خاطره ارسالی از آریا دختر خاله من که 27 سالش هست برام تعریف میکرد که مشکل خار پاشنه داشت. رفته بود یه دکتر که مرد بود. موقع معاينه کف پا ش، دکتر بهش گفته بود جورابت رو دربیار. دختر خاله من هم جوراب شيشه اي مشکی ساق کوتاه پوشیده بود روی تخت خوابیده بود و جوراب پاي راستش رو دراورده بود. بعد دکتر پاش رو معاينه کرده بود بعدش خود دکتر جوراب پاي چپ دختر خاله ام رو هم دراورده بود تا اون یکی پاش رو هم معاينه کنه.
کلاس سوم ابتدايی بودم و معلممون یه خانم بود. همیشه کفش پاشنه دار می پوشید و پاچه شلوارش هم خیلی بلند بود.یه روز یکی از بچه ها روپوش نپوشیده بود و ناظم براش مورد ثبت کرده بود. براي معلم ناله میکرد که روپوشش خیس بود و رو طناب بود و .معلم هم خواست بهش دلداری بده، گفت وقتی لباس فرم نپوشیدی، زیپ کاپشنتو تا ته بکش بالا که معلوم نشه نپوشیدی.بعد تو یه حرکت غافلگیرانه پاچه هاي شلوارشو کشید بالا، جوراب پاش نبود، بعد گفت من الان بدون جوراب که اومدم مدرس
خاطره ارسالی از آریا زن عموی من رفته بود دکتر قلب منشی میخواست ازش نوار قلب بگیره بهش گفته بود لباسات رو بده بالا ،اشیاي فی مثل ساعت و انگشتر و النگو رو دربیار و جورابات رو هم دربیار. زن عمو همه کارا رو کرده بود و روی تخت خوابیده بود ولی یادش رفته بود جوراباش رو دربیاره که خود منشی زحمت کشیده بود و جوراب زن عمو رو درآورده بود و گذاشته بود روی صندلی ،میگفت دفعه بعد که رفته بودم براي چکاپ تابستون بود و با صندل و بی جوراب بودم و نیازی به درآورد
لباس هاي غوّاصی را تحویل گرفتیم، اما کمبودهاي زیادی وجود داشت. تعدادی از بچّه ها کفش غوّاصی نداشتند فقط جوراب غوّاصی داشتند. با توجه به خار و خاشاک و سیم هاي خارداری که در منطقه بود و نازک بودن جوراب غوّاصی، بچّه ها نمی توانستند با آن راه بروند و بعضی هم نه کفش داشتند و نه جوراب غوّاصی.
خرید جوراب شلواری نه پنتی کد 3028 قیمت : 19800 تومان برند : Miscellaneous خرید پستی جوراب شلواری نه پنتی کد 3028 قیمت جوراب شلواری نه پنتی کد 3028 براي خرید و مشاهده جزئیات محصول کلیک نمايید. براي خرید و مشاهده جزئیات محصول کلیک نمايید. تصاویر بیشتر … نوشته جوراب شلواری نه پنتی کد 3028 اولین بار در سايت خرید اينترنتی سجاد . پدیدار شد.
محققان از جوراب هوشمندی رونمايی کردهاند که به والدین اجازه میدهد تا از هر جا با استفاده از یک برنامه تلفن همراه به بررسی سلامت نوزاد خود بپردازند. تولید اين جوراب هوشمند شرايطی را فراهم می کند که والدین نوزاد می توانند میزان ضربان قلب و اکسیژن مصرفی کودک را از طریق تلفن هوشمند خود کنترل کنند. اين جوراب فناورانه میزان ضربان قلب، سطح اکسیژن، دماي پوست، کیفیت خواب و همچنین وضعیت قرار گیری بدن کودک هنگام خواب را به تلفن هوشمند یکی از والدین
کتاب شامل 17 داستان کوتاه از 10 نویسنده است؛ سه داستان از ژرمین گریر، دو داستان از فولتون اورسلر، یک داستان از پل ویلیارد، یک داستان از لئونارد مايکل، سه داستان از استفن لیکاک، یک داستان از ویلیام سیدنی پورتر، دو داستان از وندی بره نر، دو داستان از هال پورتر، یک داستان از نرگس دالال، یک داستان از ریشارد ل. اکثر داستان ها متوسط هستند.
ارسالی از مهدییه دفعه که خونه مادربزرگم جمع شده بودیم. جورابهاي عمه ام پاره شد. سریع درشون آورد و انداخت کنار مبنگ زد به شوهرعمه ام که وقتی داری میاي یه جفت جوراب پارازین مشکی بگیر. شوهرعمه ام هم یادش رفت و نخرید و عمه تا آخر شب بی جوراب موند. آخرش هم جورابها از سطل آشغال سردرآورد.
اين مطلب پیشتر در مجلهی تهرانشهر شمارهی ۳ منتشر شده است. داستانهايی بدون خیابان در دهههاي ۷۰ و ۸۰، داستانهاي ايرانی پر شد از فضاهاي داخلی، از فضاهاي آپارتمانی، و خیابان کمتر جايی در اين داستانها پیدا کرد. چرا؟ آنهايی که رمانها و داستانهاي ايرانی را میخوانند، حتماً خواهند گفت چون نویسندهگانِ زن زیاد شدند و نویسندههاي زن هم بیشتر تجربهی زیستهشان را ـ که درون آپارتمانها میگذشت ـ نوشتند.
خاطره ارسالی 2 از آرینکلاس چهارم میز آخر میشستم، سر کلاس کفش هامو دراورده بودم و پامو روی کفش هام گذاشته بودم.اتفاقا جوراب پام بود و معلم در حال درس دادن بود. با پا هام کفش هامو جلو و عقب می کشیدم. حوصلم سر رفته بود و جورابامو دراوردم و گذاشتم داخل کفشم.بفل دستیم شروع کرد به خندیدن و هرچی بهش علامت می دادم باز می خندید.معلم متوجه شد و گفت: ته کلاس چه خبره؟؟هول شدم و کفش هامو پام کردم، ولی پام توش نمی رفت، نگو جورابام توش بود!
او توی جوانی هیچ جوراب تورتوری خالداری نخریده و به عشق کسی پايش نکرده! میگویم کسی؟ کسی یعنی عشقی که برايش توی برف خیابان شریعتی، دیوانهوار به سمت فرودگاه براند و با دستهگل بابونه و عروس و همیشه بهار به استقبال برود! میدانید؟ او هیچوقت توی زندگی براي عشقش دستهگل نخریده! تمام دستهگلهاي عاشقانهی زندگیاش توی برفها رها شدهاند! تمام کسانی که میتوانستند عشق زندگیاش شوند توی نوجوانی از حصبه و آبله و شلیک تیر مردهاند! می
زمان حال کامل نشان دهنده ی کاری است که در یک زمان نا معین(معمولاً گذشته) اتفاق افتاده است ولی اثر و نتیجه اش هنوز تا زمان حال باقی است.به مثال هاي زیر دقت کنید:جوراب هايش کثیف است. His socks are dirtyاو مشغول تمیز کردن جوراب هايش است. He is cleaning his socksHe has cleaned his socks = (His socks are clean now)او کفش هايش را تمیز کرده است (= کفش هاي او اکنون تمیز هستند) مثل درس هاي قبل اول بررسی کنیم ببینیم در زبان فارسی چطور چنین زمانی رو میسازیم و بعد در زبان انگلیسی بررسیش کنیم.
عناصر داستان عناصر داستان اجزاي بنیادین تشکیل دهنده داستان هستند. هر داستانی براي شكلگیری خود از ساختار و عناصری تشكیل میشود كه با هنرمندی و خلاقیت داستاننویس به صورت یک داستان کامل، ظهور و نمود مییابد و داستاننویس با كمک اين عناصر به آفرینش پیكرهٔ داستان میپردازد. داستان كوتاه از عناصر مختلفی تشكیل شده است كه عبارتاند از: طرح موضوع درونمايه شخصیت و شخصیتپردازی زاویهٔ دید پیرنگ صحنه گفتوگو لحن فضا زبان زمان مكان حادثه سب
اين مقدمه براي کتاب "شب" (مجموعهداستان منتخب دومین دورهی جايزهی ارغوان) نوشته شده. کتاب را تازهگی نشر مرکز منتشر کرده. دوستان علاقهمند به داستان کوتاه را دعوت می کنم به خواندن اين کتاب، چون کارهاي برگزیدهی جوانان زیرِ سیسال کشورمان است و بازتابِ خوبی است از وضعیت داستاننویسی جوانانمان و نیز مسائلشان، که مسائل اغلبمان هم هست. صداي بلند داستانهاي کوتاه گرچه در یکدههی اخیر اغلب اين رمانهاي ايرانی بودهاند که به شهرت
روستاي جوراب جوراب نام روستايی در شهر نیر استان اردبیل می باشد . نام روستاي جوراب ازسه واژه تشکیل شده است. 1 – جو » یک واژه ی اوستايی است و به معنی زندگی کردن و هستی داشتن می باشد. 2- ر » میانوند وابستگی یا میانوند وابسته به آن است . 3- آب » مايع حیات است و احترامش واجب .
سید محمدعلی جمالزاده (۲۳ دی ۱۲۷۰ در اصفهان - ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ايرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرايی در ادبیات فارسی میدانند. محمدعلی جمالزاده نخستین مجموعه داستانهاي کوتاه ايرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر کرد . داستانهاي وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه است .
یادمه مدرسه که میرفتیم یه عکس میذاشتن جلومون و میگفتن در رابطه با اين عکس مثلا ده خط بنویسید حالا منم صرفا جهت سرگرمی، باتوجه به عکس پروفايل وبلاگ یه داستان ساختگی نوشتم.البته شما موقع خوندن داستان میتونین شخصیتاي داستان رو هرطور که مايلید تصور کنید، زن، مرد، پیر، جوون، کوتاه، بلند، سفید، سیاه، ايرانی، خارجی. توی متن داستان هم سعی کردم جزئیات خاصی راجع به شخصیتا مطرح نکنم.داستان در رابطه با دوتا مسافره که به مدت چند ساعت توی یه تاکسی خ
چهارشنبه ها،ما یکم زودتر از همیشه تعطیل میشیم و گویا یکی از مدارس ابتدايی غیر انتفاعی که نسبتا نزدیکه بهمون،براي شاگراش کلاس اضافی گذاشته.اون تايمی که من میرسم خونه،مصادفه با تايم تموم شدن کلاساشون و تعطیلی اين مدرسه.چهار شنبه ی هفته قبل،در کمال خستگی رسیدم خونه و از سرویس پیاده شدم.داشتم دنبال کلیدام میگشتم که یه پسر کوچولوی گوگولی مگولی حدودا هفت یا هشت ساله که مشخص بود تازه تعطیل شده،اومد و تو یه فاصله ی تقریبا دو قدمی ازم وايستاد
دلايل سردی پاها چیست؟ گاهی اوقات پوشیدن چند جفت جوراب هم موجب نمیشود تا سردی پاها از بین برود که اين حالت میتواند نشانهاي از وجود بیماریهاي جدی در بدن باشد. گاهی اوقات پوشیدن چند جفت جوراب هم موجب نمیشود تا سردی پاها از بین برود که اين حالت میتواند نشانهاي از وجود بیماریهاي جدی در بدن باشد. به گزارش سرویس سلامت ايسنا، در صورتی که از وضعیت سلامت جسم خود مطمئن هستید، سرد بودن پاها و حس سرما در آنها نگران کننده نیست اما در برخی مو
آشنايی با بازی سنتی و محلی جوراب بازی همانطور که میدانید که در متن قبل سرگرمی هاي مختلف رو براتون توضیح دادم میخواهم در اين مطلب جوراب بازی رو براتون توضیح بدهمجوراب بازی ، جورابین یا به اصطلاح به زبان کوردی محلی گورانێ ، گورا بازی در کنار ساير بازی هاي بومی و محلی در میان مردم کُرد خصوصا اهالی خون گرم نوار مرزی ارومیه ، صوماي برادوست و سیلوانا بیشترین طرفدار و محبوبیت را دارداين بازی مخصوص شبهاي میهمانی ، دورهمی ها می باشد و بهترین بهانه
سعی کنیم تکالیفی که براي عید به دانش آموزان میدهیم در قالب داستان نویسی، داستان گویی و داستان سرايی باشد . براي مثال از دانش آموزان بخواهیم خاطرات روز عید و یا سیزده بدر را به صورت داستان بنویسند. و در نهايت داستان خود را به صورت کتابچه تزیین کرده و بعد از عید به کلاس گزارش دهند . نمونه دیگر اينکه یک داستان مناسب با سن خود بخوانند و خلاصه آن را یادداشت کنند و با براي اولیاي خود تعریف کنند.
میخوام یه داستان کوتاه و کوچیک بنویسم،داستان اين روزامون؛اين روزاتون،داستان اسارت،زندان،درد،سردرگمی،داستان عروسکو خیمه و شباي پر از دست سیاه!صداي سوت و تشویق نخراشیده خیل سیاه و سفید کوچک ها و بزرگ ها،چنان شلاق نامرعی مخمل سرخ فام صفحه را پاره کرد.عروسک هاي خیمه شب بازی،داستان غم بار خود را با رقصی تلخ شروع کردند
آااادت نمی كنیم فیلمی به كارگردانی #ابراهیم_ابراهیمیان داستانی پر تعلیق و نسبتا جنايی است. مطابق خیلی از فیلمهاي ايرانی، محوریتش بحث خیانت مرد به زن است. واقعیت اين است كه روايت داستان از خیانت اصلا بد نیست، اما میزان فراوانی اش در سینماي ايران به طرز حال به هم زنی به افراط رفته است، انگار كه هیچ موضوع دیگری براي ساختن فیلم و روايت داستان وجود ندارد. فیلمنامه خوب و زیر پوستی نگاشته شده است، بازیها روان و دكوپاژ معنادار است، موسیقی اما ضعیف
تنهايان مغروق نگار قلندر مردی بینامونشان به موجودی غریب و ناآشنا تبدیل شده. آکسولُتل» داستان مسیر اين مسخشدگی است. در ابتداي داستان راوی اعلام میکند که حالا یک آکسولتل است و با اين جمله دو پرسش مهم را در ذهن مخاطب ايجاد میکند. آکسولتل چیست و راوی چطور به آن تبدیل شده است؟ نویسنده مسیر پیشرفت داستان را به خوبی طراحی کرده است. او پس از ايجاد تصویری ناملموس در بند اول داستان و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، در ادامه داستان را با تصاو
هاي گايز یه داستان اوردم توپ خب با افتخار معرفی میکنم داستان مرگ بله درست حدس زدید اين یه داستان عاشقانه نیست بلکه یک داستان ترسناک وغم انگیز است خب بریم سراغ معرفی ها نام داستان:داستان مرگ ژانر:غمگین،ترسناک تعداد شخصیت هاي اصلی:۸تا تعداد شخصیت هاي فرعی:۱۰تا بیوگرافی ها: نام:مرینت دوپان چنگ سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،باهوش،شوخ و گاهی جدی نام:آلیا سزر سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،شوخ نام:جنی ویکتوریا سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،خجالتی نام:نل سن:
کتاب آه اي مامان» یازده داستان کوتاه دارد. اکثر داستان هاي اين مجموعه، راوی اول شخص دارند. اين کتاب به زندگی آدم هايی که به سر حد جنون رسیده اند و سعی دارند به نوعی به آرامش برسد با زبانی روان کاوانه می پردازد. داستان ها اگر چه ناپیوسته اند اما کودک، مادرها و پدرها در هر داستان گوشه اي از زندگی آدم ها را بازگو می کنند. اين مجموعه داستان محتواي ثابت دارد اما در فرم هاي متفاوت تکرار می شود. که نوعی تنوع به خواننده می بخشد.
سلام دوستان. با عذر تاخیر ، داستان ابر صورتی را بعد از چهار سال دوباره خواندم. راستش بار اول خیلی بیشتر لذت بردم. داستان براي یک بار خواندن خوب است و بار دوم چیز تازه اي را به خواننده نمی دهد. نویسنده به گفته ی خودش در ابتدا می خواسته رمان بنویسد اما بعدن منصرف می شود و داستان بناچار در سطح باقی می ماند و عمق پیدا نمی کند. هرکدام از ما چندین بار بوف کور یا مسخ کافکا را خوانده ايم و هنوز هم می خوانیم.
امروز رفتم دانشگاه یادم اومد یه روز یه بحثی از ناکجا آباد تو یه جمع ۱۵ نفره شروع شد که ساق جوراب کی از همه بلندتره؟! یه مشت آدم با لنگاي دراز اون وسط کلاس وايساده بودن و جوراباشونو بالامیکشیدن.
اين داستان یه داستان کاملا متفاوت از یه زندگی متفاوته . شايد همه فکر کنن زندگی خودشون در بدترین حالته اما بدونین شماها همیشه چیزیو دارین که بخايین بهش تکیه کنین اما پسر داستان ما همونم نداره . اينکه پدر و مادر داشته باشی و یه ابجی که هیچوقت ندیدیش و توی پرورشگاه بزرگ بشی و اينکه پدرت موتاد باشه و فقط توی خوشی هاش بیاد از پرورشگاه برت داره و ببره تفریح و تنها خاطراتت ازش فقط اندازه 1 ماه باشه .
لايدا دیویس را در دنیاي داستان نویسان کوتاهترین خطاب میکنند چون کوتاهترین داستانهاي کوتاه را مینویسد به طوری که حتی بعضی از داستانهايش از یک جمله هم فراتر نمیرود. از ویژگیهاي برجسته دیویس تعدد کارهاي او است و معمولاً داستانهايش را در دو یا سه صفحه تمام میکند. او تقریباً سالی دو مجموعه کتاب از داستانهاي کوتاه خود منتشر میکند و تنها نویسنده زنده آمریکايی است که در کشور انگلیس طرفداران بی شماری دارد ولی خودش در نیویورک ز
درباره این سایت