نتایج جستجو برای عبارت :

اسم حرفی ک پنج حرف باشه برعکسش خودش خونده شود

به خاطر وضعیت مادرم قبول نکردم خواستگار بیاد خونمون،گفتم بیرون قرار بزاریم هرچند کچل مون کردن ازبس بهانه آوردن که خطر داره کافه و. گفتن بیایید بریم باغ اونا که ما قبول نکردیم،گفتن بریم خونه شون بازم ما قبول نکردیم خلاصه ی کافه ک تو حیاط شم صندلی هست پیشنهاد دادم و قبول کردن. پسره دانشگاه شریف درس خونده هم کارشناسی و هم ارشد خییییییییییییلی پسر خوبی بود اما نه برای زندگی مشترک چون واقعا درس خونده فقط،اصلا حس میکنم تو جامعه در نرفته خیلی ت
خببب اینم یه آهنگ پاییزی دیگه :) (سردمه بی تو از علیشمس و شایان اشراقی) میخوام تو این پاییز همه ی آهنگای پاییزیمو بزارم به ترتیب :)  نظرتون در مورشو بگین راستی آجی آیدا جون میدونم بیای از این آهنگ بدت میاد چون علیشمس خونده ولی خب ببخش فک کن شایان تنهایی خونده :)
امشب توی مهمونی فهمیدم مهم نیست که چقدر درس خونده باشی مدرکت چی باشه یا از کدوم دانشگاه باشه. مهم نیست سنت چقدره یا زیرپات چه ماشینی داری؟ وقتی شعورت از سنت بالاتر باشه میتونی همه رو شیفته خودت کنی. وقتی مهربونیت از بقیه بیشتر باشه ممکنه خودت اذیت بشی ولی بقیه بهت جذب میشن. قبول ندارم که هرچی مهربونیت زیادتر باشه ممکنه طرد بشی. یعنی تا یه زمانی قبول داشتم. امشب فهمیدم مهربونی وقتی از ته دل باشه و زیاد باشه طرد نمیکنه. جذب میکنه. خیلی زیاد هم ج
قبل این که برسم مطب سه دور سوالایی که می خوام بپرسمو با خودم مرور کردماینو یادت نره اونو یادت نرهو باز همچرا واقعا اون همه معطلی پول وزیت اینا به کنار این قد طول کشید تا یه وقت پیدا کنم برمفقط همون مشکل بزرگه رو گفتم و بقیه اش نه که یادم رفته باشه ها یه لحظه از ذهنم رد شد ولی نمی دونم چرا کنارش زدم شاید به خاطر این که فک کردم اگه مشکل دیگه ای بود خودش می گفت دیگهآره؟شایدم این دو طرفه باشه و اونم با خودش گفته باشه اگه مشکل دیگه ای بود خودش می
هر کسی سفر خودش رو میره هر کسی شاهکار خودش رو میسازه مثل میکلانژ ، مثل شکسپیر ، هر کسی دره ها و قله های خودش رو فتح میکنه تا بر بلندای زندگی خودش بایسته و برای دره بعدی آماده میشه مثل دکتر مهاجر ، هر چی بزرگ تر باشی ترس های جدید تری و هیجان انگیز تری رو تجربه میکنی ترس یعنی راه درستی رو داری میری مثل سوزان مودی هر کسی خودش یادمیگیره چطور دیدگاهاش رو تغییر بده هر کسی خودش انتخواب میکنه چقدر آگاه باشه مثل قدوس اقا انوری سفر 28 ساله هیجان انگیزی رو
خاله اینا به جای دو روز یک هفته موندن و مقدمات عروسی من و سهره رو فراهم کردن.قرار شد یه صیغه محرمیت خونوادگی بینمون خونده بشه و عروسی بمونه اخر مرداد. سهره هیچ حرفي نمی زد.حتی جواب بعله رو هم نداد و گفت : هرچی مامانو بابا بگن. من جواب بعله رو از خودش می خواستم. این یک هفته شرکت و تعطیل کردم و کارا رو سپردم به معاون شرکت و با هم رفتیم خرید با روشا و گاهی هم هم روشا هم سارنج.اما در تمام مدت همون سهره شیطون و پر حرف سکوت کرده بود .
آدم بایدخودشودوست داشته باشه بایدتامی تونه بخودش احترام بزاره هوای خودش روداشته باشه اینکه ماچه ذهنیتی درباره خودمون داریم خیلی توسرنوشت مون تعیین کننده س این یه قانون نانوشته س که تاادم ارزش خودش رودرک نکنه بقیه هم به ارزش وجودش اهمیت نمی دن تاآدم توانمندی های خودشوباورنکنه بقیه هم باورش نمی کنن اصلایه وقتایی لازم هست محکم خودتوبغل کنی!
من دوست دارم اونجایی که قرار تو اون قرنطینه باشم ، استامبول باشه و اون خونه ای که می خوام داشته باشم دو در داشته باشه که یه در به سمت حیاط باشه و یه در به سمت خونه باشه . اون خونه دو طبقه باشه ، یه اتاق زیر شیروونی داشته باشه و یه اتاق بین طبقه های یک و دو حمومش وان داشته باشه وان بزرگ ،و حیاطش بزرگ و با صفا باشه ، تلویزیون بزرگ و سه بعدی داشته باشه؛ گوشی ، تبلت ، لبتاب و کامپیوتر هوشمند اونجا باشه و آشپز خونش بزرگ و با دکور بسیار زیبا باشه.
سلام .امروز محکم بغلم میکرد . امروز ۱۶ ابان روز تولد نسترن و امیر در کافه . بعد روز به شدت شلوغش منو رسوند خونه و از همیشه قشنگ تر بغلم میکرد . میخوام بگم من واقعا وقتی یکی دوسم داره نمیدونم باید چی بگم؟شما میدونید؟ ینی فقط لبخند میزدم و خب سرم پایین بودو بوسیده میشدم. باید کاری کرد؟باید حرفي زد؟ بعد از رفتنش اینارو خونده و قلب درد سراغم می آید؟ به دنبال هر چه باشم به سرم می آید؟ به دنبال نبودش نباشم؟ اوست پناه و پشت من . به هم می آیم . کاش میشد ب
درود دوستان عزیز. هر کس چند کار از کارهای من رو خونده باشه خیلی راحت متوجه می‌شه که  علاقه‌ی چندانی به شعر اجتماعی یا ی ندارم و نگاهم در غزل همون نگاه عاشقانه‌ی سنّتی هست. حدود ده سال پیش یکی از کارهام کمی رنگ و بوی اجتماعی به خودش گرفت و همین رنگ و بوی اجتماعی پای چند تضمین رو از شعر زمستان اخوان به شعرم باز کرد که صد البته باعث افتخاره.به مناسبت بیست و نهمین سال‌روز درگذشت اخوان این کار را با هم می‌خونیم.به یاد مهدی اخوان ثالث :برادر! خ
عصر طوفان شد. آسمون صراطش رو گم کرده بود، ابر و باران و افتاب رو درهم امیخته بود و بادِ بیتابی جولان میداد، گو که "باد دیو" بود. اگه گ اینحا بود حتما میگفت؛ ببین سیپریانو، هوا "بلاتار"ی شده. چه هوای مذخرفی. یحتمل وقتی داشت به سیگارش پک میزد این جمله‌هارو بکار میبرد و احتمالا قبلش داشت از سینمای فون‌تریه میگفت یا من رو با خودش برده بود به دنیای اخرین کتابی که خونده بود.
شوهرم میگه آتیش از سر و صورتت میبارهولی من اصرار دارم ک پتو رو تا سرم بکشهبشرا ساکت و مظلوم روی تخت نشسته و به ما نگاه میکنهیه جا خونده بودم مادری ک بچه شیرخواره داره حال روزش هرطوری باشه به طفلشم انتقال میده .همینطور کـ به این فکر میکردم شوهرم تلپاتی کرد و گفت ببین حالت چقد روی روحیه بشر'ا وحتی من اثر گذاشته تو رو خدا زودی خوب شو حال همه رو خوب کنپ.ن.مادر کـ باشی حتی نمی تونی یه دل سیر مریض باشی یه دل سیر استراحت کنی یه دل سیر غمگین .نار
حواست به حرفایی که میزنی باشههر حرفي که از دهنت در بره یا هر چیزی رو نمیتونی پس بگیریتا وقتی معنی کلمه یا عبارتی رو نمیدونی هیچوووووووووقت استفاده نکن‌‌ اول بفهم اون حرفت چه معنی میده بعد به زبون بیار.این حرفا شاید به نظر تو زیاد مهم نباشه و از دهنت در رفته ولی بدون طرف مقابلت هیچوووووووقت نمیتونه فراموش کنهشاید باهات مثل قبل رفتار کنه ولی بدون هیچووووووقت حرفات رو فراموش نمیکنههر حرفي قابل گفتن نیست و هر چیزی ک میگی سعی کن خوب
حسِ بازی و لوس‌بازی نیست. که بازی، بازیِ ترس است و سایه، سایه‌ی مرگ و هوا در بهاری‌ترینش هم خفه. خفه می‌شوم خاطرات را. عق می‌زنم که پس بزنم‌شان؛ بلکه نفسی و آه و باز هم. برعکسش می‌کنم آه و "ها" به پنجره‌ای که باید دریچه‌‌ای باشد کورسوی امید، و اما کم از گیوتین ندارد. که نرسیده به گیوتینِ خودساخته‌‌ی زندگی‌ام هم نفس کم می‌آورم. و لابد تمام؟ برف‌ها عقیم می‌شوند و نوستالژی رویاگونِ عاشقانه‌ی اولیور و جِنی میان برف‌ها در "لاو استوری" هم.
سلامممکنه برای شما هم این سوال پیش بیاد که اگه یه دختری پسری را دوست داشته باشه، چه جوری باید محبتش را به اون پسر نشون بده تا سوء تفاهمی پیش نیاد! گاهی افراد دو تا انگیزه برای اظهار محبتشون به دیگری دارن، یکی اینکه روابط دوستانه صمیمی شکل بگیره و استمرار داشته باشه، یکی هم اینکه برای آشنایی و فراهم شدن مقدمات ازدواج بخوایم محبت قلبی رو به دیگری نشون بدیم. حالا اگه یه دختر صرفاً برای اینکه همه دوست پسر دارن پس منم باید داشته باشم، دنبال این
برای بچه هر از چند گاهی باب اسفنجی میزاشتیم. یه شخصیت داره به نام اختاپوس. دیدیم بچه داره فحش هایی مثل احمق، بی عقل و . که از دهن اختاپوس مثل نقل و نبات میریزه رو برمیداره تحویل هر کسی که میبینه میده دیگه براش نزاشتیم. الان داره نینجا ترت میبینه خوششم اومده.این اختاپوس همیشه تو قصه ها به فنای سگ میره. در حالیکه همه تو این کارتون خوشحال و خوشبختن، هر چی بدبختیه مال اینه. همه اتفاقای بد، بدشانسی ها، مصیبت ها و عذاب کشیدن ها مال اینه. اینم همش ق
سلام اینجا دیگه فرقی با دفترم نداره قبلا اونایی که باید خونده میشد جاش اینجا بود و باقی حرف ها تو دفتر اما الان فقط یه فرق داره اونم اینکه احتمال یه خواندنی وجود داره همین.کلی غر تو دلمه کلی خبر تو سرمه کلی چیز هست که میتونم تعریف کنم اما راستش رو بخواین این روزها حتی تو کانالمم حرف نمیزنم و صفحه ی اینستامم شده حرف هایی که برای مناسبت ها دارم.اصلا یه چیزی چرا نباید هرشب بازم مراسم محرم باشه؟ شاید یکی دلش سبک نشده هنوز.
