نتایج جستجو برای عبارت :

پیران قبیله راحرمت کن ولیکن به ایشان مولع مباش

از آموختن ننگ مدارابتدا واژه های مهم متن ، معنی و توضیحی دربارۀ واژه های کلیدی:ننگ: خجالت.شرم.  / میاسا:دست برندار. / آرام نگیر.فعل نهی از مصدر آسودن.نمای:نشان بده. فعل امر از مصدر نمودن /داد دادن: انصاف دادن.عدالت را رعایت کردن.داور: قاضی . / مستغنی: بی نیاز.  /تیمار : خدمت و محافظت از بیمار. اندیشه.  /پیدا کردن: ظاهر کردن.آشکار ساختن.مُحال:دروغ.بی اصل. ناممکن. / از جای شدن: خشمگین و ناراحت شدن. / ضایع:تباه. تلف.  / قرابت:خویشاوندی.مولَع: شیفته. حریص. بسیا
خدا گفت مشرک بارها گفت یه مشرک تحلیل درستی نداره پس غمگین مباش حس جونم یه مشرک یاد گرفتع شرک بورزه یاد گرفته دورو باشه یاد گرفته ازار بده بازیگر خوبی مشرکارو به حال خودشون رها کن خدا هم رهاشون کرده مهر زده به دلشون مهر بزن به اسمشونبه حرفاشون مهر دوری
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.نبیند مدعی جز خویشتن راکه دارد پرده پندار در پیش  
پندهای بیست و دو گانه زرتشت که ۳۷۰۰ سال پیش آن را به ما آموخته و به یادگار گذاشته 1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نیامده است رنج و اندوه مبر 2. پیش از پاسخ دادن بیاندیش 3. هیچکس را تمسخر مکن 4. نه به راست و نه به دروغ هرگز قسم مخور 5. خود برای خود، همسر برگزین 6. به ضرر کردن کسی خوشنود مشو 7. تا جایی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما 8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی 9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش 10.
معرفی کتاب خانواده گودرز و پيران در شاهنامه (علم برادران ایران و توران) خانواده‌های گودرز و پيران در شاهنامه (علم برداران ایران و توران) کتابی نوشتهٔ محمدیونس طغیان ساکایی است که به بررسی دو خاندان گودرز و پيران در شاهنامه فردوسی می‌پردازد. شاهنامه فردوسی یکی از بزرگترین آثار حماسی جهان است. فردوسی با این یادگار جاودانه - که عمری را با هزار مشقت در سرایش آن سپری کرده - فرهنگ و بزرگترین بخش معنوی جامعه ما را از تباهی و فراموشی نجات داده است.
جوانه ها : شاید باور نکنید اما اعضای یک قبيله همه با چشمان رنگی متولد شدند و به قبيله چشم آبی‌ ها معروف هستند. یک جهش ژنی نادر منجر به این شد که کودکان قبيله‌ای در اندونزی چشم‌های آبی زیبایی پیدا کنند. این قبيله که "Bouton" نام دارد، اعضای آن از سندرم "Waardenburg" رنج می‌برند. این یک جهش ژنتیکی است که با برخی از مشکلات ارگانیک مانند از دست دادن حس بویایی و شنوایی همراه است و همچنین به بیماران مبتلا به آن چشمانی به رنگ آبی می‌بخشد.
*برای هیچ چیز در زندگی، غمگین مباش*
ای یار قدیم عهد چونی وای مهدی هفت مهد چونی ای خازن گنج آشنائی عشق از تو گرفته روشنائی ای رحم نکرده بر تن خویش وآتش زده بر به خرمن خویش چونی و چگونه‌ای چه سازی من با تو تو با که عشق بازی چون بخت تو در فراقم از تو جفت توام ارچه طاقم از تو چون با تو به هم نمی‌توان زیست زینسان که منم گناه من چیست من ماه و تو آفتابی از نور چشمی به تو می‌گشایم از دور دلتنگ مباش اگر کست نیست من کس نیم آخر؟ این بست نیست؟ فریاد ز بی کسی نه رایست کاخر کس بی کسان خدایست نظام
چون او را وفات نزدیك آمد، هفتصد دینار وام داشت. همه به مساكین و به مسافران داده بود. در نزع افتاد. غریمانش به­‌یكبار به بالین او آمدند. احمد در آن حال در مناجات آمد. گفت: الهی مرا می‌بری و گرو ايشان جان من است، و من به گروم به نزدیك ايشان. چون وثیقت ايشان می‌ستانی كسی را برگمار تا به حق ايشان قیام نماید، آنگاه جان من بستان. در این سخن بود كه كسی در بكوفت و گفت: غریمان شیخ بیرون آیند.
مسجد که هست، میکده جای نماز نیست جایی که آب هست، تیمم مجاز نیست پند از زبان عالم اهل عمل خوش است اظهار فضل این همه فاضل نیاز نیست! گفتار نیک و خوب تو ارزانی تو باد! کردار تو به جز به ددان هم تراز نیست غافل ز خویش! در پی عیب کسان مباش! کاین قصه جز حکایت سیر و پیاز نیست از بانگ ادعای تو گوش فلک کر است طبل میان تهی که دگر جزو ساز نیست!!!! نوکیسه های تازه به دوران رسیده را سرمایه ای به جز هوس و کبر و آز نیست هر کس به نرخ روز ،خورد نان خود یقین! نامرد و خائن
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،خاطراتت را،نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیواردلت…در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقبباشد؛زمین می خوری…زخم بر می داری…و درد می کشی…نه از بی مهری کسی دلگیر شو …نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…به خاطر آنچه که از تو گرفته شده،دلسرد مباش، تو چه می دانی؟شاید … روزی … ساعتی … آرزوینداشتنش را می کردی…تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتهابر عکس نفس بکشد …در آینده لبخند بزن…این همان
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد هر کس حکایتی به تصور چرا کنند چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در من یزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند م
سخنان زیبا و آموزنده از کوروش کبیر ای پسر من نیکو کار باش نه بدکار زیرا زندگانی انسان جاودان نیست و هیچ چیز از کردار نیک لازمتر نمی باشد سخنان کوروش کبیر فرمانروایی بر مردمان به شیوه ای نیک و والا بزرگ تر از هر کار دیگر است. سخنان کوروش کبیر چون خوشی رسد بسیار خشنود و غره مشو و چون سختی رسد غمگین و افسرده مباش زیرا هر خوشی یک ناخوشی و هر نیکی یک بدی در پی دارد.
 شکست ها و نگرانی هایت را رها کن، خاطراتت را، نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت… در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد؛ زمین می خوری… زخم بر می داری… و درد می کشی… نه از بی مهری کسی دلگیر شو … نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم… به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه می دانی؟ شاید … روزی … ساعتی … آرزوی نداشتنش را می کردی… تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار … هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها بر عکس نفس بکشد … در آیند
 : درحدیث موثق ازحضرت صادق ( علیه السلام ) منقول است كه اهلخانه كه یك گوسفند نگاه دارند خداوند روزى گوسفند را بايشان بدهد وروزى ايشان را زیاد كند وفقر از ايشان یك منزل دور شود و اگردوگوسفند نگاه دارند خدا روزى آنها را برساند و روزى ايشان را زیادكند و پریشانى از ايشان دو منزل دور میشود و اگر سه گوسفند نگاهدارند حقتعالى روزى آنها را برساند و روزى ايشان را زیاد گرداند وپریشانى از ايشان در اصل برطرف شود
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی امحتــی اگـــر به دیده رویــا ببینی اممن صورتم  به صورت شعرم شبیه نیستبر  ایــن  گمـــان  مباش  کـه  زیبا  ببینی امشاعر شنیدنی ست ولی میل،میل توستآمــاده ای  کـــه  بشنـــوی ام  یا  ببینی ام ؟این واژه ها صراحت تنهایـی من اندبا این همه مخـواه که تنها ببینی اممبهوت می شوی اگر از روزن ات شبیبی خویش در سماع غزل ها ببینی امیک قطره ام كه  گاه چنان موج می زنمدر خود کــه ناگزیــری دریـــا ببینی امشب های شعر خوانی من ب
بهم میگه تو از بچگی دنبال چیزایی که همه واسش میمیرن نبودی، ولی همه اونارو خیلی راحت به دست آوردی. و میدونم راست میگه. اما در عوض، چیزای عجیبی خواستم که برای خواستنشون مسخره شدم و خیلی وقتا نرسیدن بهشون برام خیلی دردناک بود میخوام بدونی استخدام شدن آرزوی همیشه من نبود. اونقدر آرزوم نبود که اگه قدرت داشتم جلوی آدمای اطرافم بایستم، شاید یهو ردش هم میکردم. اما استخدامی آرزوی همیشه خیلیاس. و نیاز الانِ من.
من یار مهربانم              دانا و خوش زبانمگویم سخن فراوان              با آن که بی زبانمپندت دهم فراوان              من یار پند دانممن دوستی هنرمند              با سود و بی زیانماز من مباش غافل              من یار پند دانم
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردمچرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در توبه خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردمخیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو ترمن اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردمفشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری رازحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردمفرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر توسرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردمصفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما راولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردمم
شعر کودکانه در مورد کتاب و فواید آن:
من یار مهربانم              دانا و خوش زبانم
گویم سخن فراوان              با آن که بی زبانم
پندت دهم فراوان              من یار پند دانم
من دوستی هنرمند              با سود و بی زیانم
از من مباش غافل              من یار پند دانم
 
در روزگارانی دور در قبيله ای از دیار عرب به نام قبيله عامریان رییس قبيله که مردی کریم و بخشنده و بزرگوار بود و به دستگیری بینوایان و مستمندان مشهور، به همراه همسر زیبا و مهربانش زندگی شاد و آرام و راحتی داشتند. اما چیزی مثل یک تندباد حادثه آرامش زندگی آنها را تهدید می کرد. چیزی که سبب .
دو چشمم گاهی اَبر و گاهی بارانقلب تو هم مثل من هست داغان؟بعد رفتن تو،گفتند بمن دیوانهدگر عاشق مباش و خواهانبه جماعت ِ بی احساسِ عشق‌نادیدهچه گویم مگر دل کندن هست آسانگفتند خیال پر زدن داشت و پر کشیدگفتم اندرون صدف، دُر هست پنهانگفتند آن دُر، بر گردنی شده آویزانگفتم عشق او می ماند تا ابد جاودانگفتند زعشق چه حاصل جز خوشه غمگفتم وقت برداشت همیشه هست گرانگفتند عشقِ بیمارِ آفت زده نباشد ارزشیگفتم در دل عُشاق بهایش هست یکسانگفتند بعد او خوب ب
 در دو چشم من نشین ای آن که از من منتریتا قمر را وانمایم کز قمر روشنتریاندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکندز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتریتا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کندتا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتریوقت لطف ای شمع جان مانند مومی نرم و راموقت ناز از آهن پولاد تو آهنتریچون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز اونرم گردی چون زمین گر از فلک توسنتریزان برون انداخت جوشن حمزه وقت کارزارکز هزاران حصن و جوشن روح را جوشنتریزان سبب هر خلوتی سوراخ
 از قبيله تا شرکتهاشعری که ملک الشعرا بهار حدود ۸۰ سال پیش نوشت و از نبودن توجه به معرفت و دانایی و آموز ش و پرورش در کشورمان شکایت کرد و این که مجلس شورای ملی آن زمان به فکر ملت نبودند از جنبه های مختلف قابل بررسی است. ولی آنجا که می گوید ! کند قبيله دیگر حقوق او پا مال هر ان قبيله که بر حق خویش واقف نیست. در خور تعمق بیشتری است.چون الان جای قبيله ها را شرکتهای تجاری گرفته اند.کشوری که در آن ذره‌ای معارف نیستاگرکه مرگ بباردکسی مخالف نیستبگو به م
جهان پر درد می‌بینم دوا کو دل خوبان عالم را وفا کو ور از دوزخ همی ترسی شب و روز دلت پر درد و رخ چون کهربا کو بهشت عدن را بتوان خریدن ولیکن خواجه را در کف بها کو خرد گر پیشوای عقل باشد پس این واماندگان را پیشوا کو ز بهر نام و جان تا بام یابی چو برگ توت گشتی توتیا کو مگر عقل تو خود با تو نگفتست قبا گیرم بیلفنجی بقا کو درین ره گر همی جویی یکی را سحر گاهان ترا پشت دوتا کو به دعوی هر کسی گوید ترا ام ولیکن گاه معنی شان گوا کو سراسر جمله عالم پر یتیمست یتی
دسته‌ عزاداری "ن قوم بنی‌اسد" بنی اسد نام قبيله از قبایل بزرگ و سلحشور و مشهور عرب از فرزندان اسد بن خزیمة بن مدرکه می باشد. جمعی از علما، اصحاب، شعرا و حتی برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله» از این قبيله بودند. این قبيله در هنگام بنای کوفه، جنوب مسجد کوفه را برای خود در نظر گرفتند. در جنگ جمل دوشادوش امام علی علیه السلام» جنگیدند. در قیام امام حسین علیه السلام» در سال 61 ق بنی اسد به سه دسته موافق حضرت، مخالف و بی طرف تقسیم شدند.
روابط پیروان ادیان و مذاهب مختلف با یكدیگر
روابط میان پیروان ادیان مختلف در زیمبابوه به مقدار زیادی بستگی به ساختار مردمی این كشور دارد. با این توضیح كه چون بافت اجتماعی زیمبابوه یك بافت قبيله‌ای می‌باشد و تعدد قبایل در این كشور وجود دارد هر قبيله فرهنگ خاص خود را دارا می باشد. روابط بین ادیان هم تابعی از روابط بین قبائل و اقوام مختلف می باشد كه در زیمبابوه زندگی می كنند.
 
 
ما می بینیم كه در زیمبابوه قبيله اندبله به عنوان مینی كه از آ
براساس تحقیقات نشریه علمی پزشکی لانست، افراد قبيله چی‌می‌نی که در جنگل‌های آمازون در اطراف بولیوی زندگی می‌کنند به ندرت دچار گرفتگی عروق قلبی و سکته قلبی می‌شوند. افراد این قبيله که شمارشان به ۱۶ هزار نفر می‌رسد به شیوه‌های ابتدایی هزاران سال پیش، از راه شکار و ماهیگیری مواد غذایی خود را تامین می‌کنند و سلامت قلب آن‌ها پزشکان را شگفت‌زده کرده است. گروهی از پزشکان و دانشمندان طی چند سفر به اعماق جنگل‌های آمازون برای پی بردن به میزان
با عرض سلام و ادب نتیجه تحقیقات اساتید و بزرگان تاریخ شناسی قبائل بلوچ در مورد قبيله دگارانی بلوچ - با تایید پژوهشگران و راویان شجره ها . لینک دانلود فایل : http://s13.picofile.com/file/8399081600/%D9%82%D8%A8%DB%8C%D9%84%DB%81_%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%86_%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%81_1.pdf.html
پس بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ايشان را به اسم پدر و پسر و روح‌القدس غسل تعمید دهید؛ و به ايشان تعلیم دهید كه تمام دستوراتی را كه به شما داده‌ام، اطاعت كنند. مطمئن باشید هر جا كه بروید، حتی دورترین نقطه دنیا باشد، من همیشه همراه شما هستم!»

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها