نتایج جستجو برای عبارت :

سیگارتو بکش رفیق متن

ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ای رفيق! ببخش که نمی تونم آغوش گرمی باشم برات. ببخش که نیستم. ببخش که حتی حرف هام ته کشیده. ببخش که رفيق نیستم برات اون طور که باید. ولی، بیا صبور باشیم؛ شاید حکمت ش همینه.
پناه لحظه های بی قراری ام ، رفيقبیا که روی موج بد بیاری ام ، رفيق   قسم به غربتی که چکه چکه می چکدز ناودان روز و شب شماری ام رفيق   من از هجوم آرمیدنی و بودنی که خالی از تو پر شود فراری ام رفيق  چرا در این هوای تا بُن ابری قفسنه می کشی ، نه زنده می گذاری ام رفيق ؟  خدا نیارد آن دمی که بعد ازاین دگربه بلبشوی کوچه ها سپاری ام رفيق  مرا زمانه بر زمین سرد خود زده است"تو" بیش از این رضا مشو به خواری ام رفيق  بیا و چاره ساز چامه و چکامه شوسروشِ نا
شاید برای بزرگ بودن زود بود. خیلی جلوی خودمو گرفتم که امروز سراغ سیگار نرم.نرفتم.ولی بجاش سه ساعت خوابیدم. چه بلایی سرم اومده. از دست رفتم والله اخ اخ.لعنتی باز یاد اونهمه کامنت از دست رفته افتادم و حالم بد شد.اون مدیر بی کفایت بلاگفا چه میدونه چه بلایی سر ما آورد.من یکی به شخصه چندسال دور شدم و خیلی چیزارو از دست دادم.ولی آدم نشدم.درگیر چشماته، چشام.نگاه از هم برنمیداریم. دریا چی میگه؟!!! حتی جرات نمیکنم اون چندتا بکاپ رو باز کنم و
سلااام وقت بخیر من به كمك معلممون یه ویدیو از بچه ها گرفتیم وقتی نظرشون رو درباره اینكه چجوری یك كلاس دینی جذاب داشته باشیم پرسیدم!حالا براتون میگم چرا!؟ چون میخوام همون ارامش كه حرفشو زدیمو تو حرفای بچه ها پیداش كنیمراه نفوذ قشنگش و بفهمیم اون وقت رفيق های خوبی كه شدییییمبقول خانوم رویین تن: كار بستَس رفيق
هوالحقگاهی اوقات با یك اتفاق نزدیك ترین آدم بهت، در باطن تبدیل میشه به دور ترین آدم برای تو.هرچقدر هم ظاهر رو حفظ كنی فایده نداره كه نداره.یاد یك حرف از نیما یوشیج افتادم كه میگه: دیدمش، گفتم منم، نشناخت او!یك دنیا حرف زده شد تو همین چند كلمهیك موقع هایی هست كسی كه روزی عزیز ترینت بود رو میبینی ولی میفهمی خیلی ازش دور شدی و دیگه مثل یك غریبه شدی.وقتی دور شدن از عزیزت رو میبینی و نمیتونی به كسی بگی، متوجه میشی كه خیلی تنهایی و دور و برت فقط
رفيق مشغول خوندم نوشته هاى منتشر نشده ام یعنى یه زمانى بودن و بعدش برشون داشتم نظرات ده سال پیش ترآدماى اون زمان ما ها بزرگ شدیم رفيق دلمون شكست و وصله خورد شكست و وصله خورد شكست و وصله خورد شدیم اینى كه الان هستیم شكاك دور با خنده هایى كه فقط تو دهنمون مى چرخه اما حس عالى بود خوندن نظرات  لمس ِ اون پوست هاى صافى كه هنوز خراش نخورده بود ما ها بد نبودیم براى هم تو روند هاى اشتباه و درست، سر تقاطع هاى سخت گذرمون به هم خورد رفيق مى خوام ب
ف. حال دلش انگاری که خوب نیست. انگار که نا آرامم،.همه ش مینشینم با خودم کلی فکر میکنم. کاش یکی بود آدم میتوانست باهاش درد ودل کنه  کسی که توی زندگی ت نبود و میشد همه چیزهایی که اذیتت میکند، گیجت میکند را بهش گفت ووازش راهنمایی خواست  کاش کسی بود آدم را آرام میکرد پ.ن.*من باید با یکی حرف بزنم و فکرهام رو بگم وگرنه دیوانه میشم*یا رفيق من لا رفيق له*نمیخوام فلسفی یا دینی حرف بزنم فقط میخوام یه‌چیزی بگم که شما مراقبش باشید. مراقب رابطه خو
الان ساعت چهارو نیم صبحه و من نخوابیدم، افکار مختلفی فکرمو مشغول کرده. نمیتونم برا خیلی از سوالای تو ذهنم جواب پیدا کنم. راستش میخوام یه چن وقت این سوالا رو بریزم دور، میخوام قراری بزارم بین خودم و خدای خودم .یا رفيق من لا رفيق له . تو رفيق کسی هستی که رفيق نداره . رفيق میخوام دردودل کنم باهات.دلشکسته م . حیرانم . سرگردانم .وضعیت خانوادم،مادرم، خواهرام، رفتارهای عجیب آدمای دوروبرم، وضعیت درسم،وضعیت زندگی خودم،منو حیرت زده کرده‌ . رفی
امشب یگانو دیدم عزیزم!! مدت ها بود رفيق بلاگفایی نداشتم هیجان داشت دیدنش! خدایا بهم دوست و رفيق خوب اعطا کن! وی دندان درد دارد!و کمی سوال در ذهنش ایجاد شده شت راسی دیشب با تصور علی دردم کم شد علی انشالله بعدا برات تعریف کنم چطور دردم کم شد انگار خدا تورو برام فرستاد!! همش حس میکردم کنارمی و داری جای دندونمو ناز میکنی و ب طرز عجیبی دردم کم میشد!!
بعد خوردن یه صبحانه نیمه مفصل و جمع و جور به هم ریختگی شب قبل. در لپ تاپ و باز کردم که مثلا شروع کنم به کاویدن مقاله ها که، موجود همیشه مزاحم و فضول فکرم که از زمانی که خودمو شناختم تو مغزم زندگی میکرده و همچنان به قوت قبل زندگی میکنه و بیشتر فعالیتش زمانه تحصیل میزبانش که بنده باشم هست، بهم گفت برو چک کن شاید "نگریسته"، بهش گفتم به این زودی؟ یه روزم نگذشته، نمینگره بابا، گفت تو برو شاید "نگریست" .
✍ عبث انگاشته ام اگر رفيق ندانمخودتنامتیادتعطرتو هر نشانه ای که از تو آید!رفيق به قرب استهم در جان و دلو هم در جسم و جانجانم تودلم توجسمم توو جانم تویی کهبر نشسته ایتو،که نامم داده اند به: بودبودنم توو نبودنم توپس ای رفيق                 دلم تنگ کسیت؟!در تمام بودن تو، "هیچ" بودنم تمام "هست" است به عیار چشم و عقل و گوش و هوش.پس ای رفيق                  دلم تنگ کیست؟!خوش دل نی ام به سجع و وزن و قد و قواره و قامت واژگان برچیده در "جوار" هم!براینم تا بدانم،
هی رفيق!بیا قدم بزنیم همین حوالی.عصبانی باش اما بیا قدم بزنیمبرویم کمی عقب ترنگاه کن به تقویم جیبی ات حوالی سال 60 استحالا سرت را بلند کن و فریاد بزن که چه می خواهی؟حقوق بشر؟!!حریم خصوصی؟!!حداقل آزادی های فردی و اجتماعی؟!!فریاد بزن رفيق! فریاد بزن و بگو که چه می خواهی.باشه رفيق می دانم اوضاع پس است فریاد نزن بیا همچنان قدم بزنیمدر تقویم تو الان چه سالی ست؟آه! حوالی سال هشتاد.بیا حالا فریاد بزن بگو چه می خواهی.نفی استبداد؟انتخابات آزاد؟!نفی
انتشار نماهنگِ خوش رنگ و لعاب رفيق تقریبا با انتشار خبر تخریب خانه زن بندرعباسی و خودسوزیِ او هماهنگ شد. نماهنگ رفيق برای قدردانی از زحماتِ خالصانه و جان برکف کادر درمان در طول شیوع کرونا است، یعنی کادری برخاسته از همین مردم معمولی. زن بندرعباسی هم یکی از همین مردم معمولی است، پس از انتشار خبر اتفاق خانه زن، یک گروه جهادی برای ساخت خانه زن اعلام آمادگی کرد، یعنی گروهی برخاسته از همین مردم. بیائید به سراغ نماهنگ رفيق برویم.
یادت باشد رفيق هروقت ڪـہ توۍِ زندگـےسر گردون شدۍیا یه روزۍ ؛ یہ جایــےاز همہ پریشونـے ها دلت گرفت ؛یا وقتـے ڪـہ براۍ باز کردنِ قفل درهاۍ بستہ ۍ پیش روت ؛دنبال ڪلید بودۍ.بہ آسمان نگاه ڪـن .خدا داره بهت لبخنـــد میزنہ رفيق !حالا تو شاه ڪـلید داری ؛شاه ڪـلیدۍ ڪـہ براۍ همہ ۍِ درهاۍِ بستہ ڪـافیہ !بازمـ میخواۍ دنبال ڪـلید بگردۍ؟؟؟
 رفيق روزای تنهایینوشتن!تنها و اخرین پناهگاهرو ی تیکه کاغذاینجاتو لپتاپهرجا ک بقیه نبیننخالی کردن خودتاشک ریختنخب بعضیا هم اینجوری باید تجدید قوا کنن وقتی برنامشون فشردست!تعجب نکنین اگه متوجه نمیشین چی میگمهرچند اینجا رو ک کسی نمیخونهولی خودم اینجوری نوشتم ک هم بگم هم کامل نگم!اینم از خل بازی منه.
 هوالمحبوب»سلام قاسم جانجان برادر؛ نوشتن برایت سخت نیست، چون فقط باز کردن صندوقچه خاک گرفته ای است که در دل، نامه های یک یک مان را سال ها به ودیعت نگاه داشته برای یوم العهد.بالاخره طاقت نیاوردی و سبقت گرفتی و رفتی…پر کشیدنت گوارای وجود، رفيق.به رفتنت بی پا، به بال گشودنت بی دستبه سینه ی سوخته و شرحه شرحه ات حسرت بر سینه مانده شهادتمان، باز تازه شد …
مده ای رفيق پندم (جواب مولانا به پند دیگران) از روزی که عشق جلال الدین بر حسام الدین برملا شده خویشان و اطرافیان مولانا نصیحت ها را شروع کردند و شایسته و ناشایسته او را پند می دادند که تو کجا و این عشق ورزی کجا؟ یک عارفی مانند تو چرا به این جوان دلبند شده ای؟ شاید که او تو را از سلوک الی الله باز دارد؟ و او در جواب می گفت که اتفاقاً عشق اوست که مرا به عشق الاهی پیوند می دهد و اگر به دست او به قتل رسم نزد خدا شهید محشور .
بی خبر آمدی و بدون اجازه مرا در آغوش گرفتی متعجب به تو نگاه میکردم آغوشت سرد بود ولی چنان به شعله ی کوچک قلبم قوت بخشید که گرمایش تمام وجودم را در برگرفت روز خوبی بود چترم را جا گذاشته بودم و این همان دلیلی آغوش تو شد دلیل آن شد با تو آغاز شوم با تو ادامه پیدا کنم ولی پایانی در کار نیست و من و تو رفيق شدیم رفيق صمیمی در همین جا شاعر میفرماید دوستی ساده ما غیر معمولی شد نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد نمیدونم چی شد,, که وجودم لرزید دل من این حسو,, از
روزبه معینی در صفحه اینستاگرام خود پستی به مناسبت تولد احسان علیخانی منتشر کرد. احسان علیخانی متولد 15 آبان 1361 است. roozbeh_moeini احسان جان علیخانى رفيق خوش قلب تولدت مبارك همچنان موفق و سلامت باشى و بدرخشى #❤️
امروز علاوه بر مامان یه رفيق هم بمونه یادگاری که چطور هرچی دلش خواست بارم کرد سر پروژه اتریوم ! تلاش کردم سود کردم نوش جونم اینکه تو نتونستی تقصیر من نبود ! اما ارزش این حجم فحش و نداشت اما راضی ام خودش و خو نشون داد :) خعلی خعلی خوب راضی ام توهین نکردم فحش ندادم :) شعور هر کس به یه اندازه اس همین که توی این یک سال بارها و بارها حسرت زندگی من و خورده برام کافیه همون آه های حسرتش واسه سوزوندنش کافیه نسوخته بود نمیگفت سیکتیر :) !
نه سال سالگرد نهم با کریمان کارها دشوار نیست هر چی اومدیم جلو سخت‌ترشده و خوبیاشون مثل روز روشن‌تر نگاه‌مون کنین که تنها امیدین تنها امید مایی که از زمین و آسمون غم می‌بازه و کلیشه شده و غمای قدیمی هم سنگینی می‌کنه حتی دل‌خوشیای قدیمی هم دیگه نیست رحم کنین به ما که آقا و اربابین و ما ارباب حاجت شکر. الهی شکر. قدردان‌تون باشیم ایشالله یا ح.ب.ح ایشالله سالگرد دهم جواب گرفته باشیم و حال به شود با رفيق جدید و تنها رفيق این روزها تپش قلب غمدیده
سلام به همه عزیزانی که هنوز وبلاگ برایشان مثل من مهم است و برایش وقت میزان و یه سری به این همراه تنها ،( تنهایی که شخصا از اون به عنوان رفيق با معرفت یاد میکنم .)میزنند. میخام از دو نفر امشب تشکر کنم که منو بردن به دوران ابتدایی مدرسم ،دورانی که از عجیب ترین و زیبا ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات ما آدمهاست . اولی آقای پاول دورف دومی آقای مهدی ایزانلو (الان میگید این کجا و آن کجا ) آقای پاول دورف سازنده پیام رسان تلگرام که ما ایرانیا رو که در این
حداقل حق دارم به تعداد تک تک ثانیه‌هایی که فهمیدم رفاقت یعنی چه و رفيق چیست و این حرف‌ها، حرف از رفاقت بزنم. البته می‌شود همین بلدشیت‌هایی توی این کانال و آن کانال میبینید. اما حقیقتا حرفم این است که بیایید رفاقت را جدای از نعمت، یک جور امتحان الهی توصیف کنیم. از همان امتحان‌هایی که پوستت کنده می‌شود تا از آن سربلند بیرون بیایی. یکبار امتحان میشوی که رفيق را عوض کنی تا عوضی نرود و یکبار عوضی ها می‌شوند رفيقت تا ببینند عوض میشوی که عوضی بر
دوست که باشد،فرقی نمی کندزن باشد یا مرددور باشد یا نزدیک؛رفاقت فاصله ها را نزدیک می کندگاهی با حرفگاهی با سکوتگاهی با هم پا شدن در شادیگاهی با هم پیاله شدن در تنهاییحتی فرقی نمی کند از کدام فصلیمو از کدام نسلبالانشینیمیا از پایین ترینرفاقت اصلا جیب پر و خالی نمی شناسد
دلتنگ رفاقت ناب توأم رفيق
خداوندا! بارالها!باریتعالی! معبود من! عزیزم ! عشقم! باباجان! من طاقت اینو ندارم که صبح همکار شاد و شوخ و شنگم بعد اینهمه مدت که نگرانش بودم و گشتم واسش دکتر پیدا کردم و التماست کردم که خوب بشه، بیاد دست و پاشو نشون بده که ورم کرده و کلیه‌اش خوب کار نمی‌کنه. بعد از ظهر یه رفيق مجازی که خیلی آدم با استعداد و دوست داشتنی‌ و تحصیلکرده‌ایه رو بفهمم بیکاره مدتهاست و شب خبر برسه رفيق دانشگاهم که دو روز پیش عروسی برادرم شرکت کرد بیماریش عود کرده و پا
لطفاٌ اینقدر به بهانه تنها بودنتان با هر آدمی که سمتتان می آید رفيق نشوید و سفره دلتان را برایش باز نکنید این روزها هر کس به بهانه تنهایی چندین نفر را به عنوان دوست مجازی یا خواهر و برادر معرفی می کند جدا از این که فکر کند نباید به هر آدمی اعتماد داشته باشد نباید برای دردهایش به آنها پناه ببرد نباید با ده ها نفر باشد و اسمش را بگذارد دوستی های ساده مجازی رابطه های عاشقانه تان اگر خراب شد برای پٌر کردن جای خالی او هر کسی که بر سر راه جاده زندگیت
 زوج هایی که از روابط عاطفیشان راضیند، این روابط را در شبکه های اجتماعی جار نمیزنند. طبق تحقیقات، افرادی که از روابطشان نامطمئن هستند، دائما این روابط را با دیگران به اشتراک میگذراند  می‌دانم رفيق جان،مسیرها هموار نیستند، هوای خیابان سنگین است و رودخانه ها یخ بسته اند، خورشیدها پشت کوه‌ها مانده و جوانه‌ها، رویش را به تعویق انداخته‌اند .خبردارم رفيق جان، زمستان است . اما تو به حرمتِ بهار و زایشِ دوباره‌ی درخت؛ خودت را در تاریکی حبس ن
____________________________________________________________________________________________________________________________ دچار تا نشوی، عشق را نمی فهمی تو هیچ از من و این ماجرا نمی فهمی رفيق، نسبت به من می رسد به مجنون،‌ آه.! و عشق سهم من است و شما نمی فهمی بدون آن كه بفهمم شدم دچار عشق تو خنده می كنی اما،‌ مرا نمی فهمی! خیال می كنی آیا كه من پشیمانم؟ خیال می كنی آیا،‌ و یا نمی فهمی؟! منم كه شهره شهرم به عشق ورزیدن» خیال توبه ندارم،‌ چرا نمی فهمی؟! ز
سلام میخام امروز یه کمی از یه خانوم معدب و باتجربه در بیشتر از شغل ها صحبت کنم. اسم این خانوم نرگس هستش ما در سال 97 باهم دیگه دوست شدیم . میخام براتون بگم ک چه جوری باهم دیگ آشنا شدیم و دوست شدیم . 97/6/7 بود ک دوست نرگس یعنی نازنین ک با رفيق من رابطه داشت داشتن باهم دیگ صحبت میکردن ک نرگس هی اذیت میکرد دوستم به نازنین گفت اون چرا انقدر کرم میریزع گفت نرگس تنهاست به خاطر همین بعد رفيقم گفت شمارع نرگس رو بدع تا بدم به دانیال و باهاش رفيق بشه دیگع نمید
همدم و رفيق توست.مثل یک پدر مهربان.مثل یک برادر همراه.مثل مهربانی مادر برای فرزند خردسالش.امام!الإِمامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ، وَالوالِدُ الشَّفیقُ، وَالأَخُ الشَّقیقُ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغیرِ.کتابخانهدیدگاه دیگرتصویر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

آمار استنباطی پیشرفته