نتایج جستجو برای عبارت :

کلیپ چون مدینه شد نمایان گفته زینب امدم

چون مدينه شد نمايان گفت زينب آمدم *** ای مدينه! بی کس و بی یار و یاور آمدمای مدينه! وقت رفتن بود حسینم همسفر *** حالیا بی حضرتش چون مرغ بی پر آمدمای مدينه! داشتم پیش ازسفر چندین امیر *** وقت برگشتن چنین محزون ومضطر آمدمای مدينه! جسم شاه دین نهادم کربلا *** درحقیقت پیکری هستم که بی سرآمدمای مدينه! ماه من عباس نام آورزکین *** شد به خاک وخون و اکنون بی برادر آمدمای مدينه! ره مده دیگر مرا درکوی خود *** باعزیزان رفته بی سردار و افسر آمدمای مدينه! وقت کوچیدن ب
اسارت آل الله (شام): زينب و كوچه و بازار ؛ خدا رَحم كُند زينب و شامیِ بی عار ؛ خدا رَحم كُند زينب و بی احترامیّ یهودِ شامی زينب و حلقه ی اَشرار ؛ خدا رَحم كُند زينب و دشمنِ هیز و ماجراهایِ كنیز زينب و مجلسِ أغیار ؛ خدا رَحم كُند زينب و حَراجِ گوشواره ، حَراجِ مَعجر . در برِ چشمِ علمدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و محلّه ی بَرده فُروشان و غمِ . آنهمه چشمِ خریدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و نامَحرمان ، زخمِ زبانِ شامیان زينب و اینهمه آزار ؛ خدا رَحم كُند زينب
از سری داستانهای خاله زينب عید قربان با کنار زدن چادر سنگین جلو اتاق و وارد شدن به داخل اتاق و ادای سلام بلند به خاله زينب و شنیدن جواب سلام دختر مهربانم پس بقیه کو گفتم خاله یکم زودتر امدم برات گوشت قربوونی اوردم خدا به من یک داداش داده اسمش رو مجید گذاشتیم وبابا گوسفند قربانی کرده مادربزرگم این گوشت رو هم برای شما داد خاله خندید گفت من که نمیتونم بپزم ببر بده به مادر بزرگت بگو برام بپزه گفتم چشم حالا بگو چی دوست داری بپزه خاله گفت خیلی دوست
گفت مادر، از پسر بهرت خبر آورده ام *** دخترت زينب منم شرح سفر آورده امگر دهم شرح سفر، ترسم بیازارم دلت *** کز عزیزانت خبر با چشم تر آورده امرفتم از کویت ولی باز آمدم دل غرق خون *** زاشک خونین ،دامنی پر از گهر آورده اماز عراق و شام با سنگ جفا سوی حجاز *** طایران قدس را بشکسته پر آورده امیوسفت شد صید گرگان در زمین کربلا *** ارمغان پیراهنِ آن نامور آورده اممادران را با جوانان از وطن بردم ولی *** جمله را در بازگشتن بی پسر آورده امام لیلا را زداغ اکبرش ا
ای که نور حقّی و لاله ی باغ گل یاس فاطمه خوش آمدی خوش آمدی ای شرف دین و مذهب یا زينب جلوه ی زیبای مکتب یا زينب به آل طه ذکر لب یا زينب زینت بابا یا زينب یا زينب یا زينب یا زينب یا زينب … سیدتی گل زهرا ای دل فاطمی ات گشته گرفتار حسین کرده ای دیده ی خود باز به رخسار حسین گل بهار ثارالله یا زينب ای بی قرار ثارالله یا زينب یگانه یار ثارالله یا زينب دار و ندار ثارالله یا زينب یا زينب یا زينب یا زينب یا زينب سیدتی گل زهرا دل بیمار من از لطف خدا شفا
شنیدستم که با نعش برادر *** چنین می گفت آن مظلومه خواهرکه ای پشت و پناه و یار زينب *** تو بودی مونس و غمخوار زينببه هرمنزل مرا وقت سواری *** زراه مهر می کردی تویاریز جا برخیز و بنگر حال زارم *** به روی ناقه عریان سوارمتو آخر زینت عرش خدائی *** میان خاک و خون عریان چرائی؟
حسن قاسمی» یکی از مدافعان حرم مطهر حضرت زينب کبری (سلام الله علیها) از اهالی شهر مقدس مشهد که برای دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) و مقدسات اسلامی به دمشق سفر کرده بود در درگیری با تروریست‌های تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پدر این شهید در گفت‌وگویی با خبرگزاری تسنیم به گفته یکی از همرزمان فرزندش اشاره کرده و گفته بود: دشمن از حسن سئوال می‌کرد که تو کی هستی؟ و او پاسخ می‌داد شیعه علی (ع)، شیعه زينب (س)، سپس دشمن می‌گفت نه تو کافر هستی و حسن نیز
با سلام خدمت همگی . امیدوارم از نظرات یکدیگر در بخش نظرات استفاده و کمک هم بوده باشید .دو روزه امدم مشهد و با ب دو روزی نصف قرص دارم سر می کنم . امیدوارم بتونم ادامه بدم . ده تا قرص خریدم . اگه خدا بخاد برای چندمین بار . میخام استارت ترک رو بزنم . درسن ۵۱ سالگی!
 سرنی در نینوا می ماند اگر زينب نبودکربلا در کربلا می ماند اگر زينب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگپشت ابری از ریا می ماند اگر زينب نبود چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگاندر کویر تفته جا می ماند اگر زينب نبود زخمه زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوتاز طراز نغمه وا می ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخدر گلوی چشم ها می ماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر
به نام خدا
از امروز تا اون روز فکر کنم 2.5 سال میگدره چه زود چقدر تلخ کاش می امیدی و این متن را می خواندی چه روز های خوبی بود بعضی وقتا فکر می کنم چطور میشه ادما ها از یاد هم برن؟ چطور میشه بگی دوستت دارم ولی فراموش کنی.وای خدا من. من تو را دیدم برای اولین برخورد و تو چطور عاشقانه دعوتم کردی بر خانه ساده خود.یادش به خیر وقتی هم را می دیدیم فقط لبخند بر لبانمان جاری بود.ایا دوست داشتن غیر این بود؟ یه روز وقتی به خود امدم دیدم وای خدایا من به تو ظلم ک
اصولا  سه ماه تابستان برای من سه ماه احساس گناه کردن است  اسم من گرگ است یک برادر بزرگ تر از خودم دارم به نام رودریک و یک برادر کوچک تر از خودم دارم که اسمش مانی است  اسم مادرم سوزان واسم پدرم فرانک است  این کتاب در مورد خاطرات روزانه ی من است  راستش یک دلیل دیگر هم برای نوشتن این کتاب دارم اینکه آبروی رودریک را ببرم  الان میخوام داستان امروزم را با رودریک بنویسم امروزمن داشتم با پلستیشنم بازی میکردم که رودریک کتاب خاطراتم را برداشت و برای ا
نبود به شان زن عقیله به حلم و کرم حسن عقیله پیام آور قیام عاشور خلیله بت شکن عقیله مراد پیر مغان ملیکه دو جهان زينب زينب ذکر تو سیقل جان مجالس تو جنان زينب زينب وقار زينبه و ذوالفقار زينبه و شهریار زينبه و اقتدار زينبه نگار زينبه و افتخار زينبه و اعتبار زينبه و استوار زينبه مدد یا زينب تو هادی مکتبی عقیله تو ناجی مذهبی عقیله تو ثانی حیدری ولیکن به زينب ملقبی عقیله نام تو نقش نگین عشق تو با دل عجین زينب زينب خاک تو عرش برین جلالتت بی قرین زينب ز
زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد زينب حضرت ارباب به دنیا آمد بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد برنامه ویژه به مناسبت ولادت حضرت زينب سلام الله توسط اعضای فعال کتابخانه شهید کریم بدوی خورشید
مادر تمام فرزندان پیامبر به جز ابراهیم، خدیجه بود. مادر ابراهیم، ماریه قبطیه بود. فرزندان رسول خدا(ص)، به جز حضرت فاطمه(س)، همگی در زمان حیات پیامبر درگذشتند و نسل پیامبر(ص) تنها از طریق فاطمه (س) ادامه یافت. محمد (ص) سه پسر و چهار دختر داشت: قاسم، نخستین پسر که در کودکی در مکه درگذشت. زينب، در ۸ق در مدينه درگذشت. رقیه، در ۲ق در مدينه درگذشت. ام کلثوم، در ۹ق در مدينه درگذشت. فاطمه (س) در ۱۱ق، در مدينه شهید شد و نسل رسول خدا (ص) تنها از وی باقی ماند.
سلام عشقم با چند روزی تاخیر ک ب دلیل ی سری مشکلات نتونستم بیام امدم تولدتو تبریگ بگم روز 28 یکی از بهترین روزای منه چون تولد عشق همیشگیمه زندگیم تولدت مبارک ایشالا ارزوهات جلو پات زانوو بزنن ارزوی بهترینارو برات دارم دوس دارت سامان ایشالا اگه ی روز دیدمت ادرس این لینکمو بت میدم تا توام اینارو بخونی
سلام بر همگی میرم سر اصل مطلب اری من نویسنده جدیدم ^-^ ممنون از درسا جون که مرا نویسنده فرمودند اسمم اسنو استاره ادیتورم کد نویسم ارتم میکشم البته گه گاهی از هرچی خواستین براتون میتونم درست کنم ^-^ بیوگرافی اوسیم هم بعدا میگم چون گوشیم خرابه با مال بابام اومدم :( خیلی خب من فعلا کلاس دارم خدافظ ^-^ (عصر میام میفعالم) و بای
حضرت زينب (س) که در آستانه‌ سالروز ولادت با سعادتشان هستیم، سومین فرزند امام علی(ع) و حضرت زهرا (س) هستند. ایشان در ۵ جمادی‌ الاول سال پنجم هجری قمری در مدينه چشم به جهان گشودند. در ایران روز ولادت حضرت زينب‌(س) به نام روز پرستار ثبت شده است. علت این نام‌گذاری، پرستاری از امام زمانشان حضرت زین‌العابدین (ع) و دیگر بیماران و مصیبت‌زدگان خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام پس از واقعه کربلاست.
زمزمه ی ولادت بی بی حضرت زينب سلام الله علیها -(هرساله داداش حسین برام) ۵ دنبال کردن این شاعر ۳۸۴ هرساله داداش حسین برام عیدی میاره داداش حسنم چادر سیاه سرم میذاره ٢ یادش بخیر چه روزی بود اون روز برا تولدم مادر میگفت بیا بشین زينب رو زانوی خودم مادر منو بغل میكرد آرامشی بود تو سینم میگفت ایشالا باشم و عروسیتو من ببینم اما چند روزه مادر منو بغل نكرده انگاری كه تو دل مادر یه كوهِ درده٢ امسال چادر سیاه من چادر سیاهِ مادره سوختگی روی چادر مالِ آتی
اینروزا خیلی حالم بده ده روز پیش قاسم بهم زنگ زد ک خونه اومده نون خشکارو با شیشه های خالی رو برده بعد ن شیشه شکسته ن هیچی وارد خونه شده چ با ادبی امد اینجا ازش گله کردم بغلش گریه کردم چرا اینجوریی چرا سردی هیچی نمیگ عذاب میکشم بهش دوباره پیام دادم روز جمعه ک رفتیم خیر سرم کاشمردیدم جواب دادم امده رفته از جیب کتم انگشترو برداشته رفته هنگ کردم گفتم خودت فروختی چرا بعد ازدواج ما هم انگشتر مادر من هم انگشتر تو گم بشه چرا اینجور بشه حال
روزهای سخت دیگری را گذراندم روزهای مشترک اشتباه که حتی فکر خودکشی هم از ذهنم رد میشد. باز به خدا التماس کردم ناله و زاری که چرا؟ خودت همچیا درست کن. خدا هم مرا از ان سختی ها بیرون کشید، افسردگی و ناراحتی کشیدم تا به کمک افسانه به خودم امدم. حال حسی که به عظیمی داشتم به یک شخص غریبه دارم حسی که فقط میخواهم باشد و دوست ندارم به اینده اش فکر کنم. حسی که دوست دارم داخل خوشی اش غرق شوم بدون فکر به نتیجه اش.
امروز 56 پاییز وزمستان وبهار وتابستان را پشت سر گذاشته ام حالاچرا از پاییز شروع کردم چون پاییز به دنیا آمده ام 56 فصل را دیده ام .فصل خزان بدنیا امدم فصل عشق وامید وهم فصل خزان ،فصل عشق وفصل فراق ؛فصل درد واز دست دادن تمام عشق زندگیم ،تابستان و زمستان هایم هم گذشت بزرگتر شدم همه احساسم درون دل خسته ام خفه شد.همه زمانهایم را دویدم ؟نه که بخواهم بدوم مرا دواندن تا از زندگی عقب نمانم ولی من در یک جای دنیا ماندم جسمم رشد کرد حرکت کرد ولی پاهای
سلام خدا خودت می دانی چند روز هرچه سعی می کنم دست و دلم برود که با تو حرف بزنم اما بازم نمی شود که نمی شود اما امشب ساعت جدود دو و نیم نصف شب امدم که بنویسم چون دیگر خسته شده ام و کم اورده ام از حضور کم رنگ تو در دلم به امید حضور پر رنگت خدایا دیگر عنوان حرف هایم را نامه نمی گذارم چون اگر نامه بگذارم یک لحظه احساس کردم دیر به دستت می رسد (چه جمله مسخره ای ) خدایا فی الحال می دانی نه من نویسنده خوبی هستم و نه ادمی که خوب حرف بزند اما در نوشتن چیزی است
عنوان مدح حضرت زينب سلام آلله علیها(آذری) افلاک مطبقده، تابنده قمر زينب بستان ولایتده ، عالیه شجر زينب صندوق نجابتده ، ارزنده گوهر زينب دنیا قالا بیریاندا، بیر یاندا اگر زينب دنیایه نیازیم یوخ،دنیایه دَگَر زينب طبعیمده گزن قمری،سرمستیدی کوکودن سایسیز سخنیم واردی شخصیت بانودن بیباکیدی حیدر تک،قورخمازدی هیاهودن تفکیک ائلمز عارف، یازينبی یاهودن زينب دئسه گر یاهو، آللّه دا دئیَر زينب امر ایلسه طوفانی، دریالری صاف ایلر هر خطبه ده شمشیر شی
برای دانلود کليپ ها روی لینک مورد نظر کلیک کنید . کليپ 1 / دیدار http://s8.picofile.com/file/8319402250/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1.rar.html صوت 2 / خادما گریه کنون صحنتو جارو می کنن http://s9.picofile.com/file/8319398884/%D8%AE%D8%A7%D8%AF%D9%85%D8%A7_%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87_%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%B5%D8%AD%D9%86%D8%AA%D9%88_%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%88_%D9%85%DB%8C_%DA%A9%D9%86%D9%86.mp4.html کليپ 3 / شاه پناهم بده
معصومه …معصومه تفسیر معصومیت است كه روزگارى در مدينه طلوع كرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .معصومه نگاه سبزى است كه از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن .معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زينب هم سفرشدن .معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است كه درقم، شهر اقامه مى درخشد .معصومه ضریت بالاى ارادت به ولایت است، معصومه، ق
