نتایج جستجو برای عبارت :

هر صبح روز تازه ای می بینمت به شوق می خوانمت به نام

عمری به هر کوی و گذر گشتم ؛ که پیدايت کنم. اکنون که پیدا کرده ام ؛ بنشین تماشايت کنم. الماسِ اشکِ شوق را ؛ تاجی به گیسویت نهم. گل هاي باغ ِ شعر را ؛ زیبِ سرا پايت کنم. بنشین که من با هر نظر ؛ با چشم ِ دل با چشم ِ سر ؛ هر لحظه خود را مست تر از روی زیبايت کنم بنشینم و بنشانمت، آن سان که خواهم، خوانمت. ؛ وین جانِ بر لب مانده را، مهمانِ لبهايت کنم. بوسم تو را با هر نفس اي بختِ دور از دسترس.
____________________________________________________________________________________ بايد از او گفت، اما با زبانی تازه تر با حروف روشنی، با واژگانی تازه تر کربلا زیبايی محض است، از زینب بپرس تا بیابی از امام جان، نشانی تازه تر خون او گل مي کند هر سال در جان زمين خون او گل مي کند در ناگهانی تازه تر "بر مشامم مي رسد هر لحظه بوی کربلا" از قیام او شنیدی داستانی تازه تر؟ باز کن چشمي به روی خطبه هاي روشنش حرف هايش را تماشا کن، جهانی تازه تر خط بکش بر صورت اسطوره
امروز روز شعر و ادبیات فارسیه و همين مناسبت جدیدترین سروده ام که دیروز سرايیدم رو براتون مي نویسم مي خواهمت قبايی چون سبزه سبز رویان مي خواهم چراغی چون شمس مژده گویان مي خوانمت به باغی چون بلبل و پرستو یا با نواي عاشق یا با نوايی از نو از باغ پرشکوفه ،از دشت بی ملالی!!! یا کز سراي عاشق از فرط بی خیالی!!! چون شاعران مجنون سرايمت سرايی اي سر سراي عاشق سوداي بی نشانی!!! لطفا نظرتون رو در مورد شعرم بگید
مي دانی قادرجانم؟ شايد اگر مي دانستی چه قدر مي خواهمت اين طور مهجورم نمي گذاشتی. مسأله ناز و ادا و اين حرفها نیست. دست و دلم به نوشتن نمي رود. زخمي تر از آنم که بتوانم چیزی بنویسم. حالا حالاها هم نمي توانم. اگر همان روز که آمده بودی و گفته بودی هنوز مي خوانمت مجال داده بودی بگویم که چقدر ناخوشم و ناتوان شايد زودتر باخبرت مي کردم. همه ی اين روزها را توی کابوس بودم و توی خواب. بگذریم. فقط اين که فعلا نوشتن نمي توانم.
متن و آهنگ سرود ورزش دختران »هرصبح(روز)تازه اي        مي بينمت به شوقمي خوانمت به نام        خوش ميرسی زراهاي روز نو درود        (اي زندگی سلام ) 2جمع خوانی مرد و زن (وطن):        سلام ،اي سروگلستان سلامسلام ،اي نوگل خندان سلام        سلام ،اي چشم وچراغ وطن(سلام اي دخترايران سلام ) (2)اي همه بود و نبودم        عشق توشمع وجودماي وطن اي كه به مِهرم ،        مرهم زخم تو بودمبنگرم اكنون – ايران            غرق سرور و سرودمدر پی قله بشكوه        عاز
خداي چشم‌هاي بی‌رمقخداي دست‌هاي به‌سوی‌ تو برخاستهخداي قلب‌هاي بی‌روزنه از‌‌ نورخداي جبران‌ کننده‌ی استخوان‌هاي شکستهامان و بی‌امان ميخوانمت!به روزهاي عجیبی که حرمت اميد در دلم نگهداشته نمي‌شود و حسرتِ مُطوّل نرسیدن‌ها عصیان‌گری مي‌کند در وجودم.به آرزو‌هاي دست‌از‌جوانی شسته‌‌ی ناکام.به اميدهاي عقیم سربرآورده از خاک قلبم که بی‌هیچ ثمری، خشکیده‌حال ونزار رها مي‌شوند و چشم‌هايم را خیره به‌خود مي‌کنند. تابلکه ازپس ری
متن ترانه توقع ترانه سرا حامد یزدانی شبیه من شدی یا نه؟حالا حالم رو ميدونی؟چرا مي ترسی از فردا؟تو که ميگفتی مي تونیتو که ميگفتی آغوششیه جاي امنه تو دنیاتچرا قلبت ترک خورده؟چرا ساکت شدن چشمات؟دارم مي بينمت از دور تن خستت پر از دردهکجا دیدی اونی که رفت با درد تازه برگرده؟نه اينجا جاي موندن نیست از اون روز که گمم کردیمن احساسم رو کشتم تا نتونی دیگه برگردیتوقع داری از قلبمکه خالی باشه از کینهخودت ميدونی بعد از توبه هر چی عشقه بدبینههمون جايی
هنرمند معاصربايد تمام فکر و ذکرش روی یک کار مشخص بگذارد و اگر بخواهد موفق شود تا انرژی او پخش نشود . هنرمند معاصر یابد یک کاشف باشد هر روز بايد یک چیز تازه کشف کند. چیزهايی مي بیند که ممکن هر کسی نبیند. هنرمند یعنی همين، یعنی تو مو مي بینی و من پیچش مو، داستانش همين است. آن کاری هنر ست که در آن هنرمند فکر، ايده، حرفهاي تازه و تکنیک تازه را نشان دهد . جذابیت هنر از آنجا شروع ميشود که شما یک حرف تازه و یک راه تازه ايجاد کرده باشید.
کتاب آفتاب تازه منتخبی ازسروده هاي احمدرضاناصرحکمت حاوی سی وپنج اثرازاشعاربرگزیده ودرسه بخش برکه همسازوآفتاب تازه تنظیم وبصورت مصورمنتشرشده است. طراحی نقاشی خط برگرفته ازفضاي مينویی اشعاربصورت جداگانه درهرصفحه توسط هنرمندبزرگوار اقاي دکترصباح صالح انجام گرفته است که ارتباط بصری بهتری رابراي مخاطب بوجود مي آورد. پیش سخن منتشرشده در کتاب سروده هاي آفتاب تازه: (آفتاب تازه) تخلص نیست نام اشناي دل است به سادگی مي آیدوبه نرمي مي رود مجاورر
 روز هشتم آبان‌ماه سال 86، جهان یکی از شاعرانش را از دست داد؛ زنده‌یاد قیصر امين‌پور، شاعر آیینه‌هاي ناگهان»، مثل چشمه، مثل رود» و دستور زبان عشق». هرچند امين‌پور در حوزه‌هاي مختلف فعالیت کرد و جریان‌ساز بود، اما وجهه شاعری او بیش از دیگر وجوهش در یادها مانده است. امروزه کمتر کسی است که دفتری از سروده‌هاي او را نخوانده باشد، شعرهاي خودمانی و دوست‌داشتنی؛ شعرهايی که باب سلیقه خیلی‌هاست.به یاد قیصر امين‌پور شاعر ماندگار و عضو پیوس
اصلا بیام اينجا داستان دنباله‌دار زندگی دردناکمو بنویسم؟ وبلاگ درمانی؟ قسمت بندیش ميکنم مثلا پست قبلی ميشه قسمت اول. ها؟ یا اينم مث چیزاي دیگه نصفه ول ميدم؟ ادامه عنوان: قانون احتمال ميگه هنوزم آپشن هست. بقیه ش رو خودتون امتحان کنید
 آبی دریا قدغن شوق تماشا قدغنعشق دو ماهی قدغن با هم و تنها قدغنبراي عشق تازه اجازه بی اجازهبراي عشق تازه اجازه بی اجازهپچ پچ و نجوا قدغن رقص سايه ها قدغنکشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا قدغنبراي خواب تازه اجازه بی اجازهدر اين غربت خانگی بگو هرچی بايد بگیغزل بگو به سادگی بگو زنده باد زندگیبگو زنده باد زندگیبراي شعر تازه اجازه بی اجازهبراي شعر تازه اجازه بی اجازهاز تو نوشتن قدغن گلايه کردن قدغنعطر خوش زن قدغن تو قدغن من قدغنبراي روز تازه اجازه ب
زائر کوی حسین، گشته دل و جان ما
بسته به موی حسین،حال پریشان ما
دلخوشی عاشقان، روضه خون خداست
جنّت ما هیأت است، مقصد ما کربلاست
مولايم، اربابم یا حسین،از عشقت بی تابم یا حسین
فریاد هل من ناصرت در یاد ماست
یا لیتنا کنّا معک فریاد ماست (۲)
در پی روح خدا، سوی خدا مي رویم
همچو شهیدان سوی، کرب و بلا مي رویم
جان و دل عاشقان، نذر رضاي ولی
نذر علمدار عشق، حضرت سید علی
همراز گلهاي پرپرم، سرباز گمنام رهبرم
آخر شهیدم مي کند عشق ولی
چشم من و فرمان تو سید علی
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: یک فنجان قهوه براي من بیاورید.» صدايی از آن طرف پاسخ داد: شماره داخلی را اشتباه گرفته اي. مي دانی تو با کی داری حرف مي زنی؟» کارمند تازه وارد گفت: نه» صداي آن طرف گفت: من مدیر اجرايی شرکت هستم، احمق.» مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: و تو ميدانی با کی حرف ميزنی،بیچاره.» مدیر اجرايی گفت: نه» کارمند تازه وارد گفت: خوبه» و سریع گوشی را گذا
انسان هميشه ناتمام است» اين یک حرف و لفظ و گزاره تازه و بدیعی نیست. بداهتش بر بداعتش چیره است. حرف ها و لفظ ها و نام ها وقتی به حضوری تازه فراخوانده مي شوند؛ باده سخن (لوگوس، کلام) تازه، معنا و معرفت و فهم نو در جامشان ریخته مي شود به هر ميزان کهنه وکهن که باشند به هر ميزان که بداهت داشته باشند. به هر ميزان که تکراری بوده باشند دیگر کهنه و بدیهی و تکراری نیستند. تازه و بدیع اند. برايمان تازگی و بداعت دارند نه کهنگی و بداهت.
سال 1398 مبارک باز خروش مي کنم باده اي نوش مي کنم بر خلف فسرده ها جنب و جوش مي کنم هستی ام تازه شود شور بی انداره شود سرور گم گشته ها باز پر آوازه شود مست و مستور مي شوم در پی نور مي شوم در هواي نو شدن جور و واجور مي شوم مصطفی کریميان مقدم مردقلم
آشنايی با تازه هاي تکنولوژی ناهید هاشملو ۱۳۹۸/۸/۹ بدون نظر 3 0 آشنايی با تازه هاي تکنولوژی ما هر روزه شاهد پشرفت­‌هاي چشمگیری در زمينه تکنولوژی هستیم. پیشرفت­‌هايی که زندگی را براي ما آسان‌تر مي‌­کند و وضع ما را بهبود مي­‌بخشد که البته به اين مي­ گویند روی خوب تکنولوژی! ما با توسل به تکنولوژی جهان را به یک دهکده کوچک تبدیل کردیم و ارتباطات را در آن سرعت بخشیدیم. ما با استفاده از تکنولوژی بسیاری از بیماری­‌ها را که قبلاً راهی براي درمان آن
کتاب داستان هاي آفتاب تازه2 کتاب آفتاب تازه 2منتخبی ازداستانهاي نویسنده وشاعرمعاصراحمدرضاناصرحکمت است اين کتاب دومين اثرمنتشرشده هنرمنداست که حاوی پنج اثرارزنده شامل: بی آغاز،حیران،گمشده،خلوت خاموش وآفتاب تازه تنظیم وتوسط انتشارات سراي کهن منتشرگریده است. انسان وپندارهاي اوازدیدگاه شاعرانه اين هنرمند درداستانهايی کوتاه تجسم یافته که اين روايت اوسبب مي شود انسان درنهايت تنهايی به باورهاي حقیقی خویش نزدیک شود.
چند روزی در خانه بماندم نفسی تازه کنم دور ریزم دردم تا که درمان بشوم جرعه اي آب بخوردم تا که تشنه نشوم از سر شب نشستم تا به سحر تا که شايد تو مهمانم بشوی لب لبخنی با تو تازه کنم منتظر ماندم نشد از تو خبر با خود بگفتم قلمي در دست بگیرم خاطراتی بنویسم چکنم از بخت بدم سرفه از نو بر جانم قدرت بگرفت نگذاشت تو را بینمُ خدمتی تازه کنم سرفه آه . بگمانم ترس عشق است که هر ثانیه اش شوری بدل بگرفت بی تو ولله بامرض چند روزی درگیرم تیک تاک ساعت بخدا امانم ببری
هواي تازه خوردن اين نیست که در و پنجره ها را باز کنیم تا باد، اگر بوزد و ميلش به سوی ما باشد، خودش را یله بدهد توی اتاق هامان. اين  نیست که چند لا لباس بپوشیم، بساطی مهیا کنیم و برویم وسط باغی، بالاي کوهی، کنار دریايی، دشتی، دمنی. اين ها که هواي تازه نیستند. همان هواي مانده است. کم پیش مي آید که هوا تازه باشد. هواي همه جاي زمين بیشتر اوقات کهنه است و هواي تازه اي براي خوردن نیست مگر در آستانه تغییر فصل ها. اين زمان است که هوا به معناي واقعی کلم
پیش سخن منتشرشده درکتا ب داستان هاي آفتاب تازه2 به منظورمشاهده دکلمه پیش سخن کتاب "داستانهاي آفتاب تازه ۲" " اينجا "را کلیک کنید. _ براساس متن پشت جلدکتاب داستانهاي آفتاب تازه 2 _ آوا : استادايرج شايسته پور _ تنظیم: خانم صنم اوشلی نه بیشتراز زندگی ونه کمترازآن، من امتداد روايت بی آغازم.درنزدیکی خلوت وجودم کلماتی مرامي سرايند، گاه درخلسه وشعروغوغاي رنگ ونور. وگاه،درضیافت داستان هايی کوتاه وماندنی. دل بسپار برمن بی من، که مرداحساسم وتوراباشوق ب
ستايش۳ با متوسط ۵۲۸۰۶۳ بازدید در تلویبیون، رکورد تازهاي در بازدیداينترنتی یک سریال را به نام خود ثبت کرد. اين در حالی است که قسمت بیست و پنجم اين فصل از مجموعه ستايش با عبور از مرز ۱ ميلیون بازدید به عدد ۱۰۵۴۰۳۹ رسید.در گزارش تازهاي که پیرامون تعداد مخاطبان سریال ستايش منتشر شده است، علاوه بر حجم ميلیونی مخاطبان تلویزیونی، سايت تلویبیون به اعدادی تازه در مخاطبان اينترنتی دست یافته است. به طوری که تعداد جستجوی ستايش ۳» در تلویبیون، به
____________________________________________________________________________________   بايد از او گفت، اما با زبانی تازه تربا حروف روشنی، با واژگانی تازه ترکربلا زیبايی محض است، از زینب بپرستا بیابی از امام جان، نشانی تازه ترخون او گل مي کند هر سال در جان زمينخون او گل مي کند در ناگهانی تازه تر"بر مشامم مي رسد هر لحظه بوی کربلا"از قیام او شنیدی داستانی تازه تر؟باز کن چشمي به روی خطبه هاي روشنشحرف هايش را تماشا کن، جهانی تازه ترخط بکش بر صورت اسطوره هاي پیش از اينتا به لحن خون، حق
شروع بدنسازی از صفر، ماه اول بدنسازی شروع بدنسازی آن هم براي یک بدنساز تازه کار کـة بة دنبال تغییر انـدامش است، دنیايی شتاب زده و پر هیجان دارد، هیجانی کـة ممکن است بة آسیب و دوری گرفتن از ورزش منجر شود و یا نه، شايد اين شروع، استارت آینـده‌اي بةتر براي انـدامش باشد، بة همين دلیل در اين مطلب مي‌خواهیم نکاتی کلیدی و مهم براي شروع بدنسازی یک بدنساز تازه کار را براي‌تان توضیح دهیم.در ادامه با تک اسپرت همراه باشید شروع بدنسازی از صفر قبل از شر
تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار مي گشت که هزینه اي به خانواده تحميل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد
  نابینا به ماه گفت : دوستت دارم . ماه گفت : چه طوری ؟ تو که نمي بینی . نابینا گفت : چون نمي بينمت دوستت دارم . ماه گفت : چرا ؟ نابینا گفت : اگر مي دیدمت عاشق زیبايیت مي شدم ولی حالا که نمي بينمت عاشق خودت هستم
چون بلور که در نجابت ساکت ماه و نقره که با طینت تازه‌ی ماهی شعر با من؛ در خلوت‌ هاي ناشناخته‌ی جان من است اما، چون ماه كه فلس‌هايش را مي بخشد به ساکت جاری رود ترانه هايم را من نثار مي كنم به رنج هاي زمين به شوق خیس نگاهی در قرن‌ هاي آینده‌ی دور و. مي مانم.
هوا سرد شده نه آنقدر که دل سرد شومکه تازه دل گرم شده بودماما بايد دوباره دل بکنمکه ماهی اين آب براي من تازه نخواهد بودماهی نیمه جانی ست در آب چشمانم غوطه وردوباره بايد دلخواسته ام را بگذارم و بگذرم.دلم دارد مي لرزد.هوا سرد شده و تنم سردتر  
باز هم کلمه اي با پیشوند in از زبان انگلیسی انتخاب کردم کلمات مرتبط آن را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار مي دهیم ˌɪnəˈveɪʃn̩- Innovation -En - اينویشِن-= تغییر، ابداع، بدعت، نو اوری، چیز تازه معانی دیگر : نوآوری، تازه اندیشی، ابتکار Innovation -Turk - اين نویشِن=چیز نویی وارد کردن، نوآوری شده ، ابداع، بدعت، نو اوری، چیز تازه، و. in اين =داخل، درون، توی، اندرون، فرو، پايین، زیر، سقوط، افت، افتادگی، زوال، لغزش، نزول، ریزش، ریختن، بدن، اندام، جسد،
با توجه به استقبال روزافزون مخاطبان براي بزرگداشت و شناختِ شخصیت بزرگ دکتر محمدعلی اسلامي ندوشن» بر آن شدیم که نسخه ی تازه اي از فیلم مستند ايشان را که 17 سال پیش به عنوان پايان نامه ی لیسانس سینمايم ارائه کرده بودم، براي خواهندگان ارائه دهیم. نسخه ی تازه ی اين فیلم، مدت زمانی بیشتری خواهد داشت و تدوین و صداگذاری نو خواهد شد؛ همچنین مجموعه اي از مصاحبه ها با استادان ادبیات و شاهنامه و ايران شناسی نیز به آن افزوده مي شود.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

شلمچــــه چهـــــاربـــــــرج نشر روانشناسی