نتایج جستجو برای عبارت :

بر صفیر تازیانه هایی که بالا رفتند و‌

می خواستم از همه درهايي بنویسم که آدم ها وقتی آن ها را گشودند و بیرون رفتند برای همیشه از تاریخ زندگی مان بیرون رفتند یا از آدم هايي بنویسم که بودنشان در بدترین شب زندگی مان به ما آرامش داد یا از بلاتکلیفی همه ی آن لحظاتی بنویسم که در زندگی، ایستاده با دستی بر دستگیره ی در مردد بین ماندن و رفتن مردیم و ندانستیم باید برویم یا بمانیم. اما نتوانستم چیزی بنویسم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

انگار من هستم مجله نوجوان سالم