ای پشت و پناه و یار زينب *** ای مایه افتخار زينببا آن همه مهر و آشنائی *** کردی تو ز ما چرا جدائیدیشب زمن ارچه دور بودی *** مهمان که در تنور بودیکی کرد به کوفه میهمانت *** بر خاک نهاده گیسوانتاز روز ازل من و تو با هم *** بودیم در این حادثه توأمرفتی تو به سوی باغ و رضوان *** من مانده غریب و زار و حیرانرفتی تو بر رسول مختار *** من مانده اسیر قوم کفّارآسوده شدی تو از زمانه *** من ماندم وشمر و تازیانهتا سایه تو مرا به سر بود *** زین واقعه کی مرا خبر بودباشد سر تو مق
تو راه که میامدم رسیدم به اهنگی که خودش یه روزی برام فرستاد تو اون اهنگ میگه حرف دلمه که برام فرستاد دقیقا دو سال پیش بود هیییی چه گذشت هاااا.تو اون اهنگ میگفت توییییییی بهترین اتفاق زندگیه مننننننننناینو چند بار بهم میگفت اولا اما حالا همه چی عوض شده شدم بدترین اتفاق زندگیش که همش میزنه تو سرم و همش قهر و جدایی و دعوا و توهین و بی احترامی و کوچیک شماردن منو احساسمو ووویکی بگه دارم خواب میبینم چون اصلا باورم نمیشه اینقدر خوب بود الان شده
از وقتی جدا شدم سعی میکنم مسیر رفت و امدم از محله اونها نباشه نمیدونم اونروز چی شد از اون کوچه رد شدم اما جلوی در خونه شون خشکم زد یه پارچه سیاه و صدای جیغ یه زن و یه مرد سیگاری جلوی در ازش پرسیدم چی شده؟گفت آمحمود مرده.گفتم کی؟گفت صابخونه صابخونه ماشین رو خاموش کردم و 10دقیقه ای بیرون واستادمحسی میگفت برو داخل خونه و حسی میگفت نه اون پیرمرد خیلی طاقت اورده بود اینقدر بهش بی محبتی و ظلم شده بود که وقتی دستش رو میبوسیدم یا صورتشو گریه میشد و ت
شاعران آیینی کشورمان درباره حضرت زينب (س) شعر سرودند. در اینجا این اشعار را بخوانید. شعر علی اکبر لطیفیان ویژه ولادت حضرت زينب (س) یا که خدا به خلق پیمبر نمی‌دهد یا گر دهد پیمبر ابتر نمی‌دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سوره کوثر نمی‌دهد دختر در این قبیله تجلی کوثر است بی خود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد زينب یگانه است و خدا هم به فاطمه تا زينب است دختر دیگر نمی‌دهد زينب رشیده‌ای ست که بر شانه کسی تکیه به غیر شانه حیدر نمی‌دهد زينب
بعضی وقتا دلت می خواد فقط فکر کنی.اما بازم وقت نمیشه:(
امروز ایشالا میام و یه کم اینجا فکر می کنم
سلام  من امدم اینجا که بلند بلند فکر کنم.نوشتن حال آدم رو خوب میکنهتازه چند روز که یه آ؟دم بد رو از منصب قدرت تو اداره بر داشتن.جای شکرش باقیه
خوبوقت آرامش/
ایراد:
نمی تونم متمرکز باشم
دارم چند تا هندونه رو در یک لحظه با یک دست بر می دارم
به ترتیب الویت
1- من مادرم-همسرم -آدمم
2- روانشناسم/3 کارمندم/4مدرس دانشگاه/5مدرس هنر/
بایدهایی که میخو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

♥دل نوشته های من♥