نتایج جستجو برای عبارت :

داستان كوتاه وحشتناك

عناصر داستان عناصر داستان اجزای بنیادین تشکیل دهنده داستان هستند. هر داستانی برای شكل‌گیری خود از ساختار و عناصری تشكیل می‌شود كه با هنرمندی و خلاقیت داستان‌نویس به صورت یک داستان کامل، ظهور و نمود می‌یابد و داستان‌نویس با كمک این عناصر به آفرینش پیكرهٔ داستان می‌پردازد. داستان كوتاه از عناصر مختلفی تشكیل شده است كه عبارت‌اند از: طرح موضوع درون‌مایه شخصیت و شخصیت‌پردازی زاویهٔ دید پیرنگ صحنه گفت‌وگو لحن فضا زبان زمان مكان حادثه سب
داستان كوتاه نینوار برنده جایزه ادبی یوسف( رتبه مشترك دوم) عِطر خاك مشامم را می نوازد و نینوار داخل جیبهایم چه غریبانه نشسته . می دانم كه خورشید وقتی یك ساعت بعد به میانه آسمان برسد كشته می شوم. فرقی نمی كند اسمم را شهید بگذارند و یا رزمنده ای گمنام. از دنیا پری را دارم و رضا را و همین نینوارم.هوا عطش دارد و من وزن.پری كه پلك می زند پرده نازك آب كشیده می شود روی چشمهای سرمه كشیده اش. می دانم كه ساعت دیواریمان در خلسه فرو رفته .و نگاه همسرم در زمان
کتاب شامل 17 داستان کوتاه از 10 نویسنده است؛ سه داستان از ژرمین گریر، دو داستان از فولتون اورسلر، یک داستان از پل ویلیارد، یک داستان از لئونارد مایکل، سه داستان از استفن لیکاک، یک داستان از ویلیام سیدنی پورتر، دو داستان از وندی بره نر، دو داستان از هال پورتر، یک داستان از نرگس دالال، یک داستان از ریشارد ل. اکثر داستان ها متوسط هستند.
داستان كوتاه خانقاهِ اجل نمی دانم درعالَمِ خوابم یا بیداری.گاهی در خانقاهم و در كنار پیرمردی كه رخسارش خنده بر لب ندارد و نگاهش رویم سنگینی می كند .رنگش به كبودی آسمان است .شاید لحظه ایست كه باید بیدار شوم و نزد شمس‌الدین محمد جوینی وزیر ایلخانی بروم و با او در بابِ امامِ مرشد (1) سخن و شعر گویم. هم چنین می بایست بوستان را به ابوبكر بن سعد زنگی پیشكش كنم. شاید توانستم روزگار را ورقی دیگر بزنم و از این سالهای عمرم كه به بطالت رفته نجات پیدا كنم.
اتللو یكی از تراژدی های ویلیام شكسپیر William Shakespear است و به نظر می رسد حدود سال 1603 و بر اساس یك داستان كوتاه ایتالیایی به نام سردار مغربی (مراكشی) و به قلم سینتیو Cinthio (انتشار در سال 1565)، نوشته شده باشد.
#حکایت از تیمورلنگ سوال کردند كه: چگونه امنیتی در كشور پهناور خود ایجاد نمودی كه وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول كشور را طی می‌كند؛ كسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمی‌كند؟ در جواب، جمله كوتاه ولی با تاملی می‌گوید: در هر شهری که ی دیدم، گردن داروغه را زدم!!
یادداشتى درباره ى بیدارى كوتاه در دوره نمایشگاه كتاب نوشتم كه با كمى تغییر و اصلاح در صفحه رویداد رومه شهروند امروز به چاپ رسیده است. متن اصلى یادداشت: نمایشگاه كتاب همه ساله فرصت مغتنمى است تا مقوله ى كتاب و كتابخوانى براى اندك زمانى از حاشیه به متن بیاید. و این به ٣٥٥ روز خواب زمستانى مى ماند كه تنها ١٠ روز بیدارى به همراه دارد. بیدارىِ كوتاه و رقت انگیزى كه خوراك خوبى مى شود براى رسانه هایى كه دنبال پر كردن برنامه هایى هستند كه سازندگان
#داستان همراه با #ترجمهAlexander FlemingHis name was Fleming, and he was a poor Scottish farmer. One day, while trying to eke out a living for his family, he heard a cry for help coming from a nearby bog. He dropped his tools and ran to the bog. There, mired to his waist in black muck, was a terrified boy, screaming and struggling to free himself. Farmer Fleming saved the lad from what could have been a slow and terrifying death.The next day, a fancy carriage pulled up to the Scotsman's sparse surroundings. An elegantly dressed nobleman stepped out and introduced himself as the father of the boy Farmer Fleming had saved."I want to repay you," said the nobleman. "You saved my son's life.""No, I can't accept payment for what I did," the Scottish farmer replied, waving off t
 به اطلاع می رساند: دوره آموزش كوتاه مدت "پیشگیری از بیماری های حاد تنفسی " با كد شناسایی 99506759 به مدت 8 ساعت برای تمامی فرهنگیان واجد شرایط   در روز سه شنبه 1398/12/20 از طریق سامانه جامع آموزش فرهنگیان ltms به شیوه الكترونیكی( آن لاین) و در 2 نوبت صبح: ساعت 10 الی 11 و عصر ساعت 17 الی  برگزار می گردد.بدیهی است واجدین شرایط می توانند در یكی از این 2 نوبت در آزمون مذكور شركت نمایند.در ضمن محتوای دوره پس از ثبت نام در دوره برای ذی نفعان در لینک زیر قابل روی
سعی کنیم تکالیفی که برای عید به دانش آموزان میدهیم در قالب داستان نویسی، داستان گویی و داستان سرایی باشد . برای مثال از دانش آموزان بخواهیم خاطرات روز عید و یا سیزده بدر را به صورت داستان بنویسند. و در نهایت داستان خود را به صورت کتابچه تزیین کرده و بعد از عید به کلاس گزارش دهند . نمونه دیگر اینکه یک داستان مناسب با سن خود بخوانند و خلاصه آن را یادداشت کنند و با برای اولیای خود تعریف کنند. 
بعضی وقتها كوتاه اومدن ،هم خودتو نجات میده هم بقیه رو .
میخوام یه داستان کوتاه و کوچیک بنویسم،داستان این روزامون؛این روزاتون،داستان اسارت،زندان،درد،سردرگمی،داستان عروسکو خیمه و شبای پر از دست سیاه!صدای سوت و تشویق نخراشیده خیل سیاه و سفید کوچک ها و بزرگ ها،چنان شلاق نامرعی مخمل سرخ فام صفحه را پاره کرد.عروسک های خیمه شب بازی،داستان غم بار خود را با رقصی تلخ شروع کردند
تنهایان مغروق نگار قلندر مردی بی‌نام‌ونشان به موجودی غریب و ناآشنا تبدیل شده. آکسولُتل» داستان مسیر این مسخ‌شدگی است. در ابتدای داستان راوی اعلام می‌کند که حالا یک آکسولتل است و با این جمله دو پرسش مهم را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. آکسولتل چیست و راوی چطور به آن تبدیل شده است؟ نویسنده مسیر پیشرفت داستان را به خوبی طراحی کرده است. او پس از ایجاد تصویری ناملموس در بند اول داستان و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، در ادامه‌ داستان را با تصاو
های گایز یه داستان اوردم توپ خب با افتخار معرفی میکنم داستان مرگ بله درست حدس زدید این یه داستان عاشقانه نیست بلکه یک داستان ترسناک وغم انگیز است خب بریم سراغ معرفی ها نام داستان:داستان مرگ ژانر:غمگین،ترسناک تعداد شخصیت های اصلی:۸تا تعداد شخصیت های فرعی:۱۰تا بیوگرافی ها: نام:مرینت دوپان چنگ سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،باهوش،شوخ و گاهی جدی نام:آلیا سزر سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،شجاع،شوخ نام:جنی ویکتوریا سن:۱۴سال اخلاق:مهربون،خجالتی نام:نل سن:
دارم سی دی تئاتر" بالاخره این زندگی مال كیه " رو میبینم و خب دارم فك میكنم چه وحشتناك٠-٠
چرا واقعا؟یعنی میخوام بگم داری زندگیتو میكنی بعد یهو یه اتفاقی میفته مثل یه تصادف وحشتناك و بعد بوووووووم
تا تموم زندگیت حبس میشی به در و دیوار و این ورای هر فاجعه ای هست كه میتونه رخ بده برای یك انسان كه هنوز هم شعور داره هم احساسات هم امید به زندگی و حتی تمایلات جنسی ؛ولی نمیتونی تصمیم گیری كنی برا خودت و زندگیت و این تاسف باره:(
همین الان نوید محمد زاده گ
کتاب آه ای مامان» یازده داستان کوتاه دارد. اکثر داستان های این مجموعه، راوی اول شخص دارند. این کتاب به زندگی آدم هایی که به سر حد جنون رسیده اند و سعی دارند به نوعی به آرامش برسد با زبانی روان کاوانه می پردازد. داستان ها اگر چه ناپیوسته اند اما کودک، مادرها و پدرها در هر داستان گوشه ای از زندگی آدم ها را بازگو می کنند. این مجموعه داستان محتوای ثابت دارد اما در فرم های متفاوت تکرار می شود. که نوعی تنوع به خواننده می بخشد.
سلام دوستان. با عذر تاخیر ، داستان ابر صورتی را بعد از چهار سال دوباره خواندم. راستش بار اول خیلی بیشتر لذت بردم. داستان برای یک بار خواندن خوب است و بار دوم چیز تازه ای را به خواننده نمی دهد. نویسنده به گفته ی خودش در ابتدا می خواسته رمان بنویسد اما بعدن منصرف می شود و داستان بناچار در سطح باقی می ماند و عمق پیدا نمی کند. هرکدام از ما چندین بار بوف کور یا مسخ کافکا را خوانده ایم و هنوز هم می خوانیم.
این داستان یه داستان کاملا متفاوت از یه زندگی متفاوته . شاید همه فکر کنن زندگی خودشون در بدترین حالته اما بدونین شماها همیشه چیزیو دارین که بخایین بهش تکیه کنین اما پسر داستان ما همونم نداره . اینکه پدر و مادر داشته باشی و یه ابجی که هیچوقت ندیدیش و توی پرورشگاه بزرگ بشی و اینکه پدرت موتاد باشه و فقط توی خوشی هاش بیاد از پرورشگاه برت داره و ببره تفریح و تنها خاطراتت ازش فقط اندازه 1 ماه باشه .
 لایدا دیویس را در دنیای داستان نویسان کوتاه‌ترین خطاب می‌کنند چون کوتاه‌ترین داستان‌های کوتاه را می‌نویسد به طوری که حتی بعضی از داستان‌هایش از یک جمله هم فراتر نمی‌رود. از ویژگی‌های برجسته دیویس تعدد کارهای او است و معمولاً داستان‌هایش را در دو یا سه صفحه تمام می‌کند. او تقریباً سالی دو مجموعه کتاب از داستان‌های کوتاه خود منتشر می‌کند و تنها نویسنده زنده آمریکایی است که در کشور انگلیس طرفداران بی شماری دارد ولی خودش در نیویورک ز
ادبیات فارسی دوازدهم شرح درس سیزدهم : خوان هشتم قالب شعر : نیمایی ، محتوا : کشته شدن رستم به دست برادر ناتنی او به نام شغاد یادم آمد ، هان . آری به یادم آمد ، داشتم این را می گفتم : آن شب هم سوز و تندی سرمای زمستان شدت داشت . آه ، كه چه سرمایی ! تند و استخوان سوز و سرمای وحشتناك . مفهوم : بیانگر ظلم و بیداد حاكم بر جامعه / هان: شبه جمله ، حرف تحذیر و تنبیه ( آگاه سازی ) / شب : نماد ظلم و ستم سورت : تیزی و تندی / بیداد سورت سرمای دی : تشخیص ( سرمای دی :
به نام خالق هستی. روش چهارم:چگونه یک داستان تخیلی بنویسیم. ________________________________________________________________________________________________________ گام اول: تا می‌توانید داستان‌های تخیلی بخوانید. اگر قصد نوشتنِ یک داستان خیالی حماسی را دارید، خواندن داستان‌هایی از این ژانر، ایده‌ی خوبی است. حاصلِ تلاش برای نوشتن در ژانری که هرگز کتابی درباره‌اش نخوانده‌اید، یک اثر پیش‌پاافتاده خواهد شد و بدون‌شک، خوانندگانِ مشتاق این ژانر متوجه فقدان
این مطلب پیش‌تر در مجله‌ی تهران‌شهر شماره‌ی ۳ منتشر شده است. داستان‌هایی بدون خیابان در دهه‌های ۷۰ و ۸۰، داستان‌های ایرانی پر شد از فضاهای داخلی، از فضاهای آپارتمانی، و خیابان کم‌تر جایی در این داستان‌ها پیدا کرد. چرا؟ آن‌هایی که رمان‌ها و داستان‌های ایرانی را می‌خوانند،‌ حتماً خواهند گفت چون نویسنده‌گانِ زن زیاد شدند و نویسنده‌های زن هم بیش‌تر تجربه‌ی زیسته‌شان را ـ که درون آپارتمان‌ها می‌گذشت ـ نوشتند.
سلام بچه ها. خوبین؟؟ خوشین؟؟ من اومدم با قسمت اول داستان قشنگم دوباره تابستون شروع شد و داستان نوشتن من هم شروع شد. امیدوارم خوشتون بیاد فعلا رمان در دست نوشتن هست و ادامه مطلب قفله. باید خواننده های داستان زیاد بشه. پس هرکس که دوست داره داستانم رو بخونه کامنت بزاره. مرسی.
ما در کتاب نوشتاری و همین طور بخوان و بیندیش مطالب و سوالاتی داریم که باید عناصر نویسی بشه و برداشت از داستان داشته باشیمعناصر اصلی یعنی شخصیت های اصلی یک داستان عناصر فرعی یعنی شخصیت هایی در ارتباط با شخصیت اصلی که در روند ماجرا تاثیر دارندمکان و زمان داستان که مشخص هست و قابل درکفقط می مونه پیامی که باید درک بشهمثل همین پیام زاغ بور که راحتی و آسایش در وطن بود حتی اگر وطن بیابان باشهوقتی قرار هست هدفی برداشت کنیم یعنی داستان رو خوب درک کر
موضوع» داستان مرتبط با مسائل و نیازهای جامعه امروز و علایق مخاطبان تحت پوشش شد . مضمون» و پیام داستان موثر و آموزنده باشد ، مخاطب را دچار انفعال و ددگی نکند به او درس بدهد. متن داستان برای عموم شنوندگان روان و قابل فهم» باشد داستان برای شنوندگان آن کشش و جذابیت» داشته باشد یعنی تحرک و جنبش کافی برای جذب مخاطب داشته باشد . طرح و نقشه حوادث داستان و روند ماجرا منطق قوی و موجه ای داشته باشد متن داستان فاقد بدآموزیهای اخلاقی و فرهنگی باشد .
فهرست کتاب #عنوان# #صفحه# ----------------------------------------------------------------- پیش گفتار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 7 داستان اول #رؤیای دیرینه#. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 9 داستان دوم #سرزمین اتوپیا#. . . . . . . . . . . . . . . . . . . 41 داستان سوم #مکتوب مکشوف#. . . . . . . . . . . . . . . . . . 63 پیش درآمد. . . . . . . . . . . . . . . .
نقش داستان در بازاریابی محتوا : چگونه مخاطب را به محتوای سایت وابسته کنیم؟هیچ‌کس نمی‌تواند از یک داستان خوب روگردان باشد.امروز می‌خواهیم راجع به نقش داستان در بازاریابی محتوا صحبت کنیم.دانشمندان علوم انسانی اعلام کرده‌اند که به‌طور میانگین انسان‌ها در طول روز ۳۰ درصد وقت خود را صرف خیال‌بافی می‌کنند.پس با یک داستان خوب می‌تواند توجه مخاطب را جلب و او را درگیر داستان محتوا کرد به‌گونه‌ای که هرلحظه منتظر غافلگیری جدید باشد.داستان ی
یادمه مدرسه که میرفتیم یه عکس میذاشتن جلومون و میگفتن در رابطه با این عکس مثلا ده خط بنویسید حالا منم صرفا جهت سرگرمی، باتوجه به عکس پروفایل وبلاگ یه داستان ساختگی نوشتم.البته شما موقع خوندن داستان میتونین شخصیتای داستان رو هرطور که مایلید تصور کنید، زن، مرد، پیر، جوون، کوتاه، بلند، سفید، سیاه، ایرانی، خارجی. توی متن داستان هم سعی کردم جزئیات خاصی راجع به شخصیتا مطرح نکنم.داستان در رابطه با دوتا مسافره که به مدت چند ساعت توی یه تاکسی خ
داستان رز داستان شخصی است که در حیاط اداره چشمش به گل رز قرمز شادابی می‌افتد و می‌خواهد آن را بچیند اما به زمان برگشتن موکول می‌کند و بعداز ظهر موقع برگشتن می‌رود که حالا گل را بردارد و می‌بیند دیگر آنجا نیست. این داستان هشداری است برای فرصت را غنیمت شمردن. چیزی که نزد عارفان به ابن‌الوقت به کار می‌رود. از این اصطلاح شاعران و عارفان زیادی سخن گفته‌اند. مولانا می‌فرماید: صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شرط طریق این داستان ب
این مقدمه برای کتاب "شب" (مجموعه‌داستان منتخب دومین دوره‌ی جایزه‌ی ارغوان) نوشته شده. کتاب را تازه‌گی نشر مرکز منتشر کرده. دوستان علاقه‌مند به داستان کوتاه را دعوت می کنم به خواندن این کتاب، چون کارهای برگزیده‌ی جوانان زیرِ سی‌سال کشورمان است و بازتابِ خوبی است از وضعیت داستان‌نویسی جوانان‌مان و نیز مسائل‌شان، که مسائل اغلب‌مان هم هست. صدای بلند داستان‌های کوتاه گرچه در یک‌دهه‌ی اخیر اغلب این رمان‌های ایرانی بوده‌اند که به شهرت

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

دختر یکه