نتایج جستجو برای عبارت :

اسم سریالی ک پسره همش دختررو اذیت میکنه بعد عاشقش میشه چیست

عاشقش که باشی.به دیر جواب دادن اس هاش گیر میدی!به پستاش گیر میدی!به جاهایی که میره گیر میدی!به لایک هاش گیر میدی!به کامنت های زیر پستاش گیر میدی!!عاشقش که باشی.بیشتر از یه ساعت نمیتونی طاقت بیاری که بهش اس ندی!عاشقش که باشی.هی ازش میپرسی : خوبی ؟ کجایی ؟؟عاشقش که باشی.هی دلت پیش اونه.هی پیش خودت میگی الان داره چیکار میکنه ؟ حالش خوبه ؟؟!همه این کارارو واسش میکنی بعد میگه :خیلی رو اعصابی . عاشقتم !
دوستان یه سوال!چرا تو فیلما یه دختر ( حالا گیریم خوش چشم و ابرو!) از یه خانواده ی پایین،  هست ک یه پسر خوش تیپ و پولدار و عااااااااشششق به پستش میخوره بعد دختره بش میگه نه!!خداییش چه جوریاس؟؟!  تو واقعیت ک پسره یه فاکتور پول رو فقط داره دخترا ولش نمکنن اصلا یهو حس میکنن از عهد ازل عاشقش بودن!! چ برسه ک عاشقشونم باشه!
یکی از دوستانم تعریف میکرد ، که دوستش در دانشگاه یکی از شهرای ایران خودمون به طرز عجیبی محبوب و مشهور شده بود ! داستان از این قراره که این آقا پسر خیلی چهره جذاب و دلربایی داره ، و کل دختر خانومای دانشگاه به طرز عجیبی در کف این گل پسر هستن ، ایشونم که تا بحال عاشق هیچ دختری نشده و رابطه‌ای هم با کسی نداشته ولی به عنوان یک دوست عادی با خیلی از بچه‌ها در ارتباط بوده ، به طوری که با بعضی از دخترا به سینما ، جاهای دیدنی و خلاصه رفت و آمد داشته حتی
سلام ، یسال بزرگتر شدم 
یک سال
پیرتر شدم
تولد عمیقی نبود
ولی خداکنه ساله خوبو عمیقی باشه
با پسری آشنا شدم فقط کافیه ازم خوشش بیاد
من که عاشقش شدم
نمیتونم بگم عشق ولی دقیقا همون لعنتی ایه که کم بود تو زندگیم
به عنوان آرزوی امسالم دعا میکنم و از خدا میخوام که پسره ببینتم و عاشقم شه 
خیلی دوسش دارم لعنتی 
همین
منو تاحالا اینطور عاشق دیده بود کسی؟
نچ
خواهش میکنم منو بخواه محمد رضا
جون میزارم واست 
خدایا توروخدا همین یه آرزومو براورده کن و یکاری
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه یخ . ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نميشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم! حکمتی برای فهیمان : یارو داشته دنبال جای پارك می گشته اما پیدا نمی كرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خد
سه ماه پیش كه با این دختره همكلاس بودم، زیاد ازش خوشم نمی اومد. دلیلش خیلی واضح بود، چون از یه پسره دفاع می كرد كه من از اون خوشم نمی اومد. می دونستم ازش خیلی خوشش میاد ولی واقعا نمی فهمیدم چه جوری یه دختر سی ساله می تونه یه پسر سی و اندی ساله به این بی شعوری و خودخواهی رو دوست داشته باشه. توی این یك ماه و نیم اخیر رابطه م با پسره به حد معمولی رسید و بعدش، كم كم با دختره خوب شدم. امشب دختره بهم گفت دلش می خواد یه چیزی بگه و ازم خواست به كسی حرفی نزنم.
نامرد عوضی طوری گفت نمیخوام که من که هیچ، حسین هم سکوت کرد و  ادامه نداد نفرت دارم از ادمهایی که تا این حد بی هویت هستنداز غروب تا حالا به چند کلمه هم نشد حرف بزنم یه بغض بزرگ تو گلومه که حس میکنم داره خفم میکنهچقدر تو این چند سال نا مردهای مردنما اطرافم دیدماینم روشبزرگترین مردی که کنارم مونده و هنوز بهم ثابت میکنه مرد وجود داره بابامه که روز به روز قدش کوتاه تر ميشه و مهرش بیشتر.از بچگی تا حالا از این پدر مهر دیدم و مهربونی نه فقط برای خود
اینکه طی تحقیق سال 1947 در بین بیش از 500 جامعه (که در جامعه شناسی - آنتونی گیدنز بهش استناد شده ) عنوان میکنه درصد قابل توجهی چند همسری رواج داره، برام جالب بود، اینکه اذعان میکنه تک همسری توسط فرهنگ غربی ترویج ميشه هم جالب بود.
اونوقت فک میکنم وسط این دعواهای ی و فرهنگی در مورد مذمت یا مدح چند همسری صحبت میکنند چقدر جای یک تحقیق که پیشینه داشته باشه خالیه
 
زندگیم سالهاست که با تو شروع شده، خیلی روزهای پر تلاطمی بودند و گذشتند. ۹سال از مال هم شدنمون هست که میگذره، خدایا چقدر زمان پوچه، چقدر زمان نامرده، خیلی زود میگذره، خدایا هنوز نمیدونم تونستم عاشقش بشم یا نه؟ هنوز نمیدونم احساسم بهش عشق هست یا وابستگی یا منطق؟ خدایا فکر میکنم هنوز نتونستم عاشقش بشم. فقط دوستش دارم که اکثر اوقات به شک میوفتم که آیا جفتمون همو دوست داریم یا نه فقط داریم زندگیمونو با هم میگذرونیم.
داستان فیلم و دارم لو می دم اگر نمی خواهید نخونید   داستان یه آقاییه که دوست دخترش ولش کرده (بازیگر جیم کری)بعد میره تو یه موسسه تا ذهنش رو از خاطرات اون دختر پاک کنهتمام وسایلی که اون داده بود رو امحا کرد تا صبح پاشد هیچی از اون تو زندگیش نباشهعوامل اون موسسه یه شب تا صبح نشستن و رو مغز پسره کار کردنهمه چیز هی پاک می شد تو ذهنشتو ذهنش به دختره گفت اینها دارن هرچی از تو تو ذهنمه پاک می کنن ، دختره گفت منو جایی بزار که اونا دستشون بهش نرسههی چشم
تنهاییِ دو نفر"_ خسته نشدی انقدر واستادی لب پنجره زل زدی به خیابون سیگار کشیدی؟_قشنگه از این بالا، همه جا سفیده، مردم دارن عشق میکنن_خب برو قاطیشون توام_من خیلی وقته با هیچی و هیچکس قاطی نمیشم_مدل خودتو پیدا کنی قاطی میشی_مدل من اسقاطیه، نیست_پس وایسا همون جا لب پنجره از دور نگاه کن به همه چی_آره، از دور همه چی قشنگ تره، از دور زشتیارو نمیبینی، هر باری که نزدیک شدم واقعیت رو دیدم حالم بد شده_تعریف کن ببینم چی میبینی اون پایین؟_اون پسر همسایه طب
‌بعضی دوست داشتنا هرچی تلاش کنی به عشق و زندگی مشترک نميشه قالبش کرد.بعضی عشقا مدلیه ک نمیخای دستت بهش بخوره.نمیخای بغلت کنه.نمیخای حرفای عاشقونه بزنهنمیخای مدام بهت زنگ بزنه .نمیخای اذيتش کنی.فقط میخای اون زندگی خوبشو داشته باشه .به فکرت نباشه.منتظرت نباشه.ندونه دوسش داری‌.و توباخیال  راحت عاشقش باشی.بافاصله .بادوری. چون ازش میترسی.میترسی گند بزنه باز به زندگیت‌.میترسی عزیزاتو اذيت کنه .خلاصه داشتن یه ادم مریض تو زندگ
طبق معمول سرمو از پنجره ی کوچولوی وسط راه پله تو راه رفتن به بالا کردم بیرون و سرکوچه رو نگاه کردم و خب میدونین چخبر بود؟ چندتا پسر یه پسر کوچیک تر از خودشونو گرفته بودن اذيتش میکردن پسره ماسک داشت اما اینا تماما تو حلقش بودن و دستمالیش میکردن و پسره داد میزد میخواستم برم لباس بپوشم برم ببینم چه گ.هی میخورن اگه درست نشد زنگ بزنم پلیس که از جلوی دیدم دور شدن و خب منم لباس پوشیدنم طول میکشید و فقط دعا کردم چیزیش نشده باشه و غصه م شده بود براش و خب
عشق اینه منتظر یه گوشه ای نشسته باشی عشق اینه عشقتو یه لحظه هم که دیده عشق اینه زندگیتو پای اون کشیده باشی عشق اینه حتی وقتی گریه میکنه قشنگه عشق اینه دوری از نگاه اون شروع جنگه عشق اینه فکر کنی به ببخشش به هر بهونه عشق اینه عاشقش بمونیو خودش ندونه عشق اینه عشقه دیگه تا تهش فقط جنونه
دختره همش بهش زنگ میزد خیلی خیلی پشت سر هماخر بهش اجبار کردم که زنگ بزنه بپرسه چرا انقد زنگ میزنی حتی همین الانشم میترسید بگه با منه منو دوس داره نگفت بزور داشت میگفت همش استرس داره دختره میگفت ابروی ت و دختررو میبرم از ابروش میترسید بهش گفت میام سره کارت میرم پیش بابات از ابروش .من از ابروم گذشتم ولی اون نمیگزره بهش گفت تو مدت که باهم بودیم دروغ نگم دوست داشتمدختره گفت ۸ماه منو من وقتی ازش پرسیدم گفت فقط بغل بوده نبود قلبم شکست از اینکه ا
دلم میخاد یکی باشه بی قضاوت بی طرف حرف حق رو بزنه پنج دقیقهسرمو بگذارم رو شونه اش بگه همه چی درست ميشه یا بگه تو مالاین خانواده نیستی هم خون هیچکدومشون نیستی تو با بیماریت مسئولاینهمه بدبختی و دعوا نیستی و بگه بسه بیا با هم با پای خودت بلند شوبریم جایی که آدما فقط خودشونن دورویی در کار نیست آرامش قبل ازطوفان نیست هميشه کنار رودخونه با حیوونا و پرنده ها و نی نی هاییکه ازت نمیترسن بازی میکنی همه اونجا میخندن خود یی و ظلمنیست ذهنت آزاده و ه
فاز این آقویونی که تریپ شکست عشقی بر میدارنو نمیدونم چیهدختره بعد از هشت سال پسره رو ول کرده رفته.پسره هم ناله ناله ک شکست عشقی خوردم.خب چرا قبل از اینکه یکی دیگه بره بگیرتش،تو نرفتی که بگیریش؟؟؟.باید چند سال دیگه منتظرت میموند ک جناب العالی پاشی بری خواستگاری عقدش کنی؟؟تازه خیلی دختر بساز و خوبی بوده که هشت سال صبر کردهمن سر یک سال ببینم  از طرف بخاری بلند نميشه ول میکنم میرم.یه عقد ساده محضری که انقد نازو عشوه ندارهدختری که دوستت داش
ازهمكلاسیام بود،یه ترم پایین تر من بود،یه دختره قد بلنده،ورزشكار،لونده،باهوشه،جذاب،از اونا كه خیلی تیزن،اونایی كه ميشه بهشون تكیه كرد،٥ سال پیش كه دیدم ش ازش خوشم اومد ولی چون درگیر رابطه بودم بهش پیشنهاد ندادم،ولی یه اكیپی بودیم كه باهم بیرون میرفتیم،میگفتیم میخندیدیم،بعد ها یبار به دوست صمیمی ش گفتم ازش خوشم میاد باید چیكار كنم گفت بهش نگو بدش میاد طوری که همین یه ارتباط ساده هم از بین میره،حسمو خفه كردم همینجوری عادی ادامه دادیم،ب
داستان امشب درباره یه دختریه که یه پسرو خیلی دوسش داشت اما نمیتونست بهش ابراز محبت کنه . حالا بخاطر یا شرایط روحیش بود یا بخاطر دلایل دخترونه که داشت . هميشه دنبال این بود پسره بیاد سمتش و بهش پیام بده و قربون صدقش بره و . اما نمیدوست که پسر ها هم به محبت احتیاج دارن . پسر از این موضوع کلی احساس ناراحتی میکرد که چرا دختر بهش محل نمیده . پسر یک روز از همه ی رفتار های دختر خسته ميشه و میزاره میره یهو .
امروز ساعت یازده صبح رسیدم خوابگاه واقعا دخترا هم گاهی اوقات خر میشن ها یکی از همخوابگاهی هام به دوست پسرش که تازه یه ماهه با هم آشنا شدن یه میلیون قرض داده بعدشم تازه رمز شماره کارتشو داده به پسره الانم فهمیدن که بعلههه آقا از این پول میگیره میره خرج بقیه ی دوست دختراش میکنه. حالا اینم مثه خر مونده تو گل ای بابا مردمم حوصله دارن هافایده تنهایی منم همینه که حداقل نمیخوام دیگه غصه خیانت یکی دیگه رو بخورم خودمم و خودم  ( زیاد بدم نیس
سلام همه زندگیم روزها ماهها حتی سالها خیلی زود گذر شدن روزای که میخوام بیام بنویسم به تاریخ قبل نوشتن نگاه میکنم انگار دیروز بود ولی 5 شیش ماه میگذره ابوالفضل من تند تند بزرگ مردی ميشه بزرگ مرد لاغر اندام و باهوش زیرک من که با بزرگ شدنش من مغرور تر از دیروز میشوم پسر جان من زرنگ کلاسشون هست و من با دیدن چنین چیزای واقعا عاشقش میشم اما اینم بگم که جان به لبم کرده این پسر بالای من .اما دنیای بچه ها عالمی دارد که لذت شاد بودنشان به کل شادی بزرگتر
امروز یکم حالم خوب نبود.حوصله درس و اینام نداشتم :/ بعد ی مدت رفتم چت روم.ی پسره ایرانی بود ک تو کانادا زندگی میکرد خلاصه ک من پارسال اینو دیده بودم و الکی گفته بودم اهل فرانسم و باورش شده بود
علی از مهد اوومده خونه. رفتم کتارش نشستم. گفتم پسرم مهد خوب بود ؟؟ میگه آره ولی معلممون خوب نبود. گفتم چرا.کفت چون سر بچها داد زد. گفتم سر تو ک داد نزد ؟؟. گفت نهههه. گفتم چرا ؟؟ گفت چون من بچه ی خوبیم. قربونه بچه ی خوب
یه خسیس می‌میره؛ قبلش سفارش می‌کنه رو قبرش بنویسن:من مُردم ولی مغازه باز است»! •.•.•.•.•.•.•.• جوک خنده دار •.•.•.•.•.•.•.• به بابام میگم اگه من بمیرم چیکار میکنی؟!میگه بی سر و صدا تو باغچه خاکت میکنم یارانت قطع نشه!!یعنی ی تعریف جدید از عاطفه پدری ارائه داده هااا •.•.•.•.•.•.•.• جوک خنده دار •.•.•.•.•.•.•.• گمراه کننده ترین چیز تو دنیا بعد از شیطان رجیمتخمه ژاپنیه که تو ظرف آجیل فیگور بادوم به خودش میگیره •.•.•.•.•.•.•.• جوک خن
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏❇️دختر :عشقم عشقم من اومــدم✴️پسر:کــجا بودی؟؟❇️دختر :دوستم با عشقش قرار داشت رفتــه بودم پیشش تا تنــها نباشه✴️پسر:مگه من بهـــت نگفـته بودم با دوســتات نری قرار❇️دختر : آره ولی اون ول نمیــکرد میگفت باید بیای✴️پسر:مگه نمی دونســتی من ناراحــت میشــم اگه بری❇️دختر : خب چیکار کنم توأم همــش گیر میــدی✴️پسر:به من چرا نگفــتی؟❇️دختر : چون می ترسیـــدم نزاری برم بعدشم دوستم باهام قهر کنه✴️پسر:دیـر
می دانی؟ اگر بخواهم با خودم رو راست باشم، عاشقت نیستم. سایه ای از عشقی ک زمانی بود، با من مانده است، و مرا از هر عاشق شدنی بر حذر می دارد. وقتی غمگینم ب من اجازه نمی دهد ب کسی جز تو فکر کنم، چون اشک ریختن برای عشقی ک سال هاست از دست رفته است عیبی ندارد، اما اشک ریختن برای یک عشق جدید، حماقت محض است. نه این ک من این را بگویم. ذهن من ناخودآگاه این طور مرا بازی می دهد. وگرنه تو، خیلی وقت است که مرده ای و من نه با تو، ک با خاطراتت حرف می زنم.می دان
اگه بدونه خودشه خیلی ناراحت ميشه نه؟دوباره فک میکنه شده اون ادم بدهدوباره فک میکنه باعث خرابی یه رابطسدوباره ممکنه براش سوال پیش بیاد که چرا من و یکی مثه خودمهزارتا سوال کیریه دیگههزارتا حس بد دیگههزارتا عذاب وجدانپس نمیخام بفهمه که اذيت بشه 
پنجشنبه بعد از کلاس رفتیم دربند. من که آدم بیرون نیستم و میل هم نداشتم بهم خوش گذشت. برف باریده بود. اگر ازم می‌پرسیدن چه سالیه با اطمینان می‌گفتم 1297 هجری شمسی. به هر حال موقع شام پسره دیزی آورد. با دیدنش یه غم عمیقی رو حس کردم. الان تو کجایی؟ حالت چطوره؟
خب در واقع به روز شدگی و یا از دید دیگر مشکل بروز شدگی از زمانی آغاز شد که گفتیم باید گوشی هاشونو عوض کنن، خب دیگه واقفا به درد نمیخوردن اون قبلیا.خلاصه که خواهر کوچکم باهاشون رفت و دو تا گوشی شبیه بهم دو سیمکارته براشون تهیه کرد، و طبق معمول با اینکه من در برابر معلم شدن مقاومت کردم و تنها شخص غیر فرهنگی خانواده هستم، مسئولیت اموزش تصویری و. با من بود اینجوری که اول به صورت دو نفره توضیح می دادم بعد چون مامان عادت داره بره تو اتاق و ساعت ها ب
خدایا.نیاز به حس خوبی دارم.حسی مثل نگاه اون پسره وقتی رتبه کنکورمو داد.حسی مث وقتی خانم وحیدی منو برای کارش انتخاب کرده بود.حسی مث وقتی خانم . که اسمش یادم نمی آد و استاد ریزپردازنده امون بود گفت راه حل هام خوب بوده.عطا کن پلییییزمرسی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها