قصيده : ( سيف فرغانی قرن هفتم و هشتم هجری) سیف ّ الدین محمد فرغانی، در سدۀ هفتم هجری، هنگامی که شهرهای بزرگ و آباد ایران، در آتش بیداد مغولان میسوخت، این شعر را سرود . سیف در این سروده، از رفتار ظالمانۀ فرمانروایان و تاخت وتاز سپاه مغول، با بیان کوبندهای انتقاد میکند.
محتوا : 1- نقد طبقه ی مرفه و حاکم عصر شاعر (و شاید مغولان غارتگر هم) 2- نا پايداری ايام خوش آنان
1)هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد هم رونق زمان شما نيز بگذرد .
جهان : مجاز از " وجود و زندگی " -مرجع: " شما " طبقه ی حاکم و مرفه جامعه - رونق : فروغ ، زيبايي ، درخشش ، شکوه / زمان : زمانه ، دوران _واژه های " شما نيز بگذرد " آ رايه ی تکرار ( ردیف)
معنی : در نهايت ، مرگ نيز به سراغ شما خواهد آمد و رونق و شکوه دوران شما نيز روزي به پايان خواهد رسيد. _ مفهوم : تاکيد بر " گذرا بودن روزگار انسان های مرفه و بی درد جامعه "
2) وين بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نيز بگذرد
بوم : جغد _ بوم : نماد " نحسی ، نا مبارکی ، شومی " _ محنت : غم و سختی و رنج _ بوم محنت : اضافه ی تشبيهي ( محنت : مشبه / بوم : مشبه به ) _ از پی آن : برای آن ، به خاطر آن _ دولت : خوش بختی ، اقبال
بوم محنت بر آشيان کسی گذشتن : کنايه از " نابودی قدرت و اعتبار " " از بين بردن خوشبختي _ ترکيب اضافی مقلوب " آشيانه ی خوشبختي _ دولت آشیان : نوعی تشبيه (" مشبه: دولت ( اقبال ) / مشبه به : آشيان )
معني:محنت و سختی ، جغد شوم ويرانگری است که به ما بسنده نمي کند شما را نيز خانه خراب خواهد کرد
3)آب اجل که هست گلوگير خاص و عام برحلق و بر دهان شما نيز بگذرد
اجل : مرگ (اهميت املايي دارد ) _ آب اجل: اضافه ی تشبيهي ( اجل : مشبه/ آب مشبه به ) _گلوگير : کنايه از " نابود کننده ، خفه کننده، کشنده ، آزار دهنده " صفت فاعلي مرکب مرخّم _ خاص و عام : آرايه ی تضاد ، مجاز از " همه ی مردم ، همه ی جانداران " _ گلو ، حلق ، دهان : تناسب _ آب اجل بر حلق کسي گذشتن : کنايه از" مرگ و نابوي" _ بيت تلميح دارد به آيه ی " کلّ نفس ذائقه الموت " هر نفسی طعم مرگ را ميچشد _ بيت دارای تمثيل است.
معني : مرگ که نابودکننده خاص و عام است روزی شما را نيز نابود خواهد کرد. _مفهوم : مرگ فراگير است برای همه ی موجودات
4)چون داد عاقلان به جهان در، بقا نکرد بيداد ظالمان شما نيز بگذرد
داد : عدل و انصاف _ به جهان در: دو حرف اضافه برای يک متمم _ بقا نکرد: باقي نماند / بيداد : ظلم و ستم
تضاد : (داد و بيداد ـ عادلان و ظالمان) - واج آرايي ، تکرار مصوّت "ا" و صامت هاي " د" و "ن "
معني: وقتی که عدل و انصاف انسان هاي عادل در جهان باقي نمی ماند ظلم و ستم ظالمان نيزيقيناً از بين رفتنی است. _مفهوم : عدل و ظلم ( در اين جهان ) هر دو زوال پذير است _ ارتباط معنايي دارد با:
1- ما بارگه داديم اين رفت ستم با ما بر قصر ستم کاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی )
2- نماند همی نيک و بد پايدار
5)در مملکت چو غرّش شيران گذشت و رفت اين عوعو سگان شما نيز بگذرد
مملکت : مي تواند مجاز از " دنيا " باشد/غرّش : بانگ ، فرياد ، خروش _شيران : استعاره ی مصرحه از " شجاعان و قدرتمندان" _عوعو: وق وق، " نام آوا" که بيانگر صدای سگ است. استعاره از : قدرت های ظاهری "
_سگان :استعاره ی مصرّحه از " افراد پست فرو مايه و ظالم " _غرش و عو عو /سگان و شيران: در مفهوم تضاد به کار رفته است / کذشت و بگذرد : اشتقاق
معنی: وقتي که بانگ و خروش انسان های شجاع گذشت و رفت اين صدای گوش خراش شما انسان های پست نيز يقينا رفتنی است. _ مفهوم : زوال پذيری شکوه و قدرت ظاهری انسان هاي پست و فرو مايه
ارتباط معنايي دارد با بيت قبل.
6)بادی که در زمانه بسي شمع ها بکشت هم بر چراغدان شما نيز بگذرد
باد : استعاره ی مصرّحه از " مرگ "/ شمع : استعاره ی مصرّحه از " وجود انسان ها " _چراغدان : استعاره ی مصرحه از " زندگی و قدرت ( طبقه مرفه و حاکم )" _ شمع و چراغدان : تناسب _ باد : تشخيص ( به خاطر " کشتن " )/ باد بر شمع و چراغدان وزيدن : کنايه از " مرگ و نابودي"
معنی : مرگ هم چو بادی است که شمع وجود انسان ها را خاموشی می کند اين باد اجل شما را نيز نابود خواهد کرد _ مانند بيت چهارم تلميح دارد به ايه ی " کل نفس ذائقه الموت " _ ارتباط معنايی دارد با :
آب اجل که هست گلوگير خاص و عام بر حلق و بر دهان شما نيز بگذرد
7)زين کاروان سراي بسي کاروان گذشت ناچار کاروان شما نيز بگذرد
کاروان سرا : استعاره ی مصرحه از " دنيا " / کاروان سرا و کاروان : تناسب و تکرار _ کاروان مصراع اول ) استعاره ی مصرحه از " مردم انسان ها " _ مصراع دوم ) استعاره ی مصرحه از " عمر زندگي حکومت و قدرت "
_واج آرايی : تکرار مصوت بلند " ا "
معنی : انسان های زيادی به کاروان سرای دنيا آمده اند و رفته اند شما نيز ناگزير از اين دنيا خواهيد رفت
مفهوم : انسان ها همگی فانی هستند
8) ای مفتخر به طالع مسعود خويشتن تاثير اختران شما نيز بگذرد
مفتخر : افتخار کننده مغرور بالنده / طالع : بخت اقبال شانس / مسعود : فرخنده نيکو با سعادت سعادتمند
اختران: ستارگان / تاثير اختران شما نيز بگذرد: کنايه از اين که بخت نيک شما نيز به پايان خواهد رسيد
طالع و اختران : تناسب _ واج آرايي : تکرار مصوت" - " و صامت " ت " ( در واج آرايي" واج های هم صدا يکی محسوب مي شوند ) ت= ط) _ اشاره و تلميح دارد به اعتقاد قدما که ستارگان را در تعيين سرنوشت انسان ها دخيل می دانستند
معني: ای کسي که به بخت نيک خود افتخار ميکنی اين بخت و اقبال فرخنده ی شما نيز به پايان خواهد رسيد
9) بر تير جورتان ز تحمل سپر کنيم تا سختي کمان شما نيز بگذرد
جور : ظلم و ستم _ تير جور : اضافه ی تشبيهي (جور : مشبه / تير : مشبه به ) _ زتحمل سپر کنيم : تشبيه ( تحمل :مشبه/ سپر : مشبه به _ کمان : مجاز از " قدرت ،سلطه ، زور و ستم "_ سختی کمان : قدرت و سلطه فراوان _ تير و سپر و کمان: تناسب
معني : با سپر صبر و تحمل در برابر ستم و ظلم تير مانند شما ( حاکمان ) استقامت ميکنيم تا اينکه دوره ی سلطه و قدرت شما نيز به پايان برسد.
10) ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع اين گرگي شبان شما نيز بگذرد
تو: منظور انسان های پستي که حاکمان ستمگر را روی کار آورده اند _ رمه : گله استعاره ی مصرحه از " مردم " " توده مردم " _ چوپان : استعاره ی مصرّحه از " عاملان ظالم حکومت " _ گرگ طبع : گرگ صفت ، درنده خو
چوپان گرگ طبع : نوعي تشبيه دارد ( مشبه :طبع چوپان / مشبه به : طبع گرگ / وجه شبه : درندگی و از بين بردن مردم ) _ گرگی (ی مصدری : گرگ بودن ): استعاره ی مصرحه از" ظلم و ستم " " رفتار ظالمانه " _ شبان : چوپان ، استعاره ی مصرّحه از " حاکمان ظالم " _ گرگ و رمه و چوپان و شبان : تناسب ( مراعات نظير ) _ رمه و گرگ: تضاد ( طباق ) / چوپان گرگ طبع : نوعي پارادوکس (تناقض )
معني : ای کساني که مردم را به دست حاکمان ستمگر گرگ صفت سپرده ايد( آگاه باشيد ) که اين ستمگری شما نيز روزی به پايان خواهد رسيد.
بیدادظالمان درس چهارم فارسی دهم
ی ,نيز ,، ,استعاره ,مشبه ,انسان ,شما نيز ,استعاره ی ,مصرحه از ,ی مصرحه ,مشبه به
درباره این سایت