نتایج جستجو برای عبارت :

هر صبح‌ناره ای میبینمت ب شوق

علیرضا علوی زنجانی:اهنگ : افتخاری اي ساقی ما سرمستانhttps://t.me/joinchat/AAAAAEQPvV4k1Rrhi9YQmgشاعر :علیرضا علوی زنجانی نوحه  امام حسن مجتبی (ع)۸۶/۸/۲۲@@@@@@@اي روح روانیم زینب  اي جسمیده جانیم زینبطشت ايله باجی اماده یوخ تاب و توانیم زینب ____آنامین غمیندن زینبیم  قدیم خم  اولوبدی  باجی جان  ايویمده  محرمیم نامحرم  اولوبدی       زینب     زینب     @@@@@@@@صبریم باجی جان تالاندی یاندی جگریم   اوتلاندی   ویر خبر حسینم بیلسین باغریم باجی ه قاندی ___گل گلشن. 
چقد اون لحظاتی که ميبينمت زیباستکاش اين لحظات هزارن هزار بارنهکاش تا بینهايت تکرار بشن.چه حس خوبی بود تو بودی منم بودم .و لحظه اي محو تماشاي تو شدمزیبا و فراموش نشدنیخیلیییییییی دوستتتتتتت دارم
ميبينمت، آخ، میشوم حیرانت اي کاش که مال من شود چشمانت من جنگل شاد بوده ام قبل از تو تا اينکه به من کشیده شد طوفان ت روزی ست که تو عزیز من خواهی شد روزی که نوشته میشود دیوان ت من باشم و تو، تمام دنیا به درک تو باشی و اين شاعر سرگردان ت دیوانه بگو که مال من خواهی شد دیوانه بیا که سر شود سامان ت #نادر_اسدپور ،
بهش گفتم معمولا عصرها دشت اول کافه ها با ماستبرخلاف معمول موسیقی اي در کافه پخش نمیشدموهاي موج دارش دلم را برد:).سفارش ها دیر رسید و عذر خواهی پذیرفته شدزندگی هاي دوگانه اخرش ما را خواهد کشتسرما بود و کوچه هاي خالی از ادمدیدنش  و بغل کردنش از غافلگیری هاي کائنات بود:).هفته دیگه همین موقع ميبينمت باعث شد امیدوار بمانم  
دوستت دارم دوسسسسستتت دارم دنیز جونهر دم ميبينمت بدون تو کورم ملکه قلبمدنیزحتی بمیرمم بازم زنده میشم تا دوباره رخ نازت را ببینمکاش یه قلب دیگه داشتم تا عشق بزرگت را بیشتر از بیش جاي میدادمتا حدی عاشقتم که فکر خواب نیستممن بزرگترین عاشق دنیاممن تورو صد برابر هزار برابرمن لیلا و مجنون و فرهاد و .رو ندیدمچشمانم را میبندم و جز خودم عاشقتر نمیبینمroman&deniz
همیشه نگاهت میکنم از دورحتی موقعی که با خانمها صحبت میکنی درسته نگاهشان میکنی اما حواست به جاي دیگری استانگار چشمان دریايیت فقط سمت آنهاست اما به آنها نگاه نمیکنیهمشه مومن همیشه تمیز و پاکی هیچ وقت هیچ زن یا دختری نمیتواند نزدیکت شود از بس غرور داریچند بار خواستم به بهانه اي نزدیکت بشم اما هر بار چنان رفتار کردی که گویا انگار مرا نمیبینیو حواست فقط سمت کارت هست نمی دانم عشقت در درونم بیداد میکندفقط خواستم جايی بنویسم که اگر مردم مکتوب بم
دوره اشکانیان ، دوره شروع جنگ هاي ايران و روم هم بود . یکم هم بیايم درباره اون جنگ معروف سورنا با کراسوس. وقتی که ارد ، شاه اشکانیان از حمله کراسوس مطلع شد ، یه سفیر فرستاد که به کراسوس بگه : اگه روم به ما حمله کنه میجنگیم و حتما شکستتون میدیم . بهت فرصت میدم که از سرزمین ما بری بیرون . کراسوس هم به اين پیام جواب میده تو تیسفون ميبينمت . یعنی مطمئن بوده که جنگ رو میبره . پس ايران هم چاره اي جز جنگ نداشته .
همه جارو میگردم دنبال یه نشونی از توپیدات میکنم ميبينمت درست جلوی چشمممیخوام بیام جلو ، میخوام باهات حرف بزنم  دستاتو بگیرم ، کمکت کنم کمکم کنی آرومم کنی عاشقت کنم ویرونم کنیویرونم که کردی ، دیگه چرا باز خاطرت از خاطرم در نمیاد ?نمیدونم وقتی همدیگرودیدیم ، اون موقه ماباهم دوستیم یادشمن همیم ?نمیدونی فقط با دیدن یه عکس تکراری از تو توی دلم چه غوغايی میشهچه فشاری ازم میفته و چه تپش قلبی میگیرمو زبونم بند میاد .من بخاطر تو حاظر بودم دنیا رو ب
هر بار ميبينمت انگار که همون باره اوله از سرم بیرون نمیره چشمات نمیره از سرش میگذره زود پیش همیم انگار زمان داره عجله سوال من تویی باشه با تو حل راه مسئله دستاتو میگیرم از تو چشمات میبینم میگم که دروغه تو داد میزنی و میگی نه عصبی بد میشم کی میخوادت از من بیشتر خطا رو دستامون میشه هشتاد و یک هجده من حساسم سر تو همه میدونن برا تو یه آدم دیگم انقد خوبی که نمیبینم بدتو یه کاری میکنی باهام که زودتر حال بدم اکی شه مهم نیست هرجا باشیم فرق نمیکنه با تو
دلی رو زیر پا گذاشتی ، که قبل تو شکستگی داشت…حال من عاشق به کی به جز تو بستگی داشت!!♪♪♫♫♪♪♯ تهش واسه من و تو چی داشت؟؟ ♪♪♫♫♪♪♯یه گوشه از تمام دنیا تو قلب تو براي من بود ، کفره ولی میگم چشاي تو خداي من بود!!♪♪♫♫♪♪♯ شروعت انتهاي من بود ♪♪♫♫♪♪♯عشقم اين روزا هواي تو هوامو بد کرده یکی برات دوباره تب کرده ، باور کن…♪♪♫♫♪♪♯ عشقم باور کن که باورم نمیشه تنهايی ، ميبينمت هنوزم اينجايی ، باور کن… ♪♪♫♫♪♪♯دلتنگی یعنی تو….♫♪دلشور
میگویند روزی بیست بار دستهايتان را بشوریدوقتی همدیگر را دیدید، بگویید چون دوستت دارم دست نمیدهم!چون دوستت دارم بغلت نمیکنمچون دوستت دارم نمیبوسمت.چه غم غریب و فاجعه‌آوری دنیا را گرفته!چون دوستش داری نبايد دستش را بگیری!غمگین نیست؟!چه میدانند دل من آنقدر تنگ است و از غوغاي جهان فارغ که وقتی ميبينمت - اگر ببینمت(!) - از عطر دستانت، گرماي آغوشت و مستیِ بوسه هايت نمیتوانم بگذرم!سرم را که روی شانه هايت میگذارم، یعنی با دنیا تسویه شده ام! سهمم ر
خوابیدی بدون لالايی و قصهبگیر آسوده بخواب بی درد و غصهدیگه كابوس زمستون نمی بینیتوی خواب گلهاي حسرت نمی چینیدیگه خورشید چهرتو نمی سوزونهجاي سیلی یا یه باد روش نمی مونهدیگه بیدار نمی شی با نگرونییا با تردید كه بری یا كه بمونیرفتی و آدمكا رو جا گذاشتیقانون جنگل رو زیر پا گذاشتیاينجا قهرن سینه ها با مهربونیتو تو جنگل نمی تونستی بمونیدلتو بردی با خود به جاي دیگهاونجا كه خدا برات لالايی میگهمیدونم ميبينمت یه روز دوبارهتوی دنیايی كه آدمك ندار
_اره عزیزم معلومه که میام ادرس و ساعت و برام پیامک کن _اوکی ميبينمت _فلن کارهام رو تموم کردم و وسايلم رو جمع کردم و موبايلم رو چک کردم که دیدم ماکان ادرس رو فرستاده.ساعت 6 به اتاق اقاي جودکی رفتم. _ببخشید میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ _بله بفرمايید خانم _میخواستم اگه میشه من امروز اين ساعت برم همه کارا رو هم انجام دادم _الان؟براي چی؟ _امشب تولد یکی از دوستامه بايد برم کافه. _باشه ولی استثناً فقط امروز _خیلی ممنون لطف بزرگی کردین.با اجازتون رفتم س
کلا هیچی یادم نیست نصف خوابم صبح همون روزی که خوابتو دیدم یادم رفت یه خوردشم که دیر شد نتونستم بنویسم پرید، فقط تنها چیزی که تو اکثر خوابهام مشترک و وجه تشبیه دارن اينه که من اغلب تو رو از یه فاصله دور میبینم، و بیشتر جلو خونتون از دور تو رو زیرنظر دارم، یامنتظر امدنتم یا نگران یه خبر یا اتفاقی که به تو مربوط میشه هستم که از دور و نماي لانگ شات  گرفته شده.بیچاره دلم، همیشه به ناچار تو رو از دور دیده، تو رو از دور خاسته، تو خواب هم که ببینم همیشه
حاجی هنوز باور ندارم ک نیستی و اين خودش مهر صحتیه ک راهت ادامه داره و هستی، حتی اگ دیگ از دیدنت محروم باشیم ولی هستی. هنوز از قاب تلویزیون ک ميبينمت میگم حاجی ک نرفته رفته؟فردا میايم. هممون . بايد حداقل کاری ک از دستمون بر میاد تا دنیا بفهمه پاي ايران وايسادیم، پاي حفظ غرور و حرمت تو وايسادیم،پاي غیرت مرد ايرانی وايسادیم ، پاي حفظ ناموس ايرانی وايسادیممیايم تا بی شرفايی ک میخوان خونتو پايمال کنن نتونن! نتونن خونتو ب هیچ بفروشن! نتونن رو
تو ذهنم میتونم لمست کنم_جاریم تو خودم_مثل خواب میمونه_بخاطر میارم_بخشی از خودم اونجاست_یا قراره باشه_جايی نمونده که ننوشته باشمت_از همین لحظه ها بخاطرم برمیگردی_یه شب وقتی از خیابون رد میشم ميبينمت!بعد همه چی همونطور که قبلش بود ادامه پیدا میکنه_میرم  با جاده ها.وقتی سیب از درخت افتاد رو سَرَم خواب بودم_دیدمت که داری رَد میشدی_ازت سیگار خواستم_واي نسادیُ رفتی.
دوست دارم بنوسمبنویسمبنویسمبنویسمآنقدر که خسته شومدوستت دارم برايت مهر و محبت میفرستم.هرروز تاآخر آبان برايت براي برگشتنت می نویسممیدانم می آییمیدانم اين رابطه حسی داشت و من از فرشتگان و خداوند درخواست باهم بودنمان را دارم امروز در اينستاگرام دیدمت با ریشهايت زیباشده بودی همانی که من میخواستم و داری آماده بسمت من می آییخدايا نگذار عشق از قلبم برود من زیبا و شاد و خوشحال و پر انرژی بسوی تهران و دیدار یار برمیگردممیخواهم با حال خوب و عش
دیدمت امروزکلید انداختم، در خونه رو باز کردم، از پله ها نفهمیدم چطوری اومدم بالا، در واحد رو باز کردم و خودم رو انداختم توی خونه، توی چند صدم ثانیه که واسم اندازه چند دقیقه گذشت چشمام از راست تا چپ چرخید تا بالاخره تو رو دیدم، نگاهم روت ثابت موند و پریدم توی بغلت، بوی تو، آغوش تو، گرماي تو، داشتم میمردم، یاد اولین قرارمون افتادم، وقتی که بعد از سالها سرم رو گذاشتم روی شونه ات و میخواستم اون لحظه ها کش بیان تا ابد،،، چقدر دوستت دارم من، تو آر
به چه زیباست به خدا داشتنت هر چه بايد همه را داشتنتمن حسودم که تو بايد با من ولی افسوس همه ی شهر تو را داشتنتمن رها عاشق تنهايی خویش تو ولی عاشق تن هايی و خویشو چه دلگیر شده پايیزم آسمان ابری و برگا همه هی میریزندتو گمان میکنی من خوشحالم همه چیزم روال است و دلی خوش دارمتو نمیدانی که نابود شدم و نشستم سر تابوت خودمتو نمیفهمی چطور غمگینم تو خدايی شده اي در دینمکه خدا خالق عشق است ولی … من سکوتم به تو میگفت نریبیا هنوز کسی نیومده جات بیا بذا بپیچ
میدونی عزیز دلم وقتی نیستی دلم خیلی برات تنگ میشه دلم میخواد همیشه پیش تو باشم با تو باشم .دلم میخوام عطر تن تو رو همیشه احساس کنم. همیشه ميبينمت توی خوابم توی بیداری وقتی میرم  بیرون وقتی توی کلاسم که صدام میکنی بر میگردم ولی تو نیستی.میدونم یه روزی من رو فراموش میکنی  ولی عیب نداره من که تو رو فراموش نمیکنم هیچ وقت  مهربونیهات رو همه چیزهاي خوبی که تو داری و دیگران  ندارن.تمام حرفهاي قشنگت رو اون صداي ارامش بخشت رو. صداي که باعث میشه همه خسن
 صداي پاتو میشناسم دَوون دَوون تو کوچمونآروم میاي سر میکشیتو کوچه و محلمونیه شاخه گل تو دستته لبخند زیبا به لبت شوق رسیدن داری و لباسِ زیبا به تنتاز پنجره ميبينمت دستی ت میدم برات میام دستاتو میگیرم الهی که جونم فداتمثِ پریزاد میمونی همون عشقی تو یه نگاه بانوی رویاهاي من شدی شبیهِ قرصِ ماهدلم برات پر میکشه هرروز عاشقترین میشممیخوام همش جار بزنمعشقم فقط بمون پیشمــــــــــــــــــــــــــاهنگ:پریزادخواننده؛ محمد ملايیترانه س
یوسف زمانی –شب موهاتآخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرمزده به سرم تورو ببرم شمال و برنگردمکمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحلبگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمیآخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرمزده به سرم تورو ببرم شمال و برنگردمکمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحلبگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمیشب موهات چشم دریات دیگه آدم چیو میخواداينو میدونی تو خود عشقی تو با اون دوتا ابروی مشکی عزیزمتوی قلب هرکی یه عشقهولی عشقم خودت
طبق روال همیشگی یکی رو معرفی کردن به من . یارو مثینکه دانشگاه قبول شده بعد سردرگمه و نمیدونه چیکار کنه. نه رشته شو دوس داره نه میدونه الان بايد چیکار کنه. تغییر رشته بده یا نده. از اينجور چیزا. منم طبق معمول گفتم باشه شمارمو بدین زنگ بزنه صحبت کنه.ساعت ۲ خواب بودم یهو دیدم زنگ خورد. شماره ناشناس. ورداشتم دیدم یه پسرس. صداشم ناواضح. انگار مثلا بیرونه صداي ماشین و اينا هم میومد. همون پسره بود. صحبت کردم یه خورده باهاش. انقدر که گیج بود
پاي تو گیرم من یه چند وقته ツ که بعد رفتنت دریا نمیرم میترسم آخه بی هوا بارون بیاد ツ دست کیو بايد بگیرم .هر شب تو رویام من تو رو ميبينمت ツ میگی کنارم خوبه حالت میخندی و باز من گلاي صورتی میذارم ツ عشقم روی شالت بزن بیرون از تنهايی برگرد کنارم همونم که براي دیدن تو بیقرارم نرو از روزگارم که من طاقت ندارممنم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم پس بزن بیرون از تنهايی برگرد کنارم همونم که براي دیدن تو بیقرارم نرو از روزگارم که من طاقت ندارم م
دانلود آهنگ کامران مولايی یه تنه Download New Music Kamran Molaei – Ye Taneدانلود آهنگ جدید کامران مولايی به نام یه تنه با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلودترانه : حسن اطاعتی  موزیک : کامران مولايی    تنظیم : احسان متن آهنگ یه تنه کامران مولايی اصلا یه وضعیه ميبينمت و میریزم به همموندم چیکار کنم چجوری بايد بهت بگمحتی بهت فکر میکنم اين قلبم تند تند میزنهتو بهم راه بدی دنیاتو میسازم یه تنه آره عاشق شدم من یه جورايی بی ارادهعشقی که دوزش بال
سلام به سال 98  سال سرباز پرور! خب براي ما که اينطور خواهد بود، امروز 21 فروردین 1398 هست و بیست و یک روز از سال جدید رو سپری کردیم. امروز که هوا دلبری میکنه و از هر طرف خونه که به آسمون نگاه میکنم بهار دلنشین بی تو برام بغضی میشه و باز بی تو براي بودن با تو صبر میکنم. پنجاه روز گذشت و با وجود اينکه از 27 اسفند تا 8 فروردین کنار هم بودیم باز هم هشتم فروردین مث اين بود که چند روز کنارم بودی، از وقتی که به زندگیم اومدی همیشه وقت کنار تو بودن بسیار تنگ بو
رفیقِ بغضِ هر شبم…●♪♫هـوايِ گریه وُ تبــــم●♪♫به گریه هاي من بگو؛ خیالِ دیدنِ تو، کــو؟●♪♫اي عشــق! تمامِ حسرتِ هنوزم…●♪♫دلیلِ آهِ سینه سوزم!●♪♫ببر مرا به ناکجــا؛ عشق!●♪♫اي درد! ببین؛ به استخوان رسیدی…●♪♫همین که ار دلم، بُریدی…●♪♫ببر مرا به هر کجا؛ عشق!●♪♫×اين آهنگ با اينکه ندارمش مدام تو ذهنم میاد.همون سه خط اولش.×شدم مثل چو آنا امروز صبح اينجوری بیدار شدمصنم:امروز آخرین باریه که ميبينمت احتمالا راه ما از هم جدا
من کدام یک از نعمت هاي تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر سپارم؟ . . خدايا! الطاف خفیه ات و مهربانی هاي پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتها ی آشکار توست.  . خدايا! من را آزرمناک خویش قرار ده آن سان که انگار ميبينمت.من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم.خدايا!من را با تقواي خودت سعادتمند گردان.و با مرکب نافرمانی ات به وادی شقاوت و بد بختی ام مکشان.در قضايت خیرم را بخواه.و قدرت برکاتت را بر من فرو ریز تا
ساعتمو که چک کردم هشت و چهل دقیقه بودچه زود حاضر شدم!حالا اگه سونیا بود تازه داشت آرايش میکردامیدوارم حاضر شده باشه!یه زنگ به گلاره بزنم ببینم اون حاضر شده یا نه. گوشیمو برداشتم و شمارشو گرفتم بعد بوق دوم جواب داد._گلاره:الو_الو سلام گلاره چطوری خوبی؟_گلاره :مرسی من خوبم تو چطوری؟_منم خوبم_گلاره:آسو من یه پنج دقیقه دیگه میرسم در خونتون الان بايد قطع کنمميبينمتخداحافظ_باشه.خداحافظخب گلاره که آمادس یه زنگ به بهادر بزنم .شمارشو گرفتم و بعد
قسمت سوم. از زبان مریم. صبح روز بعد با صداي زنگ گوشیم از خواب پریدم.به سختی پلکامو از هم وا کردم و شماره ی شیدارو روی صفحه ی موبايلم دیدم.دلیل تماسشو اونم اين وقت صبح درک نمیکردم.میدونست که من آدمی نیستم که بخوام صبح به اين زودی از خواب پاشم.یعنی اتفاق مهمی افتاده بود یا کسی چیزیش شده بود؟؟؟! بیش از اون معطل نکردم و جواب دادم.صدام گرفته بود و انگار از ته چاه بیرون میومد. _الووجانم شیدا چیزی شده؟؟؟ _الووسلام مریم چطورییییی؟؟؟خوابی؟؟

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

حرف هایی که باید گفت در جستجوی او