که قصد ندارن تموم بشن         البته این پست مربوط به دیروز بود که نتونستم همون مو
این روزها آدم ها را جور دیگری دوست دارم، حتی بعضی ها را به بهانه های ساده ای دوست دارم. راننده خطی ونک-سعادت آباد را دوست دارم. او که وقتی نگاهش می کنی همیشه اخم دارد در صورتش، سبیل های پر پشت دارد، او که عکس کودک خردسالش را هرجا که توانسته در تاکسی اش چسبانده است، همان که محال است در تاکسی اش بنشینی و از کودکش تعریف نکند، او را دوست دارم، مرذی که چهره خشن اش هیچ ارتباطی با قلب مهربانش ندارد، مردی که نگاهش اصلا مهربان نیست، خیلی کم می خندد و فقط
‍ تو را دوست دارم، ولی رو نکردم فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم نگفتم، که روزی که گفتم بگویی : کف دست خود را که من بو نکردم! ضمیر مخاطب برایم تو بودی به غیر از تو، من، قصدی از ''او ''نکردم سرم با تو چرخید هر سو که رفتی دلم را به غیر تو هم سو نکردم به پیش حسودان تو اعتنایی به یاوه سرایی بدگو نکردم خودت را، خودت را. تو را دوست دارم تو را دوست دارم، ولی رو نکردم قیصر امین‌پور
دانلود آهنگ دوست دارم این هوارو مهدی جهانی + متن آهنگ دوست دارم این هوارو هم اکنون در رسانه مدی موزیک دانلود آهنگ جدید مهدی جهانی به نام دوست دارم این هوارو Mehdi Jahani – Doost Daram In Havaro اینستا گرام هنرمند اینستاگرام مدی موزیک مهدی جهانی دوست دارم این هوارو ترانه : —– آهنگ : ——- تنظیم : ——– متن آهنگ مهدی جهانی دوست دارم این هوارو تو رو دیدم دلم از دست رفت آخه زیباتر از تو مگه هست مگه میشه رو تو چشمامو بست تو یه احساس نابی تو دلم من مغرور به تو عاشق
 لیلی جان من_تو_را_دوست _دارم.بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشق های مدرسه ؛ بیشتر از تقلب در امتحانحتی بیشتر از بستنی های قیفیِ قدیمپفک های طعمِ پنیرتو را بیشتر از توپهای پلاستیکی کوچه های خاکیبخدا تو را از خوابِ نرسیده به صبح هم، بیشتر دوست دارمبیشتر از صبح های جمعهعصرهای لواشک،آلوچهتو را از زنگهای تفریح هم بیشتر دوست دارم.بیشتر از خیلی ؛ بیشتر از زیاد!من تو را یك عالمه دوست دارم.
زندگی قشنگهسختی و بالا پایینی داره اما با این حال برای من دوست داشتنیههدف های زیادی دارم و راه و مسیر طولانی اما میخوام تا رسیدن به هدفمتموم تلاشم رو کنم که بتونم موفق بشماولویت با درس و قبول شدن توی گرایش مورد علاقمهالبته تک بُعدی بودن رو دوست ندارمنمیخوام تموم وقتم بشه درس خوندندر کنارش میخوام فیلم های مورد علاقم رو نگاه کنم و کارایی که دوست دارم رو هم انجام بدممثلا اینکه چند روزه خیلی دلم میخواد اسکرپ بوک درست کنمچیز باحالیه و باید انج
امروز باخبر شدم، مادر دوست وبلاگی 17. ساله، یعنی یاسی بانوی عزیز، آسمانی شدند.نمیدونم چرا این روزهای بد تموم نمیشه. خودمم گرفتار مشکلات زیادی شدم و واقعا هر روز آرزوی مرگ میکنم، از طرفی خبرهای بد هم پی در پی از راه میرسند. خدایا. زان یار دلنوازم، شکریست با شکایت. خدایا چرا تموم نمیشه این روزهای بد. خداوندا به دوست عزیزمون صبر بده. 
                 الان که دارم این نوشته را پست جدید وبلاگت میکنم                           ساعت ۶ صبح روز ۸ فروردین سال ۱۳۹۹                                وای امیرعلی جان کلی ذوق کردم                        تونستم دوباره بیام سراغ این وبلاگ قدیمی                            که چند ساله اصلا سراغشم نیومدم                              چه زود گذشت این دوران و سالها                                       اتفاقات زیادی داشت          روز و شبهای متفاوت و دوست داشتنی سخت و آسو
چقدر دلم غمگینه
چقدر دلم تنگ میشه واسه ی این روزها واسه ی این لحظه ها واسه كسانی كه دارم این روزها رو باهاشون میگذرونم
چقدر دلم تنگ میشه واسه ی این باغ واسه ی این محیط
من زندگی موقتی این روزها رو خیلی دوست دارم
من واقعا نمیدونم بعد از تموم شدن این روزها چی قراره آرومم كنه
من اینجا، با این آدما خاطره دارم، خاطره درد كمی نیست.
 
دلم شهادت می خواهد دوست دارم بدنم قطعه قطعه شود در راه خدا دوست دارم از این قفس جسم بیرون بیایم وآزاد ورها پر بگشایم در جوار شهدا به آرامش برسم دوست دارم لبخند رضایت را روی لبان مهدی فاطمه ببینم. خدایا میشه؟؟؟؟
من عاشقانه خودم را دوست دارم خود نازنینم را. تمام اشتباهاتم را دوست دارم. تمام بدی هایم را.تمام بدجنس بودن هایم را. من خودم را دوست دارم و برای بهتر شدن خودم تلاش میکنم من عاشق خودم هستم چرا که در حال رشد هستم من خودم را دوست دارم و کمک میکنم که بهترین باشم تکرار میکنم من خودم را عاشقانه دوست دارم هر روز خدای بزرگ کنارم بود و هست هر لحظه شکر میکنم بخاطر داشتن نعمات زندگی ام بخاطر هرچیز که بمن ندادی و بعدها حکمتش را دریافتم بخاطر هر چیز که بمن دا
باز عشق منو به مرز اشک ریختن کشید چرا چون جدیدا فیلم خیلی میبینم اعتراف میکنم بچه بودم به خاطر فیلم هندی گریه میکردم ولی الان به خاطر پایان غمگین نیست بلکه حسودیم میشه وقتی فیلما تموم میشه طرف برگرده به این فکر میکنم که تو هیچوقت بر نمیگردی و من فقط تو رو دوست دارم عین تو فیلما عجیبه این حد از دوست داشتن ولی واقعا دوستت دارم میخوام یه روز بغلت بهت بگم  چقد دوستت دارم و تو نری بمونی میشه یه بار فیلما واقعی باشن میشه تو برگردی غیرممکنه ولی میخو
سر به روی شانه های مهربانت میگذارمعقده ی دل میگشاید گریه ی بی اختیارماز غم نامردمی ها بغضها در سینه دارمشانه هایت را برای گریه كردن دوست دارم، دوست دارمبی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم، دوست دارمخالی از خودخواهی من، برتر از آلایش تنمن تورا بالا تر از تن، برتر از من دوست دارمعشق صدها چهره دارد، عشق تو آیینه داردعشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارمدر خموشی چشم من را، قصه ها و گفتگوهاستمن تورا برجذبه ی محراب دیدن دوست دارممن تورا بالا
چقدر درس بخونم :/ همش دارم درس میخونم از بچه گی تا حالا تازه به سرم زده بود برم یه لیسانس پرستاریم بگیرم الان تو پروپزالم موندم دارم با خودم این شعر رو میخونم چرا عاقل کند کاری که یوسف گمگشده باز اید به کنعان گوه مخور :/ اوووووووووووف این فوق هم همش دردسر برا من :/ اوووووووووف تموم شو درس تموم شو اقا من نشسته بودم گوشه خونه یه گاهی زبان میخوندم اما درگیرم نبودم راحت خوب اومدیم این ارشد کوفتی از اون ور اون مریم که زد ناکارمون کرد از این ورم
کشیدی نقشه قالی عشقم دواندی چله اش * را توی پشکم * بتار و پود روحم رخنه کردی مرا دارم*زدی دیوونه کردی دوتا گاوه* زدی بر پای دارم * نپرسیدی چرا از حال زارم نمودی بارم * و رفتی ز پیشم ولم کردی ميون قوم و خویشم سپردی دست من مغراض* وشونه که آرومم کنی در کنج خونه فرستادی کلاف رنگ قالی منو کردی عجب حالی به حالی گلی* و مله ای * دوغی * و مشکی نخودی* چهره ای* زرد و زرشکی بدادی پودرو* با پود صفره * ولکن با دلم هرشب تو طفره تموم نقشه را جوری که گفتی ببافیدم به دلخو
دوست دارم با تو باشم چون هیچ وقت از با تو بودن خسته نمی شوم،حتی وقتی با هم حرف نمی زنیم،حتی وقتی نوازشم نمی کنی،حتی وقتی در یک اتاق نیستیم،باز هم خسته نمی شوم،هرگز دده نمی شوم،فکر کنم به خاطر این است که به تو اعتماد دارم،به افکارت اعتماد دارم،می توانی بفهمی چه می گویم؟همه آنچه در تو میبینم و هر آنچه نمیبینم را دوست دارم.با این همه،ضعف هایت را میدانم،اما احساس میکنم همین نقاط ضعف تو و نقاط قوت من هستند که باهم سازگارند،ترسهای مشترک نداریم.
حالا من با همه کنار اومدم حتی با خودم ، حالا من همه رو دوست دارم و حقو به اونا میدم ، واقعا هم حق با اوناست ، فقط یه ذره قلبم درد میکنه که میدونم علتش احساساتی هست که در مقابل هم قرار گرفتن ، حس دوست داشتن اونا ، و توقع اینکه اونا هم بهم محبت کنن ، یه جورایی قلبم سخت تموم شد براش ، اینکه نمیتونه چنین توقعی داشته باشه ، این سخت تموم شد واسه همین یه ذره گاهی قلبم درد میگیره ، جالبه دیگه اون حرارت قبل رو ندارم هر که چیزی میگه ، با ملاحظه به اندازه نصف

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها