نتایج جستجو برای عبارت :

مصطفی ناراحت شد

ارزشیابی فارسی بسمه تعالی زمان : 45 دقیقه پایه هفتم مدرسه متوسطه اول پسرانه شاهدشهرستان نکا فی نوبت دوم نام نام خانوادگی : (هر سنوال نیم نمره دارد .) 1- درجمله آفرین ، خیلی خوب بود ، آقای علی اسفندیاری ! » جند جمله وجود دارد ؟ دو جمله ⃝ سه جمله ⃝ جهار جمله ⃝ یک جمله ⃝ 2- در عبارت " مصطفي ناراحت شد. اصلا فکرنمی کرد کسی فقیرتر ازخود او هم پیدا شود"کدام گزینه "مسند" است ؟ ناراحت - خود ⃝ پیدا-فقیر ⃝ ناراحت - پیدا ⃝ ناراحت - هم 3 -در عبارت راه می بینم در
سه-چهار روز پیش مرد.من تاثیری روم نداشت. فقط از اون روز تاحالا دچار خارش شدم بسکه دوندگی کردم براشبابام اما ناراحت شد. داداشاش ام همینطور. عمه هام ام همینطورمنم دیدم اونا ناراحت شدن ناراحت شدماقای بداخلاق
#به_قلم_مادرمان نمی دانم ناراحت باشیم یا خوشحال 
#طنزسیاهنمایی.108 راستی دلار چنده؟! گفت: آمار مرگ و میر روزانه کرونا به چند نفر رسیده؟ گفتم: بنا به گفته معاون محترم وزیر بهداشت آمار واقعی مرگ میر حدود دو برابر مقادیر اعلام شده یعنی بیش از 600نفر است! گفت: 600نفر؟! گفتم: بله! ناراحت شدی که آمار مرگ و میر زیاد است؟ گفت: ناراحت شدم،ولی نه به خاطر زیادی آمار! گفتم: پس از چه چیز ناراحت شدی؟ گفت: از این که این گونه اعداد و ارقام هر چند تلخ و جانگداز باشد، به آن ها عادت می کنیم!!روز اول می گوییم آخ!»،روز دو
نقش ارتباطی و ی آیت الله حاج آقا مصطفي خمینیاز نگاه مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مرحوم آیت الله سیدرضا برقعی مدرس که از یاران امام خمینی و آیت الله حاج آقا مصطفي خمینی در نجف اشرف بودند، درباره نقش ارتباطی و ی حاج آقا مصطفي می گوید:در آنجا [نجف] حضرت امام برای ایشان ، محدودیت های قم را قابل نبودند. این موضوع به چند دلیل بود. از جمله آن كه نیاز به حضور حاج آقا مصطفي در صحنه ، مشخص بود، افراد بسیاری بودند كه در زوایای جامعه در شكل های گو
 آدم ها از دست اونی که دوستش دارند زود تر ناراحت میشند روش حساس ترند و با کمترین بی توجهی یا بی خبری یا بد اخلاقی یا جواب ندادن تلفن یا دیر جواب دادن sms بغض میکنند و گاهی اشک توی چشمشون جمع میشه و دلشون بد میشــــکنه حواسمون به همین چیزهای کوچیک باشه دل آدم ها زود میشکنه
حالت فوتبالیت چطوره؟؟_از دیشب گرفته و ناراحت خیلی هم نگرانبرا هر سه حالت ناراحتی و گرفتگی و نگرانیت:چرا؟_بالوتلی که زد زیر توپ و قهر کرد، چه زشته این نژادپرستیداستان نگرانیت چی بود؟_خدا کنه پای شکسته گومز خوب شه ،چقدم طفلی سون ناراحت شدیه خونواده رو از نون خوردن انداخت  اونجا چه جای تکل بود آقای سون!!    
یکی از پرستار های بخشمون بهم پیشنهاد داد که یکم حرف بزنیم تا بیاد خواستگاری و این حرفاانقدر من و این آدم باهم متفاوت هستیم که به اصطلاح خدا هامونم یکی نیس خیلی محترمانه بهش گفتم که احترام قائلم براش ولی علاقه ای ندارم بهش و یه مدت هی پیام و تماس و . اخرین پیامی که زد این بود که ایکاش میتونستی خاطرت رو هم از ذهنم پاک کنی که من اینهمه اذیت نشمقلبا ناراحت شدم هر وقت همچین موقعیتی پیش میاد من بجای تک تک حال بدی های طرف مقابل از دست خودم ناراحت
بچه‌ها، دانش‌آموزانم، همه‌شان راس یک ساعتی باهم پیام دادند و روز معلم را تبریک گفتند. از این خلاقیت‌های حال خوب کنِ دوره راهنمایی. از دهنم در رفت، جلوی یکی از معلم‌ها گفتم که اینطوری شده، به طور مشخصی ساکت تر شد و بعد با ناراحتیِ مشخص و کمی خشم گفت: دیگه دارم از دستشون ناراحت می‌شما. برای همه اینکارو کردن. واقعا که. اولش فکر کردم ادا درمی‌آورد. نزدیک بود که بخندم. یعنی راستش یک کمی هم لبخند زدم ولی بعد دیدم که جدی جدی ناراحت شده.
دیشب طبق معمول الهه طلا بردیم پارک، بعد هم رفتیم فروشگاه کوروش خرید، بعد از دو ماه که ماه محرم و صفر تموم شده بود براش آهنگ گذاشتم تو ماشین و حسابی رقصید. آخر کار خواستیم بریم خونه مثل همیشه ناراحت شد و گفت نباید بریم خونه، مجددا چند تا دور دیگه زدیم با ماشین. وقتی رفتیم خونه تو پارکینگ بشکه آب انداخت و کلی اذیت کرد منم اعصابم خرد شد و دعواش کردم که خیلی بهش برخورد و گریه کرد. با هزار زحمت مامانش به زور آوردش تو خونه، سریع دوید سمت در که بره بیر
این خاطره ی واسه سه ماه پیشه.اوایل بهمن بودداداش فرهاد اون روزا خیلی حال و حوصله نداشت. زیاد حرف نمیزد و بیشتر تو خودش بود هر چی هم که ازش می پرسیدم چی شده هیچی نمیگفتهمش می گفت خوبمچیزی نیست. بداخلاق نبود اصن فقط کم حرف شده بودمن و فرهاد خیلی با هم راحتیم و خیلی با هم شوخی میکنیمفرهاد خیلی وقتا حرفاشو به من میگهمنم همینطوراصن نمیفهمیدم چشه.ناراحت بود و منم خیلی ناراحت بودم از ناراحتیش.
من یه مرد عصبانی م.#چهرازیچندمین باره دارم یه كاری رو انجام میدم و هر دفعه هم از انجامش پشیمون شدم.هر دفعه دوتا آدم جدید میان. آدمای قدیمی نیستن. هر دفعه عوض میشه ولی شرایط همونه. كار من همونه. پشیمونی من همونه. عصبانیتم از خودم همونه. حتی بیشتر میشه. عصبانی تر میشم از خودم. چون میدونم سه بار دفعه ی قبل اینكارو كرده بودم و ناراحت شده بودم.حتی عصبانی تر میشم چون میدونم كه دفعه ی بعد، دو نفر جدید، همون شرایط، همین كارو میكنم. دلیل دارم واسه خودم. ول
آیت الله بهجت(ره): وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(ع) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(ع) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(ع)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد. در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند.
یک بار هم وقتی خیلی از دستش عصبانی و ناراحت شده بودم هر چی که بغض و خشم داشتم ریختم توی صدام و گفتم: آخه من سرمو به کدوم دیوار بکوبونم که حالم خوب بشه؟ آروم گفت: بکوب به دیوار سینه من و اون لحظه با این حرف من تموم بغض و کینه رو یادم رفت واصلا نمیدونستم چرا از دستش ناراحتم عشق یک همچین خاصیتی داره وقتی از دست هم ناراحت میشین، بهترین جا برای کوبوندن سرتون، دیوار سینشه. بعدش آرومِ آروم میشن:)
مثل دوچرخه سواری، که در یک آن یاد می گیری چی کار کنی و از اون به بعد، تا آخر عمرت بلدی، ول کردن یه عشق بیخودی هم در یک ثانیه اتفاق میفته. یک ثانیه ای که تو تصمیم بگیری که اونو نمی خوای؛ که اصلا عاشقش نمی خوای باشی. در لحظه ای که مطمئن باشی اون به درد تو نمی خوره، این اتفاق میفته.یک لحظه است. تو یه روز صبح بیدار می شی، و می بینی که دیشب خواب راحتی رفتی و الانم که صبحه، حالت خوبه. از خودت می پرسی: اگه غم عشق نتونست نصفه شبی، منو بی خواب کنه و توی خواب ن
به بابا گفتم یادمه از بچگی هیچکار خاصی واسم نکردی ،توو طول این ۲۳ سال دو ترم شهریه و هزینه دانشگاهمو دادی که بعدش زنگ زدی گفتی بیا شهرخودمون یه رشته بدون کنکور بخون که هزینت کمتر بشه ولی همیشه باعثو بانی موفقیت بچه مردم بودیناراحت شد. غر زد ک آره هیچکاری نکردم خوردی خوابیدی هرکاری خواستی کردیم بعد میگی هیچ کاری نکردمگفتم خب خوردن خوابیدنو ک میگی شما خودت بچه خواستی و بیشتر ناراحت شدو از خونه رف
متنفر شدم از عمو ها عمه ها و مادربزرگ. ناراحت از دست پدر به خاطر تمسخر و مادر بخاطر حمایت هاش ناراحت از دست برادر شاید یک نفر فقط منو دوس داره اونم خواهرم هست. باششگاه با دردسر کار با دردسر زبان با دردسر رشته با دردسر دوستی با دردسر شب بیرون رفتن قدیمها با دردسر(الان ک نمیرم) وااای از این زندگی دو دوستدارم برم خارج شاید اونجا شادی باشه مهاجرت از خودم باید بکنم! اما وقتی توی لجن داری زندگی میکنی قبل از حموم رفتن باید محیطت رو عوض کنی بر
شبت آروم مسافر من.غیر اویی که به واسطه یه کلیپ باهاش چند دقیقه چت کردمنه که نباشه هاااا.اما انگار هیچ کس هواسش بهم نیست.با هبچ کس جیک تو جیک نیستم.هیچ کس چکم نمی کنه.وسایلاتو جمع کردیهمه چی آماده است.خودت چطوری؟؟؟نه هیچ کسو نمیدونم این باید خوشحالم کنه یا ناراحت.که وابستگی ندارمکه بال و پر اسوده می رم که اگه برنگشتمیا ناراحت از این غریبی.تنهاییکه اینم حتی خوبه.شاید اینجوری بزرگانمونو بیشتر بفهمیم._نیا مادرشوهرم دیشب
برام سوال بود که چجوری میشه که برای بعضی ها لذت خراب شدن بقیه از نارحتی به فنا رفتن ناموس شون بیشتره . یعنی اینکه آدمهایی هستند که اگر تو روشون بهشون بگی زنتو و یا دختر تو و یا هر کدام از نوامیس تو . ، زیاد ناراحت نمیشن و حتی دیده شده در مواقعی به گوینده این حرف ها لبخند هم زدند و از این حرف ناراحت نمیشوند ولی وقتی که احساس میکنند کسی را خراب کردند خیییییلی خوشحال میشوند . نتیجه اخلاقی اینکه ناراحتی از دست دادن ناموس ،زن و دختر و پسر جوان و نوجو
بسم الله الرحمن الرحیمسه شنبه سه دی نود و هشت-کار های خوب یا مستحبات1 شکر گزاری روزانه2 فاتحه برای اموات3 کارگشایی برای یک نفر4 مطالعه چند مطلب در خصوص موفقیت5 تلاوت قرآن کریم نزدیک به چهار جزءامام رضا علیه السلام به تلاوت حد اقل پنجاه آیه از قرآن کریم در هر روز سفارش فرموده اند.6 یک هدیه کوچک و شاد کردن یک نفر7 امور منزل8 بازی با یک کودک9 گوش دادن به چند پادکست انگیزشی10 ذکر صلوات11 ذکر استغفار12 گوش دادن به مجموعه سخنرانی اخلاقی دو قسمت13 بوسیدن د
چلسی دیشب با ارائه نمایشی ضعیف در استادیوم اتحاد با شش گل مغلوب منچسترسیتی شد تا دشوارترین شکست خود در تاریخ لیگ برتر را تجربه کند اما تصاویر موید آن است که ستاره های چلسی خیلی هم از پذیرش این شکست ناراحت نبوده اند و همین اتفاق عصبانیت هواداران تیم لندنی را با خود به همراه داشته است. به جز مائوریتسیو ساری که با چهره ای ناراحت راهی رختکن می شود، دیگر بازیکنان چلسی از جمله انگولو کانته، ادن هازارد، اولیویه ژیرو، پدرو و ویلیان دقایقی را در تون
دیشب با الهه طلا و مامانش رفتیم کنار دریا نشستیم. الهه طلا سنگ مینداخت تو آب و بازی می کرد.موقع برگشتن گفت بابا بریم اونجا دست من بشو. رفتیم سرویس بهداشتی و دستاش شستم. وقتی خواستیم سوار ماشین بشیم گفتم بابا برو پیش مامانت تا من در ماشین باز کنم. یهو ناراحت شد با مشت زد تو صورت من. منم ناراحت شدم بهش صدا دادم. یهو قهر کرد و گفت قهرم. سوار که شدیم چند بار مامانش بهش گفت معذرت خواهی کن و آشتی کن که اهمیت نمی داد. وقتی دید مامانش خیلی اصرار می‌کنه یه
یه جمله ای رو خوندم به این شرح :بیست سال بعد بیشتر به خاطر کارهای نکرده ناراحت می شوید ، تا کارهایی که انجام داده ایدبعد با خودم فکر کردم که واقعا تو این مدتی که از سنم میگذره کارایی که توی 10 15 سال پیش تو فکرم بود رسیدم و انجامشون دادم یا نه !!!!؟؟اصن چه کارایی رو باید میکردم که نکردم و الان که بهش فکر میکنم باید ناراحت باشم ؟؟ یکم که بیشتر فکر میکنم میبینم حق با این جمله بالاست ، همین الان به چند تاش فکر کردم و ناراحت شدم . شما چی ؟ بهش فکر کردین
وقتی ناراحت هستید سعی کنید خودتان را بالا بکشید: همیشه زمانهایی در زندگی وجود دارد که ناراحت یا حتی افسرده می شوید. سعی کنید عملی انجام دهید که شما را از این وضعیت خارج کند. مثلاً یک دوش آب گرم بگیرید؛ به سر و وضع خود برسید و ورزش کنید. هرچند ممکن است حوصله این کار ها را به هنگام ناراحتی نداشته باشید، اما بهتر است تلاشتان را بکنید. شاید بد نباشد برای چند ساعتی از خانه خارج شوید و یا سعی کنید کاری انجام دهید. 
پیامبر خدا حضرت محمد مصطفي صلی الله علیه و آله:عده‌ای را چه می‌شود که هرگاه در حضور آنان از خاندان ابراهیم یاد می‌شود خوشحال و شادمان می‌شوند، اما هر زمان که نزد آنان از خاندان محمّد صلی الله علیه و آله نام برده می‌شود ناراحت می‌شوند؟!سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست اگر در روز قیامت بنده‌ای با عمل هفتاد پیامبر حاضر شود خداوند آنها را از او نپذیرد مگر این که با ولایت من و ولایت اهل بیتم خدا را دیدار کند.متن حدیث:رسول الله صلی الله علیه
امروز خیلی فکر کردم که چجوری آدم به خودش اجازه میده بی احترامی و توهین کنه، چی باعث میشه آدم به جایی از درد و ناراحتی از شوخی برسه، که از حد و جنبه ی خودش رد شه؛ و به جای تذکر دادن و گفتن اینکه ناراحت میشم، تکرارش نکنین، توهین کنه، بی احترامی کنه. حتی با پرروگی! مقصر کدوم طرفه؟ اونی که شوخی رو شروع کرده و فکر میکرده طرفش ظرفیت و جنبه داره یا اونی که دیگه چشمش رو روی همه چی بسته؟! آدم تا یه جایی از حرفا ناراحت میشه و منتظر طرفش معذرت خواهی کنه،ین
در تاریخ 98/4/1 روز شنبه ،اولین جشنواره قصه گویی با حضور استاد شعر و شعور و اخلاق، مصطفي رحماندوست  در سالن ارشاد اسلامی شهرستان ساوه برگزار شد.این همایش با حضور كلیه مسئولان شهرو كانون پرورش فكری ،همزمان با سالروز ولادت مصطفي رحماندوست  و شركت 25 نفر از اعضا دخترو پسر نوجوان مركز 2ساوه جهت آشنایی بیشتر اعضا با استاد رحماندوست و آثار ایشان در حوزه كودك و نوجوان - آموزش قصه گویی و چگونگی ارتباط موثر والدین با فرزندانشان از طریق  قصه برگزار شد .
خدایا نکنه مامانیمم خسته بود نکنه دیگه این زندگی رو دوست نداشت خدایا خودت میدونی چقدر زندگی سختی داشت خدایا خودت میدونی چقدر واسه زحمت کشید خدایا الان که دارم فکر می کنم خودمو میزارم جای اون می ترسم ناراحت میشم ناامید میشم خدایا ای کاش مامانیم هیچ وقت امیدوشو از دست نده خدایا ای کاش هیچ وقت مامانیم ناراحت نباشه خدایا ای کاش همیشه سالم بود خدایا ای کاش هیچ وقت این دنیا هیچ نقصی نداشت خدایا ای کاش هیچ وقت نمی اومدیم به این سیاره رنج ای کاش همی
گاهی وقتا یه حرفایی تو گلوت گیر می کنه و نمی تونی بگی. یه کارایی می کنی که بقیه رو ناراحت می کنه ولی نمی تونی بگی دلیلش این بوده. داری حرمت نگه می داری. داری رازداری می کنی. داری خودخوری می کنی که حرفاتو بزنی یا نه ولی آخرش نمی تونی حرف بزنی. می دونی اگه حرف بزنی این دمل این قدر چرکین هست که گندش کل زندگی ات و زندگی اطرافیانت رو میگیره. سکوت می کنی و هیچی نمی گی. شاید یه چیزی بگی که ناراحت بشن ولی ارزشش رو فقط خودت می دونی. خودت می دونی به نفعشونه ای
امروز داره ۴ روزم تموم میشه ۱۷ بهمنم داره تموم میشهپاییز و که دور گشتیهدر رفت مهر و آبان و آذرماینم از زمستونمدربی بود امروز برا اولین بار استرس داشتم نبازهکه ناراحت نشیچرا واقعا؟چمه من؟مگه تو اصلا ناراحت ناراحتی من میشی؟مگه تو نگران حال من میشی؟گور بابای همه ی این حسامگه تو اصلا دلتنگ من میشی؟نمیدونم امروز حوصلتو نداشتمحوصله فکرای تو توی سرمو نداشتمامروز حوصله خودمم ندارم امیرعباسفقط میخوام ویس الهه رو بارها و بارها پلی کنم:من که میگم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

فصل چندم چرند های دختر خل و چل/=