نتایج جستجو برای عبارت :

ما انگار زبهر تماشای جهان

دلتنگِ تو ام هر شبِ مهتاب و تو انگار نه انگار                                     یک عمر شدم خسته و بی خواب تو انگار نه انگار                                  با هر نفسم.آه هوا جان به لبم باز ببینم حالم شده                               چون ماهیِ بی آب و تو انگار نه انگار                                                    یک روز تو را دیدم و با هر نگهت شعر سرودم تقدیم نمودم غزلی ناب و تو انگار نه انگار                                                                            گفتم
دلم گیر است و تو درگیرمنم دربند و تو درگیردلم عاشقی می خواهد كنارتدلم خنده می خواهد از ته دلتو انگار یادت رفته من برای خندیدت ترا كم دارم  تو انگار یادت رفته من برای دویدن ترا می خواهمتو انگار یادتم رفته برای نفس كشیدنم تو باید باشیتو انگار یادت رفته روزهای بارانی ترا می خواهم كنارمتو انگار یادت رفته میان برف دستم به دستت چه محتاج استتو انگار یادتم رفته میان این همه ناآرامی تو آرام دل ماییتو انگار یادت رفته هم صدایی با شعرهای عاشقانهتو انگ
 همه‌ی ما درباره عجایب هفتگانه جهان از زمان‌های قدیم شنیده ایم. اما باور کنید یا نه، ساختمان‌های حتی باشکوه‌تری نیز وجود دارند که سزاوار توجه ما هستند. ما در برترین‌ها تصمیم داریم تا بفهمیم کدام یک از ساختمان‌های مدرن می‌توانند این لیست را تکمیل کنند و نام آن‌ها در این لیست قرار گیرند. ما با کمی جست و جو توانسته ایم تا تعداد زیادی از آن‌ها را پیدا کنیم! فقط کافی است تا به این ساختمان‌ها نگاه کنید . آن‌ها تصورات ما را با طراحی باورنکردن
یه چند وقتی هست یجوری عم نمیدونم چجوری! انگار یجایی از این جهان یه اتفاقی افتاده که که به مزاج من خوش نیست . حتی نمیدونم کدوم اتفاق و چه اتفاقی این روزا خیلی مضطربم کارامو میکنم ،راه هام رو میرم ولی انگار کامل نیست ! اصلا نمیخندم اینکه چرا این همه غمگینم این همه غم از کجا میاد . نمیدونم ! +لطفا حرف بزنید :)
خب از کجا باید گفت نمی دونم ولی خب هنوز هیچ چیز تغییر نکرده طلسم شدم یا نه نمی دونم ؟خوابم یا بیدار ؟ فکر کنم بیدارم عمری که گذشت جلوی چشمام به بطالت زندگی که انگار به یک شوخی شبیه انگار ک نه انگار واقعیه انگار که همش بازیه تو زندگیم حسرت یک چیزی خوردم از زمانی که یادم  می یاد تا الان عشق ، یک همراه ، یک یار ، یک همدم چرا نشد نمی دونم 
بلاخره انگار برای همیشه رفتی ! پس از کلی تحمل بیوفایی هات انگار دیگه رفتی . دیگه انگار آغوش کس دیگه آرومت میکنه. من که بخشیدمت سپردمت دست خدا. چی میشه عاقبتت نمی دونم. اما اینو خوب میدونم یه دوزی تو برمیگردی اما پشیمون اما نمیدونم اون روز زنده باشم یا نه!
سلام نمیدونم باید از کجا شروع کنم از آرامشی که هیچوقت نصیبم نشد یا از دغدغه هایی که هر بار گریبانگیرشم فقط می دونم در هر شرایطی باید بهترین باشم در برابر هر حرف و حدیث دم نزنم. صبور باشم. لبخند بزنم. و اصلا انگار نه انگار قبل از شروع سال ۱۳۹۹ با کرونا وارد شد و همچنان برتخت نشسته انگار نه انگار، ترس داشتم ولی مطمئن بودم که در اطراف من نیست خدا رو شکر خیلی ها در امان ماندیم اما بسیار خانواده ها داغدار عزیزانشان.
پسر قشنگم مدت هاست که نتوانسته ام برایت از حال خودم بنویسم 
امروز همه ی دیروز هایم را مرور می کردم چه قدر زمان گذشته ،چه روز ها و چه لحظه هایی که به امید آمدن تو بر من گذشت .چه قدر نا امید بودم چرا ؟
اما همیشه دعا می کردم و ایمان داشتم دعا سرنوشت را هم عوض می کند.اوایل فکر می کردم اگر خدا بخواهد به من هدیه ای بدهد دختر می دهد حتی اسمش را از قبل تر ها مشخص کرده بودم
چون باید خیلی خوش شانس باشی که مادر یک پسر باشی آن هم بچه ی اول 
یعنی حسی فوق العاده
وقتی که تو نیستی، انگار تمام کبوتران قوز می کنند در کنج تاریک خرابه ای که حتی جغدها لانه نمی کنند! وقتی که تو نیستی، انگار تمام پنجره ها به جای درخت و آسمان به سقف یک تابوت باز می شوند. وقتی که تو نیستی در پوست خودم نیستم و هیچ لباسی به اندازه ی تنم نیست انگار همان تن اما روانی دیگرم! تو که نیستی، در شهر خود غریبم و انگار هیچکس نیست، هیچکس. برای پسرم
پریروز تهران بودم کنار یکی از همکارای نشسته بودم که دورادور میشناختمش یک چهره بی بی فیس با یک چاله روی صورتش که سه بر صفر از بقیه جلو میفتاد تمام طول روز محو تماشای اون بودم و همش دنبال این بودم باهاش یک کلمه حرف بزنم شب موقع برگشت فکر که کردم انگار قبلا این رو یک جایی دیدم انگار خیلی وقته میشنخاتمش تو هواپیما که فکر میکردم یادم آمد که اسمش اسم کسی بود که قبلنا دیونش بودم اسمش مهسا بود و چقدر شبیه اون بوده ترم اول دانشگاه بودم و میخاستم به هر ق
صدای دور از نزدیکترین شروع کننده ی قلبم صدای قانون از آهنگ های فریدون شهبازیان از شدت شوق اشکم خواهان پرش و شادی است تمام گذشته در یک ثانیه جمع می شود و با شوق می خواهد از قلبم بیرون بپرد انگار تمام من است که انقدر سرشار شده است تمام حال شیرین بغض شده تمام خودم انگار اشک ساده ی کودکی ام می آید انگار تویی که در من تنها تبلور می کنی نمی توانم از این زیبایی فاصله بگیرم انگار همه شیرینی ها در تلخی ها نشسته وااای از این شوق زیبا
دیشب که انقدررر طولانی بود برام که ترجیح دادم زودتر بخوابم ، عزیز رو تو خوابم دیدم.تونستم از دستاش تشخیصش بدم.انگار میدونستم برای عصرونه م کوکو سیب زمینی پخته.انگار میدونستم بابابزرگ یکم دیگه با نون برمیگرده خونه.انگار میدونستم اهنگ بعدی کاست توی ضبط صوت قدیمیشون کدوم یکیه.انگار میدونستم به خاطر بارون شدید بیرونه که سقف اتاق آخری چکه میکنه و چون من یادم رفته یه پارچه بزارم داخل دیگ رویی که رو زمین مونده،تا الان دیگه از بازیگوشی قطره ها
بسمه تعالىتا حالا فکر کردین چرا امام زمان بعد از این همه سال نیومده و ما خیلی راحت زندگی می کنیم انگار نه انگار این جهان گمشده ایی هم داره! تا حالا فکر کردین که ما بغیر از خانواده طبیعی و زمینی مون متعلق به خانواده آسمانی و ابدی و اصلیمون هستیم.خانواده آسمانی کیا هستند؟ خانواده آسمانی همان  اهل بیت علیهم السلام هستند پیامبر اکرم و امام علی و امام زمان پدران ما و حضرت زهرا سلام الله علیها مادر ماتا حالا فکر کردین اگر به این دید به اهل بیت نگاه
انگار کسی نیست. انگار هیییییچ کس نیست. وقتی اینهمه غم تلمباره که کسی درک نمیکنه. وقتی شونه ای برای گریه نیست. انگار افتاده باشی روی مریخ. تک و تنها. باید نفس بکشی توی هوای خودت. باید سربذاری رو شونه های خودت. تیم سرخت قربانی حماقت بازیکناش بشه و التهابت و عشقت بشه بغض و عقده و زخم. چقدر تنهایی روحی سخته. بااینکه همه هستن. آدمای باخود و بیخود اما درک کن هیچکس. حتییییی 1 نفر. همه فقط ادا. امشب با 3 نفر دعوا کردم.
برای نیچه نیست‌انگاری رخداد بی‌ارزش شدن تمامی ارزش‌هاست. جایی که ارزش‌های متفاوت در برابر هم قرار می‌گیرند و هیچکدام بر دیگری تفوق نمی‌یابند. از این رو فرد نیست‌انگار که بخشی از جهان را گزیده‌ بوده و بخشی را ترک کرده به نظرش می‌رسد که جهان،آنگونه که هست خطا است و جهان آنگونه که باید باشد ناممکن. نیچه ریشه این نیست‌انگاری را در خود تصور تطابق جهان با یک وضعیت» می‌داند. در نظر نیچه هستی نه یک وضعیت، که یک حرکت دائمی است و تصور و انتظار
همه چى از یه بى خوابى شروع شد سرك كشیدن تو اینترنت و تصادفى خوندن یه خبر از تعطیلى یه كتابفروشى و نقل از كتابفروش كه "همه ى ما داریم تقاص كناب هاى نخوانده را پس مى دهیم"و رفتن و پیدا كردن صفحه ى كتابفروشى سابق كه نوشته هاش بر مى گشت به دو سه سال قبل انگار غبار نشسته بود رو تمام كتاب ها و قفسه هاى چوبى توى تصویرهنرهایى كه دیده نشد انگار هنوز هم نویسنده ها به انتظار ما گرد میزها به روى صندلى هاى لهستانى نشسته اند و دارند به ما نگاه میكنند نگاه
فکرش را بکن؛ کرونا که بارش را بست و همه چیز به روال عادی اش برگشت، چه کیفی می دهد همه چیز، انگار که اصحاب کهف از غار و از خواب سیصدساله برگشته باشند و راه افتاده باشند توی شهر، همه، جور دیگری به هم نگاه می کنند و جور دیگری قدر همه چیز را می دانند. همه چیز دوست داشتنی و لذت بخش خواهد بود، حتی تماشای عبور آدم ها، تماشای برگ های سبز روی درخت، لمس دیوارهای آجری خانه ها، حرف زدن بدون هراس با آدم ها، حتی مهر ورزی ها و به آغوش کشیدن ها.
نویسنده:‌ شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت: ۲۰:۵۲ نه در دین شما و نه در دین یهودیت از چگونگی خلقت دنیا سخن نگفته است ولی اسلام که کاملترین است برای اثبات خود مجبور شده دلایلی روشن قرار دهد که ما تازه به آنها رسیده ایم: آیات: و ما جهان را از انفجاری خلق کردیم:بیگ بنگ و ما همچنان جهان را گسترش می دهیم: طبق قانون اول نیوتون یا اینرسی به علت بیگ بنگ باید فاصله بین سیارات همچنان زیاد گرد جوری که انگار دنیا دارد بزرگ تر میشود.
می وزد در نی نوا آواز میدان ها زلال آسمان ها خاک صحراها بیابان ها زلال چارده قرن ست شوری در جهان افتاده است هر محرم می وزد انگار توفان ها زلال هر کجا هر لحظه از هر سو فقط با یک سلام می رسد بوی حرم چون عطر باران ها زلال این حرم انگار دارد در خودش طرح بهشت صحن ، روشن ،گنبد آبی ،قوس ایوان ها زلال ای که ماندی سالها با تشنگی ها ،جاری ست چشمه هایی پاک و جوشان در شبستان ها زلال روح و جان عاشقان را می نوازد چون نسیم روضه های روضه خوانان صوت قرآن ها زلال
ازم بپرسی میگم نمیدونم چی شد دارم به دعانویسا اعتقاد میارم انگار واقعا یکی نفرینمون کرده وگرنه یهو چرا گذاشتی رفتی الان هیچ جوره نمیتونم برت گردونم انگار چیکار کردم انگار یه بدی بزرگی در حقت کردم که خودمم نمیدونم چیه فقط گذاشتیو و رفتی شد دوسال فقط یه روز بهم گفتی خداحافظ بهم گفتی منو از ذهنت بیرون کن بعد دیگه اون آدم سابق نبودی بعدش دیگه انگار امید نبودی چیشد که اینقد اصرار داری که بری که حتی باهام حرفم نمیزنی که بگم لااقل چرا جرممو بگو
روزگار عجیبیست و عجب بازی هایی داره انگار میخواست یه نسیمی با بوی خوشش را به صورتم بزنه و باز بره . عطر خوشی داشت و بعدش دوباره غصه و دلتنگی .نمی تونم به بی میلی کسی اصرار بر ماندن کنم باز با یاد و خاطرات خوشم زندگی میکنم.انگار کسی فکر پریشونی من نیست انگار.خدایا به داشته هایی که بهم نادی و ندادی تورا شکراما دلم خیلی دلتنگشه خیلی خیلی .
انگار واقعا دیگه بی ارزش ترین شدم، کاش حافظم اینقدر قوی نبود. شاید تو راست میگی ولی واقعیت چیزی نیست که تو میگی، کاش زور داشتم و میدیدی. انگار هیچ راه برگشتی برام نذاشتی. چقدر احساس بدی دارم ولی اثبات دوست داشتن زوری نیست. انگار شدم نفرت انگیز ترین آدم زندگیت. دیگه اندازه خیلی آدمای دیگه هم باورم نداری، زندگیت پر از خوشی، کاش هیچ وقت از تنهایی که تو کل زندگیم داشتم خارجم نمیکردی و نشونم نمیدادی دوست داشتن یه نفر اینقدر عمیق یعنی چی.
محمد.عزیز دلم ،زندگیم، همه چیزم ،عشقم میدونی چقدر دلم برات تنگه :((امیدوارم ندونی امیدوارم فکر کنی فراموشت کردم:((من مهم نیستم ولی تو مهمی تو خیلی مهمی حال خوب تو برام از هرچیزی مهم تره دلم میخواد به ارامش و راحتی برسی عزیزم :(چقدر دلم برات تنگ شده انگار که قبل تو اصن وجود نداشتم انگار اصن قبل بودن با تو رو یادم نمیاد انگار باتو ب دنیا اومدم:((شبت بخیر عزیزم
یکبار برایم نوشتی دوستت دارم
من هزار بار خواندمش
هزار بار ضربان قلبم بالا گرفت
هزار بار نفس در سینه ام برید
هزار بار در وجودم ریشه کرد
انگار که هزار بار شنیده ام
انگار که هزار بار نوشته ای
یکبار در آغوشت کشیدم
هزار بار خوابش را دیدم
هزار بار تب کردم
هزار بار آرام گرفتم
انگار که هزار بار در آغوشم بوده ای
تو یکبار دروغ گفتی
من دروغت را هزار بار تکرار کردم
هزار بار رویا ساختم
هزار بار باور کردم
انگار خانه ام را روی آب ساخته باشم
 یکبار نبود
اگر من در جایی دیگر به دنیا می آمدم ،چه می شد؟ جنگل های آفریقا،کلبه های ساحلی ایتالیا،یک خانواده ی بودایی، ده کوره های برزیل، با پدر و مادر  زرتشت مسلکی در هند،میان کولی ها، بین بردگان سیاه پوست آفریقا،چشم بادامی های زردپوست خاور دور، خانه ی بی سرپرستان انگلیسی، خانواده ی نژادپرست آلمانی ، یک شینتوی مغولی یا سرخپوست آمریکایی،.اصلا چرا من مادام کوری نشدم؟یا ژاکلین کندی؟الیزابت تیلور زیبا ؟.انگار یک بازی بود ،انگار هیچ چیز در دستان من ن
 دیده اید همیشه لحظه هایی در زندگی ادم هستند که ادم توی خلسه عجیبی فرو می رود. انگار در حبابی قرار میگیریم. انگار میپریم توی دنیای خودمان و لحظه ای از جهان اطراف جدا میشویم. همان موقع هایی که شش دانگ حواسمان به ان لحظه زندگی مان است. من اسم این لحظه ها را لحظه های دلنشین و خواستنی گذاشته ام.  .منظور من همان موقعی است که یکدفعه فرصتی دست می دهد تا به کاری و چیزی که بی نهایت عاشقش هستیم بپردازیم.  
تقدیم به آنان که مادرانشان زمینی نیست. اما هوایشان را دارد، حتی از دورترین آسمان خدا. کجاست مادرم؟ وقتی زمانه سخت می‌گیرد وقتی که قلبم از بی انصافیِ آدم‌ها ترک بر می‌دارد بغض که می‌کنم صدای جانم گفتن هایش توی گوشم می‌پیچد،برمی‌گردم و نیست، اشک می‌ریزم و نیست. بدونِ مادر، همه هم که باشند، انگار که هیچ‌کس نیست. همه هم که تو را بخواهند، انگار که هیچ‌کس تو را نمی‌خواهد همه هم که نوازشت کنند، انگار که هیچکس.
باز هم بی اختیار واژه ها بر روی کاغذ می نشینند باز هم چشمانم بی اختیار خیس می شوند باز هم دلم بی اختیار می شکند این روز ها انگار تو هم از من دور شده ای و انگار. نگو که تو هم قضاوت کردی؟ نگو که تو هم می خواهی تنهایم بگذاری؟ تنهایم نگذار. چون تنها چیزی که برایم باقی مانده است، تویی! بر عکس آنچه همه میگفتند و من "بی اختیار" باورم شد! اگر مبهم مینویسم، تنها به این دلیل است که ترجیع میدهم، ناگفته های این روز هایم "ناگفته" بمانند انگار تمام زیباییش به
آمارگیر گذاشتم ببینم میای اینجا یا نه.دیدم انگار نهخسته شدی یا چی رو نمیدونمفقط الان اونقد زیاااااد احساس تنهایی و بغض میکنم که.انگار همه عالمو آدم فراموشم کردن تنهام گذاشتن ولم کردن رفتن. 
ساعتی که به دست بسته بودم خوابیده بود . . .انگار برای خوابیدن ساعت گذاشته بود . . .باران کم کم داشت شدت میگرفتچند قدمی رفتم و ایستادمانگار چیزی توجهم را جلب کرده بودبه کارهای خودم خیره شده بودمانگار روحَم از جسم ، جدا شده بود و به تماشای اون نشسته بودخیره به چیزی نگاه میکردمرد نگاه رو که دنبال کردم به یکی از هزار خاطره ،رقم خورده، دونفره رسیدم . . .صدایی توی سرم زمزمه میکرد . . .لایمکن الفرار . . .دقیقا مثل صدای ضبط ماشینی که همین اطراف بود . . .کجا با

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

دوچرخه