نتایج جستجو برای عبارت :

تورا تا ازتو خلیفتی افرینند

باید تورا به مصرع اول بیاورم شعر جدید
اید تورا به مصرع اول بیاورموصف تورا قشنگ ومفصل بیاورمباید تورا درست همان گونه که خداکرده تورا میان خودش حل ،بیاورم برق نگاه چشم تو اخگر بیاورمبوی تن تو یاس معطر بیاورمخونابه ی دو چشم تو –یاقوت ناب –رااز معدن بهشت خدا در بیاورم بعداً تو را به مصرع چندم بیاورریه ات مزارع گندم بیاورموصف تو را به رود.به دریا بگویم ودریا و رود را به تلاطم بیاورم بانو تو کیستی که هیاهو میاوری؟با خود هزار رایحه شب بو می
عاشق شده بودم اما نمی دانستم . تورا که میدیدم دنیا برایم معنایی دل انگیز پیدامیکرد وتمام وجودم غرق تماشای تومیشدوتمام مدت دوری ازتو چشمانم رامیبستم وبا تصورحضورت قلب م راآرام میکردم.وفکرتولبخند را روی لبانم زنده نگه میداشت وتمام این هاگواهی عشق بود اما من نمی دانستم وتو مدام زمزمه ی عشق را به زبان میبردی امامن نه. شاید چون عشق را برای این همه زندگی کم میدیدم اما عاشق شده بودم ونمی دانستم. وتورفتی والان تونیستی وعشق تونیست ومن با نبودنت عا
دوستت دارم.♥️تورا با تمام ندیدن هایت تورا با تمام بی حوصلگیت هایت دوستت دارم تورا با اشک چشمانم تورا با سردی دستانم تورا من با قلب رنجانم دوستتدارم ♥️تورا من به قدر تاریکی ها تورا من به قدر بغض هایم تورا من به قدر تپش های قلب هایمان دوستتدارم♥️تورا در تمامی لحظات دلتنگی تورا در تمام فریاد های یواشکیتــــــــو راتورا من در تمام زندگی ام دوستت دارم.♥️★دو روز‌ دیگه‌ مونده.★•♥️
خدایارهایم نکناین جمع همه تورا صدامیزنندپیشانی پینه بسته واشکهای روان قبله ام رامیان همین جماعت گم کرده ام اگرراه این است پس تو خدای ظالمی هستی واگراین نیست پس اینان چه می گویندپیشانیشان واشکهایشان ونمازاول وقتشان تورا که نمیشناسم نشانم می دهند این سراب است مگرنه!؟؟؟ حال عزیز زهرا بیاودرحقم مولایی کن خدایت رانشانم بده همان خدایی که مرازن آفرید وایشان اورا به خاطر زن آفریدنم محکوم کردند.ازقم تبعیدم کردند وخدای تورا محکوم کر
قلم کهربای من بنگار برای محبوب نا آشنای قلبم .ازتو نوشتن خیلی سخت است. ولی مینوسم ازتویی که همه ی جانم شده ای. نفسم .عشقم .جانم .عمرم  .همه ی داروندارم .ازدریچه ی قلبت تورا ناب نوشتم .وقتی وارد حریم قلبت میشوم ضربان قلب بی قرارت مرا رسوا و بی تاب میکند.  و من در یاخته های قلبت چه آرامشی دارم .سرم رادر تپش گاه تو می گذارم وبوسه ای عمیق برمسلخ جانت میزنم.وتو آیا از چشمان من خودت را دیده ای که چقدر زیبایی.؟خرامان خرامان در امواج بینایی
چقدر خوب است که میان این همه هیاهوی زندگی یکی باشد که تورا دیوانه وار دوست بدارد و تورا دور کند از این هیاهو و تو برای عاشقانه زیستن او را بهانه کنی ❤ عشق ابدیم زندگی من خالی و پوچ بود تا اینکه تو آن را با شادی و عشق پرکردی تو بهترین چیزی هستی که من می توانستم بدست بیاورم
خود را گرامی بدار هر چند دیگران تو را گرامی ندارند و دیگران را گرامی بدار هر چند دیگران بیاندیشند تو ناتوانی از پاسخگوییشان خودرا گرامی بدار اما خویش را از دیگران برتر نبین هرچند بدانی از تو پسترند خود را گرامی بدار اما غرور تورا فرا نگیرد دوست داشته باش هرچند دوستت ندارند و كمكشان كن هر چند تورا یأری ندهند. چرا كه در پایان تو گرامی خواهی بود آنها كه تو را ناگرامی میخواندند ،خویش را در برابر تو كوچك و تورا برتر از خویش خواهند یافت.
من را کسی کنار خودش جا نمی دهد جز غم کسی به حال دلم پا نمی دهد هرشب برای بی کسی ام گریه میکنم یک قطره ام که شور به دریا نمی دهم بانوغزل برای تو اغاز شاعری ست افسوس که دل به شاعرتنها نمی دهد من بانگاه مست تو یوسف شدم ولی این چشم ها که بوی زلیخا نمی دهد من از خدا برای دلم خواستم تورا حتی خدا تورا به دل ما نمی دهد بهرام بهرامخواه
من تورا دوست داشته امقبل از تاریخِ این جهانخیلی پیشتر از حکومتِ ستاره هاقبل از جریانِ آبقبل  از تولّدِ اولین ماهیوشروع پروازو حضور اولین پرنده در آسمانقبل از تولد اولین گیاه             تا رویشِ زمینتو رادوست داشته امباور نمیکنیمن عاشقت بوده امقبل از حیاتِ خودتاصلا من تورا دوست داشته امقبل از تپشِ اولین قلباصلا میدانی؟دنیایِ توجهانِ مرا لرزاندو من دریک هیچِ نامعلوممنتظر ماندمتو که آمدیاولین نگاه متولد شدبه همان اولین نگاه دوستت دارم
تو در من جوانه خواهی زد همچنانکه که من تورا از دریا کش می روم و پا به پای ساحل جان می دهم تو جوانه خواهی زد در من دوباره و من باز تورا از گل های پیراهنم خواهم چید همچنانکه که بوی عطرت را از آن کش می روم تو همان عشقی هستی که مانند تنپوشی بر لبانم جوانه میزنی فقط نمی دانم آیا هنوزم توهم برای من جان می دهی !
چشمان تورا به یک دنیا ندهمآغوش تورا به صد همخواب ندهمگر ز من دلگیر و مایوس شویمن سر میدهم تا که تو خوشنود شویشاید که بگویی که دیووانه شدم مناسیر می و میخانه شدم منتا عاشق نشوی درک نکنی حال من راتا مجنون نشوی به دیوار نزنی سرخود رااز عاشق نابینا چه توقع بداری!؟؟!چو عاشق بشوی عقل و منطق نداریگر در همه دنیا گردم دنبال یارپیدا نکنم زیباتر از چشمان تو ای یار
برنامه زنده اینستاگرامی شب شعر با سرکار خانم فائزه نقیب شاعر و دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه هرمزگان » در این برنامه‌ی زنده لایو » دو کار آزاد خدمت عزیزان خوانده شد : کار اول : خواستم تورا وصف کنم قلم آب شد از زیبایی ات از قد و قامتت، از سرخی لبانت از نگاهت، از خنده هایت من و قلم به خوبی می دانیم که هیچکس مانند خدا تورا وصف نکرد فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» کار دوم : بی هوا، درین هوا خواست دلم باشی کنارم به هوا تا که بگفتم
دل بی غم دل بی غم دردا تورا برای دلم کم نداشتم هرگز دلی شبیه تو بی غم نداشتم مثل تمام مردم این روزگار ما از عاشقانه قصه ی مبهم نداشتم حتی اگر باوری از عشق درتو بود هرشب برای فاصله ماتم نداشتم روزی که از نگاه تو ادم شدم قسم قصد مرور قصه ادم نداشتم راحت اگر گذر تو نمی کردی از برم حرفی پراز سکوت دمادم نداشتم #بهرام بهرام خواه
به نام خداوند یکتاای خداوند بخشنده ومهربانوای خداوندی که همه‌ی نیازمندان قصد تورا می کنندوهیچ شبیه و مانندی مثل تونیستتنها تورا می پرستم واز تو یاری می خواهممن را به راه راست هدایت فرما واز ثروت بی کرانت به من اعطا فرماپاك و منزّه ای،ای پروردگار بزرگ ،تو را سپاس مى ‏گویم.پاك و منزّه ای ،ای خداوند بلند مقام تو را سپاس می‌گویم.هیچ كس شایسته پرستش‏ خداوند یکتا نیست، یگانه است و شریك ندارد.
تا هوای دیدنت زد به سرم رفتنت شاید نبوده باورم دیده بودم نیستی حالی شدم کاش می دیدی دو چشمان ترم جاده را لعنت فرستادم که برد همنشین و مهربان و یاورم رو  کجا آرم به که گویم ز تو کوی و برزن , خانه ها دربدرم بعد تو کَس را ندیدم همنشین بعد تو من چون گلای پرپرم همه گویند که فرامشت کنممیشود بُرد تو را من ز سرم ؟آسمان حال مرا دید و باران بگرفت حال من خوب نشد من هنوز خون جگرم گر که باشد به برم عالمی از آدم ها همه عمر تورا می نگرم رفته بودی و دلم سخت
دقیقا از آخرین باری که همدیگر را دیدیم نه بگذار کمی بیایم اینورتر از آن شبی که تورا از دور در لباس سفید عروس دیدم که چشم آسمان کور همچون ستاره ای زیبا قدم ور میداشتی، راستش باید خیالم راحت میشد که خوشحالی. دقیقا از بعد همان شب فراموشی ات را استارت زدم. شاید فراموشی واژه درستی نیست، نمیدانم همان استارت زندگی بعد از تو بهتر است. بالاخره استارتش را زدم. اما امان از دختران این شهر همه اشان یادشان آمده بود از آن شب به بعد لاک بزنند یا چقدر حس میکر
باید از تو عذرخواهی کنمهرچند از ناآگاهی به تو آسیب رسانده ام،اما به هر حال رسانده ام.و باید عذرخواهی کنم که معنای حریم خصوصی تورا تا این حد نادیده گرفته ام ومیگیرم.وچنان خودخواهم که خواسته ی تورا برای خودت،مدام خدشه دار میکنم.نباید مرزهایت را رد کنم،نباید به خواسته ات بی اعتنا باشم.مرا ببخش.و برای هر بار دیگری که این مرز را رد خواهم کرد،پیشاپیش عذرخواهی میکنم؛ببخش مرا.
تو نمیدانی قبل تو که بودم ولی میدانی بعد تو چه خواهم بود. نمی دانم شاید هیچ چیز ولی می دانم بعد ازتو هیچ تقویمی را باز نخواهم کرد چون هیچ شبی صبح نخواهد شد از قلبمم اگر بپرسی بعد از تو گلایه ای نیست. کار میکند تا زمانی که کارم را به پایان برساند کار میکند
جمله جمله نه! واژه واژه تورا، ای سفر کرده گفتگو کردیمکوچه کوچه نه! خانه خانه تو را، سالیانی است جستجو کردیم.سوره سوره نه! آیه آیه تورا، در مناجات آرزو کردیمجمعه جمعه نه! لحظه لحظه تورا، ندبه کردیم و های و هو کردیم.  اللهم عجل لفرج مولانا المهدی الساعة.  آقای خوبیها، حضرت مهربانی ها، مولای جانها، و همه ی عمرچگونه تولدت را تبریک بگویم؟ که من قعر نشین غفلت هایم و تو بر قله ی جمله نیکویی ها.مولای مهربانم، زبان من از گفتن در باره تو بسی الکن است و
مینویسم برای تو از دست رفته که هرکجایی، بازگرد. مینویسم که بخوانی و بدانی، جهانم خالی از هر موجودیست، زمانی که تورا ندارم. مینویسم به جبران تمام روزها و شب هایی که داشتمت ولی حواسم پرت روزمرگی هایم بود مینویسم دوستت دارم برای توی از دست رفته، که بخوانی و بازگردی برادر من، کجای جهانى که هرچه جستجو میکنم، چشمانم تورا نمیبینند. میگویم بازگرد و پژواک صدایم جهان را پر کرده است، ولی اثری از تو نیست.
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ  ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ . ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿ
 

آغاز فصل رویش  گلهای   است     جشن  امامت  گل  ناب محمدی است
 
مژده به عاشقان که دمیده است نوبهار    سرمست ازعنایت توعطر رازقی است
 
بی تو  دلیل   بودن   ما   انتظار  بود     جاناطلوع کن که جهان باتودیدنی است
 
شب رفت وانتظار به پایان خود رسید      صبح سپید  عاقبت  رنج  بندگی است
 
درد فراق وداغ پدر گرچه سخت بود      با بودنت  شعار همه  ایستادگی  است
 
امروز حاجت  همه  شاید  روا  شود      از برکت قدوم   تو  آلاله  چیدنی   است
 
عمریس
ای فرشته رافائل ، ای طبیب الهی به کمکت نیاز دارم ای فرشته رافائل تو را با تمام وجودم می خوانم و صدا میزنم به یاریت و به مدد تو نیازمندم ای فرشته رافائل به عشقم ، به آقا سامانم، به عمومی که خیلی دوسش دارم، سلامتی و تندرستی و طول عمر بده، ای فرشته رافائل به مهندس جان، سلامتی بده ای فرشته رافائل از تو میخواهم هر بیماری و هر بدی را از آقا سامانم دور کنی ای فرشته رافائل، من تورا دوست دارم ، و از صمیم قلبم تورا صدا میزنم، از تو می خواهم آقا سامان من را
اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها سرزمین وداع را می سوزاندچرخ زمانه بسیار نامرد است کسانی را که خیلی دوست داری ناباورانه ازتو میگیردپیش از آن که وجودشان را خوب حس کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرندهمیشه این گونه بوده است کسانی را که وجودشان برایت عزیز استزود از دنیای  می روند . امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگیافسردگی، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن چیزی نیافتم .دلم به درد می آید وقتی سر
پروردگارا ! خدایا ! تورا به جان شهیدان ! تو را به بدن قطعه قطعه امام حسین ! تورا به سرور شهیدان حسین و به خون مظلومان کربلای حسین و کربلای حزب جمهوری اسلامی در تهران قسم میدهم از عمر ما بردار و به عمر رهبرمان بیفزای . پروردگارا! مارو روسفید و با اجر شهادت به جبهه های دیگر انتقال بفرما .خدایا! تمام این ملت چشم انتظارند که هدیه عاشورای حسین را به آن ها عرضه کنیم . پروردگارا ! مارا در این راه ثابت قدم بدار.                                ربنا افرغ علینا ص
سلام و درود خدا بر تو ای فرشته شفارافائل» عزیز تورا تقدیس میکنم و برایت خبر و برکت می طلبم ای فرشته شفارافائل» عزیز تورا فرا می خوانم در این لحظه از سوی خدای مهربانم نزد سامان عزیزم بروی ای فرشته رافائل ، ای فرشته شفا» آقاسامان به کمک و یاری تو نیاز مند است از تو می خواهم که به سامان عزیزم سلامتی و تندرستی دهی ای فرشته رافائل اینک از تو میخواهم و در خواست میکنم به کمک و یاری سامان بشتابی و سامان را شفا دهی ای فرشته شفارافائل» عزیز سامان را
به نقل از غزال کیانفر : شوربختانه , سرزمین ما , زادگاه بدترین و بهترین فرزندان پروردگار است . و اگر روزی بنا بر آن باشد تا برای میهن فروشی و دشمن پرستیی اسکار بدهند , ما شایسته ترین برنده ی آن هستیم .روزی از یک دیوانه پرسیدند کی تورا دیوانه کرد ؟ گفت من از نفهمی مردم سر به بیابان گذاشتم.از پرسیدند کی تورا کرد ؟ گفت من بخاطر شکم گرسنه و مردان تشنه شدم.حال نمیدونم از کجا شروع کنم از سقوط ریال یا از شهادت یک قهرمان تروریست.چقدر زود
هیچ کس در اتاق نیستنور شمع‌ها بر رزهای عریان بازتاب می‌کنندتو آن گوشه ایستاده‌ای تمام زندگیم دنبال چند خط شعری در وصف تو بوده‌ام، برای همه عشق‌هایم شعرِ چرک خط زده ام،برای باد، برای اب، برای سازم، برای همسفر زندگی‌ام،اما هیچ وقت نتوانسته‌ام شعر تورا که تمام هستی مرا پر کرده است ، از گلوی قلم به سفید کاغذ بکشانم تو آن گوشه ایستاده‌ای،وقتی مدرسه رفتم، شنا کردم، روی سازم‌ کوبیدم، الان زانو زده ا
سلام جون دلمخداجون همه چی جور شد اونجور ك خواستم چجوری شكر كنم ك راضی باشی الهی هزاراااااان بار تورا شكر
 مینویسم برای تو از دست رفته که هرکجای جهانی، بازگرد. مینویسم که بخوانی و بدانی، جهانم خالی از هر موجودیست، زمانی که تورا ندارم. مینویسم به جبران تمام روزها و شب هایی که داشتمت ولی حواسم پرت روزمرگی هایم بود  مینویسم دوستت دارم برای توی از دست رفته، که بخوانی و بازگردی جهانِ کوچک من، کجای جهانى که هرچه جستجو میکنم، چشمانم تورا نمیبینند. میگویم بازگرد و پژواک صدایم جهان را پر کرده است، ولی اثری از تو نیست. من تو را در همه ى عالم میجویم و د

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها