نتایج جستجو برای عبارت :

يادم فقط هست من اوييم هردوهيچ نيستيم

دلم تنگ شده برای روزایی كه از فرط معمولی بودن حتی یادم هم نمیادشون! اونقدر نرمال. اونقدر بی حادثه. اونقدر بی درد. چه جمله ی سختی بود! دو دقیقه طول كشید تا كلمه ی 'معمولی' یادم بیاد! اونقدر غیرمعمول! آخرین باری كه بدون درد بیدار شدم كی بود؟
به بستر بی‌کسی مُردن، تو از یادم نمی‌روی خاموش به رساترین شیونِ آدمی، تو از یادم نمی‌روی گریبانی برای دریدنِ این بغضِ بی‌قرار، تو از یادم نمی‌روی سفری ساده از تمامِ دوستتْ دارمِ تنهایی، تو از یادم نمی‌روی سوزَنریزِ بی‌امانِ باران، بر پیچک و ارغوان، تو از یادم نمی‌روی تو . تو با من چه کرده‌ای که از یادم نمی‌روی؟! دیر آمدی . دُرُست! پرستارِ پروانه و ارغوان بوده‌ای، دُرُست! مراقب خواناترین ترانه از هق‌هقِ گریه بوده‌ای، دُرُست!
درست نمیدانم وسط این همه شلوغی و اتفاق های عجیب و غریب ،نوشتن را کجای دلم بگذارم اما وقتی شروع به تایپ کردن می کنم زمان و مکان رو فراموش میکنم اونوقت یادم میره یادم میره سختی 72 ساعت گذشته ،که چقدر سخت اسباب کشی اونم تنهایی یادم میره چقدر حس بدی که تو شهر خودت انقدر احساس تنهایی کنی که بعداز تحویل خونه ندونی که کجا باید بری یادم میره کل فضای قابل ستم شده اندازه یک لحاف یک نفره یادم میره که چقدر سخت دوری از طلا سفید یادم میره که چقدر دلتنگ
 
نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
 
یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
 
یک روزی که خوشحال تر بودمیک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیستزندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
 
یک روز
از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی یادم نیست، از آخرین باری که کسی دوست داشتنش، دلخواهِ من باشه هم همینطور! خب مهمه! یکی که بلد باشه آدمو!دوس داشتنش به دلت بشینه. حرف زدنش، نگاهاش، بوی عطرش‌‌‌خلاصه یادم نیس دیگه!میدونی؟ حس می‌کنم یه آدم هزار ساله‌م که اوایل جوونیش یکیو دوس داشته، بعدم هیچی به هیچی، فکر کرده حالا اگرم نشد، نشد. فکر کرده حالا یکی دیگه میاد به جاش، ولی نیومد؛ همین شد که دیگه حالمون خوب نشد، دیگه تنهای تنهای تنها م
"کری سیگل" نویسنده کتاب "چرا این ها را در مدرسه یادم ندادند؟" 5 فرزند دارد. او ابتدا یک سری توصیه های پولی برای فرزندانش که در آستانه بزرگسالی بودند تهیه کرد و سپس آنها را در قالب 99 قانون مدیریت پول شخصی در زندگی، به یک کتاب تبدیل کرد. 
باغِ صبور و خسته از دی‌ماه غمگینشبرفی بدون‌ِوقفه می‌بارد به تسکینش★★گم می‌شود هر روز از دل‌‌هایمان چیزیهر روز، غم، چیزی می‌افزاید به خورجینش اَلّاکُلنگِ بی‌مسیر و مقصد و گیجی‌ستفرقی ندارد زندگی؛ بالا و پایینش! ما بخشی از شب می‌شویم آهسته‌آهستهکنجِ قفس، آسوده دلمشغولِ تزئینش در گرگ و میشِ تیرباران، آسمانِ کورنومید می‌گرید کنارِ ماه و پروینش در گریه می‌پرسد که: تکلیف شهیدان چیست؟حالا که برگشته‌ست این پیغمبر از دینش!★★★ما ن
امروز تقریبا دو سال از آخرین پستم می‌گذرد. او رفته؛ و من برخلاف سابق منتظر هیچ برگشتی نیسنم. دلگرفته و تنها بودم و گفتم به اینجا سری بزنم که تاریخ آخرین پست متعجبم کرد. و به این فکر کردم که در این دو سال چند بار این اتفاق افتاد، چند بار رفت و آمد، و مثل رفت و آمد کارد روی پوست، زخم زد و سوزاند و خون ریزاند.یادم نمی‌آید چند بار شد. یادم نمی‌آید.کاش فراموشی بگیرم که هیچ وقت  چیزی یادم نیاید. 
نمیدونم آدما چطور میتونن طی یك شب یه تصمیمی بگیرن و از فردای اون روز در راستای اون تصمیم تغییر كنن!من نمیتونم ، هیچوقت نتونستم ، یادم میره! یكبار یه مسیر هفت ساعته رو باید با تعدلدی دوست و آشنا طی میكردم ، من آدمپرحرفی ام ، حتی اگه باهات قهر باشم هم حرف میزنم،اونبار تصمیم گرفتم حرفی نزنم ، یادم رفت ، یك ساعت بعد فهمیدم دارم كل خاطرات اون چند روز رو میگم براشون ، مجبور شدم رو صفحه لاك اسكرین ام بنویسم ساكت باش كه یاداوری شه بهمو ساكت باشم یكم!
خدایا فراموشش کن.وقتی نمیخوای دیگه کاری ازم برنمیاد. دلم عمیقا شکست اما فراموشش کن چون من همیشه یادم هستمنونم که همون موقع هم نور امید رو توی دلم روشن کردی.دیگه فراموشش کنببخشید اصرار کردم اذیتت کردم. گستاخی کردم. من یادم می مونه پس تو فراموش کن. شب بخیر.
هیچ وقت از خودمون پرسیدیمقیمت یه روز زندگی چنده؟ما که قیمت همه چیز رو با پول می سنجیمتا حالا شده از خدا بپرسیم:قیمت یه دست سالم چنده؟یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟وخیلی سوال ها مثل این.ما همه چیز را مجانی داریم و شاكر نیستیم!!! 
لطفا کامل مطالعه بفرمایید کار اینترنتی با درامد روزانه ۸۰ هزار تومان به بالا تضمینی اشنایی با اینترنت و کار با گوشی و رایانه در حد معمولی اامیست سن بالای ۱۸ سال دانش بنیان یا کارتن سلیمی و . نیستیم و بازاریابی و عضوگیری نداریم فقط تلگرام پیام بگذارید . agant478 پیامک و تماس پاسخگو نیستیم حجم تماسها بالاست . با تشکر از عوامل کارفاندا تماس
یادمه قبل تر، خیلی مینوشتم، حتی چرت و پرت و الکی!گوشه ی کتاب، دفتر، نوت گوشی و خلاصه هرجایی که میشد!ازون روزا خیلی گذشته و منم عوض شدم! فکر کردنم،حس کردنم، بودنم و. ولی خب میخوام از اینجا به بعد بمونه،حداقل واسه ی خودم! که یادم نره!که اگه یادم رفت ببینم و بخندم و شایدم گریه کنم!خلاصش اینکه، که بی نیلو حداقل واسه ی خودش بمونه. که یادش نره ؛)
همه از اوییم و به سوی او باز خواهیم گشت. با تالم و تاثر شدید، درگذشت شادروان کربلایی غلامرضا حسین‌پور فرزند ارشد مرحوم شکرالله را خدمت خانواده محترم ایشان و همه خویشاوندان و دوستان و نزدیکان آن مرحوم تسلیت عرض نموده و از درگاه باری تعالی رحمت و مغرفت برای آن مرحوم و صبر و تحمل برای خانواده ایشان مسالت داریم. خانواده محترم حسین پور تسلیت واژه کوچکیست در مقابل داغ از دست دادن دو برادر در مدت کمتر از یکماه، تسلیت ما را بپذیرید.
میخوام یادم بمونه روزای خوبی رو که
حواسم اصلا بهشون نبود
میخوام یادم بمونه
آرزوهای قشنگی رو که داشتم
میخوام یادم بمونه
رفیقای دنیای واقعیمو
میخوام یادم بمونه
رفیقای مجازیمو
میخوام یادم بمونه
اون لحظه ای که دیدمت
میخوام یادم بمونه
اون حرفایی که زدی
میخوام یادم بمونه
اون متانت روز اولت
میخوام یادم بمونه
که چی پوشیده بودی
میخوام یادم بمونه
اون قرار های قشنگو
میخوام یادم بمونه
اون دوست دارم گفتناتو
میخوام یادم بمونه
هر چی که به توربط د
متن سخنرانی پر محتوی و پر شور و سوز خطیب دانشمند و دلسوخته اهل البیت عَلَیْهمُالسَّلَام آقای حاج شیخ حامد رضا معاونیان، در همایش بزرگداشت حضرت خدیجه عَلَیْهاالسَّلَام در تاریخ دهم رمضان المبارک 1426 قمریبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِسخن راندن از خدیجه عَلَیْهاالسَّلَام هم سهل است و هم صعب! چرا که کدام مسلمان است که نام این بانوی بزرگوار و حکایت ایثار بی مانند او و تأثیر آن در احداث، ابقاء و اقامه دین و اسلام را نشنیده باشد؟ و دشوار
هیچ کدوم ما آدما تنبل کامل نیستیم. اما هیچ کدوممون هم خستگی‌ناپذیر نیستیم. سوال اینه که وقتی خسته می‌شیم چه کار کنیم که دوباره برگردیم به حالت عادی؟ خستگی عادی نه، منظورم خستگی روحیه، که آدمو می‌زنه زمین. چندوقته در کنار همۀ انگیزه‌هایی که برای بخش‌هایی از زندگیم دارم، برای بعضی بخش‌ها به شدت خسته و ناامید و افسرده‌م. چه کنم که رفع بشه این ملال؟
بعد از هر نمازم دعای فرج و شهادت میخوانم و انت سمیع البصیر
و تو محبوب ترین فرمان میدهی كه بخاطر تو ببخشم و تو میخواهی بخاطر تو صبر كنم
یادم باشد كه وصبر لحكم ربك چرا كه تو تحت مراقبت و حفظ ما هستی
می دونی چرا یادم اورد؟ نه برای کمک کردن؛ بلکه آدم وقتی فکرش به چیزایی که نداره مشغول می شه، ناراحت می شه. اگر خواستید کسیو اذیت کنید، مثل یه دوست بشینید پای درددلش و یواش یواش برید سراغ نداشته هاش.
جمعه 21 آبان سال 89 بود. بعد از گذشت ده ماه از فراغ مادرم هنوز لباس تنم مشكی بود .طبق معمول آخر هفته ها در قزوین وكنار دختر وهمسرم بودم ./ان روز آزمون ضمن خدمت داشتم در دبیرستان علامه جعفری قزوین كه صدای زنگ گوشی مرا بخودم آورد. با جناق برادرم آقای حدادی بود كه همكارخودم هم بود. گفت كه رضا با پرشیای سفیدی كه سه روز بود خریده بود تصادف كرده وحالش كمی بد است ولی بعد از چند ساعت دلهره واضطراب كاشف به عمل امد كه برادر خانمش پشت فرمان بوده وتنها چیزی كه
دنیا پر شده از آدم های چند چهره ای آدم هایی كه حاضر نیستند قبول كنند خودشونم دارن گول میزنند و تظاهر میكنند به راستی  و عاشق پیشگیپ.ن ١: خیلی بد كه  خط قرمزام یادم رفته ،كمرنگ شده انگار!پ.ن ٢ :  شاعر میگه من به تو باختم تو با كی داری میجنگی ؟ 
درود بر دوستان و همراهان همیگشی امروز برای شما کیلیپی از حسام عزیز در نظر گرفتیم به اسم بُردی از یادم که آهنگ بسیار قدیمی و بسیار زیبای شادوران ویگن و دلکش را بازخوانی کردند و همین طور حسام عزیز این کیلیپ را تقدیم کردند به استاد عزیز خود عبدالله ساور که زحمات فراوانی برای حسام عزیز کشیدند. برای دانلود روی اسم آهنم کلیک بفرمایید. بُردی از یادم
زندگی یک بازی دردآور است زندگی یک اول بی آخر است . زندگی کردیم اما باختیم کاخ خود را روی دریا ساختیم . لمس باید کرد این اندوه را بر کمر باید کشید این کوه را . زندگی را با همین غمها خوش است با همین بیش و همین کم ها خوش است. زندگی را خوب باید آزمود اهل صبر و غصه و اندوه بود. باختیم و هیچ شاکی نیستیم بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم
این روزها که باید خوشحال ترین آدم باشم و منتظر دیدن هدیه خدا روزهام به بغض و گریه میگذره کاش میشد یک سری آدم ها رو بیرون یک دایره گذاشت که به آدم نزدیک نشن کاش می شد برگشت به عقب و یک سری تصمیم ها رو ادیت میکردیم از خنده های الکی ام خسته شدم از باج دادن هام خسته شدم فقط دارم باج میدم اسیرخون آشام عاطفی شدم ، فقط در حال کوتاه اومدن هستم ، کوتاه میام و لبخند میزنم .یادم بمونه کلماتی شنیدم که نباید عنوان می شد ، یادم باشه رفتاری دیدم که مقصرش
اساسا دو دیدگاه برای صلیب وجود دارد . پولس رسول در نامه اول به قرنتیان ، پیام صلیب برای گناهکاران را جهالت می داند ولی برای ما که پیروان راه نجات هستیم، صلیب قوت و اقتدار خداست . صلیب تمام بهای گناهان ما را به خدا پرداخت کرد و ما اکنون دیگر شرمسار نیستیم . خدایی را که ما به او پشت کردیم و به او خیانت کردیم و در مواقعی غیر از او را پرستیدیم بواسطه صلیب عیسی ما را می بخشد . محکومیت ما بر روی صلیب برداشته شد و دیگر سرافکنده نیستیم چون صلیب مسیح افتخا
  وقتی گل و گیاه اعتراف می کنند!دیدم گل تازه چند دستهبر گنبدی از گیاه رستهگفتم: چه بود گیاه ناچیزتا در صف گل نشیند او نیز؟بگریست گیاه و گفت خاموشصحبت نکند کرم فراموشگر نیست جمال و رنگ و بویمآخر نه گیاه باغ اوییم؟من بنده حضرت کریممپرورده نعمت قدیممگر بی هزم و گر هنرمندبا آن که بضاعتی ندارمسر مایه طاعتی ندارماو چاره کار بنده داندچون هیچ وسیلتش نماندرسمست که مالکان تحریرآزاد کنند بنده پیرای بار خدای عالم آرایبر بنده پیر خود ببخشایسعدی ره کع
آنقدر عاشقت بودم اسم خودم یادم رفتنمی دونی بی تو شب ها چه جوری خوابم رفتهر چی بد کردی و بد گفتی شکستی دلم رواز تو رنجیدم و اما روز بعد یادم رفت روز بعد یادم رفتآن قدر عاشقت بودم نفهمیدم فقط منمکه از این عشق داره می سوزه تنمقصه ی ما دو تا رو هر کی شنیدگفت باید از عاشقی دل بکنم از عاشقی دل بکنمهمش تقصیر من شد دلم دشمن من شدنمی خوام تو رو دیگه با تو عمرم هدر شدهمش تقصیر من شد دلم دشمن من شدنمی خوام تو رو دیگه با تو عمرم هدر شددلم از عشق تو سیره عشق تو
 یادم تو را فراموش ،نهیادم تو را دوست داردعقربه ِ بی حوصلگی های دقایقم،گیجِ تکرار ثانیه ها بود که چرخش مدار  سرنوشت یاد تو را کنج لحظه هایم انداختیادت که میکنمبهار می شودشکوفه میکند گلهای خشکیده ی لای دفتر  شعرهایم آکنده از عطر یاس می شود بیت بیتِ غزلهایمیادت که میکنمانار دلم ترک می خوردچکه می کندو سرخ می شود گلهای قالی ایوان دلمیادت جام انگور  جوشیده، مست میکند مرا از دلتنگییادم تو را فراموش ،نهیادت سرمشق الفبای خاطرات من است.#زهراجعفر
مانده‌ام چگونه تو را فراموش كنم اگر تو را فراموش كنم باید سال‌هایی را نیز كه با تو بوده‌ام فراموش كنم دریا را فراموش كنم و كافه‌های غروب را باران را اسب‌ها و جاده‌ها را باید دنیا را زندگی را و خودم را نیز فراموش كنم تو با همه‌ چیز درآمیخته‌ای! #رسول_یونان
مرا از یاد خواهی برد می دانم و من از دیدگان سرد تو یك روز می خوانم سرود تلخ و غمگین خداحافظ /مرا از یاد خواهی برد و از یادم نخواهی رفت من این را خوب می دانم كه روزی هم مرا از خویش خواهی راند و قلبت را كه روز ی آشیانه گرم عشقم بود خواهی برد، و من با خاطراتت زنده خواهم بود چه غمگینم/از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی چه بیزارم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

الکترونیک اتحادیه عکاسان فیلمبرداران وچاپ کاشان