+ " شازده کوچولو " اثر " آنتوان دو سنت اگزوپری " یکی از محدود کتاب های خاصیه که اکثر شماها خوندیدنش ! اگر هم نخوندینش باید بگم که هنوز دیر نشده من خودم وقتی خوندمش که سالگیم تموم شده بود :) شازده کوچولو کتابیه که باید چند بار و چند بار در زمان های مختلف خونده بشه اما حتی اگر یه بار هم خونده باشینش بهتون خوندن کتاب " بازگشت شازده پسر " از " آلخاندرو گیلرمو روئمرز " رو بهتون شدیدا پشنهاد می کنم ! یه اثر فوق العاده که باعث میشه کلی رفع دلتنگی کنین و چی
بزارین یکم براتون خوب بگم شاید حال شماههام مث من خوب بشهامروز بنزین شد لیتری 3 تومن خداروشکر نشد 4 تومنامروز سالم بودیم و نرفتیم بیمارستان رفتیم از خونه بیرون و تصادف نکردیم هممون زنده اییم غذا خوردیم قدرت دفع داشتیمنفس میکشیم بدون دستگاهمیشینیم بدون ویلچر و میخوابیم بدون درداینترنتاموننن وصله این از همش مهم تره خدایا شکرت ویژه بابت این یکیو اینکه واسه من دوستم نماز شکر خونده نماز حاجت خونده من خودم دیروز رفتم امام زاده نماز حاچت خوندم ا
یا حق 
ب معنای واقعی کلمه امروز غروب جمعه رو حس میکنم ینی تمام دلگیریاشووو
غروب جمعه باشه ، دلت از قبلترا گرفته باشه ، اعصابت داغون باشه ، تابستون گررم و شرجیه مزخرفم باشه 
چ شوووود .هی .
حالا همه اینا ب کنار چند روزیم باشه ندونی برا چی انقد ناخوش احوالی
هرچیزی توی این عالم فلسفه ای داره برای خودش از آفرینش تا هرآنچه که به آفرینش مربوط باشه. برای رسیدن به مقصد، نفسِ عمل و ماهیت هر هدف و نیتی که در درون آدمی باشه، فلسفه ظهور و بروز یک جزء از کل آفرینش رو برای زندگیِ آدمی تعریف میکنه. از جمله تلنگر . نفس عمل که اشتباه باشه چیزی جز تلنگر رخ نخواهد داد؛ آفرینش تلنگری به آدمی میزنه و همه چیز رو متوقف می کنه. این اسمش تلنگرِ و نه معجزه. . پ.ن: ماجرای فرمانده؛ به دلایل امنیتی خیلی از جزییات گفته نمیشه.
عاقل معناگرا و حقیقت طلب باشه رفتارش تکه ای نیست یکارچه است اونجوری نیست جلسات اول اشنایی تعارف و هر چی شما میگید جلسات ک جدی شد، چرا حرف حرف شما باشه؟ رهن میکنیم کنارتون! نه مگه پولم از سر راهه؟ / عاقل حیامنده! نون و نمک خورده هر حرفي رو نمیزنه حیامندی حافظ روابط و حریم هست / از لذت انی میگذره برای لذت بالاتر عروسی جشن عقد جهیزیه چرا سرویس خواب نداره / باید ببنی بذر ماشین درش هست یا نه؟نه ک ماشین داره یا نه کسی هست الان نداره ولیبعدا میتونه دا
چه روز خوبیست ، روز کنسل شدن اولین امتحان آناتومی ، هرچند خیلیم خوب نیست چون یه عالمه درس خونده بودم
راستش من فلسفه ی خودم رو دارم و خودم رو فیلسوف می دونم.توی لغت نامه ذهن من فیلسوف کسی هست که زندگی خودش رو بر اساس بنیان های خودش بچینه.زندگی رو بفهمه.دریای خروشانی از سوال داشته باشه.جست و جو کنه تا دل آسمون.برای من فقط سقراط و ابن سینا و دکارت و. فیلسوف نیستن   
فردا صبح دست به کار شدیم. لباسهامون رو پوششیدیم کمی از مواد پن کیک رو حاضر کردیم و سالاد رو آماده کردیم بعد سباستین یک ساعت شنی از توجیبش درآورد و برعکسش کرد:الان زمان خوبیه برای دیدن معشوق هامون منظورشو فهمیدم معنیش این بود که وقت بازی با گربه هاست وقتی رفتیم بیرون بارون میومد و یک کپه پر از گربه منتظرمون بودن: نصفشون هم از سر و کول من بالا میرفتن سباستین نگاهی به من انداخت و گفت:واقعن گربه ههارو دوست داری! وبعد لبخند زد _ممنون^^ و بعدش یکی از
کسی که خودیی میکنه، نمیتونه احساسش رو مخفی کنه!البته این قایم کردن هم طرف فکر میکنه که قایم کرده، همه از بیرون کاملا متوجه میشن که فردی که خودیی میکنه یه مشکلی داره. حالا شاید اونا متخصص نباشن، نتونن متوجه بشن که این فرد خودیی میکنه ولی میفهمن که یه مشکلی داره. انگار با خودش روراست نیست، انگار با خودش درگیره، یه حالت ناامیدی داره، یه حالت افسردگی، انزوا، دوباره انزوا هم خودش یک احساس منفیه. تنها بودن، احساس تنها و غریب بودن در ا
سباستین حرفي نزد چشمام رو بستم و نفص عمیقی کشیدم:همینه!این همون زنگی ای هستش که من دوستش دارم! خدای من!واقعا زندگی جدید قراره مهشر بشه!در کنار سباستین بودن،خدمتکاری در عمارت شیل،دور بودن از همکلاسی های وحشیی و خل و چل!!! سباستین گفت:منم برات خوشحالم!و بعد یک لبخندی زد^^ _فردا برنامه چیه؟ _فردا صبحونه قراره پن کیک و یا سالاد باشه،ناهار هم قراره کیک شکلاتی با چای باشه،عصری هم قراره بوچان بره بیرون خرید کنه،بعشم شام هم استیک سوخاری باشه و دسر هم م
موضوع مهم این روزاهای زندگی شده انتخاب مدرسه. سخت پیگیریم و سخت مطالعه میکنیم البته هنوز در مرحله مطالعه ایم و بازدید از مدرسه ای انجام نشده از اون موضوعات ترسناک و سرنوشت سازه.خلاف همه حرفهایی که خودم هم تا الان میزدم و میگفتم بچه باید خودش مایه درس خوندن داشته باشه الان معتقدم محیط هم به شدت تاثیرگذاره. ترجیح میدم الویتم انتخاب یه مدرسه خوب باشه تا خرج کردن برای لباسهای آنچنانی و گوشیهای.به هر حال، هر کس ایده آل خودش رو داره. امیدوارم
سلام به دختر پسرای اهل عشق و حال! :) من مدیر وبلاگم و هرکسی مایل بود که نویسنده وبلاگ باشه تمام اختیارات رو بهش میدم :) دختر و پسر بودنش هم مهم نیست! :) هرکس مایل بود در قسمت کامنت این پست آمادگی خودش رو اعلام کنه و مشخصات خودش رو بده که من پسوورد و یوزر مخصوص اون رو بهش بفرستم! :) با آرزوی خوشحالی همیشگی و دوستان اهل عشق و حال! :)
از بچگی تو ذهنم جا افتاده که حساب و کتاب کار دنیا مثل حساب و کتاب درس ریاضیه، همه باید فرمول خاصی داشته باشه و نظم ریاضی توی آن دخیل باشه، مثلا همیشه فکر می کردم اگر فردی 20 سالش که بوده فلان دوره ای رو گذرانده یا 25 سالش که بوده ازدواج کرده، من هم باید تو همین سنین به همین چیزها دست پیدا کنم. اگر خواهرم یکسال از من بزرگتره، پس باید همیشه به اندازه یکسال از من جلوتر باشه ، اما بعدها فهمیدم نه اینطور نیست ، حساب و کتاب زندگی هر کس فرمول خاص خودش رو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

خودشناسی