نتایج جستجو برای عبارت :

بید مجنون در تمام عمرسر بالا نکرد حاصل بی حاصلی نبود جز شرمندگی

_______________________________________________________________________________________ مجنون‌ اگر باشد، جهان‌ خالی‌ ز لیلا نیست‌ مجنون‌ عاشق ‌پیشه‌ای‌ در شهر، اما نیست مجنون‌ معمایی‌ ست‌ مثل‌ عشق‌ پیچیده‌ دیگر كسی‌ در فكر حل‌ این‌ معما نیست مجنون‌.! هزاران‌ سالِ نوری‌ باد او را برد از جنس‌ مجنون‌ هیچ‌ مردی‌ این‌ طرف ها نیست‌ افسانه‌ مردی‌ بود روزی‌، نام‌ او مجنون‌ نامش‌ درون‌ قصه‌ها امروز حتّا‌ نیست‌ بر شاخه‌ می ‌رقصد غزل - سیبي‌ به‌ نام‌ عشق‌ دستی‌
______________________________________________________________________________________ مجنون‌ اگر باشد، جهان‌ خالی‌ ز لیلا نیست‌ مجنون‌ عاشق ‌پیشه‌ای‌ در شهر، اما نیست مجنون‌ معمایی‌ ست‌ مثل‌ عشق‌ پیچیده‌ دیگر كسی‌ در فكر حل‌ این‌ معما نیست مجنون‌.! هزاران‌ سالِ نوری‌ باد او را برد از جنس‌ مجنون‌ هیچ‌ مردی‌ این‌ طرف ها نیست‌ افسانه‌ مردی‌ بود روزی‌، نام‌ او مجنون‌ نامش‌ درون‌ قصه‌ها امروز حتّا‌ نیست‌ بر شاخه‌ می ‌رقصد غزل - سیبي‌ به‌ نام‌ عشق‌ دستی‌
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکردیاد حریف شهر و رفیق سفر نکردیا بخت من طریق مروت فروگذاشتیا او به شاهراه طریقت گذر نکردگفتم مگر به گریه دلش مهربان کنمچون سخت بود در دل سنگش اثر نکردشوخی مکن که مرغ دل بي‌قرار منسودای دام عاشقی از سر به درنکردهر کس که دید روی تو بوسید چشم منکاری که کرد دیده من بي نظر نکردمن ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمعاو خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
(مدح قمر بنی هاشم)بر عهد خود ز روی محبت وفا نکردتا سینه را نشانه ی تیر بلا نکردتا دست رد به سینه ی بيگانگان نزدخود را مقیم درگه آن آشنا نکردتا هر دو دست را به ره حق ز کف نداددر کوی عشق خیمه ی دولت به پا نکردتا از صفای دل نگذشت از صفای آبخود را مدام قبله ی اهل صفا نکردشرح غم شهادت او را به نینوانشنید کس که چون نی محزون نوا نکردتا داشت جان ز جانب مقصود تافت رختا داشت دست، دامن همّت رها نکردخالی نگشت کشور اِلا ز خیل کفرتا دفع خصم دوست به شمشیر لا نکر
سر ظهری لیلی اومد به خوابم؛خیلی تغییر کرده بود، نه چشماش مشکی بود و نه ابروهاش کمون؛ابروها تتو، چشما لنز، پوست برنز، موی‌ بلوند، لب پروتز! اول فکر کردم اشتباهی اومده تو خواب من، بهش گفتم خانم فکر کنم طبقه را اشتباهی اومدید، طبقه بالا پسر جوون دارند.اما خندید و گفت: منم لیلی؛ لیلیِ مجنون!گفتم وای‌ لیلی تویی، چقدر عوض شدی دختر! مجنون خوبه؟ آقا خوش به حالتون چه عشقی داشتید شما، همه‌ی جهان به عشق شما حسودی می‌کنند.
فرشاد اسکندری مجنون دانلود آهنگ فرشاد اسکندری مجنون همین حالا دانلود کنید آهنگ زیبای فرشاد اسکندری بنام مجنون با لینک مستقیم ♪ Download New Song By : Farshad Eskandari – Majnoon With Text And Direct Links دانلود آهنگ با کیفیت 320 kbps دانلود آهنگ با کیفیت 128 kbps من که هرچی تو بگی اون میشم عشقم لیلا بشی مجنون میشم متن آهنگ فرشاد اسکندری مجنون حتی خشکی بشی بارون میشم بمون پیشم بمون پیشم قلبم رو عشق تو بدجوری گیره تو رو میبينه دلم ضعف میره میخوام از عشق تو
من که مجنون توام مست و مفتون توام در جهان افسانه ام زان که افسون توام با که گویم راز دل من که دل خون توام من کیم دلداده ای حسرت نصیبم وای بر من نا امید از چاره دردم طبيبم وای بر من من که در کویت ندارم جز گناه بي گناهی بي گنه خونین دل از طعن رقیبم وای بر من گل بسوزد از غمم در چمن گر بگذرم من ز حسرت همچو گل جامه بر تن بردرم گر بگرید چشم من بگذرد اشک از سرم ==>> تکست اهنگ مجنون تو از اینتر موزیک در دل شب از غمت یک آسمان اختر بریزم جای آه از سینه سوزان خود
 امروز موقع برگشتن به خونه، از دور به درخت‌های بيد مجنون جلوی کلانتری نگاه کردم، برگ‌های به خزان نِشَسته‌شون رقصان و بي‌قرار دور هم می‌چرخیدن، احساس کردم باد فقط در اون نقطه جریان داره و پاییز فقط در اون نقطه توقف کرده.مدتی رو محوِ پاییزِ محبوس شده در بين درخت‌های بيد مجنون بودم! یک‌ آن دلم برای همه تنگ شد اما فقط یک یار صمیمی رو خواست که سر بگذارم روی شونه‌اش و زار زار گریه کنم!اونجا، خودِ پاییز بود. از اون پاییزهای بادخیز.  درست در زی
نسیم عشق
هرکس که باولای تودل آشنا نکرد
لب تشنه ماند و روی به آب بقا نکرد
 
چشمی که دید روضه نورانی تو را
دیدار باغ خُلد طلب از خدا نکرد
 
هرگز نمی رسد به مشامش نسیم عشق
آن کس هوای قبر تو در سامرا نکرد
 
ای عسکری لقب که غم توعظیم بود
دل راغمی چو داغ تو ماتمسرا نکرد
 
گلها به عمرکوته توگریه می کنند
یک غنچه لب به خنده زداغ تووانکرد
 
قربان آن دلی که به شبهای سوزو ساز
حتی به حبس دامن شب را رها نکرد
 
دشمن زکشتن تو کجا می کند حیا
جائی که او زکشتن زهرا حی
 زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبودپیشه‌اش، جز تیره‌روزی و پریشانی نبودزندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشتزن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبودکس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکردکس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبوددر عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشتدر دبستان فضیلت زن دبستانی نبوددادخواهیهای زن می‌ماند عمری بي‌جوابآشکارا بود این بيداد؛ پنهانی نبودبس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیکدر نهاد جمله گرگی بود؛ چوپانی نبوداز برای زن
 کد خدا آبادی پایینی!هوشیار بود و عاقل.بر امور رسیدگی میکرد و بر مزارع.اما کد خدا دِه ما!مجنون شده بود و عاشق!همه کس میگفتند:سر پیری و معرکه گیری.اما من!روستا ایی که کد خدایش مجنون شده بود و شب ها در کوچه هایش حکایت عشق میکرد و شعر میخواند و بر در و دیوار خانه ها حکاکی دل میکرد و بي خیال از گذر زمانه دل به می بسته بود رابيشتر دوس میداشتم.#امیر_حسنوند
به مجنون گفت روزی عیب جوییکه پیدا کن به از لیلی نکوییکه لیلی گر چه در چشم تو حوریستبه هر جزوی ز حسن او قصوریستز حرف عیب‌جو مجنون برآشفتدر آن آشفتگی خندان شد و گفتاگر در دیده‌ی مجنون نشینیبه غیر از خوبي لیلی نبينیتو کی دانی که لیلی چون نکویی است؟کزو چشمت همین بر زلف و رویی استتو قد بينی و مجنون جلوه نازتو چشم و او نگاه ناوک اندازتو مو بينی و مجنون پیچش موتو ابرو، او اشارت‌های ابرودل مجنون ز شکر خنده خونستتو لب می‌بينی و دندان که چونستکسی کا
از هرچی ترسید دل من سرش اومد گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد بعد از تو فقط به عکسهات دلم رو زد هر جور که فکر کنی, خواستم ولی نشد رفتی و بعد تو, این زندگی نشد یه حرفی بود که تو خواستی بگی نشد عیبي نداره این زخم رو دلم, محکم ترم نکرد دوری من ازت, این عشق و کم نکرد هیشکی نگاه به این , حال دلم نکرد عیبي نداره, عیبي نداره
دنیای من از وقتی شروع می شود که چشم می گشاییبا چشم خویش دل ربوده ی من را باز می رباییقلب از تو می تپد و هر بار فریاد می زند زیباییدل تو را دارد به خویش و باز می خواهدت ، کجایی ؟هر روز مجنون تر از هر روز می شوم که تو لیلاییبهترین فصل تازه ای ، نیازی ، سلطان قلب هاییکلاغ از تو صدا یافته و ذوق ترانه سراییکه تو زیباترین قویی و والاترین و تماشاییمن بنده هستم و دنیا بنده و تو تنها خدایییگانه خدا تویی که لیلای بي همتایی
 دانلود آهنگ عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم بيمار بيمارت منم من از معیندانلود آهنگ معین عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم بيمار بيمارت منم منعاشق زارت منم مجنون دیدارت منم بيمار بيمارت منم من  عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم
عسل جانم ۷ سال گذشت عسل جونم یادت گرامی با د عسلم خیلی دوستت داریم عسل جونم خیلی دلم تنگ شده جات همه جا خالیست عسل جونم دلنوشته های عسل جون کاش میشد هیچ کسی تنها نبود درمیان عاشقان لیلا نبود کاش غصه با کسی همراه نبود کاش میشد دست در دست زمان عشوه میکردی مثاله کفتران حسرت پروازها تا بيکران گفته بودی با تو می مانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این سختی سزای ما نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود
________________________________________________________________________________________   مجنون‌ اگر باشد، جهان‌ خالی‌ ز لیلا نیست‌مجنون‌ عاشق ‌پیشه‌ای‌ در شهر، اما نیستمجنون‌ معمایی‌ ست‌ مثل‌ عشق‌ پیچیده‌دیگر كسی‌ در فكر حل‌ این‌ معما نیستمجنون‌.! هزاران‌ سالِ نوری‌ باد او را برداز جنس‌ مجنون‌ هیچ‌ مردی‌ این‌ طرف ها نیست‌افسانه‌ مردی‌ بود روزی‌، نام‌ او مجنون‌نامش‌ درون‌ قصه‌ها امروز حتّا‌ نیست‌بر شاخه‌ می ‌رقصد غزل - سیبي‌ به‌ نام‌ عشق‌دستی‌ برای
صبح برای کار بيمه رفتم دفتر نمایندگی که متاسفانه نماینده ی بيمه نبود و گفتن دو ساعتی طول میکشه تا بيان . دیدم زمان دارم و بعد از مدتها قدم ن رفتم سمت ساحلی که با سنگهای سدشکن محصور شده . اون بالا یه جایی رو برای نشستن انتخاب کردم و نشستم . دریای خروشان و آبي که دیگه به رنگ آبي نبود . اثری از هیچ موجود زنده ای نبود جز من (بر فرض زنده بودنم البته) و چندتایی پرنده که سوار بر موج بالا و پایین میشدن ‌.
همه جان و دل و نفس مرا با خود بردآنکه بود مدعی عشق ،هستی مرا با خود بردغم او در دل من جای خوبي پیدا کرددل من همدمی از جنس جفا ،پیدا کردمن ندانم که توانم تحمل کنم این غم راپُرِ خون کرد خنجر عشق ، تمام قلب رامن به یک راه ت
کاش بين من و تو رابطــــه کمرنگ نبود.! کاش بودی و دلـم این همه دلتنگ نبود.! شهره شهرشدم ازغم عشق تو، ولی.! از غم عشق تو دیوانه شدن ننگ نبود.! گله ای نیست از این پرده، که از روز ازل "عشق" باپنجه ی تقدیر هماهنگ نبود!
در همه جوامع متمدن و ملل راقیه، حتی در بيشتر نظام های کمتر توسعه یافته، وقتی قصوری یا تقصیری فاحش از کارگزاری سر می­زند، از بالاترین مقامات تا مدیران میانی مربوطه استعفا می­دهند و اینگونه شرمندگي خود را اعلام می­کنند. در این مورد یک استثنا وجود دارد؛ بله، درست حدس زده اید. جمهوری اسلامی ایران. من به عنوان کسی که تمام دوران شیرین کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در ظلّ این نظام گذرانده و از وقتی که الفبا یاد گرفته عادت به رومه خوانی داشته و پ
 لیلی نام تمام دختران زمین استاین نوشته متن کامل کتاب" لیلی نام تمام دختران زمین است " نوشته ی خانم عرفان نظر اهاری است که اگر با تامل خوانده شود بي تاثیر نخواهد بود متاسفانه نبود تصاویر و صفحه بندی متناسب به رو نویسی لطمه زده است اما شما به خوبي خو دتان ببخشید.  زیبایی نوشته طولانی بودنش را جبران و شیرین می کند.فصل ۱: لیلی خودش را به آتش کشیدخدا گفت : زمین سرد است چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟لیلی گفت: من. خدا شعله ای به او داد. لیلی شعله را
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بين او و مُهرش عبور كرد. مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بين من و خدایم فاصله انداختی. مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بين تو و خدایت فاصله انداختم؟ نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجهه‌ی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه‌ است اما دغدغه‌ای آزار دهنده که ت
یک شبي مجنون نمازش را شکست بي وضو در کوچه ی لیلا نشست سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای واندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی خسته ام زین عشق ، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو . . . من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سال ها با جور لیلا ساختی
خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد، از عشق خود در آن دمید و لیلی پیش از آن که با خبر شود عاشق شد. اکنون سالیانی است که لیلی عشق می ورزد، لیلی باید عاشق باشد. زیرا خداوند در آن دمیده است و هرکه خدا در آن بدمد، عاشق می شود. لیلی نام تمام دختران زمین است، و شاید نام دیگر انسان واقعی !!! لیلی زیر درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ ،گلها انار شدند، داغ داغ، هر اناری هزار دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، بي تاب بودند، توی انار
امروز سه شنبه دوازده آذر 139، سالگرد بازگشت من به تهران است. یعنی بعد از نه سال و چهار ماه مهاجرت عجیب و غریبم به بندرعباس به تهران برگشتم.هفته گذشته و دیروز میزان آلودگی هوا خیلی بالا بود. حتی شاخص به 159 هم رسیده بود. از این حجم آلودگی هوا در بندرعباس خبری نبود. اما خوب خیلی چیزهای دیگر هم نبود. و دیگر شاید عشقی هم نبود. آنجا مادر نبود. آنجا خواهر نبود. آنجا برادر نبود. و پدر نه آنجا بود و نه اینجا، شاید همه جا بود و در آسمان هم.
درسوم اسفندماه 1362 مرحله اول عملیات غرورآور خیبر ( جزایر مجنون ) با هجوم جسورانه سپاهیان اسلام آغاز شده و گردان های خط شکن با امدادهای غیبي خدای قادر و توانا ، در همان ساعات اولیه عملیات ، تمامی مناطق خشکی و پایگاه های نظامی ارتش عراق در جزایر مجنون را به تصرف خود در آورده و تمامی نیروهای حاضر در منطقه را کشته و یا به اسارت خود در آوردند ، با پیروزی زود هنگام عملیات و فتحی بزرگ و باورنکردنی که خدای متعال به جبهه حق ارزانی فرموده بود ، شور و شوقی
بو رابرطرف نمی کند:در سرما بر ظرف نکرد، در گرما بر ظرف نکرد:کاری از دستِ ماساحته نیست برای لب های تشنه باید جرعه یاشد نه یک عامل خنده به سمتِ خود.این بو ها و کارهاش،طلاق براش آورده است.با این ها وباره ازدواح،نکنید:او رفته و در غفلتِ ما، بوهایش دراطاقِ دیکری کاشته است. دیگ خواره این!!! 
اگه سونیا نبود.اگه ابوالفضل نبود.اگه گروه اموزش نبود اگه ثبتناما نبود اگه احساس مسئولیتم نبود خیلی زودتر از اینا میرفتم.برای ی مدت هیچ جا نمیبودم. کسی کارم داش مثل دوران دبيرستان زنگ میزد ب خونه.نه گوشی نه مسیج نه هیچی هیچی هیچی
مرد زنگ در را زد ! کسی جواب نداد . از در وارد خانه شد و سلام کرد ولی کسی جوابش را نداد ، همسر به او اعتنایی نکرد ، حتی دختر کوچکش هم به او توجهی نکرد ، آرام رفت و روی مبل نسشت ، صدای زنگ تلفن به صدا درآمد ، زن تلفن را برداشت ، صدایی از پشت خط گفت : متاسفانه همسر شما چند ساعت پیش درسانحه ای جان خود را از دست داده است .

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها