نتایج جستجو برای عبارت :

نوع بی تاب بی قرارم

دلتنگی دلتنگی دلتنگی. خدایا دل دادی و دلتنگی و بي قراری. امان و قرارم باش که هیچ فلسفه و منطقی آرام دلم نیست،مرا بپذیر،نگذار به حال خود باشم که تو کامل هستی و من هیچم،دستهایم را داخل دستهای گرم و مهربانت محکم بگیر که من از اندیشه های لرزان خود میترسم.دلسرد شدم از گشتن عشق در این دنیا،نوری بنمای که حقیقت عشق مهمان سفره درمانده ی دل بيچاره من گردد،قرارم ده قرار که آشوب است سلسله ی وجود من.
بي قرارم نه اینکه این عبارت به حس و حال درونیم ارتباطی پیدا کنه واقعا بي قرارم نمیتونم سر جام آروم بگیرم دندون هام رو ناخودآگاه رو هم فشار میدم خیلی بيشتر از قبل تمرکز چیزی خوندن و حتی چیزی دیدن ندارم امیدوارم اینا همه عوارض قرصی باشه که میخورم امیدوارم همه چی دو دو تا چارتایی و ساده باشه که ساده هم حل شه چه میکنم ؟ کار زندگیم بين دو قسمت کار و خواب در گردشه کار دیگه ای نمیکنم جز این دو تا
بيا برگرد از این شبا دلم پره آخه از دلت دل نمیبرهبيا پیشم از حال دل برات بگم به خاطرت با دنیا من بهم زدمبيا پیشم ببين که بي هوا شدم نفس نبود که داد بي صدا شدمببين حال این دل خرابه و نفس نفس نبود تو عذابه و …بي قرارم نتونستم که آرومت کنم دلشو ندارم نمیتونم فراموشت کنمبي قرارم منو شهرو قدم بارون و نم بي قرارمبي قرارم نتونستم که آرومت کنم دلشو ندارم نمیتونم فراموشت کنمبي قرارم منو شهرو قدم بارون و نم بي قرارم …دلی که میبره از آدما پره از هرچی ک
بي قرارم ، نه قراری که قرارم بشوی من مسافر شوم و سوت قطارم بشوی می شود ساده بيایی و فقط بگذری و . زن اسطوره ایِ ایل وتبارم بشوی ساده تر،این که تو از دور به من زل بزنی ( دار ِ) من را ببری دار و ندارم بشوی مرگ بر هرچه به جز اسم تو در زندگی ام این که اشکال ندارد تو " شعارم " بشوی مرگ خوب است، به شرطی که تو فرمان بدهی من ان الحق بزنم ، چوبه ی دارم بشوی عاشقت بودم و از درد به خود پیچیدم ذوالفنونی که نشد سوزِ سه تارم بشوی آخرش رفتی و من هم که زمین گیر شدم
دیشب با اینکه به خانه ی لیلی رفتم ، و ندیدمش ، مجنون تر از هر خسرو با بوی گامهایش مست تر از همیشه بيرون آمدم.چه خوش است در هوایی نفس بکشی که میدانی و می بينی ، ذره ذره ی آن هوا دم و‌بازدم های یار را به قلب عاشقت هدیه میدهد.اما من بيچاره زهره ندارم که بگویم : دوش مرا حال خوشی دست داد او که بي من بيچاره کجا بوده است ، او که هر نگاهش شفای دل بيمار من است ، نیم‌نگاهی به این دور افتاده ی بيخبر کند اما با همه ی این حرفها دلخوشم به یک هوایی که او در
دلنوشته خانم عارفه وحدتی : یا امام غریب سلام ای پناه دهنده خستگان سلام ای کسی که هیچوقت دوستدارخودت تو نا امید نمیکنی سلام یا امام رضا دلم گرفته خیلی از زمانه تو خواب بهم گفتی از رحمت خدا نا امید نشم نشدم ولی بي قرارم نمیدونم میدونم شاید کاری بدی میکنم که بي قرارم یا امام رضا نور خدا رو بدلم بتابون از خدا بخواه صبرمو در مقابل تقدیرش زیاد کنه تا بي طاقت نشم نا امید نشم یا امام رضا تو میدونی که غیر از تو وخدا هیشکیو ندارم امیدم به شماست که پیش خد
 حیف با اینکه میخواهم تو را سهمم از عشقت چرا چیزی به جز بارون نبودحیف از من چه میخواهی ببين این همه تنهاییم آسون نبودای ماه بي تکرار من بغض بي انکار من با دل دیوانه ام میماندی ای کاشای عشق بي پایان من گرمی دستان من میروی اما کمی دلتنگ من باشآه ای تمام خواهشم ساحل آرامشم موج موهایت ببين طوفانیم کردآه مستی شب های من ماه من رویای من حسرت چشمان تو بارانی ام کرد♫♫♫شراب کهنه ام دلیل مستی ام به رویای عشقت دچارمچه بي بهانه در دلم نشسته ای که با عشق ت
 

سایهٔ خود از سر من برمدار

بيقرارم بيقرارم بي‌قرار

 

گر نیم لایق چه باشد گر دمی

ناسزایی را بپرسی در غمی

 
 

عاشقم من بر فن دیوانگی

سیرم از فرهنگی و فرزانگی

 

ای رفیقان راهها را بست یار

آهوی لنگیم و او شیر شکار
 


جز که تسلیم و رضا کو چاره‌ای

در کف شیر نری خون‌خواره‌ای
متن مداحی نه صبر به دل مانده نه در سینه قرارمحاج محمدرضا طاهریولادت امام حسن عسکری سال 1394سایت مُهجَه ارائه دهنده متن مداحی – اشعار مداحی - اشعار نوحه - متن نوحه – متن اشعار مداحی در تمام مناسبتهای مذهبي به صورت فایل وُرد از تمام مداحان مطرح کشور به صورت کامل با لینک مستقیم متن مداحی نه صبر به دل مانده نه در سینه قرارم نه صبر به دل مانده نه در سینه قرارمبگذار چو آتش ز جگر شعله بر آرمگر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم
نامت در من باران یادت در دل طوفان باتو امشب پایان میگیرم پ ن : بي قرارم ، نمیدونم دیگه چی درسته چی غلط ، چی بایده چی نباید . نمیدونم مسیر خوبه یا بد ، انتخابم مناسبه یا نه . تنها چیزی که میدونم گواه دلمه . دلم فقط یه جاست که آروم میگیره !
تو مثل بارون من مثل برگم تو زندگانی من مثل مرگم تو چشمه ای من حس گیاهم شور و امیدی من اشک و آهم تو صبح طالع من انتظارم تو دشت آروم من بي قرارم تو باد شرقی پر از بهاران من ذره ای در دستان توفان آیینه ای تو من بازتابم بيداری یی تو من عین خوابم این کوچه خالی از مهر و ماه است خواست من از تو تنها نگاه است عشق تو در جانم کرده ریشه می جوشم از مهرت تا همیشه ع. شعبانی
من بيشتر از تو به غم عشق دچارمپنهان شدنت برده دل و صبر و قرارم بعد از تو نمانده نفسی جان به تن منیک لحظه بيا ای گُل نازم به کنارم هم غم شده بعد از توخوراک شب وروزمهم دوری ات انداخت ، شرر بر دل زارم ای جان به فدای تو وفا جای جفا کنمن طاقت بي میلی معشوق ندارم چندی ست که با چشم سیاه و مُژه ی فرمانند اسیری به دو شمشیر شکارم من خلق شدم تا که به دور تو بگردمخورشید تویی ، من قَمَری روی مَدارم
 
اگر چه جز غم تو هیچ غمگسارم نیست ولی قرار ندارم که جز تو یارم نیستدر آن دمی که زتو مژده ای رسد جان رابه روی خویش نیارم ولی قرارم نیستتمام عمر گریزان زخویش ودر تو گممبيا که جزتو امیدی به حال زارم نیست همین که یک تویی !از من بدیده می آیدتویی همه و اگر هم وجود دارم نیستتبسمی که بنازد به آن چکامه وشعر.ترانه ای که بخواند زدل سه تارم نیست
                         #باقرموحد
دانلود آهنگ سینا سرلک کجایی نگارمهم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * کجایی نگارم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا سرلک باشید. دانلود آهنگ سینا سرلک به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاکDownload new song by Sina Sarlak called Kojaei Negaram With online playback , text and the best quality in mediac متن ترانه سینا سرلک به نام کجایی نگارمتا سلسله ی موی تودر باد وزان استدر پیچ و خمش ریزشبرگان خزان استآوای قدم های تو در گوش خیابان پر شور ترین قطعه
قول و قرارم با خودم تا آخر دانشجویی بود تعریفی که تو بيو هم نوشته بودم حالا جدی جدی داره تموم میشه فقط مونده یه پایان نامه که اگر جمع بشه داستان پر قصه دانشجویی ما هم تموم شده! چه روزهایی. چه شب هایی! ما خوابگاهی نبودیم ولی شاید چند برابر خوابگاهی ها خاطره داریم شکر خدا که گذشت با همه خوشی‌ها و ناخوشی‌ها تشکیلات دانشجویی یه طعم دیگه داره اعصاب خوردیاش، سردردهاش، دعواهاش، اصلا همه اش و کاش تموم نمیشد.
قرار بود مادرشوهرم بشه . نهایت سعی و تلاشم رو داشتم که همیشه بهش احترام بذارم . یعنی قرارم با خودم همین بود . قصد ظاهرسازی نداشتم . میخواستم اجر رو از اول درست بچینم تا رابطه م باهاش به بيراهه و دعوا نکشه . در اولین و اخرین فرصتی که باهم تنها بودیم سعی کردم همون رفتاری رو باهاش داشته باشم که م دارم . سعی کردم جلوتر از اون قدم بر ندارم . اگه ایستاده بود، بهش میگفتم :حاج خانوم یجا بشین خسته میشی .
تسکین دل بي قرارم شدی میدانم که تو معجزه ی خدائی و از طرف خدا روی زمینی تا آدم های بيقرار و دل شکسته رو با حضور قشنگت مرهمی شوی و طبيب دل این بيماران اشعارت بي نهایت زیبایست ای زیباروی من تاب تحمل نیاوردم میدانم کارم درست نبود و شرمنده ی فرشته ی نازنینم شدم از خدا بي نهایت ممنونم که تو این اوضاع نابسامان قلبم فرشته ی محبوبش را برای تسکین بيقراری هایم روانه ی زمینش کرد بي نهایت سپاسگذارم خدای خوبم .
چرا رفتی، چرا؟ من بي قرارم به سر، سودای آغوش تو دارم نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟ ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟ نه هنگام گل و فصل بهارست؟ نه عاشق در بهاران بي قرارست؟ نگفتم با لبان بسته ی خویش به تو راز درون خسته ی خویش؟ خروش از چشم من نشنید گوشت؟ نیاورد از خروشم در خروشت؟ اگر جانت ز جانم آگهی داشت چرا بي تابيم را سهل انگاشت؟ کنار خانه ی ما کوهسارست ز دیدار رقیبان برکنارست چو شمع مهر خاموشی گزیند شب اندر وی به آرامی نشیند ز ماه و پرتو سیمینه ی او
از همه دنیا فقطاینجا شده زندان چرا سهم ما از زندگیهی گریه های بي صدا غم مرا با چشم دیدقلب مرا آشوب کرد مثل مرهم نه نبود وهی مرا سرکوب کرد زندگی برای منزندانی بيشتر نبود سهم من از زندگیچشم های خیس و تر نبود سهم من از زندگیتنهایی و موی سپید هیچکسی هر روز و هر هفته و سالم را ندید هر دقیقه میگذرهاما دلم غمگین تره مردن از این زندگیبرای من سنگین تره خیلی سرده روزگارمبي قرارم بي قرارم هیچکسی جز غم ندارمهی اونا رو می شمارم شاعر حسام الدین رضای
شعردشتی برای فراق برادر برادر پشتم از داغت شکسته دو چشمونم به خون غم نشسته برادر کن نگاهی بر دل من ز بعد تو شدم زار و چه خسته برادر جان نگاه من براهت تو رفتی و خدا پشت و پناهت برون رفته ز کف صبر و قرارم که بينم من دوباره روی ماهت گل باغ صفایی ای برادر تو مهمان خدایی ای برادر شده قلبم پر از اندوه و ماتم ز جمع ما جدایی ای برادر اگ مردیم بمیریم هردوتامون ببندن سنگ جفتی از برامون اگ مردیم بمیریم موسم گل گل وبلبل نشینن در عزامون نه امید وصال تو شبونه
بسم الله .رسم نامردا همینهسر بابا رو زمینهعمه چادری سرم کنبابا گوشامو نبينه ببين عمه بي قرارمسرشو رو سینه دارمچرا قران نمیخونهمن که خیزران ندارم شدم از جفا و کینهمثل بانوی مدینه (بس که سیلی خوردم عمه ) دیگه چشمام نمیبينه
بي تو ای صاحب زمان ، بي قرارم هر زمان ! از غم هجر تو من دلخسته ام همچو مرغی بال و پر بشكسته ام كی شود آیی نظاره بر دل اندازی تو یارا ؟ بر دل خسته كه دم سازی تو یارا ای تو شور عشق من ، روشنی انجمن بي تو در دام بلا افتاده ام بر تو یارا جان و دل را باخته ام از فراق تو شده حال من خسته پریشان كی میایی منجی و سلطان امكان ؟ عقده ها را وا كنی با یك نگه ، ای نور یزدان بين چه كرده با دل من سوز هجران یابن الحسن آقا بيا، یابن الحسن آقا بيا
یا زهرا سلام الله علیهایارب چرا درمان نکردی مادرم راتا سر نهم در دامن مهرش سرم رادر گوشه ای از خلوت چادر نمازشدریا کنم سر چشمه های باورم رایارب هنوز از اشتیاقش بي قرارمپر کرده عطر و بوی او دور و برم راآتش به پشت در رسید و ناله می زدهر کوچه ای اسرار مشک و عنبرم رابين در و دیواری از غمناله می دوختدر پرده ی دل اشک چشمان ترم راافتاده بود و با خدا آهسته می گفتزین پس تو یاری کن الهی حیدرم رااین در نباید وا شود زیرا که دشمنقصد جسارت می نماید رهبرم راب
#شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا( س)#دستگاه_دشتی مدینه من دگر یاری ندارم/به غیر از اشک غم کاری ندارم/مدینه گریه کن زهرا غمین رفت/به عالم یار و غمخواری ندارم/گلم عشقم بهارم بود زهرا/ز هجر روی ماهش بي قرارم/مدینه علی از پا فتاده/میان موج غم تنها فتاده/مدینه تو دیدی دست حیدر را بستند/به نا حق پهلوی زهرا شکستند/میان آتش و دود/یاس علی شد کبود/گل سرخ بهارم را چه کردی،ای مدینه/همه صبر وقرارم را چه کردی،ای مدینه/#مجیدیزدانی@janatmahdi
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
*گفتم به مهدی به من عاشق نظر کن / گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کنگفتم بيا که جانم پر از شهد صفا کن / گفتا به عهد بندگی با حق وفا کنگفتم به جان مادرت من را دعا کن / گفتا که جانت را پاک از بهر خدا کنگفتم زهجران تو قلبي تنگ دارم / گفتا ز قول بي عمل من ننگ دارمگفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن / گفتا به آب دیده دل را شستشو کنگفتم دل از بند غم آزاد گردان / گفتا که دل با یاد حق آباد گردانگفتم که از هجران رویت بي قرارم / گفتا که نور وصل را در انتظارم *باید به پای نام
                            بمون  آهنگ بمون از علی رهامبمون به پای عشق بدون که من یه عاشقمبخون به ساز دل من که تشنه ی نوازشممنی که بي تو بي کسم بيا نموند هیچی ازمبيا که من منتظرم از رفتنت حرفی نزندرد منو خدا میدونه بيا عزیز نگیر بهونهبيا بمون یه عمر کنارم دلبرکم کسی ندارمآروم ندارم یه بي قرارم از وقتی رفتی چشم انتظارمبيا که بي تو تنها میمیرم با این که رفتی به پات میشینم بمون به پای عشق بدون که من یه عاشقمبخون به ساز دل من که تشنه ی نوازشم
در هوایت بي قرارم روز و شبسر ز پایت بر ندارم روز و شب*****یک ساعت عشق صد جهان بيش ارزدصد جان به فدای عاشقی باد ای جان******یک بوسه ز تو خواستم و شش دادیشاگرد که بودی که چنین استادیخوبي و کرم را چو نکو بنیادیای دنیا را ز تو هزار آزادی******بي عشق نشاط و طرب افزون نشودبي عشق وجود خوب و موزون نشودصد قطره ز ابر اگر به دریا باردبي‌جنبش عشق در مکنون نشود******حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شوو اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شوهم خویش را بيگانه کن هم خانه
ذره ای اشنیاق تو دلم نبود که منو تو کانالش ادد کنه ختی بدم میومد که اددم کنه چون میدونستم اونجا چیزایی میبينم که دوست ندارم شاید حتی متنفرم ازشون و حالا اددم کرده میبينم اونارو و نمیتونم به زبون بيارم بماند قرارم نبود از اول که برگشت ما باهم خوب باشیم و فقط این حس از دست دادن که هر سال دارم یکیو از دست میدم اذیت میکنه کاش میشد میتونستم اونو برگردونم تا فک نکنم اخر همه رو از دست میدم اون ادمی ادمی که تو فیس بپک پیدا کرده بودم تو فیس بوک جوابمو
رفاقت خوبه تو هییت باشه
رفاقت خوبه امام حسینی باشه 
رفاقت خوبه بين الحرمینی باشه 
 
.
خیلی جاها به درد خیلیا خوردیم 
خیلی از زخمامونو از همون خیلیا خوردیم 
 
.
 
دوستان و عزیزان و محبين اهل بيت سلام علیکم 
لطفا انتقاد و پیشنهادتون رو در قسمت پایین همین پست قسمت نظرات پست کنید و ان شا الله در حد توان پاسخگو هستم 
من غلام نوکراتم عاشق کربلاتم تا آخرش باهاتم
تو همونی که میخوامی دلیل گریه هامی تا آخرش باهامی
عشق یعنی به تو ر
این پست را در روز شنبه مورخ 16/ شهریور 98 ساعت 21/30 شب در محل کارم مینویسم:هر شب بعد از مراسم محرم حوالی 12 تا 1 نصف شب از کوچه منزلتان گذر میکنم تا بویت را حس کنمحتی چند بار از اولین کوچه بن بست تا آخرش میایم و میرومتو هیچ چیز از قلب بي قرارم نمیدانی و هیچ چیز از زندگی خصوصیم خبر نداریعزیزم هیچ گاه من را قضاوت نکن و هر کس از احوالات زندگیت با خبر باشد میفهمد ک تو مح را دوستداری و برایش جان میدهی راستی همکلاس و همکار نشدی ؟!! فکر کردی من خر هستم اما م

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

دنیای رنگارنگ