نتایج جستجو برای عبارت :

شیرین تر از آنی به شکرخنده که گویم جناس تام

به نام خدا امیرحسین پوراحمد نقش های تبعی= 1.بدل=توضیحی است که در مورد جمله قبل داده می شود. مثال:علی،پسر خرفت محله ساعت ده از خواب بیدار می شود. 2.معطوف=کلمه ای است که بعد از واو عطف می آید. 3.تکرار=دو کلمه که هم ظاهرش و هم باطنش یکسان باشد. نکته:تله تست تکرار،جناس تام می باشد. جناس تام= دو کلمه عین هم با معنی متفاوت. مثال:عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته سودا نهاد معنی لغات= زنهار=مواظب باش اندرز=نصیحت پر تب و تاب=هیجان انگیز نمایندن=نشان دادن
انواع جناس  الف) جناس تام : آن است كه دو كلمه جناس از نظر شكل ظاهری و تلفظ كاملاً یكسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند . مثال :         عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد          جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد                                       وجود و سرشت                                            قرارداد                      بهـرام كه گور می گرفتی همه عمر          دیدی كه چگونه گور بهـرام گرفت                              
خیزتاازدر میخانه گشادی طلبیمبه ره دوست نشینیم و مرادی طلبیمزادراه حرم وصل نداریم مگر؟به گدایی زدرمیکده زادی طلبیماشک آلوده ما گرچه روانست ولیبه رسالت سوی او پاک نهادی طلبیملذت داغ غمت بردل ما بادحراماگرازجورغم عشق تو دادی طلبیمنقطه خال تو بر لوح بصرنتوان زدمگرازمردمک دیده مدادی طلبیمعشوه ای ازلب شيرين تو دلخواست بجانبه شکرخنده لبت گفت مرادی طلبیمتا بودنسخه عطری دل سودا زدرااز خط غالیه سای تو سوادی طلبیمچون غمت را نتوان یافت مگردرد
بازخوانی یک کتاب تازه منتشر شده : کتاب شعر کورش قناطیر با عنوان《دره ای پر از خون دره ای پر از انارستان 》حاصل برخورد احساس است با اسطوره، فلسفه، ت، وعشق. در اولین شعر با عنوان《نامشروع》موضع شاعر مشخص می شود، آنجا که پول، جهان را به دو نیم، بخش کرده است و یکی از نیمه ها، نامش زیر و پایین است و دیگری نامش رو می باشد . نیمه ی رو در عین حال نامشروع است ( به جناس صوتی "نامشرو" و "نامشروع" دقت شود) شاعر خود را متعلق به نیمه پایین یا زیر لیوان می بیند.
به نام آن که جان را نور دین داد درس چهاردهم چهاردهم : سی مرغ و سیمرغ مجمعی کردند مرغان جهان آنچه بودند آشکارا و نهان قلمرو زبانی : قالب: مثنوی / وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن/ مجمع : محل اجتماع، انجمن / مجمعی کردند: در جایی جمع شدند / مرغ: پرنده / بودند: فعل غیراسنادی، وجود داشتند / آشکارا : شناخته شده / نهان : ناشناخته قلمرو ادبی : آشکارا، نهان: تضاد / آشکارا و نهان : مجاز از همه / مرغ: نماد رهرو و سا لک / جهان، نهان:‌ جناس / واج آرایی: ا» معنی : همۀ
ای معلم تو را سپاس : ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، تو را سپاس .ای والا مقام ، ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی سپاست می گويم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گويم . ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل و نادانی،ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می گويم . این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می پرورانی و شهد شيرين دانش را به کام تشنگان می ریزی.
این شعرها با منطق و برهان خوبی نیستهر چند زیبا است از مردان خوبی نیستمیگويم از افکار و استدلال ها هر روزمن،با ارسطویی که در یونان خوبی نیستمرغان ما ذکر خدایی را نمی گوینداین دور و برها گونه ی حیوان خوبی نیستحافظ اگر منظورش از باده همان باده استدیوان او از هر نظر دیوان خوبی نیسترستم که زیر پرچم طاغوت میجنگیدپس حتما او هم رستم دستان خوبی نیستدلبر اگر رد کرده باشد خط قرمز رابی شک مثال دلبر جانان خوبی نیستگر شکل بادمجان به مانند فلان چیز استحت
ر وشن سخن 19 سلام دوستان دیروز در جواب به خانم شيرين عبادی که فرموده بودند - شيرين عبادى: برای رسوا کردن جلادان آزادی و آزادی بیان دست به قلم شویم!» منگفت زیر را نوشتم که بسط داده، در آغازِ روشن سخن 19 نیز می گذارم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان و خداوند زنبور عسل را وحی كرد كه در كوه ها و درختان و بلندیها منزل گیرد . {68} سپس از میوه های شيرين و شهد گلهای خوشبو بخورید و راه پروردگارتان را به اطاعت بپویید . آنگاه از درون آنها شربتی شيرين به رنگهای گوناگون بیرون می آید كه شفای مردمان در آن است . مسلما در این آیت و نشانه ای است برای گروهی كه تفكر میكنند . {69} قرآن و احادیث به عسل به دیده درمان گر بیماریها نگاه می کنند .
یا صاحب امان، … ادرکنا و اغثنا.الغیاث؛ یا صاحب امان ادرکنیمناجات عرفانییوسف ثانی و شيرين زمانگفتند خلایق  که  تویی  یوسف ثانیچون نیک بدیدم به حقیقت به از آني[1]شيرين تر از آني به شکرخنده که گويم         ای خسرو خوبان که تو شيرين زمانیتشبیه  دهانـت  نتـوان  کرد  به  غنچه         هرگز  نبود غنچه  بدین  تنگ  دهانیصد بار بگفتی که دهم زان دهنت  کام         چون سوسن آزاده  چرا  جمله  زبانیگویی  بدهم   کامـت  و  جانت  بستانم         ت
 آه تلخِ شيرين من ، دلتنگی تا پیش از تو معنای دیگری داشت، سوز غم نداشت، درد فراق نداشت، خیالپردازی نداشت، عرق سرد نداشت، بی خوابینداشت.فقط من بودم و خودم.و به دوست یا نزدیكی فكر میكردم كه تمنای بودنش را داشتم.اما تو كه آمدی و عمر بودنت به عمر گل قاصدكی میماند كه باد رهایش كرد. ، همه چیز عوض شد.حتی معنی دلتنگی، دلتنگ شدن واژه ای شد كه كتاب صد صفحه ای عاجز بود از توصیفش.خط به خط آن كتاب را میتوانم 
به نام خداوند یکتاای خداوند بخشنده ومهربانوای خداوندی که همه‌ی نیازمندان قصد تورا می کنندوهیچ شبیه و مانندی مثل تونیستتنها تورا می پرستم واز تو یاری می خواهممن را به راه راست هدایت فرما واز ثروت بی کرانت به من اعطا فرماپاك و منزّه ای،ای پروردگار بزرگ ،تو را سپاس مى ‏گويم.پاك و منزّه ای ،ای خداوند بلند مقام تو را سپاس می‌گويم.هیچ كس شایسته پرستش‏ خداوند یکتا نیست، یگانه است و شریك ندارد.
   معنی شعر ستایش»و چشمه»۱- به نام کردگـــار هفت افــــــلاک / که پیدا کرد آدم از کفی خاکقلمرو زبانی: کردگار: آفریننده / افلاک: جِ فلک: آسمان، چرخ / پیدا کردن: پدید آوردن / کف: به اندازه سطح داخلی دست / قلمرو ادبی: قالب: مثنوی، وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن (رشته انسانی) / کف: مجاز از اندک / واج آرایی: ک / تلمیح: به آفرینش انسان از خاک/ آدم» همیشه در ادبیات به معنای حضرت آدم است و آدمی» به معنای انسان.بازگردانی:  با نام آفریننده ی هفت آسمان (جهان) آغ
نمای کلی از ریشه شيرين بیان ریشه شيرين بیان ، که به عنوان ریشه شيرين نیز شناخته می شود ، بیشتر در شيرينی ها و نوشیدنی ها به عنوان شيرين کننده استفاده می شود. مردم همچنین قرن ها از ریشه شيرين بیان به دلیل فواید دارویی آن استفاده کرده اند. جامعه پزشکی در حال پذیرش بیشتر از کلیه مزایای کل شيرين بیان است. با این وجود ، توجه به تحقیقات پزشکی برخی از این مزایای سلامتی را مهم نیست. شيرين بیان در اشکال مختلف موجود است ، یا حاوی گلیسیرریزین یا به عنوان
زبونم بند اومده . یک ساعته دارم دنبال تعبیر خوابم میگردم ولی چیزی پیدا نمیکنم. تمام بدنم بی حسه و قلبم خیلی تند میزنه و رمق هیچ کاری ندارم.خواب دیدم توی گلوم یه بسته ی بزرگ زعفرون بود که بالا اوردمش و بعد گریه میکردم. میدیدم که میدونستم کار جناس و میخواستن منو بکشن. اینکار سه بار تکرار شد و من نمیتونستم نفس بکشم بعد یه بسته زعفرون ساییده نشده که توی یه پلاستیک بود از گلوم درمیومد و بار اخر اون بسته پاره شده بود.مامانو بغلم گرفته بودم و پرواز م
در برخی مناطق که  از آب شور دریا برای مصرف خوراکی، کشاورزی و صنعتی استفاده میکنند که به این نوع دستگاه تصفیه آب صنعتی ، دستگاه آب شيرين کن نیز گفته میشود . با دستگاه آب شيرين کن میتوان آب شور دریا را تبدیل به آب شيرين و قابل استفاده کرد امروزه داخل کشتی ها و ناوهای پیشرفته انواع دستگاه آب شيرين کن طراحی شده که همان آب شور دریا را تبدیل به آب شيرين و قابل آشامیدن میکند شيرين کردن آب دریا به این صورت است که در چند مرحله املاح آب از آن جدامی شود که
درس ششم : نی نامه فارسی دوازدهم ترین اثر مولوی مثنوی معنوی در 26000 بیت،// به خواهش حسام الدّین چلبی سرود. هجده بیت نخست مثنوی معنوی به نی نامه» نام برآورده است.1 بشنو این نی چون حکایت می‌کند  /  از جدایی ها شکایت می‌کندقالب: مثنوی سبک عراقی، نوع ادبی: غنایی / نی» استعاره از مولانا یا نماد هر انسان آگاه و دور مانده از اصل خویش / جانبخشی: حکایت کردن نی / جناس ناهمسان: حکایت، شکایت  / مقصود از جدایی : جدایی روح جزئی ( انسان ) از روح کل (خدا) است.معنی
ن زیبا متحیرند که زیبایی ام در کجا نهفته است من جذاب نیستم و اندامم در خور مدل شدن نیست اما وقتی به آنها این را می گويم گمان می برند که دروغ می گويم می گويم راز من در گستره دستانم است در گامهای بلند قدمهایم در چین لبهایم من زنم خارق العاده زنی شگفت انگیز این من هستم: مایا آنجلو
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرشولی آهسته می گويم الهی بی اثر باشدکنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردمولی آهسته می گويم الهی بی خبر باشدکنم هر شب تلاشی تا که نیندیشم به او و عشق سوزانشولی آهسته می گويم الهی بی ثمر باشدکنم هر شب دعایی تا که شب بگذرد و سوزم بمیردولی آهسته می گويم الهی بی سحر باشد
لحظه هایم هرچه بود، با یاد تو گذشت. چه شيرين خوابی برمن گذشت. چشمانم به شوق تو و مژگان بر هم گذشت روی چون ماهت کنارم بود. رویایت به حقیقت گذشت در هم آغوشی من و تو با خواب شيرين. من خوابیدنت را به تماشا نشستم سپس. در خواب لبخند زدی جانم، برق نگاهت از دلم گذشت، شب آمد و خواب  شيرين برفت شاید. بودنت در خواب هم، چون باد گذشت، آری لحظه ای شيرين با تو بودن چه زود میگذرد. من همه شب سر بر بالین خیالت میگذارم غرق در دریای وجودت، به رویای شيرين میرس
شعر فصل شکوفایی فارسی دوازدهم1-دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو / امروز می آید از باغ بوی بهار من و توقالب: غزل / دیروز: پیش از جنبش اسلامی / سوخت: سوزاند / ای دوست: شبه جمله / غم سوخت: جانبخشی / بار: میوه / برگ و بار: استعاره از آرزوها و امیدها / من و تو: مجاز از ایرانیان / تناسب: برگ، بار، باغ، بهار / دیروز، امروز: تضاد / من و تو: ردیف / استعاره مکنیه: من و تو مانند درخت، برگ و بار داریم / امروز: مجاز از پس از جنبش اسلامی / بهار: استعاره از انقلاب و پ
در دل و جان خانه کردی عاقبت / هر دو را دیوانه کردی عاقبت ای ز عشقت عالمی ویران شده / قصد این ویرانه کردی عاقبت مولانا *** ‏بعضی‌ها هیچ وقت دیوانه نمی‌شوند . چه زندگیِ وحشتناکی را ادامه می‌دهند .! چار بوکوفسکی *** آن کس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی ، هر دو جهانش بخشی / دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند ؟! خواجه عبدالله انصاری *** چه گويم؟ از که گويم؟ با که گويم ؟ که این دیوانه را از خود خبر نیست
سلام بر باب الحوائج قمر بنی هاشم سلام بر تو ای آنکه تاریخ تمناها، چون تو پذیرنده ای به رنگ خدا ندارد! توئی که عبد صالح خدایی و در امام شناسی شیعه ترین رهرو تاریخی! ای قمر ماه تو را می گويم ای تو مه شاه تو را می گويم من ز مهرتو امان جسته تمنا دارم منجی از کرب و دل چاه تو را می گويم. یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین ای ماه منیر بنی هاشم ای عبد صالح خدا ای کوه بردباری و وقار و وفا ای اقیانوس غیرت و سخاوتمندی و صفا سلام بر تو و حسین
این روزها عجیب حال و هوای عاشقی دارناین تیله های مشكی كه جا خوش كرده اند روی چهره معصوم توچشم دوخته اند به دوردستهااینجا امن ترین جای دنیاستمیان بازوان مردانه اتدست در دست تو انگار هراسی ندارم از كسیدل در گرو عشق تو انگار گرمتر شدهتن با نوازشهای تو انگار خواستنی تر شده استاینجا انگار امن ترین جای دنیاست كه می توانی خودت باشیاز ته دل بخندی از ته دل گریه كنی و ترسی از قضاوت شدن نداشته باشیاینجا امن ترین جای دنیاست كنار تو فراموش می كنم خستگیه
  فرهاد اؤلوب گلمیر کولونگون سسی سن نه گؤزله ییرسن آی شيرين-شيرينعاغلیما گلمه ین، باشیما گلدیالف قدیم اولدو، یای شيرين-شيرين پریشان تئل کیمین، داراغیندایامیوسف تک زلیخا، فراغیندایامعاریف انسانلارین سوراغیندایامپاپانمیرام سنه تای شيرين-شيرين خان کرم دیلیمده، اصلی ازبریمعباس پری دئییر، ملک منظریمبیر آدین گؤلگزدی منیم دیلبریمجار سالدیم دؤنیایا، های شيرين-شيرين مجنون کؤنوللویم، داغدا گزه رملیلی سیز عالمده نئجه دؤزرمائل اوغلو آیاز
زمین و آسمان آتش فروزند
ز شرم از روی آقایم بسوزند
بسوزد سینه­ ام زین درد عظمی
به عاشوراست زمین م کبری
عجب شور و عجب غوغاست در این دم
که اشک­ها جاریست چون آب زمزم
همه عالم  عزادار حسین است
دل شیعه ز غم در شور و شین است
به چشمان سیل اشک دارند ازین غم
که دل سوزد از این اندوه و ماتم
خداوندا دلم طاقت ندارد
از این ماتم ز چشمم خون ببارد
دل سنگ آب شود زین درد و اندوه
نه دریا طاقتش، نه صخره و کوه
کجای دل نَهَم این بار غم را
اسارت رفتن عترت مولی
به که گو
دوست دارم باتو گويم قصه های خویش را مو بمو گويم برایت ماجرای خویش را ماجرای دل سپردن با نگاه مست تو شرح حال بی تو بودن، غصه های خویش را وقتی نیستی، می روم خودکار می گیرم بدستمی نویسم پای عکست دردهای خویش را س. مهدی یار
 معنا و نکات درس(نی نامه)مولوی:نامش محمّد،لقبش جلال الدّین و به سبب انتساب به مولانای روم،به مولوی مشهور شدهاست.مُریدانش به او خداوندگار» و حضرت مولانا »می گفتند.در 604 هجری قمری متولّد و در 672 هجری قمری ،دیده از جهان فرو بست.مقبره اش در قونیه ی ترکیه، در عمارتی موسوم به قبّة الخضراء می باشد.آن چه به نثر از او باقی مانده، غالباً تقریر است و املا؛ یعنی مولوی می گفته است و دیگران ،می نوشته اند. از این آثار می توان به :1)-فیه ما فیه، که مجموعه سخنا
خواهان:… خوانده:… خواسته:استرداد دل❤️ مدرک:… ریاست محترم دادگاه حقوقی به سلامی کنم آغاز که آن ماه جبین این دل من سخت ربوده به نگاهی. دور از انصاف نباشد کنم اقرار چرا دل به جگرگوشه ی مردم دادم. روز و شب فکر من این است و همه شب سخنم کز غم آن ماه گریزم، نتوانم. گرچه با اصل تناظر ،نظر آن است که آن دلبر شيرين ،قدمی رنجه کند ،پاسخ دعوی بدهد ،دل خود باز ستانم ولی این کار خطر دارد و اینجا خطرش را به تو گويم : قبل از این دادستاندن ،سخن سعدی شیراز د
هرشب اندیشه دگر کنم و رای دگر که من از دست تو فردا بروم جای دگر هرکسی را سر چیزی و تمنای کسی است ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید گويم این نیز نهم بر سر غم های دگر باز گويم نه که دوران حیات این همه نیست سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

زنده باد پونی کوچولو دبیرستان شهیدعابدی داراب روستای آبجهان