۳:۱ یک ساعت پیش بیدار شدم و طبیعی ترین کار ممکن نوشتن است.(انگار نوشتن میوه ای باشد که نمیچینندش مگر وقت بیداری) چراغ خاموش است، در اتاقم بسته شده و صدای تیک تاک ساعت ِ بالای سرم می آید (صداش واقعا زیاد است و نمیدانم چرا تا الان این را نفهمیدم.) راستش حوصله ی ترسیدن ندارم و کلا منظورم این نیست که آدم بی حوصله ای هستم_آدم وقتی ساعت سه صبح بیدار است فقط میتواند یک کار را انجام بدهد و منم ترجیح میدهم به جای ترسیدن بنویسم.کابوس ندیده ام.هیچ خوابی ندی
درباره این سایت