نتایج جستجو برای عبارت :

تویی رزاق هر پیدا نهان

خواجه بیا! خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا پای تويي دست تويي هستی هر هست تويي بلبل سرمست تويي جانب گار بیا گوش تويي دیده تويي وز همه بگزیده تويي یوسف یده تويي بر سر بازار بیا از نظر گشته نهان ای همه را جان و جهان بار دگر رقص کنان بی‌دل و دستار بیا روشنی روز تويي شادی غم سوز تويي ماه شب افروز تويي ابر شکربار بیا ای علم عالم نو پیش تو هر عقل گرو گاه
به نام آن که جان را نور دین داد درس چهاردهم چهاردهم : سی مرغ و سیمرغ مجمعی کردند مرغان جهان آنچه بودند آشکارا و نهان قلمرو زبانی : قالب: مثنوی / وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن/ مجمع : محل اجتماع، انجمن / مجمعی کردند: در جایی جمع شدند / مرغ: پرنده / بودند: فعل غیراسنادی، وجود داشتند / آشکارا : شناخته شده / نهان : ناشناخته قلمرو ادبی : آشکارا، نهان: تضاد / آشکارا و نهان : مجاز از همه / مرغ: نماد رهرو و سا لک / جهان، نهان:‌ جناس / واج آرایی: ا» معنی : همۀ
بیا و عشق ِ خویش رابه پرده ای نهان مکنحدیث درد اگر شدمبه تیر غم ، کمان مکناگر مثال یک غبار رَسم به دامنت دَمیبه آه و  ناله و فغانسَری به آسمان نکنبه راه عشق تو گذشتتمام عمر من حزینمرا به عشق زاده ایهدیه به دایگان مکن#بهناز خرّم
 برای تو می نویسم برای تو که تنهایی هایم پر از یاد توست  برای تو که قلبم منزلگه عشق توست  برای تويي که احساسم از آن وجود نازنین توست برای تويي که تمام هستی ام در وجود تو غرق شده برای تويي که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است   برای تويي که مرا مجذوب قلب نازنین و احساس پاک خود کردیبرای تويي که وجود بی ارزشم را محو وجود نازنین خود کردی برای تويي که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است   برای تويي که سکوتت سخت ترین شکنجه من است   برای تويي که قل
سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو به جان تو فتنه گر است نام تو پرشکر است دام تو باطرب است جام تو بانمک است نان تو مرده اگر ببیندت فهم کند که سرخوشی چند نهان کنی که می فاش کند نهان تو بوی کباب می‌زند از دل پرفغان من بوی شراب می‌زند از دم و از فغان تو بهر خدا بیا بگو ور نه بهل مرا که تا یک دو سخن به نایبی بردهم از زبان تو خوبی جمله شاهدان مات شد و کساد شد چون بنمود ذره‌ای خوبی بی‌کران تو بازبدید چشم ما آنچ ندید چشم کس
جمعه به سوی شما چشم به راه بسته امکعبه اگر رفته ای بیا بسوی دل خسته امکعبه ی من بیا تا هر روز دور شما بگردمکعبه که جمکران شد کعبه هوس کردمسرّ شما گویند به چشم ما نهان استور نمیکشد عقل سرّ دلم خزان استگر ره دراز است قسم به جان خستهبیا به سوی دلم که چشمان پینه بستهبیا کین خستگی در صیرتم نهان استگویند مردم به من این از کافران استخسته شده قلب من قسم به چشم ترمبیا سرّ نهان گو به چشم و دست و سرمصیرت بیا نشان ده پرده بیا و برگیرباشد زین جهان شاید کسی پ
نگاه می کنم از هر طرف سوار تويي
نشسته یک تنه بر صدرِ روزگار تويي
 
هزار لحظه گذشت و هزار لحظه دلم
به سینه سر زد و . دیوانه را قرار تويي
 
تو را ندارم و دلتنگم و . دلم قرص است
که انتهای خوشِ صبر و انتظار تويي
 
خزان اگرچه شکسته ست شاخه هامان را
بیا پرستو جان، مژده ی بهار تويي
 
  "بخوان به نام گل سرخ"، عاشقانه بخوان
بخوان که سایه و سیمین و شهریار تويي
 
به رغمِ ابر سیه جامه روشنایی هست
که آفتابِ بلندِ طلایه دار تويي
 
به اعتبارِ تو امید تازه خواهد
شب نهان عجیبی دارد در هزارتوی سکوت خویشتنی دارد سپید شب پاسبانهایش گامهی کشدارو صدایی پژواک وار دارند شب گلویش از خواندن خطوت سکوت درانتهای سرک کشیدنهای ستارگان دورگه میشود شبها وقتی به نیمه میرسد حتی صدای سگها هم دورگه میشود صدای روباه ها فرجام مرغ هارا به چالش میکشد فاراب خ-ق
#تحلیلی #کرونا هوالحق موضوع : نقش بحران ها در آشکار کردن نهان جوامع خوبه به مناسبت کرونا مطلبی عرض کنم الان دیگه کمتر کسی هست که به کرونا به دید یک نعمت نگاه کنه ولی در حقیقت کرونا یک نعمت است از جانب خداوند متعال کرونا یک بحران جهانی ایجاد کرده و این بحران یک نعمت است . چرا ؟؟ دلیلش رو اینطوری بگذارید بگویم 8 سال دفاع مقدس مارا دچار یک بحران عظیم کرد و آن بحران هم نابودی زیرساخت ها بود ، عراق همه چیز را بمب باران میکرد ، مدارس ، بیمارستان ها ،پا
من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان که شنیده است نهانی که درآید در چشم یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان یک جهان راز در آمیخته داری به نگاه در دو چشم تو فرو خفته مگر راز جهان چو بسویم نگری لرزم و با خود گویم که جهانی است پر از راز بسویم نگران چه جهانیست جهان ،نگه آنجا که بود از بد و نیک جهان هر چه بجویند نشان گه ازو داد، پدید آید و گاهی بیداد گه ازو درد همی خیزد و گاهی درمان نگه مادر پر مهر، نمودی از این نگه دش
گنجی نهان در خلوت ویرانه گل کردخندید ه عکس خاطراتت خانه گل کردشب جلوه روی تو را درماه دیدمخورشید من  از اشتیاقت دانه گل کردمحو نگاهت می شود چشمان مستمدر پیچش زلف سیاهت شانه گل کرداندیشه سبز شما فصل بهار استگل واژه های باوری مردانه گل کردعالم شناسد قصه مجنون و لیلیاز عشق تو در سینه ام افسانه گل کردگل کردن گل را کسی بیجا نداندای گل برای وصل تو پروانه گل کردلبریزعطر سوسن و یاسی عزیزمحتی ز بوی عطر تو کاشانه گل کرداز باده دیدارتان نوشیده عقلمی
اهلِ نماز می شوم ، جمله نیاز می شومسوی حِجاز می شوم باز مقابلم توييباده ی ناب می شوم ، شِعر و کِتاب می شومیکسره خواب می شوم ، باز مقابلم توييهَمرهِ موج می شوم ، راهیِ اوج می شومفوج به فوج می شوم ، باز مقابلم توييسایه ی ماه می شوم ، در ته چاه می شومراهیِ راه می شوم ، باز مقابلم توييتوی رَواق می شوم ، کُنجِ اُتاق می شومبسته به طاق می شوم ، باز مقابلم تويياینهمه مَرد می شوم، مَخزنِ درد می شومساکت و سرد می شوم ، باز مقابلم تويياز همه  دور می شوم ، نق
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه شكر و سپاس و منّت و عزّت خدای را پروردگار خلق و خداوند كبریا دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزّاق بنده‌پرور و خلّاق رهنما ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا یاد تو روحپرور و وصف تو دلفریب نام تو غمزدای و كلام تو دلربا شاهان برآستان جلالت نهاده سر گردنكشان مطاوع و كیخسروان گدا خواهند‌گان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا آن دست بر تضرّع و این روی برزمین آن چشم بر اشارت واین
خداوند خالق تمام موجودات است. یکی از صفات خدا، ” رزاق ” می باشد یعنی ” بسیار روزی دهنده . خداوند روزیِ تمام مخلوقاتش را میدهد، چه مخلوق خطاکار باشد چه درستکار، و این از رحمانیت و فضل او سرچشمه می گیرد. خداوند جهان را آفرید و انسان را هم همینطور. به انسان فرصت زندگی کردن داد تا در این جهان عظیم، با تلاش و تکاپوی خود، زیبا زندگی کند و برای جهان دیگرش که جاودان و همیشگی است، توشه هایی از معنویت و اخلاص جمع کند.
پرسش : آیا ضعف ایمان مردم به رزاقیت الهی» در بروز اغتشاشات و اعتراضات اقتصادی آنها در موضوع افزایش یکباره قیمت بنزین نقش داشته است؟ پاسخ : مشکلاتی که با انتخاب افتضاح خودمان ایجاد میکنیم قرار نیست توقع داشته باشیم که با رزاق بودن الهی حل شود. اینکه خدا رازق است» یعنی روزی همه ما را به نحو کافی و وافی در این دنیا قرار داده است اما ظلم یا سوء تدبیر برخی از مسؤولان و تحریم‌های ظالمان و مستکبران خارجی موجب می شود فقط بخشی از روزی که روزیِ قطعی
نقل و انتقالات لیگ برتر 98-99 ا ستقلال وروری: آرش رضاوند سیاوش یزدانی شیخ دیاباته عارف غلامی علی دشتی محمد بلبلی مسعود ریگی میلاد باقریابوالفضل رزاق پورمانوئل پوچارلی خروجی: امید نورافکن الهیار صیادمنش امیرحسین اسماعیل زاده روح الله باقری سیدمهدی رحمتی فرشاد محمدی مهر میثم تیموری آرمین سهرابیان آیاندا پاتوماعیل گونسالوس پژمان منتظری خسرو حیدری روزبه چشمی زکریا مرادی طارق همام گادوین منشا رضا آذری ا ستقلال خوزستان ورودی: عبدالله کرم
اوصاف علی(ع) به هر زبان باید گفت این ذکر به پيدا و نهان باید گفت در جشن ولی عهدی مسعود علی تبریک به صاحب امان باید گفت عید کمال دین سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد.
سرو بالایی كه می‌بالید راستروزگارِ كجروش خم كرد و كاستوه چه سروی! با چه زیبی و فَری!سروی از نازك‌دلی نیلوفریای كه چون خورشید بودی با شكوهدر غروبِ تو چه غمناك است كوهبرگذشتی عمری از بالا و پستتا چنین پیرانه‌سر رفتی ز دستشبچراغی چون تو رشك آفتابچون شكستندت چنین خوار و خراب؟چون تويي دیگر كجا آید به دستبشكند دستی كه این گوهر شكستكاشكی خود مرده بودی پیش ازینتا نمی‌مردی چنین ای نازنین!آتشی مُرد و سرا پُر دود شدما زیان دیدیم و او نابود شدآتشی خ
شاهنامه‌ پوشش‌ ن‌ ایران‌ باستان‌ را در داستان‌های مختلف وصف‌ کرده‌ است‌، از آن جمله؛وصف گردآفرید در نبرد با سهراب:زنی بود بر سان گردی سوارهمیشه به جنگ اندرون نامدارکجا نام او بود گرد آفریدزمانه ز مادر چنین ناوریدبپوشید درع سواران جنگنبود اندر آن کار جایی درنگنهان کرد گیسو به زیر زرهبزد بر سر ترک رومی گره*شیرین‌ در بارگاه‌ شیرویه‌ می‌گوید:چنین گفت شیرین که ای مهترانجهان گشته و کار دیده سرانسه دیگر که بالا و رویش بودبه پوشیدگی ن
بشنو از نی چون حکایت می‌کند» / شیعه را در خون روایت می‌کند نی حدیث آفرینش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد نام احمد نام جمله انبیاست / چون‌که صد آمد نود هم پیش ماست» از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علی آید به گوش روز و شب گویم به آوای جلی / اکفیانی یا محمد یا علی» کیستی ای حامی ختم رسل / اول و آخر تويي ای نفس کُل موج هستی، کشتی و دریا تويي / حق تويي، پيدا و ناپيدا تويي ای حضورت نقش در
شهر چه می دانداز راز نهان بین من و دیوارلرزه ای که تکرار آهنگین طپش هااین هجوم وحشیانیه قلبم به تن سردش پیشکش کرده استمن و او هر دو بی تاب رسیدنتاکنون با خیالی اسودهچشم به انتهای کوچه دوخته امتنها نمانده ام در برزخ انتظار
شه چو عجز آن حکیمان را بدید پا جانب مسجد دوید رفت در مسجد سوی محراب شد سجده‌گاه از اشک شه پر آب شد چون به خویش آمد ز غرقاب فنا خوش زبان بگشاد در مدح و دعا کای کمینه بخششت ملک جهان من چه گویم چون تو می‌دانی نهان ای همیشه حاجت ما را پناه بار دیگر ما غلط کردیم راه لیک گفتی گرچه می‌دانم سرت زود هم پيدا کنش بر ظاهرت چون برآورد از میان جان خروش اندر آمد بحر بخشایش به جوش درمیان گریه خوابش در ربود دید در خواب او که پیری رو نمود گفت ای شه مژده حاجا
#باغ_لوكس_روژه باغ تالار  لوكس روژه شهر: #گرمدرهآدرس: گرمدرهتلفن: 88564995ظرفیت: 800 نفرمشاهده عکس های بیشتر:@banktalar #باغ_رز_شهریارباغ تالار  رز شهریارشهر: #شهریارآدرس: شهریار، بلوار رزمندگان (کهنز)، خیابان رزاق دوست (درختی)نام مدیر: فاضلیتلفن: 02165276811 , 09122047073ظرفیت: 750 نفرتخفیف: پکیج طلایی با 50% تخفیف شامل میوه ۴مدل، شیرینی ۲یا۳ مدل، از بهترین و با کیفیت ترین شیرینی فروشی به انتخاب خودتان(تست)، ماشین عروس bmw کروک، بنز و . دریافت معرفی نامه تخفیف:banktala
خدای مهربونم این روز ها به خاطر ویروس كرونا همه دلشون گرفته و ترس از این بیماری همه را ناامید كرده از زندگی خدایااولین و اخرین امیدمان تويي .دستمون رو محكم تر  بگیر كه جز تو پنها دیگری نداریم خدایا واسه سلامتی همسرم وهمه ی عزیزانم دعا میكنم كه امیدوارم این ویروس و بیماری  نابود بشه و نجات پيدا كنیم .
کاوۀ دادخواهچو ضحّاک شد بر جهان شهریار / بر او سالیان انجمن شد هزارچو: هنگامی که / شهریار: شاه / بر او سالیان انجمن شد هزار: کنایه /بازگردانی: وقتی ضحّاک پادشاه ایران شد، فرمانروایی او هزار سال به درازا کشید.نهان گشت کردار فرزانگان /  پراگنده شد نام دیوانگاننهان: پنهان / کردار: رفتار / فرزانه: دانشمند، دانا / فرزانه، دیوانه: تضاد / نام دیوانگان پراگنده شد: کنایهبازگردانی: روش زندگی و رفتار خردمندان از میان رفت و انسان هایِ دیوخو نام آور شدند(جهان
کاش یکروز دل از بند زمین باز کنم مثل یک ابر به دنبال تو پرواز کنم گریه ابر به شوق دل کوهستان است کوه من باش که باران خود آغاز کنم باد ایام اگر از تو جدایم نکند تا ابد گریه ی خود با غم تو ساز کنم کاش می شد به دل سنگی تو راهی یافت تا که از عشق نهان چشمه ای سرباز کنم فصل ادغام تو با عشق مفصل می شد غزل عشق تورا گلشن ایجاز کنم و کاوه خ
                                               به نام خدا سالروز بزرگداشت شمس الدین محمد،حافظ شیرازی رند غزل سرای بی همتای شعر پارسی بر ایرانیان نیک پرور فرخنده و خجسته باد.تا زمیخانه ومی نام و نشان خواهد بودسرماخاک ره پیرمغان خواهد بودحلقه پیرمغان از ازلم در گوش استبر همانیم که بودیم و همان خواهد بودبرسرتربت ما چون گذری همت خواهکه زیارتگه رندان جهان خواهد بودبرو ای زاهد خودبین که ز چشم من و توراز این پرده نهان است و نهان خواهد بودترک
اسامی شهرداران شهر تخت از بدو تاسیس


ردیف

نام شهردار

تاریخ انتصاب

سمت


1

احمد زمانی زاده تختی

1388/10/23

شهردار


2

علی مراد رزاق پور

1391/8/1

شهردار


3

مصطفی مولا پرست
1392/9/1
شهردار


4

مجید غیبی تختی

 1394

سرپرست


5

مهدی جعفری تختی
1394/5/4
شهردار
 ای دل اگر بخواهی، رازت نهان بماندبا نوجوان امروز این نغمه را به یاد آربنویس اگر جوانا در هیأت جوانیجز راه دین و دانش راهی مپوی زیراپند آن که گیرد از این شعر تفكرآمیزاسرار فکر ما را با حاسدان مگوییددر این دیار زرخیز راد» هنر برانگیز  باش آنچنان که نامت، در داستان بماندتا فکر وی به راه پیغمبران بماندتا زنده­ای بخواهی فکرت جوان بمانددر راه دین و دانش دل كامران بمانددر جستجوی دین و دانشوران بماندتا عقلشان به غفلت دور از توان بماندگفتی تو ی
مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد گر در خیال خلق پری وار بگذری فریاد در نهاد بنی آدم اوفتد افتاده تو شد دلم ای دوست دست گیر در پای مفکنش که چنین دل کم اوفتد در رویت آن که تیغ نظر می کشد به جهل مانند من به تیر بلا محکم اوفتد مشکن دلم که حقه راز نهان توست ترسم که راز در کف نامحرم اوفتد وقتست اگر بیایی و لب بر لبم نهی چندم به جست و جوی تو دم بر دم اوفتد سعدی صبور باش بر این ریش دردناک باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها