نتایج جستجو برای عبارت :

وقتی خدا کتیبه ماتم درست کرد

وقتي خدا کتيبه ماتم درست کرد از فاطمیه رزق محرم درست کرد بااشک در عزای تو تسنیم و سلسبیل با گریه بر حسین تو زمزم درست کرد با ریشه های چادر پر وصله ی شما از خود به خلق رشته محکم درست کرد اول بنا نداشت فلک اینچنین شود اما به احترام شما خم درست کرد از گرد پشت پای توکل وجود را حور و پری فرشته و آدم درست کرد تنها نه کرسی و قلم و عرش و فرش را ارواح انبیا معظم درست کرد شرح همان روایت لولاک واضح است اینکه تو را نگینی خاتم درست کرد یک گوشه از حیای تو را جبر
معماری اسلامی موضوع : کتيبه در معماری اسلامی مقدمه کتيبه واژه‌ای است عربی‌الاصل. در فرهنگ فارسی معین تعریف آن به این صورت آمده است. 'نوشته‌ای که بر سر در ورودی دیوار ابنیه(کاخ‌ ها، مساجد، اماکن متبرکه و غیره) یا بر بدنه کوه به خطوط مختلف نویسند: کتيبه بیستون' علاوه بر این کتيبه برحاشیه بالای صفحات کتاب نیز اطلاق شده است. در زبان‌ های ایران باستان، کتيبه‌ بیشتر شامل نبشته ‌هائی است که بر دیوار کاخ‌ها، دامنه کوه‌ ها، الواح گلی، فی، نقش‌
محرم کرونایی! شاید باورمان نمی شد که ماه محرم امسالمان هم درگیر کرونا باشد، اما شد! اما می تواند بهانه ای باشد تا قدری عزاداری ها و شور و شعور حسینی مان را خانه تکانی کنیم. ✍️:محمدرضا_سابقی: سالهاست که عادت کرده ایم که با شروع ماه محرم در و دیوار شهرمان سیاه پوش ماتم باشد، و امسال که ترس از ویروس، اجتماعاتمان را تهدید می کند، ماتم گرفته ایم که ماتم را چگونه برگزار کنیم؟! ◾️ولی گذری به حقیقت واقعه عاشورا و فلسفه عزاداری، هم می تواند ما را از
دنیا شبیه پنجره ای رو به ماتم استاین روزها که گریه برایم فراهم است دنیای من ادامه ی یک نقطه تا ابدفردای من ادامه ی غمهای عالم است این روزها به سایه ی خود تکیه می کنممُهر سکوت بر لب و قلبم پُر از غم است گلواژه ها همیشه به یاد تو بر لبندجان میدهم به پای تو و باز هم کم است با بودن تو هر شب و روزم بهاری استوقتي بهار نیست چه جای تبسم است هرچند از تو ، هیچ نشانی نمانده استاما هنوز حال عمومیم. درهم است تنها به عشق توست که اینگونه مانده امدنیا سه نقط
همه جای ایران سرای غم استسرای دلیران پر از ماتم استچه سازم به نخلان سر سوختهچه سازم به بیدی که قدش خم استاگر سوختم از غم کودکاناگر خون بگریم به این غم کم استپدرها گرفتار ماتم، پسرها شهیدروان اشک از چشم چون زمزم استبه هر شهر رفتم همه جا عزاستتو گویی که اینجا عزای جم استزمین گر بلرزد ز این غم رواستهمه شانه لرزان همه جا بم استزمین خیس از بارش اشک شدزمان خیس از بارش نم نم استچه گویم در این خانه ی پر بلاچه سازم به سوزی چنین همدم است
امشب که داشتم به  شعری از فریدون مشیری دقت میکردم متوجه شدم که حتی شاعرخوش بین و مثبت اندیشی مثل مشیری هم زندگی را "سراچه ماتم"نامیده است حالا خودتان می توانید حدس بزنید که شاعران بدبین و شکاکی مانند خیام یا شاملو چه نگاهی به زندگی داشته اند.تا جایی که حافظه ام یاری می دهد،این ها تعابیری هستند که شاعران و متفکران دوره های مختلف  ما از "زندگی"و "زیستن"داشته اند:خراب آباد،نادرکجا،بی در زمان،محنت آباد، ،گذرگاه درد.وحتی یکی از نام داران عصرحاض
زمین و آسمان آتش فروزند
ز شرم از روی آقایم بسوزند
بسوزد سینه­ ام زین درد عظمی
به عاشوراست زمین م کبری
عجب شور و عجب غوغاست در این دم
که اشک­ها جاریست چون آب زمزم
همه عالم  عزادار حسین است
دل شیعه ز غم در شور و شین است
به چشمان سیل اشک دارند ازین غم
که دل سوزد از این اندوه و ماتم
خداوندا دلم طاقت ندارد
از این ماتم ز چشمم خون ببارد
دل سنگ آب شود زین درد و اندوه
نه دریا طاقتش، نه صخره و کوه
کجای دل نَهَم این بار غم را
اسارت رفتن عترت مولی
به که گو
آیا تا کنون فکر می کردید ابزاری چون خودنویس، روان نویس و خودکار اکلیلی متعلق به زمان حال است و در ایران باستان چنین ابزار نوشتاری وجود نداشته؟ باید به حضور انور شما برسانم که کاملاً درست فکر می‌کردید! انتظار شنیدن این را نداشتید که بگویم کوروش با روان نویس طرح بابانوئل کتيبه خود را به نگارش درآورده است!یا داریوش کتيبه بیستون را داده با انواع خودکار رنگی استدلر بنویسند. خیر اگر می خواهید بدانید که بالاخره چگونه می نوشتند و ابزار نگارششان چ
*- وقتي من یك كاری را دیر تمام می‌كنم، من كند هستم . وقتي رئیسم كار را طول دهد، او دقیق و كامل است . *- وقتي من كاری را انجام ندهم، من تنبل هستم . وقتي رئیسم كاری را انجام ندهد، او مشغول است . *- وقتي كاری را بدون اینكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم . وقتي رئیسم این كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است . *- وقتي من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم .
بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گریدپریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گریدبکن رخت عزا بر تن بزن شالی سیه گردنکه زین العابدین با حالتی بیمار می گریدبنالید ای عزاداران که زینب گشته سرگرداندل روح الامین چون چشم حیدر زار می گریدحسین گشته به خون غلطان ز جور لشکر عدواندر این ماتم همه بی دین همه دیندار می گریدبزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گریدپریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گری
روز عاشورا همه اهل حلب
 
باب انطاکیه اندر تا به شب
 
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم
 
ماتم آن خاندان دارد مقیم
 
ناله و نوحه کنند اندر بکا
 
شیعه عاشورا برای کربلا
 
بشمرند آن ظلمها و امتحان
 
کز یزید و شمر دید آن خاندان
 
نعره‌هاشان می‌رود در ویل و وشت
 
پر همی‌گردد همه صحرا و دشت
 
یک غریبی شاعری از ره رسید
 
روز عاشورا و آن افغان شنید
 
شهر را بگذاشت و آن سوی رای کرد
 
قصد جست و جوی آن هیهای کرد
 
پرس پرسان می‌شد اندر افتقاد
 
چیست این غم بر که این م
چشم دل باز کن ترا ببرممجلس روضة ای تماشاییمنبرازخاک وخون ونیزه و سنگروضه خوان اسوه شکیبایی بانی روضة دست بر پهلو قد خمیده نشسته در گودال روضة خوان خواهری کتک خورده داغ در سینه و پریشان حال دفتر شعر او تنی بی سر بیت بیت و جدا جدا از هم قسمتی را گرفته در آغوش روضه خوان بی قرار ازین ماتم لطمه میزد به صورتش زیرا شعر او روضة ی مجسم بود آنچه ماخوانده ایم او میدیدید آنچه او خواند باز هم کم بود تا چهل روز آسمان و زمین جای اشگ ازدودیده خون میریخ
از در به جان وارد شد و غافل تن و از جان شدمچندی به سویش رفتم و کویش چنان پیمان شدماز لعل و گیسویت مگو یا می تپد جانم ز اومن خود توان عاری شدم آغاز بر پایان شدمسر چون رود از جام و می چون در عمی ماتم به دلهر سو نگر بردم به او در دیده ی خوبان شدمرخ را نکو زیبای رو در هر سخن یا گفت و گوباشد تو را حوری به من ب خشایشی جانان شدمدردی دمک در جان بود گفتن چرا مشکل شودیا چون مرا لکنت گرفت یا از غمش پنهان 
با زنگ کاروان دل من گوش می شود
جانم به لب رسیده و در جوش می شود
یک اربعین گذشت و ماتم ارباب تازه شد
زینب(س) ز ره رسیده و مدهوش می شود
هر کس شنیده روضه اهلی من العسل
با عرشیان و زمین باده نوش می شود
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
کین ماجرای طف کی فراموش می شود؟
این اشک ها براى تو مرهم نمى شود***چیزى ز غصه هاى دلت کم نمى شود با من بگو عزیز دلم راز کوچه را***کس جز على به راز تو محرم نمى شود جارو نزن به خانهبراى تو خوب نیست***پهلو شکسته این همه که خم نمى شود زهرا بیا و غصه ى مارا تمام کن***زینب حریفِ این همه ماتم نمى شود ظهر دهم حسین تنش زیر دست و پاست***لب تشنه مانده است کفن هم نمى شود
      از خون جوانان وطن لاله دمیدهاز ماتم سرو قدشان، سرو خمیدهدر سایه گل بلبل از این غصه خزیدهگل نیز چو من در غمشان جامه دریده چه كجرفتاری ای چرخ ،چه بد كرداری ای چرخسر كین داری ای چرخروی ادامه نوشته کلیک کنید.
هنوز ساعت دیگری مانده است تا طلوع خورشید بغداد.عکس های میدان التحریر این شهر ، شب ماتم زده ای را نشان می دهد.دو/ سه روز پایانی ماه صفر، خشونت های غیر منتظره ای در عراق دیده میشود.صحبت از ۶۸ کشته دیگر است که فقط در دو روز گذشته رخ داده است.باید پرسید گلوله ها از کجا شلیک می شود؟  
همه جای ایران سرای غم استسرای دلیران پر از ماتم استچه سازم به نخلان سر سوختهچه سازم به بیدی که قدش خم استاگر سوختم از غم کودکاناگر خون بگریم به این غم کم استپدرها گرفتار ماتم، پسرها شهیدروان اشک از چشم چون زمزم استبه هر شهر رفتم همه جا عزاستتو گویی که اینجا عزای جم استزمین گر بلرزد ز این غم رواستهمه شانه لرزان همه جا بم استزمین خیس از بارش اشک شدزمان خیس از بارش نم نم استچه گویم در این خانه ی پر بلاچه سازم به سوزی چنین همدم است
 چرا استاپ موشنمان خراب میشود؟سلامی دىباره دوستانمن حامد هستم باید مشكله شمارو حل كنم درسته؟پس تا آخر با ما باشیددلایل:یا شما از برنامه درستی استفاده نكرده اید، یا بلد نیستید درست كنید، یا محیط خوبی را انتخاب نكرده ایددوستان اینرو در عنوان(چگونه با برنامه استاپ موشن استودیو استاپ موشن درست كنیم) هم گفته بودماولاً شما وقتي از یك صحنه عكس میگیرید وقتي میخواید برید صحنه ی بعد فقط كمی باید شخصیتتون رو حركت بدیداگر زیاد بدید اصلاً چیزی معلو
داغلار آغلار داشلار آغلار نوحه شروع محرمداغلار آغلار داشلار آغلارماتمونده یا حسیننیزه لرده باشلار آغلارماه ماتم باشلانوبدیغملی گوزلر یاشلانوبدیاهل عالم گیدی قارهسرور دین حیدر آغلاردل غمونده داغلاروخ بیزعاشقانه آغلاروخ بیزعاشق مولا اولانلارآه و افغان ایلر آغلارقورموشوخ ماتم اساسیشیعه گیدی غم لباسیگوز یاشی توکدی عذارهقطب دین پیغمبر آغلارماتمونده عالم آغلارآدم آغلار خاتم آغلارغم ائله غمدیور بو غمدهمومن آغلار کافر آغلارآغلوری گوگ
در بین ترکان باستان کتيبه ها به سه شکل الفبایی و طمغا (مهر) و سیمگه (نماد) نوشته می شد. یکی از طمغاهایی ترکان طمغای آز یا آس می باشد. این طمغا در اکثر کتيبه های ترکی پروتورک (تورکان باستان) و کتيبه های باستانی آزربایجان وجود دارد. طمغای آز یا آس به معنی و مفهوم هوش دانایی و بزرگی است. (AZ or AS (the AS people, high people) their names have the AS, AZ tamga) در نام آزربایجان لفظ آز یا آس نیز مشهود است.
خط سرخ شما را زرد کردنددل تان از ت سرد کردندشما که درد و وجدانی نداریددل خلق خدا پردرد کردندجنایت‌کار را آزاد کردیدچه‌گونه این‌چنین بی‌داد کردید؟دل بیگانه‌گان را شاد و قلبِتمام ملتم ناشاد کردیدشده سرهای تان خم، از خجالتمروت‌های تان کم، از خجالتاگرچه سخت بی‌شرم و زبون ایدشدید الگوی ماتم، از خجالت                       
وقتي درحال خواندن و تمرین کردن یک اهنگ هستید ، هدفتان را مشخص کنید . اهنگی که از همه لحاظ درست و علمی باشدپیدا کنید و دانش و مهارت خودتان را با اون هماهنگ کنید . برای مثال وقتي در حال مطالعه و تمرین کتاب چرنی هستید ، هدفتان را مشخص کنید که مثلا هر روز یک صفحه راتمرین کنید . البته باید سطح کار و مهارت خودتان را در این میان در نظر داشته باشید .  
بسمه تعالی گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه/کرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه یوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم/مى‏ دهد جان در میان حجره ‏ى در بسته مظلوم شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت امام جواد (ع) تسلیت و تعزیت باد.
بسمه تعالی مرو از پیش ما بابا . مزن آتش دل ما را نگربر اشک و چشمانم شده نیلی تر از دریا . مرو دیگر توانی در دل زینب نمی ماند عزا خانه شود خانه کسی ما را نمی خواند به جزچاه و دل صحرا کسی قَدرَت نمی داند خدایا طاقت و صبری بده در یورش غمها به شبهای پریشانی به طوفان غم و غربت چگونه ساحلی یابم به بحر ماتم و مهنت خرامان می روی بنگر
من بر سر حادثه ها می روم . تا به کجا می روم؟تا به خدا . تا بگویم با او این چگونه آدمی هست که آفریدی؟هرکس به اندیشه ای ، روشی ، رفتاری. وه چه وجودی ! چه خلقتی ! چه شری!من در این خاک سیاه به مهر تو بیدارم .خدا تو کجای کاری؟ این شگفت خلقت خود را  برای چه  در این خاک رها کردی ؟همه در آشوب . همه در سر ،تخریب. همه جا درغوغای ماتم و غم. همه در پریشانی . همه در سودای دیوانگی . ای خدای دانا تو کجای کاری؟
چه می شد گر‌ که می شد آنچه می شد . چو باران قطره قطره ، پشت بامت . گهی هم بی بهانه ، همچو باران . چو قطره ، قطره قطره ، زیر پایت . به وقت غربت و در وقت دیگر . چو بارانی زلال ، هم نام نامت . کبوتر واره در هر صبح روشن . بپاشد دانه ی نور در نگاهت . به وقت عصر دلتنگی و ماتم . چو اعجازی به طوُر باشد صدایت . به زیر آتش ِ خاکستری رنگ . جوانه های سبز آرزویت . به خورشید طلایی نیمه ی شب .
1غنچه ای که بر خلافِ باد،و در سمتِ چپِ باغ شکُفت،باد او را با خود بُرد.2وقتي که گرگ ها، در سحرگاه،به خانه ها حمله می کنند،و در بهار،جبهه ای از هوای سرد، می آید از سمتِ چپِ باغ،و می وزَد به باغِ پُر از ترانه و کل،ای غنچه های ناشکُفته ی باغ،وقتي برای شکُفتن نیست.3بریدن و دوختن، واقعیتی ست که از دیر باز،در کشور گل و بلبل،به رسمیت شناخته شده است!!و ما می رویم، تا دوره کنیم واقعیت های کهنه ی وطن مان را.4بروید، ای سر در پا های پا در گل،شما را به روشن
وقتي کودکی نه ساله بودم، ترانه‌ای از تلویزیون پخش می‌شد که این‌طور می‌خواندتهران شب از تو دور استتهران همیشه نور استتهران و کوچه‌هایشیادآور غرور استالان هشت سال پر شده  که با آقای الف. ازدواج کردم و آمدم بندرعباس. آن وقت‌ها دوست داشتم از تهران بروم جای دور یا به بیابانی بروم و تنها زندگی کنم.  ولی وقتي قرار شد با آقای الف. ازدواج کنم، ماتم دنیا را در دلم ریختند که به روز رخت بربستن از شهرم، تهران عزیزم و تمام خاطرات کودکیم نزدیک و نزدیک‌
درست کردن کاردستی با برگ درختان ؟وقتي که به دانش آموزان گفتیم که برگ انواع درختان را بیاورند که با آن کاردستی درست کنن همه تعجب کردند بعضی ها هم اعتراض کردند مگر میشود با برگ هم کاردستی شد جلسه بعد که دانش‌آموزان هرکدام یک پلاستیک از انواع برگهای درختان جمع کرده و با خود با کلاس آوردند من هم از تکنولوژی عقب نماندم و از اینترنت انواع شکل هایی که با برگ بود را آماده کرده بودم برای دانش آموزان توضیح داده شد و شروع به کار کردند وقتي با برگ درخت د

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

کتاب‌شعرآفتاب‌تازه/داستانهاي آفتاب‌تازه۲ الله " آری به علم ..."