نتایج جستجو برای عبارت :

نگاه‌تان می‌کنم. نگاه‌تان به اطراف است، به گرما، به آبِ بی‌موجِ رودخانه، به تابستان نیز به دوردست‌ها. با دست‌هایی به زیرِ چانه، دست‌هایی سفید بسیار زیبا، نگاه می‌کنید بی‌آن‌که ببینید. بی‌آن‌که کوچک‌ترین حرکتی بکنید، از من می‌پرسید چه شده. من مثل همیشه می‌

آن شب خدا را در نگاه های خسته ات دیدم.نگاه هایی که سرمای "دی" ماه را برایم تبدیل به تابستانی گرم کرده بود.نگاه هایی که دنیایم را به نبودنت هایت گره می زد.و من تمام گیسوی سفيد برف ها را روی شانه های "زمستان" بافتم.باشد که "بهار" آغازیست برای پایان تمام نبودن هایت. #رسول_کرمی_ذوله
 "تا دارمتنگاه به مردمنمیکنم." مرا چه به نگاه؟"تا نگاه میکنیوقت رفتن"از راه می رسد و ناگاه جهانت لرزش میگیرد. اصلا "بنده" را چه به نگاه؟وقتی "مخاطب" غیر شما باشد؟! پ.ن: دلم که "گیر" تو باشد،از گیر "دنیا" راحتم.  
کودک درونم می بوسد نگاه تورا. نگاه تو می درد دل مرا. باتو رخت کودکی از تن درمی آورم
امروز گربه‌ای را دیدم که خیره نگاهم مي‌کرد. تا به حال شده است برای سه دقیقه مداوم به چشم طرف مقابل نگاه کنی؟ حین یک گفتگوی داغ شاید. معمولا ما نگاهمان حین گفتگو به اطراف می چرخد و قبل از سه دقیقه ماراتنِ نگاه قطع می شود. اما این نگاه طولانی معجزه می کند. نه به آن دلیل معروف که شاید کمی ماورایی باشد: چشم دریچه روح است. بلکه فقط یه این دلیل ساده که نگاه طولانی نشانه ای است از اهمیت دادن، نشانه ای است از نهایت تمرکز. و این تمرکز و توجه بخش بزرگی از ع
کسی که دنبال عالی شدن  باشه  هی نگاه نمیکنه  بقیه چه میکنن  اون هم همون کار رو کنههی نگاه نمیکنه  بقیه  نگاه کنن ببینن چطور شدههیچ  وقت سمت  نگاه دیگران نرو.امشب گذری ب گذشته کردم یعنی هیچ وقت از این گذشتم احساس رضایت نداشتم یعنی ن اینکه خوب بودهب عنوان جزیی از زندگی قبولش کردم حرفای ادم ها رو بشنو اما واسه هر چیزی م نگیر.مغزتو خودت بکار بنداز وگرنه خدا مغز نمیداد بهت .نظم امروز تا حدی مورد رضایت بود 
تورا نگاه مي‌کنم که خفته‌ای کنار من پس از تمام اضطراب ، عذاب و انتظار من تورا نگاه مي‌کنم که دیدنی ترین تویی و از تو حرف مي‌زنم که گفتنی ترین تویی من از تو حرف مي‌زنم شب عاشقانه مي‌شود تو را ادامه مي‌دهم ، همین ترانه میشود کاش به شهر خوب تو مرا هميشه راه بود راه به تو رسیدنم ، همین پل نگاه بود مرا ببر به خواب خود که خسته‌ام از همه کس که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس من از تو حرف میزنم شب عاشقانه میشود تو را ادامه میدهم ، همین ترا
مى‌دونی دخترم، گاهی، دقیقاً تو سال‌هایی كه قلبت سرشاره از احترام و رعایت، از انگیزه و از شور و شعف، شاید برای یک لحظه خودت رو تو احاطه‌ى نآمیدی و تاریكی و دلشوره ببینی، بترسی، به خودت و باورها و رویاهات شک كنی،  قلبت رو شكسته و ناآروم ببینی و از خودت بپرسی كه كجایی و روح ِ دل‌نازکت سرگشته‌ی كدوم سرزمین‌هاست؛ دخترم، مَحیاى من، توی این لحظه‌ها، به آیینه نگاه كن، به چشم‌هات نگاه كن، به چشم‌هایی كه معناى هر لحظه‌ی زندگی‌ان؛ به مژه‌هات ن
سالها میگذرد و باران که برای سیراب کردن زمین می بارید با شوق،قطره هایش را تماشا می کنیم، پائیز که می رسید صدای خش خش برگهایش آرام آرام بیدار میکند ابرهای خیسی را که نوید باران میدهند و زمستان را بی منت برای زنده کردن بهار آماده میکند.رودخانه ها حرکت میکنند و صدای موج دلنشینش برای تصنیف بهاری بوی زلال و شفاف می دهد،رودخانه ای را که به تماشا نشستم ناخودآگاه گذرش را همچون مسیری آرام و منظم دیدم که این موجِ آهسته سنگریزه های درون آب را چنان با م
انتخاب موسیقی نسل جدید از نگاه روانشناسی در سال های اخیر ما شاهد تغییر و تنوع در سبك های هنری از جمله موسیقی هستیم كه در این مجال سعی براین است كه به موسیقی امروز ایران بالاخص سبك هایی كه نوجوانان و جوانان امروز ایران می پسندند بپردازیم. همانطور كه می بینیم برخی از نوجوانان و جوانان امروز كشور ما به نوعی از موسیقی تمایل نشان می دهند كه با جامعه ایران هنجار نیست. ترانه هایی كه از الفاظ غیر متعارف و سنت شكنانه و یا گاهی از متن های مستهجن حتی الف
به تماشای نگاه تو قسمبعد از آنکه رفتیروح من قبل از توترک من کرد و دلم تنها شدمانده ام با نگه خاموش و سرد عکستبه کجا مینگری .آسمان تاریک استماه در پشت سرت مینگردقاب عکس دیوار.دردها در دل من قاب شدندبه تماشای نگاه تو قسم .قاب عکس دیوار 
هر هفته پنجشنبه ها به آنجا میرفتیم. حال و هوایش با همه جا فرق داشت. در چوبی اش را که میکوبیدیم با آن صدای ظریف و لرزانش می گفت :: > حتی لحن صدایش هم با هميشه فرق مي‌کرد. شعر را که مي‌خواند ماهی گلی های کوچک. بزرگ توی حوض دلم لیز مي‌خوردند. به او که نگاه مي‌کرد داشت به چراغ نگاه مي‌کرد. من هم نگاهم افتاد به چراغ. نور شعله هایش کمتر از هميشه بود. انگار داشت خاموش مي‌شد. هر لحظه نور چراغ ضیف و ضیف تر مي‌شد.
روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد.جلو رفت و از او پرسید: شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می کنی؟» جوان با تعجب جواب داد: ماهی ۲۰۰۰ دلار.» مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود ۶۰۰۰ دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجا پیدایت نشود، ما به کارمندان خود حقوق می دهیم که کار کنند نه اینکه یکجا با
متعجبم در میان سکوت خانه چرا باد آرامی نمی وزد ، همه دریا شدند ولی در این روزگار متلاطم من در پیله خود محبوس ماندم .شاید ترس دارم از دریایی ها و شاید هم از منشاء دریا می ترسم .از کوه شدن یا شاید کوه ماندن برایم سخت شده است . سخت به معنا اندوه از دست دادن یک نگاه .نگاه او که بود زندگی ام آرام داشت و حالا همه نگاه های به بی قراری های من ختم میشود .ای آرامشم می خواهم بدانی که من از خود برای تو گذشت کردم تا بدانی آنقدر بی انصاف نبوده ام که تو را بازی زما
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها،ز ابرها، بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستا
اگر گاهی عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .»، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها . آنکه به چشم نظام احسن » به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم دیده » می شود، هم زیبا» دیده می شود، تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم . زیبا بینی » هستی و حیات، هم آرامش روح و وجدان می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افز
هميشه به قدری از تابستان تنفر داشتم كه  حد و اندازه ندارد!!!گرمایش.حوصله سر رفتنحتی حالا كه چندین سال است سر كار میروم باز هم به شدت قدیم از تابستان متنفرم.گرما و شلوغی بیمارستانمان.زبان خیلی خوب پیش میرود.با اینكه 7 شدم اما باز باید بخانم تا از آزمون اصلی مطمئن باشم.3.5 میلیون پول بی زبان است!!! الكی كه نیست!!!.خدا كند هر چه زودتر این تابستان تمام شود.البته به خوشی!!!
امام علی(علیه السلام) مي‌فرمایند هرگاه فردی از شما زنی را دید و به شگفت آمد (یعنی برای او جلب توجه كرد) به نزد همسر خود رود، زیرا نظیر آنچه در آن زن دیده است در همسر خود او نيز هست، پس شیطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند و اگر همسر ندارد دو ركعت نماز بخواند و بسيار حمد خدا گوید و بر پیامبر و آل او صلوات فرستد سپس از خداوند درخواست كند كه از فضل خویش همسری عطایش فرماید، پس همانا خداوند هم از روی مهر و رأفتِ خود نیاز او را برط
اندوه که از حد بگذردجایش را می دهد به یک بی اعتنایی مزمندیگر مهم نیست .بودن یا نبودن .دوست داشتن یا نداشتن .آنچه اهمیت داردکشداری رخوتناک حسی است .که دیگر تو را به واکنش نمی کشانددر آن لحظه فقط در سکوت غرق می شویو نگاه میکنی و نگاه و نگاه
* بدنم دو روز است زیر آفتاب تابستان هم مي‌لرزد . * آدم‌ها (که خودم هم شامل‌شان مي‌شوم) هميشه با یک سری کلیشه‌ها واکنش نشان مي‌دهند . فرقی ندارد قبل از پیش‌آمدی چه‌قدر برایش تعریف کرده بودی از اوضاع . دم‌دست‌ترین حرف ممکن را شبیه لقمه در دهانش مي‌جود و قی‌اش مي‌کند بیرون . حالا هر چقدر این آدم نزدیک‌تر، حال بدی حرفش بیشتر .* من در این سال‌ها فقط مریم را دیده‌ام که کلی گویی نمي‌کند و هميشه جور دیگر نگاه مي‌کند . و بعد از گفتن حرفی ب
آرام در آرایشگاه با آرایشی ملیح و کمرنگ و با لباس تور منتظر رضاست. مری از اتاق همراه بیرون می آید. با دیدن آرام و با لبخند به او نزدیک می شود. آرام در فکر است و سرش به گوشی گرم است. مری: منو نگاه کن ببینمت آرام سرش را از گوشی می گیردو با لبخند و ناز و عشوه به مری نگاه می کند. مری: (با تکان دادن سرشو نازک کردن صداش) وای وای وای، عشوه رو نگاه، نازو نگاه، (با صدای عادی خودش)اینارو برا دوماد نگه دار، به نظر من که اصلا ارزش دیدن نداری، ایشش.
 مهمان خویشتنم کسی به غیر من دعوت نیست!                 (رسول ادهمی)  چه لذت بزرگیه در خلوت خودت بشینی و کتاب بخونی ، نقاشی بکشی، موسیقی گوش بدی، بنوازی ، بنویسی . برقصی ، به آسمون نگاه کنی و . لحظه هایی که فقط برای خودته . لحظه هایی که رویا میبافی ، آرام میشی ، عاشق میشی ،   مسافر میشی و بالای کوهها، دره ها ،جنگلهاو دریاها پرواز میکنی از سرزمین های مختلف عبور میکنی ادمهای مختلف رو میبینی بر فراز کوهها ،طلوع و غروب خورشید رو میبینی ،به گذش
آدمهای این دوره و زمانه را باید از رنگ نگاهشان شناخت نه حرفهایشان ! هر نگاهی ؛ رنگ خودش را دارد و هر شخصی در نگاه دیگری ؛ رنگی مختص به خود را عجبا که در میان این همه رنگ از نگاه‌های رنگی آدمیان رنگارنگ ؛ زندگی برای برخی فقط به رنگ سیاه و سفيد است ؛ درست مانند فیلمهای قدیمی ؛ فیلمهایی همچون موسیو ووردو اثر چارلی چاپلین یا کازابلانکای تا ابد ماندگار در تاریخ صنعت سینما ؛ با این تفاوت که زندگی از قاب نگاه این افراد به اندازه تماشای فیلم‌های نو
گنجشک از باران پرسید:کار تو چیست؟باران با لطافت جواب داد:تلنگر زدن به انسان هایی که آسمان خدا را از یاد برده اند.گاهی باید کرکرۀ زندگی را پایین بکشیم و با خود خلوت کنیم .و به پیرامون مان با دقت بیشتری نگاه کنیم،شاید چیزهایی را از یاد برده باشیمیه وقت هائی هست که جز خودمان چیزی را نمی بینیم حتی خدا را      
آرزوهای آنی :مردی در دوردست ها پسرک معصومانه وبا صورتی سفيد و ساده ودر کمال خجالت ودوستداشتنی، هزارتومن داد وگونی خالی آردی گرفت و با تک نان بر بری از نانوایی دور شد. درخواست محجوبانه و با صورت سفيد و نورسته اش و لهجه افغانی مرا ی به دوردست ها برد در لحظه قامت و صورتش در میان ده ها نفر ی که هرروز در صف می امدند، مرا گرفت و جذب کرد. شد انسانی تکین و دوست داشتنی و نادر. به ناگاه تیتر یک سوال یا مسابقه از ذهن گذشت.
                                                    نگاهنگاه از خاطرت آشفتگی کرد            شروع حسّ من دلبستگی کردخودم را بارها نکرار کردم                وجودم چهره ات را بندگی گرددویدن روی پلک چشمهایت           دلیل خسته و این خستگی کردوجودم شد وجودت آنچنانکه           دلم بر دیدنت یکدندگی کردسرودم من تو را در خط شعرم     که با تو واژه هایم زندگی کرد                                              شعر از ابراهیم ذاکری گورزانگی از کناب (برخ چِهمونِت)
رادیو فارس؛ برنامه گذر چهار فصل، با موضوع: تابستان، گرما، و سفر / تاریخ پخش: پنجشنبه 5 مرداد 1397
تابستان، گرما، سفر (قسمت 1)تابستان، گرما، سفر (قسمت 2)
(جهت دریافت و یا شنیدن فایل صوتی برنامه، بر روی نام برنامه کلیک کنید)
فلسفه حجاب از دیدگاه امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام در مورد اینكه چرا نگاه مردان نامحرم به موی ن متاهل و مجرد حرام است ،‌ فرمود: این نگاه زمینه ساز هیجانی است كه درفرد نسبت به فساد كشش ایجاد می كند و زمینه ارتكاب عمل ناپسند را كه حرام است فراهم می نماید و همانند نگاه به موی زن نامحرم نظر به سایر قسمت های بدن زن كه نگاه به آن حرام است نيز حرام می باشد . ولی مواردی را خداوند استثنا نموده است ؛ چنانچه در قرآن می فرماید : بر پیرنی
فلسفه حجاب از دیدگاه امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام در مورد اینكه چرا نگاه مردان نامحرم به موی ن متاهل و مجرد حرام است ،‌ فرمود: این نگاه زمینه ساز هیجانی است كه درفرد نسبت به فساد كشش ایجاد می كند و زمینه ارتكاب عمل ناپسند را كه حرام است فراهم می نماید و همانند نگاه به موی زن نامحرم نظر به سایر قسمت های بدن زن كه نگاه به آن حرام است نيز حرام می باشد . ولی مواردی را خداوند استثنا نموده است ؛ چنانچه در قرآن می فرماید : بر پیرنی
استراتژی (راهبردهای) امتحان: 1- صورت سؤال را کاملاً با دقت بخوانید. باید بدانید که آیا امتحان نمره منفی دارد یا نه. باید بدانید که چقدر زمان دارید(این بر راهبرد شما فرمانروایی می کند) 2- یک نگاه سطحی به امتحان بیندازید. امتحان را سریعاً بخوانید و آن سؤالاتی که آسان هستند را اول پاسخ دهید. آنهایی را که می دانید به طرز مناسبی علامت گذاری کنید. 3- برای بار دوم چک کنید و سؤالات سخت تر را جواب دهید. ممکن است که نشانه هایی از پاسخ های دفعه اول به دست آوری
معرفی کتابهای: الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث»، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی» و کتاب شادمانی». الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث» کتاب الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث» نوشته حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین محمدمحمدی ری‌شهری به دو زبان عربی و فارسی از سوی سازمان چاپ و نشر دارالحدیث منتشر شد. کتاب الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث در 9 فصل و 496 صفحه منتشر شده است. درآمدى بر الگوى شادى در اسلام» عنوان فصل یکم این کتاب است.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها