نتایج جستجو برای عبارت :

غرق غباریم غربت

لیست وبلاگ‌ها: 1- غربت من بیگانه‌ای در سرزمین ژرمن‌ها: سایت خوبیه ولی تا سال 86 آپ شده 2- یه دختر معمولی با یه زندگی معمولی: قسمت "فرهنگ آلمانی"، به شما مرتبط هست. 3 - کانون همبستگی ایرانیان مقیم آلمان: عالییییییییییه 3- مهاجرت، تحصیل و زندگی در آلمان 3- از کردستان تا نوردراین وستفالن 4- پارس نیوز آقای مهدی امیری: معرفی مکان‌های مربوط به ایرانی‌ها 5- آ لمان به روایت مهراب پورایران: اطلاعات عمومی 6- غربت هشت ساله مرسده: غربت 7- دلتنگی های میترا در آلم
‏مرا در غریب ترین جای غربت در عمیق ترین خوابِ لکنت انجا که بی تته پته سخن می‌گویم از عشق، از رهایی بخوابانید در شعر ترینِ جمله ها در دلگیرترینِ جمعه ها بخوابانید در شهرِ ابر ، در خانه‌ی باران در آستانِ مقدسِ تنهایی به دور از یاران بخوابانید .
دلم تنگه ، شکستهچشام غرق اشکهاز غربت وتنهاییشدلم شکست وقتی دیدم اون گنبد و بارگاه که همیشه مثل نگینی حلقه شده بودامروز تو اولین روز سالتو غربت و تنهاییه ،دلم شکست وقتی درهای بسته و صحن و سرای خالیش رو دیدمالسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، یا ثامن الحجج، یا غریب الغربا، یا ضامن آهو
امام مجتبی(ع)-شهادت پسر فاطمه ام غصه بود بنیادمسند غربت من این حرم آبادمخاک فرش حرم و گنبد من تکهٔ سنگصحن من پر شده از غربت مادر زادمعزت عالمیان بسته به یک موی من استکی مذلِّ عربم؟ کشته این بیدادمشاه بی لشگرم و غربت من تا به کجاست.زهر با سوز تمام آمده بر امدادمهر چه خوردم ز خودی خوردم و از زخم زبانتا که جدم ز جنان کرد ز غم آزادم*هر زمین خورده مرا یاری خود می خواندچون که در یاری افتاده ز پا استادمهر دم از کوچه گذشتم بدنم درد گرفتسجده بر خاک به م
کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زده‌ی خودمونو؟ اول صبح هر روز بیدار می‌شوم هنوز آفتاب نزده، در رخوت منجمد صبح، درست همان وقت که تاریک تاریک است فرق‌اش را با مثلا دو یا سه شب نمی‌فهمم، جوراب‌های ضخیمم را پهن می‌کنم روی شوفاژ تا گرم گرم بماند برای صبح. تازه از غربت حرف زده بودیم، همیشه دم صبح یاد ” در غربت بودن می‌افتم هیچ انسانی اندازه وقتی همه خوابند و او بیدار تنها نیست فکر می‌کنم آن طرف دنیا که بلیط فلان میلیون تومان است چه
دنیای بی تو بانو هوای عاشقی ام غربت وغم است دنیای من بدون توهرشب جهنم است من حاظرم هنوز بمیرم برای تو تامرز باتو بودن این ماجرا کم است مجنون منم اگر به تماشا نشسته ام لیلای من همیشه دراین قصه مبهم است بگذار تا که سربگذارم به شانه هات آنلحظه ای که دل همه انبوه ماتم است باید حدیث عشق بیاموزم ازدلت دنیای من بدون تو۰۰۰۰۰۰اری جهنم است بهرام بهرامخواه
آغوش تو سرزمین مادری‌ست. این یک شعار نیست. این یک واقعیت است. آخر من غربت دور شدن از آغوش تو را چشیده‌ام. آخر من چشیده‌ام که حتی دقیقه‌ای دور از آغوش تو بودن چند سال حسرت و چه اندازه غربت دارد. آخر طعم آواره‌گی بیرون از سرزمین مادری هنوز هم زیر زبان‌م هست. آن‌قدر هست که تلخی‌ش خیلی مواقع بدجور اذیت‌م می‌کند. من مثل مسافری که از وطن‌ش می‌رود، با تمام وجود لمس کرده‌ام گنگی تنفس در کشوری دیگر را. من مثل مسافری که ترک وطن کرده، فهمیده‌ام نگا
رنج غربت؛ داغ حسرت: خاطرات آزادگان از دوران اسارت ناشر : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) | موسسه چاپ و نشر عروج سال نشر : 1390 تعداد صفحات : 300 مجموعه حاضر خاطرات گروهی از رزمندگانی است که در طول سالهای دفاع مقدس در کشاکش نبرد با دشمن گرفتار شدند و سر از اردوگاههای اسیران جنگی درآوردند. انسانهای پاکدامنی که به اشاره رهیر و فرمانده خود برای دفاع از مرزهای آیین و میهن، بی آنکه، اجباری در کار باشد لباس رزم پوشیده، به سوی میدان جنگ جهاد شتافتند
معصومه …معصومه تفسیر معصومیت است كه روزگارى در مدینه طلوع كرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .معصومه نگاه سبزى است كه از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن .معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن .معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است كه درقم، شهر اقامه مى درخشد .معصومه ضریت بالاى ارادت به ولایت است، معصومه، ق
پیوندهای مرتبط عکس پوستری ۱۳۹۹/۰۵/۰۷ پیام امام امت به مناسبت فرارسیدن ایام حج بسم الله الرّحمن الرّحیم والحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. موسم حج که همواره موسم احساس عزّت و عظمت و شکفتگی جهان اسلام بود، امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم می‌آمیزد.
پیوندهای مرتبط عکس پوستری ۱۳۹۹/۰۵/۰۷ پیام امام امت به مناسبت فرارسیدن ایام حج بسم الله الرّحمن الرّحیم والحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. موسم حج که همواره موسم احساس عزّت و عظمت و شکفتگی جهان اسلام بود، امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم می‌آمیزد.
پیوندهای مرتبط عکس پوستری ۱۳۹۹/۰۵/۰۷ پیام امام امت به مناسبت فرارسیدن ایام حج بسم الله الرّحمن الرّحیم والحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. موسم حج که همواره موسم احساس عزّت و عظمت و شکفتگی جهان اسلام بود، امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم می‌آمیزد.
وقتی یه مسافر میشی احساس میکنی دیگه به هیچ جا تعلق نداری.وقتی زیر اسمون زادگاهت دراز کشیدی دلت برا جاده های غریب و ادمهای ناشناس تنگه و وقتی تو جاده ای و میون ادمهای غریب،،، دلت برا زادگاهت و خونت تنگه. اینجاست ک دیگه برای تو اشیانه کمی غریب میشه و غربت اندکی اشنا دلم تنگ شده برا شهری ک توش غریب ترینم تنگ شده برا خوابگاه برا بوفه دم دستیمون برا صدای سرپرست از بلندگو ک هرشب دنبال جاروبرقی میگشت:خانومی ک شیش ماهه جاروبرقیو بردی،بیار سرپرست
شب است و غربت و خوناب دیدهمن این سوز تا وقت سپیدهز چشمم خون دل جاریست امشبزیارتنامه‌ام زاری ست امشبدر این عصری که دلها سنگ و چوب استدلم خون از گذرگاه غروب استرخ مهتاب هم از گریه‌تر شدغبار آیینه‌ها را بیشتر شددوباره از جدایی در عذابمخدا را آن سوال بی‌جوابمتمام هستی‌ام دیدی فدا شد؟دلم در دشت تنهایی رها شدمرا این سوز حرمان بی‌سبب نیستاگر خون ریزد از چشمم عجب نیستامامم را به زهر کینه کشتندقسم بر غربت آدینه کشتندزمین کهف الامان‌ات را چه کر
International Day for the Eradication of Povertyہندوستان دنیا کی سب سے تیز رفتار ترقی پذیر معیشت ہے ، لیکن انتہائی غربت ہندوستان کی ترقی کی راہ میں رکاوٹ بنی ہوئی ہے۔ غربت ہمارے سوچنے سے کہیں زیادہ گھٹیا ہے۔ اس کے بہت سے چہرے ہیں اور وہ ایک شیطانی چکر میں پورے ملک کو پھنسانے کی صلاحیت رکھتے ہیں۔
متن زیبا برای تسلیت ایام فاطمیه دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع شکست و دیده زدل اشک دانه دانه گرفت شهادت حضرت فاطمه س» تسلیت باد ایام فاطمیه وشهادت حضرت فاطمه س تسلیت ایام فاطمیه دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع شکست و دیده زدل اشک دانه دانه گرفت شهادت حضرت فاطمه س» تسلیت باد
سلامامیدوارم خوب باشیخیلی وقته ازت بی خبر هستمحتی دیگه شماره ای ازت ندارم تا حالت رو بپرسماما همیشه آذر ماه برام ی حال و هوای دیگه دارهی حس غریب دوست داشتن و بغض و غربت و دوری و .همیشه برات آرزوی بهترین ها دارم دومین روز آذر ماه 1398
کجای این ترانه کبودم که این بغض گس لعنتی دست از گلوی خسته ام بر نمیداره؟ از چی بگم برات.؟ از تلویزیون رنگی و ویدیو؟ یا مادر هرگز نداشته؟ از ایرجوردن و لدرلی؟ یا دنیایی که بدون پدر شناختم؟ از چی برات بگه گرگ؟ از کجای این مرثیه نداری!؟ از کجا.؟ پ.ن:نشتی تو عمیقه و. تقصیر خودتم نیست.
ای آسمان ببار فقط بی امان ببار بر باغبان باغ گرفته خزان ببار اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو یا نه، به قبر خاکی این بی نشان ببار در بین شعله ها که به یاری نیامدی حالا به آتش دل غربت فشان ببار درمان نمی شود تن زخمش به راحتی آرام تر به پیکر این ارغوان ببار
می خوام از فاصله رد شمبگم هیچ فاصله ای نیستبگم این دوری غربتبرامون شکل گذر نیست بگم این تنهایی هامونمی مونه پشت یه دیوارمی شه پنهون تویِ حجمِ ،تلخ و سنگینِ یه رویا. بزار از فاصله رد شم.۹۸.۸.۲۲۱۰:۳۰
مژگان به هم بزن كه بپاشی جهان من كوبی زمین من به سرِ آسمان من درمان نخواستم ز تو من درد خواستم یك دردِ ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی كه دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله كن آه ای طبیب درد فروشِ جوانِ من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من گفتی غریب شهر منی این چه غربت است كاین شهر از تو می شنود داستان من خاكستری است شهر من آری و من در آن آن مجمری كه آتش زرتشت از آن من زین پی
 مسافر از اتوبوس پیاده شد:چه آسمان تمیزی!»و امتداد خیابان غربت اورا برد. غروب بود.صدای هوش گیاهان به گوش می‌آمد.مسافر آمده‌بودو روی صندلی راحتی، کنار چمننشسته‌بود:دلم گرفته،دلم عجیب گرفته است.تمام راه به یک چیز فکر می‌کردمو رنگ دامنه‌ها هوش از سرم می‌برد.خطوط جاده در اندوه دشت‌ها گم بود.چه دره‌های عجیبی!و اسب، یادت هست،سپید بودو مثل واژه‌ی پاکی، سکوت سبز چمن‌زار را چرا می‌کرد.و بعد، غربت رنگین قریه‌های سر راه.و بعد، تونل‌ها.دلم
خدایا! به که واگذارم می کنی؟ به سوی که می فرستی ام؟ به سوی آشنایان و نزدیکان تا از من ببُّرند و روی بگردانند؟ یا به سوی غریبگان، تا گره در ابرو بیفکنند و مرا از خویش برانند؟ یا به سوی آنان که، ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟ من به سوی دیگران دست دراز کنم؟! در حالی که خدای من تویی و تویی کارسازِمن. من شِکوه از غربت و تنهایی و دوری ام را به دامن تو می ریزم و در آستان تو می گریم و شکایتم را به درگاه تو می آورم.
بیا که بی تو… بیا که بی تو نه سحر را طاقتی است و نه صبح را صداقتی؛ که سحر به شبنم لطف تو بیدار می شود و صبح، به سلام تو از جا بر می خیزد. بیا که بی تو آینه ها، زنگار غربت گرفته اند. هیچ کس حریم اطلسی ها را پاس نمی دارد و بر داغ لاله ها در هم نمی گذارد. بیا که بی تو، قنوت شاخه ها، اجابتی جز غروب تلخ خزان ندارد. بی تو کدام دست مهر، سرشک غم از دیدگان یتیمان بر می گیرد؟ کجاست آغوش مهربانی که دل های زخمی را به ضیافت ابریشمی بخواند؟ ای آبِ آب! رودخانه ها عطش
 آبی دریا قدغن شوق تماشا قدغنعشق دو ماهی قدغن با هم و تنها قدغنبرای عشق تازه اجازه بی اجازهبرای عشق تازه اجازه بی اجازهپچ پچ و نجوا قدغن رقص سایه ها قدغنکشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا قدغنبرای خواب تازه اجازه بی اجازهدر این غربت خانگی بگو هرچی باید بگیغزل بگو به سادگی بگو زنده باد زندگیبگو زنده باد زندگیبرای شعر تازه اجازه بی اجازهبرای شعر تازه اجازه بی اجازهاز تو نوشتن قدغن گلایه کردن قدغنعطر خوش زن قدغن تو قدغن من قدغنبرای روز تازه اجازه ب
گفت معشوقی به عاشق گفت معشوقی به عاشق کای فتی تو به غربت دیده ای بس شهر ها پس کدامین شهر از آنها خوشتر است؟ گفت آن شهری که در وی دلبر است هر کجا تو با منی من خوشدلم گر بود در قعر چاهی منزلم شد جهنم با تو رضوان نعیم بی تو شد ریحان و گل نار جحیم. هر کجا یوسف رخی باشد چو ماه جنت است آن گرچه باشد قعر چاه. خوشتر از هردو جهان آنجا بود که مرا با تو سر و سودا بود.
ای حسین ای تاج نور خدا ای حسین ای شیردشت بلا ای حسین ای زخم تیغ جفا ای حسین ای شاه عهد و وفا تو چراغ در ره هدایتی نور شمع بر خط شهادتی شهسوار و شیر ملك عزتی ساقی شراب جام وحدتی غمگسار غم عشق و غربت فاتحان راه عشق و غیرتی من تو را گویم بشر یا كه خدا من برم بر چه كسی جزء تو پناه بهر استجابت دعای خلق می كنیم به درگه تو التجا كه خدا دائم ز عشق تو برد برلبش ذكر خوش نام تو را یاحسین یاور ما جزء تو كه است گرد نورت جان ما پروانه است در سماع ذات حق بر لب ما نام
امشب حرف قشنگی زدی. گفتی بخاطر طرز فکر و حرف یه سری ادم مریض ادمی که دوست داری رو فدا نکن. امشب خیلی حس غربت داشتم شبیه چهلم بی بی دلم میخواست گریه کنم! باقلوا - خونشون - فخر داوود رفتن ص و م - جانماز گلدوزی خستم فقط خیلی خسته پ.ن: ظرفیت اینو دارم که تا 12 ساعت اشک بریزم. لعنت به کرونا که هیچ جا نمیشه رفت پ.ن2: هیچی همین
دل به نوشتن ندارم دیگه
از چند ماه پیش که بلاگفا مشکل پیدا کرد تمام دست نوشته های چندین سال تو غربت من که اینجا گذاشته بودم پاک شده ؟ دلم سوخت بخاط مدیریت اینجا یا مشکلات سایت من و خیلی های دیگر دست نوشته های خود را از دست دادن البته تک و توکی از ماهها باقی مانده هنوز .
سال 98 سالی بود که بسیار حوادث تلخ داشت مریضی جنون آمیز خواهرم. فوت شوهر خاله ام بر اثر سرطان ریه 13 اسفند اقای فیضی عزیز و مهربان برای همه در شهرما با غربت تمام بخاک سپرده شد. و چندماه قبلش شایسته خانم در اثر سرطان درگذشت.دیروز نتیجه آزمایش های سهیل آمد خدا را شکر نه شیمی درمانی میخواد نه پرتو درمانی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها